eitaa logo
🌷نغمه های فاطمیون🌷
116 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
266 فایل
🔴 آدرس ما 🔴 🌷نغمه های فاطمیون🌷 https://eitaa.com/Nagmahyefatamion 🧕کودکان آمر🙎‍♂️ @Koodakan_Amer 🌱تسنیم هدایت 🌱 https://eitaa.com/Tasnimhadayt 🔹ارتباط با خادم کانال و دریافت لینک گروه 👇👇 @Goleyas6111
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ضرب‌المثل‌های‌ضدِّ امــر به معــروف ونهــی ازمنکــر(ضد فریضه!) 👈اگر این فریضه مهم نبود، دشمن بر ضدش ضرب المثل نمیساخت‼️
🏴🏴🏴 باز محرّم شد و دلها شکست از غم زينب دل زهرا شکست باز محرّم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست آب در اين تشنگي از خود گذشت دجله به خون شد،دل صحرا شکست قاسم وليلا همه در خون شدند اين چه غمي بود که دنيا شکست محرّم ماه غم نيست ماه عشق است محرّم مَحرم درد حسين است شما دعوتید به مجلس عزای امام حسین علیه‌السلام التماس دعا
روز سوم ماه‌ محرم‌الحرام به یاد بزرگ کوچک بانویی، نامگذاری کرده‌اند که خیل وسیعی از عاشقانش را رهسپار مرقد شریفش می‌کند، کودکی که سرنوشت غمبارش در کنار حماسه کربلا، دل خون شیعیان می‌کند،
مقتل برات بخونم،وقتی سر رو گرفت تو بغلش،اول حرفی كه زد، من الذی ایتمنی علی صغر سنی  ترجمه كنم،بابا كی من و به این كودكی یتیم كرد،بعد، مَنْ ذَا الَّذی خَضَب شیبك بدمك ،صدا زد بابا كی  محاسنت رو خاكی و خونی كرد،بعد محاسن رو كنار زد،نگاش به رگ های بریده افتاد، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْكَ، آی حسین..... یا لَیْتنی كَنت عمیاءَ ،خیلی با دل عمه بازی كرد با این جمله،گفت:بابا كاش كور بودم نمی دیدمت،كی تو رو به این روز انداخته،كی دندونات رو شكونده،دید آروم نمی شه،دید قرار نمی گیره، دیدن این خانم آروم آروم این سر رو آورد پایین،لباش رو گذاشت رو لب های ترك خورده،دیدن سر یه طرف رقیه یه طرف ،زینب بیا..حسین
امروز، روز رقیه حسین(ع) است، رقیه‌ای که همراه با برادر کوچکش علی اصغر حماسه بزرگی را در جهان ثبت کردند تا نامشان در صف اول مریدان امامت ثبت شود، درود بیکران خداوند بر کودکی که بدنش در اثر تازیانه کبود شده بود و درود خدا به آن هنگامی که با دیدن پدر جان از بدنش خارج ‌شد.
نیمه شب با گریه‌ای بی‌امان از خواب بیدار شد. خواب بابا را دیده بود و حالا بهانه او را می‌گرفت. این اولین بار نبود که او سراغ بابا را می‌گرفت، اما این‌بار با همیشه فرق داشت. غوغایی در خرابه به پا شده بود. این‌بار نه آغوش عمه زینب، نه دلداری‌های مادرانه رباب و نه نوازش‌های برادرانه امام سجاد، هیچ کدام آرامش نمی‌کرد. آنقدر بی‌تابی کرد تا بالاخره خود امام حسین برای آرام کردنش آمد؛ امام حسین با سر به خرابه آمد و پای درد دل او نشست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یهو دیدن رقیه سرش رو شونه خودش بیحاله...😭😭 بابایی منم با خودت ببر😭 بابایی رقیه رو با خودش برد...😭😭 تحمل دوری از دردونه اشو نداشت😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴بگو از توبه ی حُرّ و بخشش بی منتهایت از جهنم شد بهشتی، دشمنی که شد گدایت 🥀مهربان خـدایا! بحـق حـرّ شهـیـد بگذر از خطاهای بندگانی ڪه عمری به لطف تو، با نوڪری محمد و آلش صلوات الله علیهم ، زندگی ڪرده اند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز چهارم محرم متعلق به فرزندان حضرت زینب علیهاالسلام، حر و مسلم علیهماالسلام است و شهادت این عزیزان مورد توجه قرار می‌گیرد.
عبدالله بن جعفر نامه ای برای امام (علیه السلام) فرستاد و همراه دو فرزندش عون و محمد خدمت امام حسین (علیه السلام) فرستاد و ... . پس از مدتی عبدالله خودش خدمت ابی عبدالله (ع) رسید و ... و فرزنداش را سفارش نمود تا در خدمت امام باشند و در رکابش جانبازی کنند . حضرت زینب (س) از اعزام فرزندانش توسط عبدالله بسیار خوشحال شد .. بعضی روایات داره خانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون كرد،چشماشون رو سرمه كشید،به موهاشون شانه زد،به بدن هاشون عطر كشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاش بیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نكرد،یادتون نره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید، نقل اینه :خانوم زینب دستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما برید از دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگه خدایا،نكنه من سهمی نداشته باشم، بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دید خرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه عقیله بنی هاشم زینب کبری(س) بی درنگ عرض می کند: برادر به حق مادرم، اذن میدان به فرزندان خواهرت بده . پسران نیز این درخواست و سوگند را مؤثر یافته و می گویند: دایی جان، به حق مادرت فاطمه زهرا (س)اجازه بده.
امام صورت خواهر زاده های خود را می بوسد و اجازه نبرد به آن دو می دهد. آن دو بزرگوار پیاده به میدان نبرد رهسپار می گردند. ابن سعد آنها را شناخته و با صدای برخاسته از شگفــتی می گوید: (عَجَبا لِلرَحِمِ ) یعنی شگفت از این پیوستگی خواهر و برادری بین حسین و زینب (علیهما السلام).
پس از او، برادرش عون بن عبدالله جعفر راهی نبرد شد و خود را اینگونه معرفی کرد: اگر مرا نمی شناسید من فرزند جعفر طیار هستم که از سر صدق به شهادت رسید و در بهشت نورانی با بال های سبز پرواز می کند. برای من از حیث شرافت در محشر همین کافی است.”
پس، ابتدا محمد بن عبدالله بن جعفر به میدان آمد و این رجز را سر داد: به خداوند شکایت می کنم از دشمنی دشمنان، قوم ستمگری که کورکورانه به جنگ با ما برخاسته اند. نشانه های قرآنی را که محکم و مبیّن و آشکار کننده کفر و طغیان است را ترک کردند و پس از نبردی نمایان، به شهادت رسید.