🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸روزهای دشوار پاییز مقدمه
✍ای کاش پاییز صدایم را در شهریور می شنید! و به او می گفتم برگهای خزان زرد و نارنجی یش را برسرم نریزد.راستش رابخواهید سالهاست این عمل را بر رویم می آزماید و من نیز به فصل خزانمنزدیک و نزدیک تر می شوم.
🍃این فصل از زندگی را پس از هشت سال دفاع مقدس تجربه نمودم. قبل ترها همه ی فصول سال را بهار و تابستان می دیدم و خم به ابرو هم نمی آوردم.
🍁غافل از اینکه، رفیق جدا نشدنیم،! حتی رنگ لباسم را مدتها پیش به عشق خود؛مزین به برگهای زرد و نارنجی همانند پاییز جنگل الواتان در جاده ای سرد،طولانی و سخت و صعب العبور نموده بود .تلاشم این است برای شناساندن بخشهای حضورم در دفاع مقدس سبز باقی بمانم.
🍃هشت سال دفاع مقدس با نسیمی پاییزی شروع شد اما کم کم به طوفانی مبدل گردید. در همان روزگار یادگرفتیم، مستقل باشیم و توقعی از خارج و خارج نشین و حتی آنانی که در داخل مرزهایمان به هر دلیلی ساز نا سازگار کوک می نمودند و در برخی اوقات خلاف جهت دفاع شنا می کردند، نداشته باشیم.
🍃همین دفاع مقدس سبب شد ، برایمان باور و درک بعضی اشخاص و اشیاء که احساس نزدیکی وصمیمیت عجیب وحتی راحتی در کنارشان می نمودم را سخت و دشوار نماید و به ناچار آن بخش از زندگی را به دلیل هم گام نبودن با همین اشخاص به شکلی آهسته و آرام بوسیدم و کنار گذاشتم.
🍃 آنها نیز به نوبه خود مدام دور و دورتر شدند. سالهاست دیگر بین و من و آنان یک کلمه ی پنج حرفی به نام زندگی حکومت می نماید با کمی تغییرات در آن؛اکنون هم همینطور است. باکمی چاشنی ملی ، مذهبی؛ فخر و ثروت و علم و دانش... البته حق را به آنان می دهم برایش زحمات و خون دلهای فراوانی خورده اند. من هم برایشان آرزوی موفقیت بیشتری دارم.
🍃در حین دفاع مقدس ،متوجه شدم که آنان را اصلا نشناخته بودم، و آنان سالها و سالها به چنین روش تلخی با من ادامه میدادند.
🍃اشکالی ندارد،درد کشیدم وسخت هم بود،آدمهای اطرافم مدام دورتر شدند.اگر لحظاتی احساسم عوض شد برای همان پنج کلمه بود. و حالا دیگر همان انسانهایی که از صمیم قلب دوستشان داشتم ، به سر جای اولشان هم بر نمی گردند. شایداشکال از حقیر بوده و از این بابت پوزش می خواهم. و همچنین شاید اصلا برای همرزمانم چنین روایت تلخی از نزدیکان وجود نداشته باشد. که آرزویم چنین است و شکرگزار،میدانم حتی همه ی انگشتان دست هم یکسان و هم شکل نیستند.
🍃هشت سال دفاع مقدس را با همه ی عزت و عظمتش،داشته هاونداشته هایش...بخواهیم و چه نخواهیم بخشی از تاریخ نامداران میهنم شده و باید با افتخار به آن نگریست. و مانند افسانه ها و داستانهای کهن و شاهنامه آن را به میراث گذاشت.
🍃تا به چنین مرحله ای برسیم دیگر در کنارتان نخواهم بود. اما سفارش می کنم همانند محرم و صفر حتی برای دریافت یک غدای نذری هم که شده بدون ریا و بدور از قضاوت بر، دین و مذهب وعقیده فقط و فقط کنار هم عاشقانه و دلسوزانه بنشینید و خاطرات بیادماندنی دفاع مقدس را بخوانید و حجابِ آن را به هر دلیلی که بر روی آن کشیده شده بردارید، فقط تو را به خدا عادلانه و عاشقانه و ولایتمدارانه روایت کنید ، همانگونه که اشعارحافظ و سعدی و شاهنامه و... می خوانید و سینه به سینه روایت می کنید. تصمیمات گرفته شده چند دهه قبل را با امکانات و قابلیتها و... امروز نا ثوابانه قضاوت ننمایید.
🍃خاطرات هشت سال دفاع مقدس نه قصه است ونه افسانه؛عین حقایق روزنگارنوجوانان پاک و دلباخته همین سرزمین است از دید رزمنده ای نوجوان برای آنانی که طعم تلخ جنگ و آسیب های آن را نچشیده اند و باورش را هم ندارند و شعار می دهند؛نوشته شده است.
🍃حتی پدران و مادران و اقوام و آشنایان همان نوجوانان نیز از چنین وقایعی محروم مانده اند و جسته و گریخته آنچه بر فرزندان آنان گذشته را می دانند. و برخی هم آنچنان گمنام هستند که اصلا هیچ نمی دانند.
👌لطفاًمراقب انواع تحریف هم باشید.✋🌷
🌸فاعتبروا یا اولی الابصار
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال مجالی عنایت فرماید.
🌸 #خوبان_عالم_دعا_بفرمایید✍نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
هوالمحبوب العزیز💖
🌸کمی روضه حسنی و کمی درد مهدویت
✍ تازه مسافری به مدینه رسیده بود،نشانی خانه ای که می خواست را همه می دانستند
و راهنمایی اش می کردند.
🍃چیزهایی از میزبان شنیده بود و باورش سخت بود.آفتاب هم در حال غروب کردن است. می خواست از اسب پیاده شود و حاجتش را بگوید...
🍃شنیدهبودصاحبخانه #کریم_تریناست...
هنوز از اسب پیاده نشده بود؛ امام حسن علیه السلام یک کیسه نقره به او دادو گفت: حاجتت را نگفته میدانم چیست...
✍زمان حال ؛ عصری در جمعه اما ازدلتنگی و تنهایی هایش چیزی نمی گویم...
🌸ایهالعزیز 💖
💖حاجتم را خود نگفته میدانی
💖آقاجان میشود مستجابش نمایی !؟
💖خدا کند آقا بیاید... خدا کند...
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
🌸 #خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌸وَاللَّهُ شَهيدٌ عَلىٰ ما تَعمَلونَ
🌸و خدا گواه است بر اعمالی که انجام میدهید!
🌸 #سوره_مبارک_آل_عمران_آیه_شریف۹۸
✍ اندک، اندک به آغاز هفته ای نزدیک می شویم که پاسداشت هشت سال دفاع مقدس را گرامی خواهد داشت .
🌷 در همین نزدیکی شیر مردی می زیست به نام محمد علی گنجی زاده زواره دومین فرمانده شهید لشگر ویژه شهدا او را می توان از افراد زبده و مربیان تخریب و همچنین هدایت عملیات در صحنه جنگ نامنظم معرفی نمود.
🌷او جزو اولین فرماندهان وجنگجویان پیروز صحنه نبرد بود که با درایت و اشراف کامل نظامی وارد صحنه نبرد می شد. سپس صحنه نبرد را در جنگ به نفع جبهه خودی به نحوی چیره دستانه بر میگرداند.
🌷البته او در این نبردها تنها نبود. و چهره های ماندنی در این عرصه کمک حال او بودند. شهیدان محمد بروجردی، محمود کاوه، علی قمی کردی، زنده یاد چنگیز عبدی فرد و...
🌸امادر جبهه ی مقابل ، جنگجویان از قبل شکست خورده ای بودند که جنگ را ازمدتها پیش آغاز نموده و از هیچ تعرض و جنایتی در حق مردم هم زبان و هم شهری خود ابایی نداشتند. آنان می کوشیدند در این زمینه پیروزی کسب نمایند.
✅ اما خدا؛ گواه بر اعمالشان بود و شکست هزیمت را یکی پس از دیگری نصیبشان نمود.
🌸فاعتبروا یا اولی الابصار
🌸 #خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸 روزهای دشوار پاییزی 👆روایت ابتدایی
✍تا یادم می آید همیشه ی خدا ؛ اول پاییز با چالش رفتن به مدرسه روبه رو بودم. 😁
🍃از همان اول هم با لباس های فرم مدرسه کت و شلوار و پیراهن سفید و گراوات یا پاپیون و کفش های بند مشکی یا سرمه ای با سه سوراخِ مدرسه کامیار مشکل داشتم ،اما قانون بود و زور پدر که با کلاس ترین مدرسه هست (بود) و باید آنجا بروم.!
🍃 هم حسین آقا و هم حسن آقا داشتیم که جلوی درب مدرسه می ایستاد تا کسی از مدرسه در نره؛! این روزها حسن آقا موذن مسجد آقا سید حسین محله ی ما هست.
🍃وارد مدرسه که میشدی سمت چپ راه پله برای کلاسهای بالا در راهرو یی باریک به طرف حیاط دیده می شد با یه لامپ صد زرد رنگ دلسرد کننده،! سمت راست اتاق دفتر دار بود و سمت راست اتاق مدیر با آیفون مرکزی و جعبه چوب های انار و آقای هدایتی ناظم مدرسه با لباس چهارخونه و گراوات و چوب انار بدست...خدا رحمتش کنه همه رو به اسممیشناخت و میدونست درکدوم درس ضعیف هستند. مدرسه ما از آمادگی داشت تا سوم راهنمایی اما اصلا بحث این چند وجیزه مدرسه و فصل پاییز نیست.
🍃مهر ماه درشهر ماه زیبایی خودش رو داشت همیشه بارون بود و چکه ی ناودانهای حلبی سوراخ که سر انسانها آب باران میریخت یا با چنان شدتی آب از بالا به زمین برخورد میکرد که لباسها رو تا زانو خیس میکرد حتی اگه چتر داشتی ؛! اگر آب ناودانها نبود ، حتما موتوری ها این کار رو برایت انجام می دادند.
🍃اون موقع که مدرسه ای بودیم و اهل علم زورکی؛پاییز بهترین فصل بود برای بالارفتن از سرکول هم و زنگ ورزشی که اگه بارون بند می اومد،حتما شلوغ کاری بودتوحیاط مدرسه!
🍃اون موقع ها معلم ها یکی از یکی مقیدتر و سخت گیرتر، اما معلم های مهربان و خوب و صمیمی هم بودند که خیر و صلاح ما رو بدون چوب انار و فلک کردن می خواستند مگر اونکه دیگه کلافه می شدن، خانم کلاس سوم خانم خیر اندیش از اون خانم های مهربان بود که چند سالی معلم ما بود. خدا رحمتش کنه...
🍃اما خیلی انگار رفتم قدیم. چون اون موقع که طبل و شیپور جنگ نواخته شد.من تازه سوم راهنمایی بودم وبایستی می رفتم دبیرستان و مدرسه امیرکبیر که ظرف مدت کوتاهی شاید یکسال از مدرسه قدیمی رفت جاده کمر بندی مدرسه تازه بنا شده...
🍃خیلی حوادث داشتم تو همین مدرسه،! از درگیری حزبی بگیر تا جلوگیری ازپخش سیگار و... اما سخت ترین روزها مربوط می شد به همین روزهای دفاع مقدس ،البته بیشتر می شنیدم برخی از معلم ها رفتن جبهه ، یا به مرور دانش آموزان هم به صف جبهه ها پیو سته بودند و پس از مدتی خبر شهادتها ردیفی و پشت سر هم بودکه می رسید.
🍃نمی دونم ما همان نسلی هستیم که امام خمینی رحمت الله علیه روزگاری نه چندان دور فرموده بود سربازان من در گهواره اند !؟ نمی دونم شاید وقتی بعدها این جمله رو شنیدم خیلی قوت قلب گرفتم وفهمیدم از قبل انتخاب شدم برای سربازی آقا امام زمان عج و نباید پا پس بکشم و باید هرچه در توان دارم را روکنم ... موفق شدم یا نه ، خودم زیاد خوش بین نیستم. چون به برخی از آرمانها ی ردیف کرده ام نرسیدم.
🍃نمی دونم چرا وقتی همرزما و یا بچه های کوچه و محله شهید میشدند و افقی بر می گشتند ، و خبردار می شدم ، مدت کمی بغض میکردم اما بعدش خیلی آرام می شدم. شاید آرامیدن یاران شهید و آرامش آنان چنین حسی را در من بوجود می آورد.یاشاید هم مطلب دیگری بود نمی دانم ، فقط برایم روشن بود که راه ورسم برو بچه های شهید کوچه و محله باید ادامه پیدا کنه و جبهه باید پر بمونه ...
🖍از روز گذشته در چند قسمت روزهای دشوار پاییزی را اضافه می نمایم به بخش های قدیم که با عنوان آهای کسی صدای ما رو بشنوه جنگ داره میشه (هشت قسمتی شده بود.)
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸فاعتبروا یا اولی الابصار
🌷دعابفرمایید✍ نبی زاده
🌸خَتَمَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ
🌸خداوند بر دلها و گوشها و چشمان ايشان مهر نهاد، و براى ايشان عذابى سخت است.
🌸 #سوره_مبارک_بقره_آیه_شریف_۷
🍃مردم هميشه صورت ظاهرى دنيا را مشاهده مىكنند، و از ديدن حقيقت آن محرومند.
🍃ظهور عشق الهى در انسان سبب شکوفایی انسان و به کمال رسیدن او می شود.
🌷سالها قبل عده ای از جوانان برومند این سرزمین در شمالغرب کشور گرد هم آمدند تا بساط عده ای را در این سرزمین جمع نمایند.
💥همان احزابی که چهره ای به ظاهر موجه داشتند و باطنی شیطانی و این امر برای مردم محروم و رنج کشیده ی آن دیار ثابت نگردید مگر با اهدا خون پاکان و عشاق این سرزمین عزیز🍃🌸🍃
🌷شهید محمد علی گنجی زاده زواره دومین فرمانده شهید لشگر ویژه شهدا شهادت ۲۹ شهریور ۱۳۶۱
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
خاطراتی از دفاع مقدس
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸 روزهای دشوار پاییزی
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸روزهای دشوار پاییز ✋ روایت دوم
✍ابتدای اون روزهای فراموش نشدنی با ترس و التهاب روبه رو شدیم، برای ما که هر روز در کوچه و محله با سایر کوچه ها و محله هادرگیر بودیم،جنگ یه بازی محسوب می شد. هرچند عمو حسینم خدا رحمتش کنه از جنگ دوم جهانی خاطرات زیادی برایم تعریف نموده بود. اما ما که دقیقا صد و هشتاد درجه از خرمشهر فاصله داشتیم ، خیلی سریع جنگ برایمان عادی شد. عراق رسماً در ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹ با بمباران فرودگاهها و پادگانهای نظامی شیپور جنگ را برایمان نواخت.
🍃از همان روز اول امام خمینی رحمت الله علیه که شخصیتی عظیم و محکم و پایدار داشتند. در مقابل ناملایمات مثل کوه ایستادند.
🍃 پس از حمله صدامحسین به ایران که انقلاب اسلامی نوپا در معرض خطر قرار گرفت،هنگامی که مسئولین خدمت امام رفتند امام در این باره با قاطعیتی تمام فرمودند: ما چنان به صدام وحزب بعث عراق سیلی بزنیم که دیگر نتواند از جا بلند شود.
🍃در بخشی از پیام رادیویی ۳۱ شهریور خود به ملت و دولت ایران و عراق هم چنین فرمودند:یک دزدی آمده است یک سنگی انداخته و فرار کرده، رفته است سرجایش. دیگر قدرت اینکه تکرار بکند انشاءاللّه ندارد.
🍃من به ملت ایران سفارش میکنم که چند جهت را ملاحظه کنند: یک جهت اینکه خونسردی خودشان را حفظ کنند و ابداً توجه به این معنا که یک قضیهای واقع شده است و واقعاً واقع نشده قضیهای. توجه نکنند به این معنا. یک وقت اغتشاشی از این راه بار نیاید.و...»
🍃در وقایع نوشتاری و شفاهی دفاع مقدس آمده است که خیلی زودتراز اینها درگیری های مرزی رخ میداد و گزارشهای متعدد هنگ های ژاندارمری مرزی آن موقع هم که میگفتند، عراق در حال نقل انتقالات مرزی است و خاک کشور را مورد اصابت گلوله قرار میدهد، زیادگزارش می شد.
🍃البته مطابق معمول گوش شنوایی دردولت غرب زده و تربیت یافتگان غرب وهمراهی احزاب خائن پوشالیشان یافت نمی شد. ونبود انسجام ملی مشکل را دو چندان می نمود و صدالبته که دست رئیس جمهوری خائنی بنام بنی صدر هم درکار بود.سایر درگیری ها و قوم گرایی ها و جدایی طلبی ها بماند. که هر کدام روایتی دارد .
🍃از طرفی عراقی های نامرد همه ی تمرکز وفشار را برای تصرف خونین شهر و آبادان آورند.و البته ظرف چهار پنج روز صدای توپخانه و زدن اهواز هم به گوش اهوازی ها رسید.
🍃از این طرف هم بنی صدر نامرد تحرک جدی برای مقابله نمیکرد و مدام می گفت تیپ اصفهان و قزوین در راه است ! و به مرور حرفش رو عوض کرد و میگفت؛ زمین میدیم وزمان می خریم تا مدافعین خودی به مرز برسند. باید گفت:چه آشی، چه کشکی ...!؟
🍃این وسط، فقط یک عده جوان و نوجوان مانده بودندتا آخرین تلاش شان برای جلوگیری از سقوط خرمشهر را انجام دهند و جانانه با برنو ؛ ام یک ، ژ۳ و سنگ وچوب جلوی لشکرهای پیاده و زرهی عراقی ایستادند جهان آرا و همرزمانش و آن مسجد جامع که مرکز هدایت جنگ وپشتیبانی بود، زیر آتش توپخانه ارتش بعث عراق؛ حماسه ها آفریدند.
🍃از طرفی نرسیدن کمک نظامی و سلاح و مهمات به غیور مردان پایداری درخرمشهر ، چهارم آبان، بعد از ۳۴ روز مقاومت،شهرتوسط ارتش بعث عراق تصرف شد.و جوانان برومندمان خود درخون غلطیدنداما پا پس نکشیدند.
🍃شاید یکی از این دلاورمردان، مبارز که با تانک های عراق درگیر شد! روحانی شهید حجه الاسلام شریف قنوتی بود. به قدری شجاعت نشان داده بود که عراقی ها وقتی فهمیدن شهید شده؛ گفته بودند: «خمینی را کشتیم!» بیچاره ها نمی دانستند ،جوانان ایرانی، فردا روزی حتما به سراغشان خواهد رفت و آنان را به اروندرود خواهند ریخت.
🍃همین روزها بود که بی خاصیتی شورای امنیت سازمان ملل برای دفاع از امنیت دنیا و مظلومان جهان که سابقه ای طولانی داشت، برای بررسی مساله تجاوز عراق به جمهوری ایران مثل همیشه بی نتیجه به پایان رسید.
🍃راستی مگرفروشندگان سلاح وآغازکنندگان جنگ قرار بوده چه نتیجه ای بگیرند و چه کسی را محکوم کنند؟! و این بی خاصیتی هنوز هم ادامه دارد و تربیت یافتگان غرب هنوز هم دست به دامن چنین محلی هایی هستند.
🍃میخواهم بگویم هیچ کس در این جنگ دستمان را نگرفت مگر آنکه پولی چند برابر ارزش آن؛ برای انواع خدماتی که میدادند گرفتند. و از جنبه سیاسی که دستمان مانده بود در پوست گردو آنهم تا آرنج از زانوهایمان نگویم بهتر است!
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال بخواهد.
🌸فاعتبروا یا اولی الابصار
🌷دعابفرمایید ✍نبی زاده
🌸وَإِنّي لَغَفّارٌ لِمَن تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صالِحًا ثُمَّ اهتَدىٰ
🌸و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، میآمرزم.
🌸 #سوره_مبارک_طه_آیه_شریف_۸۲
✍تقدیر الهی بر آن شد تا در برهه ای از زمان در راه جهاد گام نهاده وبا آنچه به دست آورده ایم زندگی را برای دیگران بسازیم تا زیباتر و عاشقانه تر ادامه حیات دهند.
🌸دربین راه، عاشق افرادی شدیم که خود را وقف جبهه و جهاد نمودند و اصلاً خودشان را فراموش نموده بودند تا برای آرامش و امنیت من و شما و برای رسیدن به کمال انسانیت از جان خود بگذرند. و این چنین شد که اکنون عشق و آرامش گوارای وجودمان گردید.
🍃خدایا ما را هم ببخش و بیامرز✋😊🌸
🌷سالروز شهادت دومین فرمانده شهید لشگرویژه شهدا سردار سر لشگر پاسدار شهید محمد علی گنجی زاده زواره به همه ی عاشقان راه طریقت تسلیت و تهنیت باد.
🌷شهادت ۲۹ شهریورماه ۱۳۶۱ جاده پیرانشهر به سردشت
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت:
🌸روزهای دشوار پاییز✋روایت سوم 👇
🌸 #نکات_تاریخی_جنگ_تدابیر_اولیه
✍با شروع جنگ و تجاوز عراق به خاک سر زمینم ایران اسلامی ، امام خمینی رحمت الله علیه، بی درنگ فرمان مقاومت برای ملت غیور ایران و ارتش انقلابی و مسئولین نظام صادر کردند. و طی سخنانی آمریکا را عامل اصلی جنگ و حامی و تحریک کننده صدام خواند.
🌸همانگونه که از امام خمینی رحمت الله علیه انتظار می رفت در یک اقدام بسیار پر شکوه و در یک جنگ روانی دست برتر را گرفته و از همان ابتدا فرمودند: یک دزدی آمده است یک سنگی انداخته و فرار کرده، رفته است سرجایش. دیگر قدرت اینکه تکرار بکند انشاءاللّه ندارد.
🌸ایشان با صراحت به مردم اطمینان داد که اگر برای خدا به دفع تجاوز دشمن به عنوان یک تکلیف شرعی بپا خیزید شکست دشمن قطعی است. هرچند که همه عوامل ظاهری خلاف آن را ثابت کنند.
🌸فردا، روز نخست تجاوز عراق، امام خمینی رحمت الله علیه طی پیامی به ملت ایران خطوط اصلی نحوۀ ادارۀ امور جنگ و امور کشور در شرایط جنگی را در هفت بند کوتاه ولی بسیار دقیق و جامع ترسیم و ابلاغ نمودند.
✅این پیام تاریخی درساعت ۱۹ ۳۱شهریور۱۳۵۹ از اخبار صدا و سیما قرائت گردید.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
♦️مطالب زیر ابلاغ مى گردد:
♦️۱- باید اطاعت از شوراى فرماندهى بدون کوچکترین تخلف انجام گیرد، و متخلفین با سرعت و قاطعیت باید تعیین و مجازات شوند.
♦️۲- باید اشخاص و مقامات غیر مسئول از دخالت در امر فرماندهى خوددارى کنند و فرمانده کل قوا به نمایندگى این جانب و شوراى فرماندهى، مسئول امور جنگى هستند.
♦️۳- در شرایط فعلى اقدام دادگاه هاى ارتش در امورى که شوراى فرماندهى صلاح نمى داند، بدون اطلاع این جانب ممنوع اعلام مى گردد.
♦️۴- رادیو و تلویزیون موظفند اخبارى را نقل کنند که صد در صد صحت آن ثابت مى باشد و براى عدم اضطراب و تشویش اذهان، اخبار را از غیر منابع موثق نقل ننمایند.
♦️۵- نیروهاى انتظامى موظف هستند کسانى را که دست به شایعه سازى مى زنند از هر قشر و گروهى که باشند، فوراً دستگیر و به دادگاه هاى انقلاب تسلیم و دادگاه هاى مذکور آنان را در حد ضد انقلابیون مجازات نمایند. مردم مبارز ایران موظف هستند شایعه سازان را به دادگاه هاى انقلاب معرفى و با نیروهاى انتظامى همکارى نمایند.
♦️۶- روزنامه ها در وضع فعلى موظفند از نشر مقالات و اخبارى که قواى مسلح را تضعیف مى نماید جداً خوددارى نمایند؛ که امروز تضعیف این قوا عقلًا و شرعاً حرام و کمک به ضد انقلاب است. من کراراً از نیروهاى مسلح عزیز پشتیبانى نموده ام؛ و امروز که آنان در جبهه جنگ با صدام کافر هستند، تشکر مى کنم و از زحمات آنان قدردانى مى نمایم، و از خداوند متعال توفیق و پیروزى براى آنان طلب مى نمایم.
♦️۷- اکیداً همه قشرهاى ملت و ارگان هاى دولتى موظف شرعى هستند که دست از مخالفت هاى جزئى که دارند، بردارند و با مخالفت خود کمک به دشمنان اسلام ننمایند.و السلام. روح اللَّه الموسوی الخمینى
📚(صحیفه امام، ج۱۳، ص: ۲۲۸ - ۲۲۹)
🌸متعاقب آن طی چند پیام هم ، با ملت و ارتش عراق اتمام حجت کرد .و از آن پس بود که نظارت و هدایت امر دشوار دفاع طولانی و هشت ساله ملت اسلامی ایران را با مدیریتی کم نظیر آغاز نمودند.
🌸در كل ؛ دفاع مقدس ۷ سال و ۱۱ ماه ،! يا 🌸۲۹۰۰روز یا
🌸به عبارتی ۹۵ ماه طول كشيد .
🌸اين مدت دو برابر جنگ دو كره !
🌸 دو برابر جنگ جهانی اول است.
🌸مجموعاً در طول ۸ سال دفاع مقدس به طور تقريبی هر ۷ ماه يك عمليات عليه دشمن بعثی عراق انجام شده است.
🌸۱۹ عمليات بزرگ ، !
🌸۱۹ عمليات متوسط!
🌸 ۱۲۵ عمليات كوچك!
✍سایر روایت از خسارتهای مادی و جانی و اقتصادی و... به جای خود محفوظ بود و اینجانب به آن نخواهم پرداخت.✋😔
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال بخواهد.
🌸 #خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷ای شهید دستی برآر و بر قلب ما نیز دستی از جنس هدایتی بکِش.🕊⚘
🌸هوالعزیز
🌸امام خامنهای مدظلهالعالی: 💖
🌸شهدا دلاورانی هستند که حصار جهالت و گمراهی را دریدند و شعاع خورشید هدایت را به دورترین نقاط عالم رساندند...
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
هوالشافی🌷
🌷امام سجاد عليه السلام فرمودند:
🌷کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست.
✍اما در این بین و در عین نام آوری و سلحشوری، گمنامی یاران ،عجب رسم عمیق و ژرفی رادر خود جای داده است.
🌷چنان است که اهل آن هر چه در گمنامی پیش می روند به پایان خط هم نخواهند رسید.
🌷شهر کوچک زواره و گلزار شهدای آن ،این چنین شخصیتی را در خود جای داده است .
🌷سردار رشید اسلام دومین فرمانده لشگر ویژه شهدا محمد علی گنجی زاده زواره
شهادت ۲۹ شهریور ماه ۱۳۶۱
🍀بسم رب الشهدا و الصدیقین🍀
🌷شهید محمد علی گنجی زاده زواره
🌷شهید محمدعلی گنجیزاده زواره سال ۱۳۴۱ در بخش زواره اردستان استان اصفهان دیده به جهان گشود. در پنج سالگی وارد دبستان شد و در کنکور سراسری آ ن زمان با رتبه ۱۰۶ وارد دانشگاه صنعتی اصفهان در رشته برق و الکترونیک.گردید .
🍀بعد از انقلاب فرهنگی به همراه همسنگرش شهید اعتمادیفر به مدت ۶ماه به کردستان رفت و دست به یک برنامه درازمدت فرهنگی زد. و در جهاد سازندگی به فعالیت مشغول گشت.
🌸با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان مربی آموزش نظامی و تخریب به خدمتگزاری پرداخت.
🌸شهید گنجیزاده در اکثر عملیاتهای سرنوشتشان جمله بیت المقدس فرمانده گروه ارپی چی زن ها بود و شرکت فعالی داشت. در تیپ ویژه شهدا معاون عملیات و جانشین فرماندهی شد .
🌸 از او بهعنوان یار و مددکار صمیمی شهیدان محمد بروجردی(مسیح کردستان ) و ناصر کاظمی و محمود کاوه و علی قمی کردی یاد کردهاند. همچنین پادگان شهدا ی کرمانشاه به همت او تجهیز و راه اندازی گردیده است.
🌸او سرانجام در روز ۲۹ شهریورماه سال ۱۳۶۱ در عملیات پاکسازی جاده پیرانشهر به سردشت در سن بیست سالگی در حالی که پس از شهید ناصر کاظمی به عنوان دومین فرمانده منصوب گردید ه بود . به فیض شهادت نائل آمد.
🌸شهدا را میزبان باشیم با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد( ص)