درس دوّم از حادثهی نوزدهم دی: خطای محاسباتی دستگاه آمریکا. این کسانی که به ظواهر آمریکا دل میبندند و عظمت معنوی ملّت خودشان را از یاد میبرند، خدا را از یاد میبرند و آمریکا در نظرشان جلوه میکند، توجّه کنند: «خطای محاسباتی آمریکا». روز دهم دی سال ۱۳۵۶، کارتر آمد اینجا، نطق کرد و تمجید کرد و سفارش کرد و گفت اینجا «جزیرهی ثبات» است و مانند اینها، روز نوزدهم دی، یعنی نُه روز بعد از آن، حادثهی قم اتّفاق افتاد؛ خطای محاسباتی [داشتند]. اینجور میفهمیدند و اینجور غلط محاسبه میکردند. مردم قم هم به نیابت از ملّت ایران قیام کردند؛ مردم قم با انگیزهای آمدند وارد میدان شدند که آن انگیزه، در سرتاسر کشور وجود داشت؛ بعد نشان داده شد و همه دیدند. آن روز قمیها بودند که توانستند پیشرو این حرکت بشوند و نشان بدهند.
انقلاب اسلامی از دل مهمترین سنگر استکبار بیرون آمد؛ این خطای محاسباتی آمریکا است؛ آنها فکر نمیکردند: وَ ظَنُّوا اَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللهِ فَاَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا.(۲) مثل حضرت موسیٰ؛ حرکت موسوی در دل خانهی فرعون و کاخ فرعون آغاز شد که به نابودی کاخ فرعون و فرعونیان انجامید. اینجا ایرانِ دوران پهلوی، قلعهی مستحکمِ منافعِ آمریکایی بود؛ از دل این قلعه بود که انقلاب بیرون آمد و جوشید؛ و آمریکاییها نفهمیدند و آمریکاییها فریب خوردند و آمریکاییها خواب ماندند و آمریکاییها غافل شدند؛ خطای محاسباتی آمریکا یعنی این. بعد از آن هم تا امروز، در طول این چند دهه، آمریکاییها غالباً در مورد مسائل ایران دچار خطا شدند، اشتباه کردند. مخاطب این حرف من، بیشتر، آن کسانی هستند که مرعوب سیاستهای آمریکایند: مرعوب نباشند.
آمریکاییها در این چهل و چند سال، در اغلب سیاستهایی که علیه جمهوری اسلامی به کار بردند اشتباه کردند. مثلاً تحریم کردند؛ برای چه تحریم کردند؟ تحریم کردند که اقتصاد ایران را به زانو دربیاورند دیگر؛ ما بیشترین پیشرفت علم و فنّاوری را در همین دورانِ تحریم کردیم؛ بیشترین نفوذ منطقهای را در همین دوران انجام دادیم؛ ما بیشترین جوان آمادهبهکار در زمینههای گوناگون را، در همین دوران تحریم در مقابل خودمان مشاهده کردیم. محاسبهی آمریکا غلط از آب درآمد؛ خواست ایران را فلج کند، ایران فلج [نشد]. بله؛ البتّه تحریم ضررهایی به کشور زد؛ اینجور نبود که ضرر نزند، ضرر زد؛ انشاءالله ملّت ایران به حساب این ضررها هم یک روزی خواهد رسید.
درس سوّم این است که ما وقتی به قضایای قم نگاه میکنیم، میفهمیم که باید خودمان را، افکارمان را، افکار عمومی را در قبال تبلیغات دشمن مصونیّت ببخشیم
این جزو درسهای نوزدهم دی است ــ همچنان که آن روز ذهن قمیها مصونیّت پیدا کرده بود. چرا؟ مقاله منتشر کردند، امام را متّهم کردند، بدگویی کردند؛ هدفشان چه بود؟
اینها که بر همهچیز مسلّط بودند؛ هزاران نفر از طرفداران امام زیر شکنجه بودند، در زندانها بودند، در تبعیدها بودند؛ دیگر مقاله چرا؟ آنها به یک حقیقتی دست پیدا کرده بودند که امروز هم وجود دارد؛
آنها فهمیده بودند که غلبهی بر یک ملّت فقط با ابزارهای سختافزاری ممکن نیست، ابزارهای نرمافزاری هم لازم است. آنها چیست؟
تبلیغ کردن، توجیه کردن، تبیین کردن.
اینکه بنده اینهمه روی «تبیین» تکیه میکنم [به همین خاطر است].
میخواستند دل مردم را نسبت به امام بزرگوار سرد کنند.
چند هزار نفر از طرفداران امام اینجا در زندان و در تبعید و زیر فشار و کتک و همهچیز، امّا این کافی نبود؛ باید کاری میکردند که آن ذوالفقاری را که از کنار قبر امیرالمؤمنین، این دلها را برمیآشفت و این حرکت عظیم را به وجود میآورد، از بین ببرند؛ [یعنی] زبان مبارک امام بزرگوارمان. اینجا سختگیری میکردند، یک پیام یا یک اطّلاعیّه از امام میآمد، دلهای افسرده دوباره امیدوار میشد، خستگی آدمهای خسته برطرف میشد، میدان مبارزه گرمتر میشد. قیام قمیها این نقشه را باطل کرد.
اگر شما قمیها روز نوزدهم دی آن حرکت را انجام نمیدادید، این مقالهنویسی و اهانت کردن ادامه پیدا میکرد؛
اوّل به یک صورت، بعد به شکلهای پیچیدهتر؛ از شخص امام بزرگوار به روحانیّت، از روحانیّت به اصل دین سرایت میکرد و پیش میرفت. قمیها جلوی این حرکت را گرفتند، نگذاشتند این اتّفاق بیفتد.
امروز هم همینجور است. امروز هم آمریکاییها خوب فهمیدهاند که با ابزارهای سختافزاری نمیشود کارها را پیش برد. ببینید در غزّه اینهمه آدم کشتند، تانک آمد، توپ آمد، بمب آمد، مسلسل آمد، ریزپرنده آمد، عناصری را به شهادت رساندند امّا نهضت را نتوانستند از بین ببرند.
در لبنان، از حزبالله کسی مثل سیّدحسن نصرالله را به شهادت رساندند، عناصر زیادی را از بین بردند ــ اینها کارهای سختافزاری است ــ امّا نتوانستند حزبالله را از بین ببرند و نمیتوانند و نخواهند توانست؛
لذا باید کار نرمافزاری کنند، باید تبلیغات کنند. این، برای من و شما مردم ایران، امروز یک شاخص مهم است.
کار نرمافزاری عبارت است از:
دروغ، دروغپردازی، فاصله انداختن بین واقعیّت با فکر و تصوّر افکار عمومی. شما رو به قوّت میروید، او تبلیغ میکند که شما دارید ضعیف میشوید؛ خودش دارد ضعیف میشود، تبلیغ میکند که دارد قوی میشود؛ شما تهدیدناپذیر میشوید، او میگوید من با تهدید شما را از بین میبرم. تبلیغات این است. یک عدّهای هم تحت تأثیر قرار میگیرند.
خب حالا در این زمینهی استفادهی از درسهای نوزدهم دی،
یک چیز دیگر هم دنبالهی همین مسئله عرض بکنم و آن، این است که ذات استکبار تغییر پیدا نکرده. کسی خیال نکند که آمریکای امروز با آمریکای آن روز فرق دارد، رژیم صهیونیستیِ امروز با رژیم صهیونی آن روز فرق دارد؛ نه، همان[جور] هستند؛ روشها تفاوت کرده، ابزارها تفاوت پیدا کرده.
آن روز با مقاله این کار را میکردند، امروز وسایل و ابزارهایشان هزار برابر متنوّعتر و گستردهتر و تواناتر شده؛ ما [هم] باید هزار برابر از آن روز هوشیارتر باشیم؛ باید توجّه کنیم، دقّت کنیم؛ باید امنیّتسازی کنیم، مصونیّتسازی کنیم، حرف دشمن را باور نکنیم.
کلید قضیّه این است: حرف دشمن را باور نکنیم. اگر دیدید در تبلیغات دشمنان حرفی وجود دارد که احساس میشود برای تحت تأثیر قرار دادن شما است، [آن] حرف را رد کنید؛ بدانید دروغ میگوید، بدانید دروغ میگوید! اگر نشانههای فریب را در یک سخنی دیدید، بیدرنگ آن را کنار بگذارید.
عید نوروز میشود، رئیسجمهور آمریکا به مردم ایران تبریک میگوید! این تبریک راست است؟ خب معلوم است این یک فریب و یک دروغگویی بزرگ [است]؛ اینها حاضرند میلیونها [نفر] از مردم ایران را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید دربارهی غزّه از آن طرف پول میدهند، سلاح میدهند به دشمن، از آن طرف [دیگر] هم گاهی اظهار میکنند که نه، مثلاً خوب است که این کارها انجام نگیرد. سخن دشمن را نباید باور کرد. خب، حالا این راجع به درسهای نوزدهم دی.
https://virasty.com/AMTaskhiri/search?hashtag=%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%B4%D8%AA
این لینک رو که باز میکنم و میخونم دلم غنج میره واقعا
چهارده تا ویرشت که خودم نوشتم و چندتایی که از بقیه بود
همهشون خیلی خوبن.. :)
بر خلاف جو رسانهای در جامعه،
ایرانی باید بفهمد که راه حل درست شدن اقتصاد مذاکره برای رفع تحریم نیست،
بلکه اول باید اقتصاد داخل رو سروسامان داد، بعد میشود مذاکره کرد و تحریم ها رو کم کرد
| @Radma_310