eitaa logo
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
850 ویدیو
46 فایل
@MLN1360 کانال دوم ما: 🎀دونفره های عاشقی🎀 💌 @DoNafarehayeAsheghi 💌
مشاهده در ایتا
دانلود
✅  سبز من سبز نبی ست؛              سبز مولایم علی ست... 🔴 و نه آن سبز که در اوج ریا زخم علی ست... ✅سبز من نور خداست؛          عشق و ایمان به خداست... 🔴 و نه آن سبز در این دوره که بر ضد خداست...    ✅سبز، بیعت با علی ست؛         ‌     طاعت امر ولی ست... ✅سبز من یک جمله است؛                          رهبرم سید علی است @NafasseAmigh
چای تازه دم گوارای وجوت ای مولا و شربک للشای یزیدنا به حبا السلام علیک یا امام خامنه ای @NafasseAmigh
#امام_خامنه_ای از فتنه‌ی عمروعاص‌ها باکی نیست پیداست کسی‌که رفتنی باشدکیست؟ تا روز ظهور مهدی ان شاءالله بر روی سرم سایه ی آقا باقیست 🌿 #اسماعیل_رضایی 🌿 @NafasseAmigh
✨🌸✨🌸✨ و خدا با توست حتی اگر لحظه لحظه تنهایی ات پر از بغض خاطرات دست نخورده و بکری باشد که امکان تکرارش محال است آنجا به آسمان نگاه کن و بدان که میداند که میبیند لبخندش را بر روی چهره ستارگانش ببین و لبخند بزن خدا با توست 💞 💞 @NafasseAmigh ✨🌸✨🌸✨
✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨ در سکوتی که پر از احساس است مینویسم دو سه خطی از عشق دو خط از بوی بهار دو خط از چشم نگار چند خط هم تپش قلب به وقت دیدار آری آری لبخند آن که سرچشمه هر آغاز است نکند بین هیاهوی سکوت از قلم جا ماند چشم عاشق که به هرسو نگران میچرخد -این خودش یک غزل است!!!- واژه در واژه تو را میگردم تو همه هستی این دل هستی دل من؛ تاب ندارد که نباشی بروی میشکند! به غرورم منگر به تحکم هایم و به این سخت شدن وقت سخن گفتن ها من پر از احساسم و پر از لطف بهار با دوتا اخم و یک حرف پر از طعنه تو در خودم میشکنم میشوم اوج سکوت میشوم غرق سکوت و سکوتی که پر از احساس است که پر از فریاد است و تمام........ 💕 💕 @NafasseAmigh ✨❣✨❣✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#عاشقانه وقتی جای چیزی امن است، کمتر سراغش را میگیری، مثل یاد تو در دل من!! @NafasseAmigh
#عاشقانه راه تردید مسیر گذر عاشق نیست چه کنم با چه کنم های دل بی‌هدفم؟ ✨ #فاضل_نظری ✨ @NafasseAmihg
⭐️🌷⭐️🌷⭐️ 🏳 صد تا به راست ، پنجاه تا به چپ 😁 🔺️ ما یك عده بودیم كه عازم جبهه شدیم. نه سازماندهی درستی داشتیم و نه سلاح و توپ و خمپاره و ... رسیدیم به اهواز رفتیم پیش برادران ارتشی و از آنها خواستیم تا از وجود نازنین ما هم استفاده كنند! فرمانده ارتشی پرسید : خُب ، حالا در چه رسته ای آموزش دیده اید ؟ همه به هم و بعد با تعجب به او نگاه كردیم. هیچ كس نمیدانست رسته چیست؟! فرمانده كه فهمید ما از دَم ، صفر كیلومتر و آكبند تشریف داریم ، گفت : آموزش سلاح و تیراندازی دیدید؟ با خوشحالی اعلام كردیم كه این یك قلم را واردیم . ـ پس این قبضه خمپاره در اختیار شماست ، بروید ببینم چه میكنید . دیده بان گزارش میدهد و شما شلیك كنید . بروید به سلامت! هیچ كدام به روی مبارك خود نیاوردیم كه از خمپاره هیچ سررشته ای نداریم . رحیم گفت : انشااللّه به مرور زمان به فوت و فن همه سلاح های جنگی وارد خواهیم شد . كمی دورتر از خط مقدم خمپاره را در زمین كاشتیم و چشم به بیسیم چی دوختیم تا از دیده بان فرمان بگیرد. بیسیم چی پس از قربان صدقه با دیده بان رو به ما فرمان «آتش» داد ما هم یك گلوله خمپاره در دهان گل و گشاد لوله خمپاره رها كردیم خمپاره زوزه كشان راهی منطقه دشمن شد. لحظه ای بعد بیسیم چی گفت : دیده بان میگه صد تا به راست بزنید! همه به هم نگاه كردیم. من پرسیدم : یعنی چی صد تا به راست بریم ؟ رحیم كه فرمانده بود كم نیاورد و گفت : حتماً منظورش این است كه قبضه را صد متر به سمت راست ببریم. با مكافات قبضه خمپاره را از دل خاك بیرون كشیدیم و بدنه سنگینش را صد متر به راست بردیم. بیسیم چی گفت : دیده بان میگه چرا طول میدین ؟؟؟ رحیم گفت : بگو دندان روی جگر بگذاره مداد نیست كه زودی ببریمش ! دوباره خمپاره را در زمین كاشتیم. بیسیم چی از دیده بان كسب تكلیف كرد و بعد اعلام آتش كرد. ما هم آتش كردیم ! بیسیم چی گفت : دیده بان میگه خوب بود ، حالا پنجاه تا به چپ برید ! با مكافات قبضه خمپاره را در آوردیم و پنجاه متر به سمت چپ بردیم و دوباره كاشتیم و آتش ! چند دقیقه بعد بیسیم چی گفت : میگه حالا دویست تا به راست ! دیگر داشت گریه مان می گرفت. تا غروب ما قبضه سنگین خمپاره را خركش به این طرف و آن طرف می كشاندیم و جناب دیده بان غُر میزد كه چرا كار را طول میدهیم و جَلد و چابك نیستیم. سرانجام یكی از بچه ها قاطی كرد و فریاد زد : به آن دیده بان بگو اگر راست میگه بیاد اینجا و خودش صد تا به راست و دویست تا به چپ بره !!!! بیسیم چی پیام گهربار دوستمان را به دیده بان رساند و دیده بان‌كه معلوم بود حسابی از فاصله افتادن بین شلیك ها عصبانی شده ، گفت كه داره میآد. نیم ساعت بعد دیده بان سوار بر موتور از راه رسید. ما كه از خستگی همگی روی زمین ولو شده بودیم ، با خشم نگاهش كردیم. دیده بان‌كه یك ستوان تپل مپل بود ، پرسید : خُب مشكل شما چیه ؟ شما چرا اینجایین؟ از جایی كه صبح بودید خیلی دور شدین !!! رحیم گفت : برادر من ، آخر هی میگی برو به راست ، صد تا برو به چپ ، خُب معلوم كه از جایی كه اوّل بودیم دور میشیم دیگه. ستوان اول چند لحظه با حیرت بروبر نگاهمان كرد. بعد با صدای رگه دار پرسید : بگید ببینم وقتی میگفتم صد تا به راست ، شما چه کار میكردین؟ خُب معلومه ، قبضه خمپاره‌ رو در می آوردیم و با مكافات صد متر به راست می بردیم ! ستوان مجسمه شد . بعد پقی زد زیر خنده . آن‌قدر خندید كه ما هم به خنده افتادیم 😂😂 ستوان خنده ‌خنده گفت : وای خدا ! چه قدر بامزه ، خدا خیرتان بده چند وقت بود كه حسابی نخندیده بودم. وای خدا دلم درد گرفت. ما كه نمی دانستیم علّت خنده ستوان چیه ، گفتیم : چرا میخندی ؟ ستوان یك شكم دیگر خندید 😂😂 بعد خیسی چشمانش را گرفت و گفت : قربان شكل ماهتان برم ، وقتی می گفتم صد تا به راست ، یعنی این‌كه با این دستگیره سر خمپاره را صد درجه به راست بچرخانید ، نه اینكه كله اش را بردارید و صد متر به سمت راست ببریدش ! و دوباره خندید. فهمیدیم چه گافی دادیم🙈ما هم خندیدیم 😁😂 دست و بالمان از خستگی خشك شده بود ، اما چنان می خندیدیم كه دلمان درد گرفته بود😂 @NafasseAmigh ⭐️🌷⭐️🌷⭐️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🇮🇷✨🇮🇷✨ «اَلا یا اَیها السّاقی اَدِر کأسا و ناوِلها» که درد عشق را هرگز نمی‌‌فهمند عاقل‌ها... به ذکر یا علی آغاز شد این عشق، پس غم نیست «اگر آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها» همین که دل به لبخند کسی بستند فهمیدند «جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها» به یُمن ذکر یا زهرایشان شد باز معبرها «که سالک بی‌خبر نبوَد ز راه و رسم منزل‌ها» به گوش موج‌ها خواندند غواصان، شب حمله: «کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها»... و راز دست‌های بسته آخر فاش شد آری! «نهان کی مانَد آن رازی کز او سازند محفل‌ها؟» شهادت آرزوشان بود و از دنیا گذر کردند «مَتی ما تَلقَ مَن تَهوی دَعِ الدُنیا و اَهمِلها» 🌺 🌺 @NafasseAmigh ✨🇮🇷✨🇮🇷✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببينيد| روایت اشک‌آلود رهبرانقلاب از فرمانده و همکار شهید خوش‌لفظ درباره «راهكار رسيدن به شهادت» ➕شعرخوانی آقای اسفندقه تقدیم به شهید علی خوش‌لفظ در حضور رهبرانقلاب 📥 سایر کیفیتها: http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=35780 @NafasseAmigh
#شهدا 🌹دختر خانمی روی تابوت یکی از #شهدای_غواص نوشته بود: پدرم را قانع کن #چادر بپوشم @NafasseAmigh
#شهدا همیشه می گفت: زیباترین شهادت را میخواهم...🌸 یکبار پرسیدم: شهادت خودش زیباست زیباترین شهادت چگونه است...✨ در جواب گفت: زیباترین شهادت این است که جنازه ای هم از انسان باقی نماند... 🦋 #شهید-ابراهیم_هادی 🦋 @NafasseAmigh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهدا ✅دریافت پوسته •شهید ابراهیم هادی• 🌗 زمینه پوسته: #تاریک 🌈 رنگ ها: #خاکستری #قهوه_ای @NafasseAmigg
🌸🌿🌸🌿🌸 صبح فرجت شروع فصلی شیرین با وعده ی انتقام؛من سرمستم ! ای صاحب ذوالفقار و دستار علی تا روز پسین نوکر جدت هستم ✅ @NafasseAmigh 🌸🌿🌸🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انتظار 🔺دعای سوزناک #امام_زمان (عج) در حق شیعیان🔺 خدایا شیعیان ما را روز قیامت در مقابل چشم دشمنان ما مؤاخذه مفرما #حجت_الاسلام_و_المسلمین_مؤمنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @NafasseAmigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو مصطفی نسبی تو یادگار حیدری تو وارث علوی همه امید مادری هستی کبریایی تو خدای وفایی منتقم‌بهر خون شه کرب و بلایی ای گل زهرا مهدی یا اباصالح @NafasseAmigh
🕊🌻 آخر ای جان جهان خسرو خوبان بازآ ای یکی گوهر حق حجت یزدان بازآ صبح رخشنده من جلوه کن و رخ بنما مهر تابنده من زین شب هجران بازآ @NafasseAmigh
#انتظار 🌸 جمعه يعنی زانوی غم در بغل 🌸 بر سر سجاده های العجل 🌸 جمعه يعنی اشک های انتظار 🌸 جمعه يعنی شکوه از هجران يار 🌸 جمعه يعنی آه.الغوث.الامان 🌸 در فراق مهدی صاحب زمان  #السلام_علیک_یا_ابا_صالح @NafasseAmigh