شهید فتح الله احمدی
شهید فتح الله احمدی
نام پدر: رمضان
تاریخ تولد: 1343
محل تولد: رهنان
شغل: سیمانکار
یگان اعزام کننده: ارتش
تاریخ شهادت: 67/4/4
محل شهادت: طلائیه
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
شهید احمدی در دوران نوجوانی با وجود ناراحتی قلبی مشغول کار گردید. او اهل عبادت و نماز و روزه بود و در هوای گرم تابستان علاوه بر روزه گرفتن کار هم می کرد. در اوایل انقلاب در راهپیمایی ها شرکت می نمود. در سال 1360 با چند نفر از برادران خویش به کمک برادران جهادی شتافت. او علاقه ی وافری به عزاداری سرور و سالار شهیدان، حسین بن علی (ع) داشت و در دسته جات و مراسم عزاداری پرچم دار بود. در سال 1365 لباس مقدس سربازی بر تن نمود و در منطقه ی جنگی جنوب شربت شهادت نوشید.
جلوه هایی از شهید:
با مردم و اقوام مهربان بود و با خوبی با آن ها برخورد می کرد و در طول مدت عمرش به کسی ظلم و اذیتی نکرد.
پیام شهید:
پیرو رهبر و امام باشید. نمازهای خود را سر وقت بخوانید و حجاب اسلامی خود را رعایت کنید.
#شهیدانه
#هر_روز_با_شهدا
#شهدا_را_یاد_ کنیم_با_صلوات
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
پیام شهید:
توصیه من به شما این است که پیرو ولایت فقیه و روحانیت متعهد باشید و وحدت خود را حفظ کنید و نگذارید افراد ضد انقلاب بین شما نفوذ کنند و بدانید که کوچکترین سهل انگاری و مسامحه در جنگ و مسائلی که فعلاً در جهان می گذرد موجب نابودی انقلاب خواهد شد.
گلبرگ های خاطره:
در یکی از عملیات ها زخمی شده بود. چندین هفته از او خبر نداشتیم. پس از جست و جو خبر پیدا کردیم که سخت مجروح شده و در بیمارستان شیراز بستری شده است. به ملاقات ایشان رفتیم. گفت: من حالم خوب است، در صورتی که بدنش پر از ترکش بود، عصب پایش قطع شده بود، پنجه هایش را می کشید و حالت معلولیت پیدا کرده بود. پس از مدتی کوتاه که از بیمارستان مرخص شد، می خواست دوباره به جبهه برود. پدر و مادرم از او خواستند که صبر کند، جای زخم هایش خوب شود و دوباره برود. ایشان گفت: من حالم خوب است . جبهه احتیاج به ما دارد.
خاطره ای که از نحوه ی شهادت ایشان داریم این است که وقتی ایران آتش بس را قبول کرد ساعت 2 بعد از ظهر از رادیو اعلام شد و عراقی ها می خواستند دوباره خرمشهر را بگیرند. گردان آن ها در خط اول بود. ایشان با شنیدن قبول آتش بس ناراحت شد و شروع به گریه کرد و گفت که ما از شهدا عقب ماندیم و شهادت نصیب ما نمی شود و ما از این فیض الهی محروم ماندیم. با چشم گریان برخاست که به پشت خاکریز برود در همین لحظه بود که تک دشمن شروع شد. از سنگر خارج نشده بود که گلوله ی خمپاره آمد داخل سنگر و ایشان به آرزوی خود که همان شهادت بود رسید.
#شهیدانه
#هر_روز_با_شهدا
#شهدا_را_یاد_ کنیم_با_صلوات
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
شهید جعفر بشیری
شهید جعفر بشیری
نام پدر: عباس
تاریخ تولد: 1347
محل تولد: کربلا
شغل: کارگر – سرباز
یگان اعزام کننده: سپاه
تاریخ شهادت: 67/1/19
محل شهادت: شلمچه
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه: (دومین شهید خانواده)
تا کلاس ششم را که خواند به کار آزاد روی آورد و در زمان جنگ پس از شهادت برادرش دیگر طاقت نیاورد و به جبهه رفت. در شلمچه به گردان توپخانه پیوست و بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
جلوه هایی از شهید:
دارای اخلاق و برخورد بسیار خوبی بود و در تمام راهپیمایی ها شرکت می کرد. از غیبت و بدگویی خوشش نمی آمد. در امر به معروف و نهی از منکر پیشقدم بود.
پیام شهید:
سفارش به اقامه ی نماز و روزه مخصوصاً نماز اول وقت و سفارش به حفظ انقلاب و حضور در راهپیمایی ها می کرد.
گلبرگ ها خاطره:
روزی مشغول کار ریخته گری بود که دچار سوختگی شد. او را به بیمارستان شهید چمران اصفهان بردند. در آنجا به مادر می گفت: برای من گریه نکنید، برای این مجروحینی که در اینجا هستند و در جنگ سوخته اند گریه کنید و من اگر مرد بودم این طوری می سوختم.
#شهیدانه
#هر_روز_با_شهدا
#شهدا_را_یاد_ کنیم_با_صلوات
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
شهید رضا دادخواه
شهید رضا دادخواه
نام پدر: محمدعلی
تاریخ تولد: 1349
محل تولد: رهنان
شغل: لحاف دوز
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 66/4/14
محل شهادت: ماوت
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه: (دومین شهید خانواده)
رضا در سال 1349 در یکی از خانواده های مذهبی رهنان چشم به جهان گشود. دوران تحصیل ابتدایی خود را در رهنان به پایان برد وبعد از آن برای کمک به والدین خود همچون برادر شهیدش ترک تحصیل کرده و به کار مشغول شد و بعد از سه نوبت که به جبهه اعزام شد، تاریخ 66/4/14 در منطقه ی ماوت بعد از ایثارگری های فراوان به وسیله ی ترکش خمپاره که به سر ایشان اصابت کرده بود به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد.
جلوه هایی از شهید:
یار و یاور محرومان بود و همیشه به مستمندان و سالمندان کمک می کرد. در خانه خوش اخلاق بود و همه ی آن کسانی که با ایشان برخورد داشتند به طور عجیبی مجذوب ایشان می شدند. عاشق جبهه و جنگ و همیشه و در همه حال پشتیبان ولایت فقیه بود.
پیام شهید:
ای مادران، مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه های حق علیه باطل جلوگیری کنید که فردا نمی توانید جوابگو باشید. شما ای جوانان، مبادا در رختخواب ذلت و بی هدفی بمیرید. از رهبر انقلاب پیروی کنید، مبادا وی را تنها بگذارید، رهنمودهای او را آویزه ی گوش خود قرار دهید.
گلبرگ های خاطره:
از زبان مادر شهید: وقتی من به او می گفتم که من داغ دیده ام، در جواب می گفت: هر کس برای خودش به جبهه می رودواعمال هر کس برای خوداوست بارآخری که شهیدقصدعزیمت به جبهه داشت، روزه بودوبازبان روزه به سوی جبهه حرکت کرد
#شهیدانه
#هر_روز_با_شهدا
#شهدا_را_یاد_ کنیم_با_صلوات
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#میشه_فوتبالیست_شد_و_شهید_شد!
#میشه_هم....
🌷سید اهل فوتبال حرفهای بود؛ اما کاملاً سیاسی بود. در جوانی، عضو رسمی گروه ابومسلم خراسان بود. در یکی از مسابقات، گروهشان مقام اول را کسب کرد و قرار شد که از طرف رضا پهلوی ولیعهد شاه، مورد تقدیر قرار بگیرند. روز تقدیر، وقتی پهلوی خواسته بود با او دست دهد، دستانش را پشت سرش قرار داده بود و با او دست نداده بود.
🌷....موقع انداختن مدال به گردن هم اجازه نداده بود. خودش مدال را گرفته و به گردنش انداخته بود. برخی از بازیکنان هم از او تقلید کرده بودند. روز بعد برخی مجلات ورزشی عکس سید را منتشر کرده بودند.
🌹خاطره ای به یاد سردار جهادگر شهید سید محمدتقی رضوی
#راوی: خانم سیدآبادی همسر گرامی شهید
📚 کتاب "سیرت رضوانی" (زندگینامه و خاطرات سردار جهادگر شهید محمدتقی رضوی)