🏴🌸🏴🌸🏴
#انتظار
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#محرم
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
دو رکعت اشک باریدم دو رکعت ناله سر دادم
دو رکعت درد دل از دوریات پیش خدا کردم...
تمام شب نگاهم خیره بر گلدان خالی بود
تمام شب برای نرگس چشمت دعا کردم
هوا روشن شد و من در هوای دیدن رویت
نوای ندبه سر دادم به عهد خود وفا کردم...
سرم بر روی سجده... مُهر خیس از اشکهایم شد
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
به شوق اینکه هرجا صحبت سقاست میآیی
بساط روضۀ مشک و علم را دست و پا کردم...
دو چشمم تیره شد انگار جایی را نمیدیدم
و صبح سوت و کور جمعه را شام عزا کردم
غزل، بارانی از گریه، غزل، روضه، غزل، ناله
تو را با هر زبانی که بلد بودم صدا کردم
و هرچه منتظر ماندم ندیدم روی ماهت را
غروب جمعه شد سجاده را با بغض تا کردم
✔️ #اعظم_معارف_وند ✔️
@NafasseAmigh
🌸🏴🌸🏴🌸
🏴🏴🏴
جمعبندی اشعار بچه های گروه نفسهای عمیق در حسینیه شب دوم #محرم
#چالش_مصرع
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
#اعظم_معارف_وند
یا عقیله بنی هاشم:
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
چو یادم آید از آنجا ،فراری شد همه دردم
بچه شیعه:
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
برای این دل خونم ؛کمی قصد دعا کردم
به زیر نم نم باران نگاهم غرق اشکی تلخ
بجای حرف ناگفته ؛ نگاه بی صدا کردم
تمام واژه هایم مثل شعر تازه ای بودند
کنار عکس زیبایت ؛ دلم را خون بها کردم
برای من تو مصداق حضور گرم رویایی
برایت من همیشه دردسرها را به پا کردم
تو اربابی ! غلام روسیاه بینوایت من
ولی با این همه امید بر کرب و بلا کردم
دخیل چشم عباست منم از بچگی هایم
خدا داند که عمرم را برای او فدا کردم
به حُکمت نوکر خوان وسیع رحمتت گشتم
نماز عشق را من در عزای تو ادا کردم
Hs.SayedAlhasani:
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
که در این مدت کوتاه، از غفلت اِبا کردم
الهی...عجل لولیك الفرج...:
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
به عشقت پیچک دل را دوباره مبتلا کردم...
دوباره ماه ماتم، ماه اشک و ماه عشق آمد
و من در قلب خود اینک حسینیه به پا کردم...
یاصاحب صبر:
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
دمی که خاک کفش زائرت را توتیا کردم
دلم تنگ است دعوت کن که بشتابم سراسیمه
هوای همنشینی چند روزی با شما کردم
همین امسال از این غربت رهایی ده دلم را که
تمام زندگی را در غم غربت فنا کردم
بخوان آقا مرا هم جزو نوکرهای درگاهت
که من با افتخار نوکری هایم صفا کردم
vesal:
(شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم )
زیارت را تمنا از عزیز مصطفی کردم
دوباره بوی اسپند و دوباره پرچم مشکی
محرم آمد و دل را به نامش مبتلا کردم ...
alone_girl:
«شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم»
زچشمم اشک بارید و هوای نینوا کردم
کمی دورم و این دردم مرا از پا درآورده
برای مرهم دوری کمی قصد دعا کردم
به درد و رنج عالم من همیشه صبر میکردم
ولی این بار از رنجم، لبی بر شکوه وا کردم
غلامم بر تو و هستم کنیز حضرت زهرا
ولی رویم سیاه است و ز دوری بغض ها کردم
من اینجا و دلم اطراف کوی تو پریشان است
به رسم عاشقی دل را برای تو فدا کردم
جزای عشق را اینگونه باید داد اربابم ؟
که از دوری دلم پر میزد و نامت صدا کردم
حرم آنجاست، هرجایی که نامت برده شد اقا
و من در مجلس روضه،بسی عشق و صفا کردم
همین که اذن دادی تا به هیأت ها رهی یابم
ز لطف و رحمتت بوده و من شکر خدا کردم
همیشه مهربان بر من، هوادار دلم بودی
و من جز درد سر چیزی برای تو به پا کردم؟!
در این شب ها که بیرق های عشقت میشود برپا
منم جامانده از راهت، دلم را مبتلا کردم
گهی اشک وگهی غصه، گهی دسته گهی روضه
به هرراهی که میشد من به سویت اقتدا کردم
https://eitaa.com/joinchat/2095644695C087c9bc0a2