شروع کرد گریه کردن، خانم دیگه چی شده، حالتون که بهتره، این و خانم ها گوش کنند، فرمود: من می ترسم فردا منو می خوان تشییع کنند، حجم بدنم معلوم بشه، تازه کی ، خانم، مثل اینکه پوستی رو استخون کشیدند، همین خانم جان، ما تو حبشه که بودیم، تو فارس یه تابوت درست می کردند، به این صورت، رفت چند تا چوب تابوت آورد، کند از جارو، چید بغل هم، یه پارچه هم دورش کشید، خانم یه لبخند زد، فرمود: به این دست نزن، علی بیاد نشونش بدم، برام همین و درست کنه، حالا غافل از اینکه، چوبایی که برا گهواره محسن آماده شده بود، علی داره از اونها تابوت درست می کنه، ای وای، همه وصیت هاشو کرد، فرمود پسر عمو می خوام ، بقیه عمرم و خوب استفاده کنم، بهترین استفاده رو از این چند ساعت باقیمانده بکنم، چیکار کنم، فرمود پسر عمو بشین در و ببند، بشین تا من هستم برا حسین گریه کنیم، آخه بابم گفته، یه روزی میاد بچه مو با لب تشنه سر می برند، بچه هاشو اسیر می کنند، تو هم شنیدی که، می گن زینب و می برند، نمی دونم بودی یا نبودی بابام گفت: سرش و می زنند روی نیزه، موی حسین، امروز یا فردایی گفت : حسین جان بیا مادر، می خوام موهاتو شونه کنم، چند روزه خاک تو موها رفته، به غیر مادرم عادت ندارند، بدن موهارو شونه کنه، هی گفت: الهی مادرت بمیره، مگه تو مادر نداری خاک رو موهات نشسته، نیاد اون روزایی که کاکلت به هم بخوره، کسی از راه رسید پنجه در کاکل آهوی من زد، یه پیرهن برات دوختم دادم دست خواهرت، ای حسین......
داستان تازيانه و سيلى يك بار بوده يا تكرار شده؟ نمى دانم! بعد از فرياد «يا فضه» . هم...؟!! باز نمى دانم! ولى رويت سياه باد اى دشمن كينه توز، كه تازيانه ات بر «سر» فاطمه عليهاالسلام اصابت كرد و تا «كتف» او را سياه نمود!به صورت بانو هم... يا نه؟ نمى دانم! ولى دستت بريده باد كه جاى سيلى ات بر چهره ى زهرا عليهاالسلام ماند... و آنچنان رفت تا به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نشان دهد صورت نيلى را...!!
عمر آنحضرت را بين در و ديوار فشار داد بطورى كه از شدت آن نزديك بود روح آنحضرت بيرون آيد، و خون از سينه اش جارى شد.
در اين حال حضرت به داخل خانه رفت و صدا زد: «اى اسماء، اى فضّه... بياييد و در آنچه زنان به يكديگر احتياج دارند مرا دريابيد».
اسماء مى گويد: وارد نشديم مگر وقتى كه حضرت جنين خود را سقط كرده بود، همان كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله او را محسن ناميده بود.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: عمر با پا به فاطمه عليهاالسلام زد در حاليكه به پسرى بنام محسن باردار بود، و در اثر اين ضربه آن پسر سقط شد. سپس سيلى به روى مبارك آنحضرت زد بطورى كه گويا مى بينم گوشواره ى حضرت در گوشش شكست.
چه كسى همچون صاحب مصيبت مى تواند رفتار دژخيمان را توصيف كند؟ اى اشك اگر اجازه دهى گوش بر سخن فاطمه عليهاالسلام بسپاريم تا آتش و سيلى و محسن عليه السلام را يكجا بگويد.
منتظران مهدىِ ت و يا زهرا با شنيدن سخنت كه اشك خالص است، بر خاك سياه نشسته اند! بگو تا بسوزيم و براى يارى مهديت آماده شويم!
قالت فاطمة عليهاالسلام: و ركل الباب برجله، فردّه عليَّ و أنا حامل. فسقطت لوجهي و النار تسعر و تسفع وجهي، فيضربني بيده حتى انتثر قرطي من أذني، و جائني المخاض فأسقطت محسناً بغير جرم.
بحار الانوار: ج 8 (قديم ) ص 231.
حضرت زهرا عليهاالسلام مى فرمايد: عمر با پايش به در كوبيد و آن را روى من برگرداند در حاليكه باردار بودم. من به صورت روى زمين افتادم و در همان حال آتش شعله مى كشيد و به صورتم مى خورد. عمر چنان سيلى به من زد كه گوشواره از گوشم افتاد، و حالت وضع حمل بر من عارض شد و من محسن بى گناه را سقط نمودم.
زهرا عليهاالسلام كجا، سيلى كجا؟! آن دست بى شرم كه بريده باد با
كدامين جرأت چنين جسارتى نسبت به مادرِ اسلام روا داشت كه گوشواره شكست؟... و لابد از جاى آن خون جارى شد؟!
برخیز و باز مادری ات را شروع کن
فضه حریف گریه طفلان نمی شود...
#موکب_شهید_سلیمانی
صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا .
خدایا به حرمت شهیده امروز فرج اقامون امام زمان عجل الله را برسان
قلب نازنین اقا از ما راضی وخشنود گردان
حاجت تمام حاجت مندان روا بگردان
رهبرعزیزمون رو از تمام بلاها دور گردان
خدایا شر دشمنان به خودشان برگردان
همه مریضها شفای عاجل عنایت فرما
کسانی که در این جمع حضور دارند ودر روضه شرکت کردن خدایا عاقبت بخیر بگردان
عواقب امور ما به شهادت ختم بفرما .
با صلوات بر محمد وال محمد
قرائت صلوات و فاتحه و زیارت عاشورا برای شهیدان والامقام حاج قاسم سلیمانی و محسن فخری زاده و ابو مهدی المهندس
http://iporse.ir/6030913
اِنَ مَعیَ رَبّی:
🇮🇷🇮🇷راهپیمایی بزرگ ۹ دی🇮🇷🇮🇷
حضور با شکوه امت حزب الله در راهپیمایی مجازی ۹ دی 🇮🇷هم حضور حداکثری و هم اطلاع رسانی حداکثری🇮🇷 💥شروع راهپیمایی ۸ دی ماه ساعت ۱۴
💥پایان راهپیمایی و صدور بیانیه ۹ دی ماه ساعت ۲۱ جهت حضور روی لینک زیر کیلیک نمایید.
http://yun.ir/9day
لطفا به اشتراک بگذارید.
اولین جلسه از مسائل نوجوانان و جوانان رو به عرض شما مادران گرامی می رسانیم.
❇️ چیستی بلوغ، بهعنوان نقطهٔ آغاز مسائل نوجوانان و جوانان
✅بلوغ به معنای رسیدن به بزرگسالی است.
✅ شروع آن میتواند با تغییر سریع در انتظار جامعه از نوجوان یا انتقال تدریجی این انتظار است.
✅ تغییرات جسمانی و فیزیولوژیک، شروع بلوغ را مشخص میکنند.
✅ بلوغ مرحلهای دشوار است که طی آن نوجوان هویت فردی خود را جدا از هویت خانوادگی خود پایهریزی میکند.
✅ بسته به شرایط زیستی، اجتماعی و جغرافیایی، زمان پیدایش بلوغ متفاوت است.
✅مهمترین جنبه تحولی این دوره، شکلگیری و تثبیت هویت فرد است.