🕊🌷🕊🌷🕊
💚 #دلبرانه_حسینی
✍ واقعه ی کربلا و عاشورایش ، نه تخیلیِ ست و نه عاشقانه ی بین اصحابِ امام با امامِ زمانشان!
🌷 واقعه ی کربلا ، تمرین #امامداری است!
🌷 امام داری برای بشر ؛ زمان و مکان و... ندارد. در تمام بزنگاههای حتما" این واقعه ، برای کسی که قصدِ امام کرده است ، اتفاق میافتد!
🌷بزنگاههایی که او میان #من و #امام گیر میکند ، و باید "من"ها را قربانی کند تا به #امام خویش برسد! اما :
🍂 همه به امامداری نمیرسند!
🍁 اصلاً همه توان دیدن امام را ندارند!
🌷 و گرنه یازده امام را به زهر و شمشیر دشمن نمیسپردند و یک امام را به غیبت هزار ساله ! و به راستی که همه به امامداری نخواهند رسید مگر آنکه...
🖤 آجَرَکَ الله یَا صَاحِبَ الزَّمان
🖤«أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اُجُورَکُمْ] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَینِ [عَلَیهِ السَّلَامْ] وَ جَعَلَنَا وَ إِیاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ [عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ عَلَیهِ السَّلَامْ]».
🕊🌷🕊🌷🕊
💚 #کلام_وحی
💚 إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ
💚 خدای تو البته در کمینگاه (ستمکاران) است.
🍀 #سوره_مبارک_فجر_آیه_شریف۱۴
#اللّهُمَّ_صَلِّ_عَلی_مُحَمَّد_وَ_آلِ_مُحَمَّد
#اَللّهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجَ_وَالْعافِیَةَ_وَالنَّصرَ
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆 نتیجه ای که فرمانده فاتح و بی ادعای عملیات مرصاد از این نبرد گرفت
🌹خداوند متعال این انقلاب را دوست دارد و در هر زمان طوری مقدر می کند که بسیاری از مشکلات و گرفتاری های ما با یک حالت سرافرازانه منتفی می شود
۵ مرداد ماه سالروز عملیات مرصاد گرامی باد
🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🕊🌷🕊🌷🕊
🍀 هوالقادر
✍روایت شهید صیاد شیرازی؛ فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات/ بهمناسبت پنجم مرداد؛ سالروز عملیات مرصاد
💥منافقین میخواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلامآباد تا کرمانشاه با هر وسیلهای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی اینها را گرفت، خود مردم بودند.
🍀ساعت ۵ صبح رفتیم. همهی خلبانها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحلهای هست. دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همینجور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همینطور از روی جاده میرفتیم، نگاه میکردیم، مردم سرگردان را میدیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنهی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشتهاند «گردنهی مرصاد».
🍀یکدفعه نگاه کردم، مقابل آنور خاکریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همینجور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار میآورند تا از این خاکریز رد بشوند. به خلبانها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را میزنند. به اینها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. میتوانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: اینها را میبینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبانهای دو تا کبریها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یکدفعه دادوبیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودیاند. چیچی بزنیم اینها رو؟!
🍀خوب اینها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودیها بودند و من هرچه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشستهایم و ما هم پیاده شدیم و من هم بهخاطر اینکه درجههایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلیکوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چهجوری به اینها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجهام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من میترسم؛ من اگر بزنم، اینها خودیاند، ما را میبرند دادگاه انقلاب.
🔹حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل اینکه متوجه بودند که ما داریم بحث میکنیم راجع به اینکه میخواهیم بزنیم آنها را، منافقین سر لولهی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودیها را؟ اینها بچهی کرمانشاه بودند، با لهجهی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را میرسیم. سوار هلیکوپتر شدند و رفتند.
🍀اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهماتشان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلولهها که داخل بود، مثل آتشفشان میرفت بالا. بعد هم اینها را هرچه میزدند، از این طرف، جایشان سبز میشدند، باز میآمدند.
🍀بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند. بعضی از آنها فراری میشدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار میکشیدیم، نمیآمدند. میرفتیم دنبال آنها، میدیدیم مردهاند. اینها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی اینها، دخترها مثلاً فرماندهی میکردند. از بیسیمها شنیده میشد: زری، زری! من بهگوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آنها خراب بود.
🍀بههرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیهی شریفه، عمل کردکه خداونددر آیهی شریفه میفرماید: «با اینها بجنگید، من اینها را به دست شما عذاب میکنم و دلهای مؤمن را شفا میدهم و به شما پیروزی میدهم.» و نقطهی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیفترین و خبیثترین دشمنان ما (منافقین) در اینجا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.»
📚رمز عبور، ۱، صفحهی ۱۱۳
🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🕊🌷🕊🌷🕊
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
💚جمعه های مهدوی
💚 السَّلاَمُ عَلَى مُفَرِّجِ اَلْكُرُبَاتِ...
💚 سلام بر شما ای مولایی که آخرین امید درماندگان ، به دستان گره گشایت ست.
💚 سلام بر شما و بر روزی که گره از کار عالم باز خواهی کرد
#سلام_امام_زمانم_حال_دلتون_خوبه_آقاجانم!؟
💚 یابن فاطمه ؛! اگه بدونی این دنیا با تموم پایین و بالا شدن هاش با همه ی کم و کاستی اش چطور بهم ریخته...!
💚 اگه بدونی آدم ها که اشرف مخلوقات به حساب میان ، چطور به جوون هم افتادن...!
💚 اگه بدونی کودک های فلسطینی ، یمنی و... درجای جای دنیا چطور از نبودن یه منجی دارن جون میدن...!
💚 اگه بدونی آدم ها چطور ازروی هم راحت رد میشن برای منافع دنیوی شون و عین خیالشون هم نیست! مطمئن هستم که هم میدونی و هم می بینی و هم...
💚 یابن فاطمه ؛! اگه بدونی ، چقدر دلتنگتم و نیازمندت ؛ نه تنها من ، همه ما، آقا جانم ، پُر کننده ی خلأ زندگی تک تک ما شمایی و بس؛!
💚 یابن الزهرا ؛! رسمشه؟! بودن و ندیدنت!؟
آقاجان ؛ مگه ، یکی از راه های نجات بشریت ، نیستی؟! میدونمکه ، شما تنها و تنهاترین راه نجات مایی...
💚 آخه دورت بگردیم ؛ میدونی از نیومدنت چقدر رنج می کشیم؟! چه دردایی رو باید تحمل کنیم؟!
💚 ایهاالعزیز ؛! بابای مهربونم ؛ تنهاترین مُنجیم ؛ عزیز دلم ؛ میشه برای اومدنت بگی باید چیکارکنیم؟!
💚 ای آخرین سلالهی زهرا تبارها و ای وارث شکسته دلِ ذوالفقارها... بی تو چهار فصلِ دلِم ، برای خودش خزانی ست ؛! چشم انتظارِ آمدنِت ، روزها ، ماهها ؛ سالها و قرنهاست که هستیم ؛!
💚 آقاجانم ؛ مهدی خوبم ؛! فدای شال عزای مُحرمت ؛! چشم تو خون شده ز غمِ روزگارها بیا و این جدایی را به پایان برسان ؛ تا جانی در بدن داریم و نفس در سینه ؛ دعاگو و مشتقات دیدارتان هستیم...
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
🕊🌷🕊🌷🕊
💚 #سلام_امام_زمانم
💚 بِنَفْسي أنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهی
💚 ای نعمت خاصّ خدا سلام ؛ به قَلبَت سلام ؛ به چَشمَت سلام ؛ به رنج و به بغض و به صبرت سلام✋💚
💚 جمعه ها که میرسند ،بُغضم انگارگلو گیرتر می شود... فکر و ذهنم ، به شما و چِشمَت درگیرتر می شود.
💚 مثل هر آدینه ای ، دلم حس عجیبی دارد حس دیدارت این جمعه کمی بیشتر هم شده است...💚✋
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷