eitaa logo
🌷نغمه های فاطمیون🌷
113 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
266 فایل
🔴 آدرس ما 🔴 🌷نغمه های فاطمیون🌷 https://eitaa.com/Nagmahyefatamion 🧕کودکان آمر🙎‍♂️ @Koodakan_Amer 🌱تسنیم هدایت 🌱 https://eitaa.com/Tasnimhadayt 🔹ارتباط با خادم کانال و دریافت لینک گروه 👇👇 @Goleyas6111
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💠 💠 سلام علیکم روزتون بخیر و شادی ✳️ ختــم《ذکـر روز چهارشنبه》 🌺 « یاحی یاقیوم » 🌺 💫 ای زنده کننده و ای میراننده 💫 🔹این ذکر موجب عزت دائمی می‌شود🔹 🔹 دعا برای شروع روز https://eitaa.com/Nagmahyefatamion/2373 🔹اعمال صبحگاهی https://eitaa.com/Nagmahyefatamion/2374 🔹صلوات ۱۴ معصوم https://eitaa.com/Nagmahyefatamion/2377 🔹دعای روز چهارشنبه https://eitaa.com/Nagmahyefatamion/2091 🔹تسبیح روز چهارشنبه https://eitaa.com/Nagmahyefatamion/2095 🔹زیارت روز چهارشنبه https://eitaa.com/Nagmahyefatamion/2093 🔹توسل روز چهارشنبه https://eitaa.com/Nagmahyefatamion/2096 🔹ختم دعای عهد https://eitaa.com/Nagmahyefatamion/31 🔹التماس دعای فرج🔹 ┏━━━ 🌷🌷🌷━━━┓ @Nagmahyefatamion ┗━━━🌷🌷━━ 🌷نغمه های فاطمیون 💠 💠💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سلام دوستان به امید خدا و به رسم هرساله‌مون ان شاءالله از عاشورا تا اربعین و داریم.. از دوستان هرکسی مایل به شرکت هست با ذکر در پیوی اعلام کنه🙏🏴 ایدی خادم کانال @Goleyas6111 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی پیش از خطبه های نمازجمعه دانشگاه تهران دهه اول ماه محرم هفته امر به معروف بیانات استاد علی تقوی سرپرست وقت معاونت آموزش ستاد امر به معروف استان تهران
هیات الشهدای کوهسنگی مشهد این شبها رونق و صفای ویژه ای دارد سخنرانی کلاس درس @aamerin_ir
امیری حسین و نعم الامیر: بسم رب الزهرا باذن الله و باذن رسول و باذن علی مرتضی و باذن فاطمه الزهرا و باذن حسن السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین امشب میخوام همین اول کار بدون مقدمه برم در خونه خدا چقدر دلم خدایا برات تنگ شده چقدر دلم برا حرف زدن با تو تنگ شده چقدر گناهام زیاد شده چقدر گناهام منو از تو دور کرده چقدر ابروم رو خریدی چقدر به خاطر من جلو فرشته هات ایستادی گفتی این بندم آخرش میاد با من آشتی میکنه باور میکنید خدا خیلی دوستت داره؟ اگه دوستت نداشت الان نمی گذاشت باهاش حرف بزنی مثل خیلی های دیگه که مست گناه و دنیا شدند تو هم الان مست دنیا شده بودی ولی خدا تو رو جدا کرد گفت امشب بیا با من حرف بزن تو بنده منی دلم برات تنگ شده بنده من چه حرف هایی تو دلت هست؟ امشب چه حرف هایی با خدا داری؟ خدا امشب منتظرته خدا امشب فقط داره به حرف های تو گوش میده هر حرفی داری بسم الله امشب با خدا بزن اگه الان نزنی پس دیگه کی میخوای حرف بزنی؟ بگو خدا غلط کردم خدا نفهمیدم من سر جنگ با تو نداشتم همه گناهام از سر نادانی من بود بگو خدا امشب اومدم از همه گناهانم توبه کنم امشب اومدم باهات آشتی کنم بگو خدا با همه گناهام میگم خیلییییی دوستت داااااارممممممممم هر حرفی تو دلت مونده امشب به خدا بگو مشکلی داری که نمیتونی به کسی بگی به خدا بگو مریض داری گرفتاری دلت برا امام زمان ع تنگ شده گره کوری به زندگیت افتاده ولی مطمئنم همه این امشب حرف دلشونه که خدایا خیلی دلم برا کربلا تنگ شده اخ کربلا..... لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین امشب خدایا میخوام یه نفر رو واسطه قرار بدم درسته من بدم ولی این کسی که میخوام واسطه قرار بدم خیلی در خونت ابرو داره خدایا تو رو به آبروی حضرت زهرا س تو رو به اشک های حضرت زهرا س تو رو به اون لحظه و ساعتی که بین در و دیوار قرار گرفت و اسم فرزندش مهدی رو برد امشب از همه گناهان ما در گذر و امشب یک‌نگاه ویژه ای به ما کن از همون نگاه هایی که به علامه قاضی کردی دلت شکست میری کربلا اخ کربلا....... اسم کربلا که میاد دل ادم میلرزه خود امام حسین ع هم که اسم کربلا رو شنید دلش لرزید فرمود اللهم انی اعوذ بک من الکرب والبلا دوست داشتی الان کربلا بودی؟ ؟ دوست داشتی الان روبرو حرمش ایستاده بودی؟ دوست داشتی الان چسبیده بودی به حرمش؟ فرض کن الان چسبیده بودی به حرمش چی می گفتی به آقا؟ و شروع میکردم به دعا کردن برای امام زمان ع شما رو نمیدونم ولی من میچسبیدم به ضریحش و زار زار گریه میکردم و می گفتم ارباب خیلی دلم برا حرمت تنگ شده بود خیلی آقا غریبه الان کجایی آقا؟ هر کجا هستی برای ما هم دعا کن به حق مادرت فاطمه برای ما هم دعا کن دعا کن از بند گناه نجات پیدا کنیم اعضا درخواست کرده بودند روضه حضرت ام البنین س رو بخونیم بعد از شهادت حضرت زهرا س امیرالمومنین ع ام البنین س رو باهاشون ازدواج کردند یا ام البنین آقا ایشون رو به اسم فاطمه صدا میزدند دیدند ام البنین ناراحته؟ فرمودند چی شده؟ عرضه داشت وقتی شما اسم فاطمه رو به من میگید میبینم بچه ها به یاد مادرشون میفتند و هم من نمیتونم جای مادرشون رو بگیرم الله اکبر به این ادب باید هم از دامن چنین مادری پسری تربیت بشه که بشه یه کسی مثل عباس که بشه خدای ادب هرکس به جایی رسیده از در خونه حضرت زهراست اگه میشه منو دیگه به این اسم صدا نزنید وقتی قافله شروع کرد به حرکت ام البنین اومد جلو گفت پسرم عباس حواست به بچه های فاطمه باشه مبادا از بچه های فاطمه غافل بشید وقتی قافله بعد از شهادت شهدای کربلا به مدینه برگشت ام البنین اومد جلو چهار تا پسر داشته که تو کربلا شهید شدند اومد جلو نپرسید عباسم چی شد بقیه پسرهام چی شدند اومد جلو گفت از حسین چه خبر؟ براش توضیح دادند که امام حسین ع رو چطوری شهید کردند شروع کرد به گریه کردن و سوال کرد آیا عباسم که برا حسین کم نگذاشت؟ گفتند نه سنگ تموم گذاشت یا ام البنین امشب به پسرتون عباس سفارش ما رو هم بکنید بگید که خیلی خراب کردیم خیلی گیر افتاده تو کارهامون چقدر دلم برا حرم حضرت اباالفضل ع یه دفعه ای تنگ شد خیلی آرامش عجیبی داره حرم حضرت اباالفضل ع خوشا به حال اونی که امشب خواب حضرت عباس ع رو ببینه بگید که ای بی دست کربلا دست ما رو هم بگیر باشد قرار و وعده ما اربعین حرم مهر قبولی گذرم باش حسین اگه کسی چشماش بارونی شد اشک هاش رو بماله کف دست هاش و بماله به صورت و تمام بدنش ان شاء الله هیئت امشب مورد پسندتون واقع شده باشه التماس دعای فرج.یاعلی مدد و اشک ها رو کف دست بمالید و بگیرید سوی آسمان و بگیم اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷نغمه های فاطمیون🌷
خانم امیری: وقایع روز ششم محرم الحرام مصیبت‏ حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام در کتاب منتخب تُرِیهی، که صاحب کتاب با عظمت مجمع البحرین است و بحار علامه مجلسی جلد چهل و پنج صفحۀ سی و چهار و ابوالفرج اصفهانی صاحب مقاتل الطالبین ، این گونه این شهادت را نقل کرده اند وقتی همۀ اصحاب شهید شدند و نوبت به فرزندان حضرت مجتبی رسید، قاسم به محضر حضرت امام حسین علیه اسلام آمد، گفت: عمو اجازۀ رفتن می خواهم. حضرت فرمود: برادرزاده! تو نشانه و یادگار برادر منی، تو باش و به میدان نرو، که وجود تو دل تسلیِ من است وقتی دید عمو اجازه نمی دهد، به شدت غصه دار و اندوهگین و گریان روی زمین نشست. اصرار کرد، دید عمو اجازه نمی دهد. سر روی پای عمو گذاشت یادش آمد پدرش بازو بندی به بازویش بست که در آن تَعویزی قرار دارد، که پدر وصیت کرده، هر گاه غصه دار و ناراحت شدی این بازوبند را باز کن و بخوان و معنی اش را بفهم و حتماً به آن عمل کن.  قاسم به خودش گفت سال ها است که بر تو گذشته و چنین اندوه و غمی به تو هجوم نکرده، حالا باید بازو بند را باز کنی و ورقۀ در آن را بخوانی. وقتی باز کرد دید نوشته فرزندم به تو سفارش می کنم هرگاه عمویت را در کربلا در محاصرۀ دشمن دیدی، هرگز جنگ با دشمنان خدا و پیامبر خدا را رها مکن و از جانبازی در رکاب عمو امتناع نورز، اگر عمو اجازۀ رفتن نداد به او اصرار کن تا اجازه بگیری قاسم بلند شد، نوشته را به حضرت حسین داد. امام وقتی خط برادر را دید، دست به گردن قاسم انداخت، او را در آغوش گرفت. عمو و برادر زاده آن قدر گریه کردند که به حالت بی حال شدن روی زمین افتادند. در هر صورت امام قاسم را به خیمه برد عباس و عون و مادر قاسم را طلبید و در حضور آنان به زینب کبری فرمود: صندوق مخصوص مرا بیاور، قبای حضرت مجتبی را به او پوشاند، عمامۀ حضرت حسن را بر سرش گذاشت. اهل بیت با دیدن این منظره گریۀ شدید کردن امام وقتی آماده شدن او را دید، فریاد زد: پسرم! آیا با پای خودت به سوی مرگ می روی؟ گفت: عمو! چگونه نروم در حالی که تو را میان این همه دشمن یکّه و تنها و غریب و بی یار می بینم؟ عمو جان! جانم فدای جانت. امام گریبان لباس قاسم را چاک زد، عمامه را به دو طرف صورت قاسم آویخت و به این صورت او را به میدان فرستاد که هم از چشم زخم دور باشد و هم از حرار آفتاب. حمید ابن مسلم خبرنگار واقعۀ کربلا می گوید دیدم نوجوانی به میدان آمد، پیراهن و لباسی کمی در برداشت و نَعلِینی عربی که بعد نَعلِین طرف چپ هم گسیخته بود، با دشمن جنگید، سی و پنج نفر را کشت، لشکر دیدند حریف او نمی شوند. کتاب هایی که نقل شد نوشته اند بدنش را سنگ باران کردند عمر اَزُلی گفت: به خدا قسم به او حمله می کنم و خونش را می ریزم. در گرما گرم جنگ با شمشیر فرق مبارک قاسم را شکافت. عمو را به یاری طلبید. امام مانند شاهبازی که به سرعت از بالا به پایین بیاید، به میدان تاخت. ولی وقتی رسید که دید عمر اَزُلی می خواهد سر از بدن قاسم جدا کند. حضرت شمشیرش را حوالۀ او کرد. دست قاتل جدا شد، او قبیله اش را به یاری طلبید. قبیله به امام حمله کردند. جنگ سختی در گرفت. بدن قاسم زیر سمّ اسبان خشمگین ماند. وقتی آتش جنگ فرو نشست، امام بالای سر قاسم آمد دید پاشنۀ پا را برای جان کندن به زمین می سایید. صدا زد: برادر زاده ام! به خدا قسم برای عمویت بسیار سخت است که او را به یاری بطلبی و نتواند جوابت را بدهد و نتواند تو را یاری کند و نتواند برای رفع مشکل تو کاری انجام دهد. سپس سینۀ قاسم را به سینه گرفت در حالی که به خاطر کوبیده شدن اعضایش زیر سمّ اسبان پایش به زمین کشیده می شد، او را به همان حال کنار کشتۀ اکبر آورد و اهل بیت را به خاطر این مصیبت سنگین امر به صبر و استقامت کرد.
99-06-04 mirbagheri.mp3
10.54M
🎧 استاد میرباقری | «سخنرانی» شب ششم محرم ۱۳۹۹، حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها ◀️ خصوصیات اصحاب امام حسین علیه‌السلام
02) سخنرانی، حجة الاسلام استاد میرباقری.mp3
35.61M
سخنرانی: حجة الاسلام استاد میرباقری شب ششم محرم ۱۴۴۲ هِیْئَت ثٰارَالْلّٰه قُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منتشر کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی بچه ۴ساله... واقعا عالیه حتما گوش کنید کاش ای کاش اندازه این کوچولو می‌فهمیدم خدا حفظش کنه ‌‌‌‌┏━━━ 🌷🌷🌷━━━┓ @Nagmahyefatamion ┗━━━🌷🌷━━ 🌷نغمه های فاطمیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا