4_5785312898943289047.mp3
زمان:
حجم:
7.02M
🎥مصاحبه بامادر شهید مهدی زین الدین
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به بهانه سالگرد شهادت
🎥 سخنرانی بسیار زیبا از شهید مهدی زین الدین| از کجا معلوم امام زمان همینجایی نباشد که ما هستیم...
۲۷ابان ماه سالروز شهادت سردار شهید زین الدین
🌹#شهید#مهدی_زین_الدین
🔷 ۲۷ آبان سالروز شهادت دسته گل محمدی شهر قم، شهیدان مهدی و مجید زین الدین گرامی باد.
🔸این تصویر شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر علی بن ابیطالب(ع) قم به همراه دختر خردسال خود است. وی در سال ۱۳۳۸ در تهران به دنیا آمد و به همراه خانواده در خرم آباد زندگی میکرد. در دوران دبیرستان با صحبتهای خود مبارزه علیه پهلوی را آغاز و از مدرسه اخراج شد.
🔸تغییر رشته می دهد و از ریاضی به تجربی میرود و در سال ۱۳۵۶ رتبه ۴ کنکور تجربی را به خود اختصاص و در دانشگاه شیراز پذیرش می شود اما همزمان پدرش به جهت مبارزه با رژیم پهلوی از خرم آباد به سقز و مدتی بعد از سقز به اقلید تبعید می شود و برای حمایت از خانواده خود ناچار به ترک تحصیل و نقل مکان به قم میشود.
🔸مدتی بعد به عشق امام خمینی(ره) تحصیل در فرانسه را انتخاب و از چهار دانشگاه فرانسه برایش دعوت نامه می آید. قبل از رفتن متوجه میشود که یکی از دانشجویان ایرانی به نزد امام رفته و امام به وی گفته است که کشور به شما نیاز دارد و برگردید و اینگونه بود که از رفتن پشیمان شد.
🔸اخلاص عجیب، کیفیت عبادات و نماز شب مستمر در خط مقدم، اخلاق و علاقه بی حد و حصرش به نیروهای بسیجی، او را در میان همه فرماندهان جنگ متمایز ساخته بود.
🔸سرانجام این سرباز جبهه حق در ۲۷ آبان سال ۱۳۶۳ به همراه برادرش مجید (مسئول اطلاعات تیپ ۲ لشكر علیبن ابی طالب) از باختران به سردشت حركت و به دوستانش میگوید: «من چند ساعت پیش خواب دیدم كه خودم و برادرم شهید شدیم» و ساعاتی بعد هردوی آنها به کاروان عاشورا میپیوندد.
♦️شادی روحشان صلوات
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
🔷 ۲۷ آبان سالروز شهادت اسوه اخلاص دفاع مقدس، شهید مهدی زین الدین گرامی باد.
🔹شهید حاج قاسم سلیمانی: «یک شب خواب شهید زین الدین را دیدم و هیجانزده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جاده سردشت؟
🔹حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندن؟
🔹عجله داشت. میخواست برود. یک بار دیگر چهره درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.
🔹رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم.
🔹گفت: بنویس: سلام، من در جمع شما هستم! همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زینالدین!
🔹نگاهی بهتزده به امضا و نوشته زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند!
🔹از خواب پریدم. موج صدای آقا مهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!»
🔸منبع: کتاب «تنها زیر باران»
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید
3.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 ۲۷ آبان سالروز شهادت گل محمدی شهر قم، شهید حاج مهدی زین الدین گرامی باد.
🔸توصیف حاج قاسم از شهید زین الدین، شهیدان را شهیدان می شناسند!
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 برشی از مستند «روایت فتح» و صحبتهای جالب شهید آوینی در خصوص شهید زین الدین و فرماندهان سپاه اسلام
♦️ماجرای قرار گرفتن شهید زین الدین بر روی دوش رزمندگان لشکر چه بود؟
🔸این فیلم را نشان همه مسئولین ادارات دهید تا تفاوت میان اخلاص و ریا را بهتر متوجه شوند!
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید
444K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻بیانات مقام معظم رهبری( رئیس جمهور محترم وقت) در خصوص برادران شهید آقامهدی و آقامجید زینالدین...