فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_ویژه🌱
💠 حیا داشته باشی نجات پیدا میکنی!
🎙 حاج آقا عالی
#زن
#عفاف
#حجاب
➖➖➖➖➖➖➖➖
🌿 @Naghshe_rah313
📗 #معرفی_کتاب رمان حریر
🔅 اثر فاطمه سلطانی
📍 «حریر»، شخصیت اصلی این رمان است. دختری شر، شیطان ولی ساده و بیآلایش. «حریر» هفده سالگی را پشت سر گذاشته است که او را به عقد پسرعموی طلبهاش درمیآورند. از محل زندگیاش تا قم راه چندانی نیست اما اتفاقی که روز عروسی میافتد همه چیز را بهم میریزد.
بعد از کش و قوس فراوان، «حریر» که سواد خواندن و نوشتن را پیش عموی باسواد و روحانیاش یاد گرفته است سر از کاخ پهلوی درمیآورد. از آن طرف هم، همسرش مجروح و دل خسته و دل شکسته به قم میرود، بیخبر از آنکه همسر گمشدهاش تنها چند ده فرسخ با او فاصله دارد.
«حریر» تنها یک روایت عاشقانه از یک دختر و پسر سادهدل روستایی نیست بلکه فرصتی است برای نشان دادن تلاشهای کارگزاران حکومت پهلوی برای برانداختن #حجاب از میان ایرانیانی که حتی در دوران نامسلمانیشان هم حجاب بر سر داشتند.
داستان «حریر» ما را با آدمهایی آشنا میکند که جز تصاویری مبهم و سخنانی کلی، در موردشان چیزی نمیدانیم؛
تیمورتاش که اولین وزیر دربار پهلوی بود، قمرالملوک وزیری، از خوانندگان زن ایرانی در دوره پهلوی، تاج الملوک همسر رضاخان و مادر ولیعهد، محمدرضا پهلوی و آیت الله بافقی، مجاهد معروف دوران رضا خان.
➖➖➖➖➖➖➖➖
🌿 @Naghshe_rah313
💎 #خاطرات
عفت عامل عفت
🪡 گویند مرد خیاطی بود بسیار با عفت و زنی داشت عفیفه. روزی آن زن پیش شوهر خود نشسته بود و زبان به شوخی گشود و گفت که تو قدر عفاف مرا نمی دانی.
🔹 من چنین و چنان هستم و شروع کرد از عفت خود تعریف کردن. مرد گفت: راست می گویی اما عفاف تو نتیجه عفاف من است. من اگر بی عفت بودم، تو هم عفت نداشتی.
🔅 زن گفت: هیچ کس نمی تواند زن را نگاه دارد اگر بخواهد بی عفتی کند. مرد گفت: تو را اجازه می دهم هر جا که خواهی برو و هر چه خواهی بکن.
🔖 روز بعد او خود را بیاراست و چادر در سر کشید و از خانه بیرون رفت و تا به شب می گشت و هیچ کس توجهی به او نکرد مگر یک مرد که گوشه چادر او را کشید و گذشت و رفت.
📍چون شب شد، زن به خانه آمد. مرد گفت صبح به شب گردیدی و هیچ کس به تو توجهی نکرد مگر یک کسی که او نیز رها کرد.
🌀 زن گفت: از کجا دیدی؟ گفت: من در خانه خود بودم اما من در عمر خود به هیچ زن نامحرمی به چشم خیانت نگاه نکردم مگر وقتی که در کودکی گوشه #چادر زنی را گرفته بودم و در همان لحظه پشیمان شده و رها کردم.
💢 دانستم اگر کسی به ناموس من توجه کند بیش از این نیست. زن به پای شوهر افتاد و گفت مرا معلوم شد که #عفاف من از عفاف توست.
📕 جوامع الحکایات، ص 338؛ لئالى الاخبار، ج 5، ص
#حجاب
➖➖➖➖➖➖➖➖
🌿 @Naghshe_rah313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴شعر طنز جنجالی این خانوم در حضور رهبر معظم انقلاب درباره مردهایی که ابرو بر می دارند و قرص اکس می خورند را گوش کنید!
اولین بار بود که شعری در این سبک در حضور رهبری خوانده می شد!
#حجاب
#عفاف
➖➖➖➖➖➖➖➖
🌿 @Naghshe_rah313
📗 #معرفی_کتاب دختر بیست 20
🔅 اثر آقای مجید ملامحمدی
📍 در آن سعی دارد ضمن نشان دادن روابط خانواده ایرانی، مفاهیم اعتقادی را در قالب داستان برای #نوجوانان بیان کند.
کتاب با نثری شیرین و خواندنی داستان یک دختر با مادربزرگش را روایت میکند که از هم دور افتاده و مجبورند این فاصله را با فرستادن پیغام پر کنند.
هرچند میتوانند در فضای مجازی به یکدیگر پیام دهند، اما نامه نوشتن را ترجیح میدهند.
هر نامهای که در این کتاب ذکر شده، یک خاطره از ماجراهایی است که مادربزرگ و نوه با موضوع خاصی مثل #حجاب، ارتباط با #نا_محرم، فرهنگ #کتابخوانی، تساوی زن و مرد و ... در برخوردهایشان با ناهنجاریها و ضد ارزشها داشتهاند و برای هم روایت میکنند.
کتاب دربردارنده 24 نامه است که از جمله عناوین آن میتوان به «از بوسههایی است که مزه توت فرنگی دارند»، «کتابها پرندهاند»، «دماغ شیطان» و ... اشاره کرد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
🌿 @Naghshe_rah313
💎 #خاطرات
🎙 خاطره ای از جناب آقای محمدرضا خُرّمیان:
📆 سال 1385 و 1386 دو مرتبه به شهر زوریخ که از شهرهای بزرگ کشور سوئیس است، دعوت شدم. در آنجا مسجدی هست به نام «امام علی علیه السلام» که متعلق به ایرانیان مقیم زوریخ است.
🏷 البته شیعیان افغانی و عراقی هم در آنجا حضور می یابند. هر دو دعوت در ماه محرم الحرام بود.
📖 بنده هر شب نماز جماعت مغرب و عشاء را اقامه می کردم و سپس چند دقیقه ای قرآن تلاوت کرده، بعد از آن حدود یک ساعت پیرامون علل قیام امام حسین علیه السلام و بعضاً احادیث اخلاقی سخنرانی می کردم.
🏴 پس از آن عزاداری و توسل و سینه زنی مفصل و روضه خوانی سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شروع می شد که خودم همه را می خواندم. پس از دعا و اتمام مراسم نیز، شام داده می شد.
❗️ در چندین شب متوالی وسط روضه خواندن متوجه شدم که در قسمت خانم ها که پشت پرده بودند، خانمی با صدای بلند گریه میکند و بعضاً جیغ میکشد و نعره میزند.
❓ از آقای خیابانی که مسئول و گرداننده مسجد بود پرسیدم: آیا این خانم مشکلی دارد و یا مثلًا اولادش فوت شده که این طور گریه و ناله می کند؟
🔖 آقای خیابانی گفت: این خانم داستانی دارد که می گویم بیاید در دفتر مسجد تا خودش برای شما تعریف نماید.
🔅 آن خانم به دفتر مسجد تشریف آوردند. به او گفتم: شنیده ام که حال خوشی دارید، میخواستم ببینم اگر داستانی دارید برایم نقل کنید تا استفاده کنیم.
👨👩👧👦 آن خانم گفت: من و شوهرم با دختر و پسرم حدود پانزده سال قبل برای زندگی به شهر زوریخ آمدیم. از روز اوّلی هم که آمدیم متأسفانه دینمان را کنار گذاشتیم.
🔹 من حجابم را کنار گذاشتم و نماز و روزه و عبادات را هم دیگر به جا نیاوردیم. مادرم وقتی فهمید که من بی حجاب شده ام، مرتّب از تهران تلفن میزد و مرا نصیحت میکرد.
😢 مادرم با گریه میگفت: پدرت از وقتی که فهمیده تو بی حجاب شدی، نماز نمی خوانی و عبادت نمی کنی، دائماً گریه میکند و سر نمازها برایت دعا میکند که هر چه زودتر با خدا آشتی کنی.
🔸 پس از گذشت پانزده سال، امسال دو ماه به محرم مانده، شبی در عالم رؤیا دیدم که در سالنی هستم که مردها و زن های زیادی در آن جمع بودند. یک دفعه در سالن باز شد، آقایی آمد و با صدای بلند اعلام کرد:
😍 آقایان و خانم ها آماده باشید، الآن آقا امام حسین علیه السلام تشریف می آورند.
طولی نکشید که در سالن باز شد و آقا امام حسین علیه السلام با جبروت و چهرهای بسیار زیبا و نورانی که من در عمرم شخصی به آن شُکوه و زیبایی ندیده بودم، تشریف فرما شدند.
📌 جمعیت، کوچه باز کردند، آقا آمدند و شروع به سلام و علیک با حاضران کردند. من در عالم خواب با خودم گفتم: ای وای بر من! من که #حجاب ندارم، چطور با آقا روبرو شوم؟
💥 حضرت که نزدیک من شدند، من دو دستم را روی سرم گذاشتم که جلوی آقا خجالت نکشم. وقتی حضرت نزدیک من رسیدند، من به ایشان سلام کردم. تا سلام کردم آقا روی مبارکشان را از من برگرداندند.
⁉️ یک لحظه ساکت شدم و نفس در سینه ام حبس شد. بعد، امام حسین علیه السلام فرمودند: دخترم! ما به تو چه بدی کردیم که شما با ما قهر کردید؟
⭕️ من دیدم هیچ جوابی ندارم؛ زیرا راست میگفت. آن ها که به ما بدی نکرده بودند. ما خودمان به خودمان بدی کردیم و با این بزرگواران و با مکتب انسان ساز آن ها قهر کردیم.
در اینجا شروع کردم به گریه کردن. جیغ میزدم و مرتب میگفتم: آقا! غلط کردم، اشتباه کردم، جبران میکنم.
❇️ سپس آقا امام حسین علیه السلام فرمودند: دخترم! اگر میخواهی عاقبت به خیر شوی و اگر میخواهی ما از شماها راضی شویم این گوشه عبای مرا بگیر. تا خم شدم و گوشه عبای آقا را گرفتم از خواب پریدم.
⏺ بعد از این ماجرای خواب، دو ماه است که باحجاب شده ام. دخترم هم باحجاب شده است. خودم و شوهرم نماز می خوانیم و با خدا و قرآن و پیامبر صلی الله علیه وآله
و اهل بیت علیهم السلام آشتی کرده ایم.
🔺 گریه ها و آه و سوزهای من از گذشته ام است که چطور پانزده سال در جهل و نادانی بودیم و چقدر مردها موی سرم را دیدند. گریه می کنم تا گناهانم پاک شود.
به او گفتم: این که امام حسین علیه السلام شما را از ضلالت و گمراهی نجات داد، همه از دعاهای پدر و مادرت بوده، همیشه آن ها را دعا کن و مواظب خود و بچه هایت باش.
📕 خاطره هاى آموزنده، ج۱، محمدی ری شهری
#عفاف
➖➖➖➖➖➖➖➖
🌿 @Naghshe_rah313
14.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 💎 خوش به حال خانوم های باحجاب 🔻
✅ بسیار جالب و زیبا حجاب رو توضیح دادند ...
👌 اولین بار بود که از این زاویه ارزش #حجاب رو شنیدم ...
🎙 استاد انجوی نژاد
#عفاف
➖➖➖➖➖➖➖➖
🌿 @Naghshe_rah313