حکمت 106 نهج البلاغه.mp3
2.19M
#نهج_البلاغه
#حکمتها
#امام_علی
📚شرح و تفسیر #حکمت_106(کلمات قصار)
⏮استاد حجت الاسلام والمسلمین #محمدی_شاهرودی کارشناس برنامه های اعتقادی و معارف اسلامی
🎤بیان شیوا و روان و ساده
⏱دقایقی کوتاه در محضر نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
❄️بهترين روش براى كار كردن
#نهج_البلاغه
📿قَلِيلٌ مَدُومٌ عَلَيْهِ خَيْرٌ مِنْ كَثِير مَملُول مِنْهُ
🟤«كار كم اما مستمر (و پرنشاط) از كار بسيار امّا ملالت آور (و زودگذر) بهتر است»
✍هدف امیرالمومنین عليه السلام از اين گفتار حكيمانه اين است كه نبايد همچون كسانى بود كه وقتى مدح و فضيلت كارى را مى شنوند با شتاب به آن روى مى آورند و به صورتى خسته كننده آن را انجام مى دهند ولى چيزى نمى گذرد كه از آن ملول شده رهايش مى سازند. چه بهتر كه انسان كار سبك ترى را انتخاب كند و همواره پرنشاط آن را انجام دهد. اين سخن، هم درمورد عبادات صادق است و هم درمورد مسائل اخلاقى و كمك هاى اجتماعى و فراگيرى علم و دانش و مانند آن.
📙#حکمت_444
🔶 @Nahj_Et
💠رئُیِ َ عَلَیهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرقُوعٌ فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ
یَخشَعُ لَهُ القَلبُ وَ تَذِلّ بِهِ النّفسُ وَ یقَتدَیِ بِهِ المُؤمِنُونَ إِنّ الدّنیَا وَ الآخِرَةَ عَدُوّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُختَلِفَانِ فَمَن أَحَبّ الدّنیَا وَ تَوَلّاهَا أَبغَضَ الآخِرَةَ وَ عَادَاهَا وَ هُمَا بِمَنزِلَةِ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ وَ مَاشٍ بَینَهُمَا کُلّمَا قَرُبَ مِن وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الآخَرِ وَ هُمَا بَعدُ ضَرّتَانِ
💠جامه ی کهنه وصله داری را بر تن امام (علیه السلام) دیدند، در این باره با حضرت گفتگو کردند، حضرت فرمود: (با آن، دل، فروتن و نفس آرام می گردد و مومنان از آن سرمشق می گیرند). امام (علیه السلام) در مورد پوشیدن آن لباس کهنه سه مطلب را بیان داشته است: فروتنی دل و رام شدن نفس اماره و به وسیله فقر درهم شکستن نفس. و ذلت نفس همان درهم شکستن نفس اماره است و پیروی مومنان هم به همان دو منظور اول است
(دنیا و آخرت دو دشمن ناسازگارند، و دو راه مخالفند، بنابراین کسی که دوستدار دنیا باشد و به آن دل ببندد، با آخرت دشمن و با آن در ستیز است، و آن دو مانند مشرق و مغربند، کسی که مابین آنها راه می رود هر چه به یکی نزدیک شود از دیگری دور می شود، و آن دو، پس از این اختلافها به دو زن هوو می مانند.) کلمه: (العدو) دشمن را- از جهت فاصله ای که مابین دنیا و آخرت وجود دارد- برای آنها استعاره آورده است، و اما این که دنیا و آخرت دو راه مخالفند، واضح و روشن است. و لازمه ی وجود دشمنی و اختلاف بین دنیا و آخرت آن است که دوستدار یکی از آنها دشمن دیگری باشد. آنگاه امام (علیه السلام) دنیا و آخرت را به مشرق و مغرب تشبیه کرده است، وجه شبه مباینت آنها و اختلاف جهت آنهاست، و طالب دنیا را به کسی تشبیه کرده که مابین مشرق و مغرب در حرکت است، وجه شبه عبارت: کلما قرب … است زیرا طالب دنیا به هر مقدار در طلب دنیا همت گمارد به همان نسبت از آخرت غافل می ماند و از آن دور می افتد، و هر چه در کسب دنیا بیشتر بیندیشد، غفلت و دوری اش از آخرت افزون میگردد می گردد و بالعکس، همانند رهروی که به یکی از دو جهت مشرق و مغرب حرکت می کند. و پس از آن، دنیا و آخرت را به دو هوو تشبیه کرده است وجه شبه نیز این است که هر چه به یکی از هووها نزدیک شود، همچون مرد دو زنه از زن دیگر دور می گردد.
📙شرح#حکمت_103
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص108
🔶 @Nahj_Et
#خطبه_متقین
📌قسمت بیست و نهم
🔰امیر المومنین علیه السلام در ادامه به دو وصف مهم ديگر از اوصاف اين پاک مردان مى فرمايد:
✨قُرَّةُ عَيْنِهِ فِيمَا لاَ يَزُولُ، وَ زَهَادَتُهُ فِيمَا لاَ يَبْقَى
💠روشنى چشم او در چيزى است که زوال در آن راه ندارد و زهد و بى اعتنايى اش نسبت به چيزى است که بقا و دوامى در آن نيست.
✍به اين ترتيب مفهوم جمله بالا اين است که چشم پرهيزگاران به جهان آخرت روشن است، زيرا جهانى است پايدار و برقرار،همان گونه که قرآن مجيد درباره بهشتيان مى گويد: (خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّموَاتُ وَالاَْرْضُ) و نيز مى فرمايد: «(فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُمْ مِّنْ قُرَّةِ أَعْيُن جَزَاءً بِمَا کَانُوا يَعْمَلُونَ); هيچ کس نمى داند چه پاداشهاى مهمّى که مايه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده، اين جزاى کارهايى است که انجام مى دادند».
✔️و با توجه به اينکه طبق آنچه در بخشهاى قبل اين خطبه گذشت، آنها در همين دنياگويى بهشت و نعمتهاى بهشتى را با چشم خود مى بينند، اين حالت شادمانى و قرة العين در برابر بهشت، در همين جا براى آنها حاصل است. به عکس چون دنياى ناپايدار را آن گونه که هست دريافته اند، هرگز دل به آن نمى بندند
📝ادامه دارد...
🔶 @Nahj_Et
💠🔹عَن نَوفٍ البکَاَلیِ ّ قَالَ رَأَیتُ أَمِیرَ المُؤمِنِینَ علیه السلام ذَاتَ لَیلَةٍ وَ قَد خَرَجَ مِن فِرَاشِهِ فَنَظَرَ فِی النّجُومِ فَقَالَ لِی یَا نَوفُ أَ رَاقِدٌ أَنتَ أَم رَامِقٌ فَقُلتُ بَل رَامِقٌ قَالَ
یَا نَوفُ طُوبَی لِلزّاهِدِینَ فِی الدّنیَا الرّاغِبِینَ فِی الآخِرَةِ أُولَئِکَ قَومٌ اتّخَذُوا الأَرضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِیباً وَ القُرآنَ شِعَاراً وَ الدّعَاءَ دِثَاراً ثُمّ قَرَضُوا الدّنیَا قَرضاً عَلَی مِنهَاجِ المَسِیحِ یَا نَوفُ إِنّ دَاوُدَ علیه السلام قَامَ فِی مِثلِ هَذِهِ السّاعَةِ مِنَ اللّیلِ فَقَالَ إِنّهَا لَسَاعَةٌ لَا یَدعُو فِیهَا عَبدٌ إِلّا استُجِیبَ لَهُ إِلّا أَن یَکُونَ عَشّاراً أَو عَرِیفاً أَو شُرطِیّاً أَو صَاحِبَ عَرطَبَةٍ وَ هیِ َ الطّنبُورُ أَو صَاحِبَ کَوبَةٍ وَ هیِ َ الطّبلُ وَ قَد قِیلَ أَیضاً إِنّ العَرطَبَةَ الطّبلُ وَ الکَوبَةَ الطّنبُورُ
💠🔹نوف بکالی گوید: شبی امیر المؤمنین را دیدم که از بستر برخاست و به ستارگان نگریست و مرا فرمود: ای نوف، خواب هستی یا بیدار؟ گفتم: یا امیر المؤمنین، بیدارم. و فرمود (علیه السلام): ای نوف، خوشا به حال کسانی که از دنیا بریده اند و به آخرت روی آورده اند. اینان مردمانی هستند که زمین را فرش خود کرده اند و خاکش را بستر و آبش را عطر خوشبوی خود. درون خود را به قرآن آراسته اند و برون را به دعا. چون مسیح، دنیا را از خود دور ساخته اند.
ای نوف، داود (علیه السلام) در چنین ساعتی از شب، برخاست و فرمود: این ساعتی است که هیچ بنده ای به درگاه خداوند دست به دعا برندارد، مگر آنکه، دعایش مستجاب شود، مگر عشریّه بگیر (باجگیر) یا کسی که کارهای مردم را به حکومت گزارش کند یا شرطه، یا صاحب عرطبه «طنبور» باشد و یا صاحب کوبه «طبل».
سید رضی گوید: بعضی گویند عرطبه طبل است و کوبه طنبور.
📙شرح#حکمت_104
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص109
🔶 @Nahj_Et
حکمت 107 نهج البلاغه.mp3
4.87M
🌸🍃🌸🍃
🍃
📚شرح و تفسیر #حکمت_107(کلمات قصار)
⏮استاد حجت الاسلام والمسلمین #محمدی_شاهرودی کارشناس برنامه های اعتقادی و معارف اسلامی
🎤بیان شیوا و روان و ساده
⏱دقایقی کوتاه در محضر نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
🔹قَالَ علیه السلام إِنّ اللّهَ افتَرَضَ عَلَیکُم فَرَائِضَ فَلَا تُضَیّعُوهَا وَ حَدّ لَکُم حُدُوداً فَلَا تَعتَدُوهَا وَ نَهَاکُم عَن أَشیَاءَ فَلَا تَنتَهِکُوهَا وَ سَکَتَ لَکُم عَن أَشیَاءَ وَ لَم یَدَعهَا نِسیَاناً فَلَا تَتَکَلّفُوهَا
🔹فرائض الله: واجبات دین خدا، حدود الهی: نهایت چیزهایی از نعمتهای الهی که مباح دانسته و دست یازیدن بدانها را اجازه فرموده است، (خداوند بر شما چیزهایی را واجب ساخته است، مبادا آنها را تباه سازید، و حدودی را برای شما تعیین کرده است، مبادا از آن حدود تجاوز نمایید، و شما را از چیزهایی نهی کرده است که مبادا پرده ی حرمت آنها را بدرید، و برای شما در مورد چیزهایی خاموشی گزیده است، نه آن که آنها را فراوش کرده باشد، پس خودتان را به زحمت نیندارید). چیزهایی مورد نهی یعنی آنچه از محرمات و پستیها که از حدود الهی تجاوز کند. و چیزهایی که درباره ی آنها خاموشی گزیده از قبیل تکلیف به دانستنیهای دقیقی است که در آخرت بی فایده است زیرا خداوند از روی فراموشی، به سکوت برگزار نکرده، چه خداوند مبرا از نسیان است، بلکه به دلیل بی سود بودن آنها برای آخرت و به دلیل این که اشتغال بدانها باعث ترک اشتغال به دانستنیهای مفید می شود و موجب ضرر و زیان می گردد از آنها سخن نگفته است.
📙شرح#حکمت_105
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص110
🔶 @Nahj_Et
🔆قَالَ علیه السلام لَا یَترُکُ النّاسُ شَیئاً مِن أَمرِ دِینِهِم لِاستِصلَاحِ دُنیَاهُم إِلّا فَتَحَ اللّهُ عَلَیهِم مَا هُوَ أَضَرّ مِنهُ
🔆(مردم چیزی از امر دینشان را به خاطر رونق دنیاشان فروگذار نمی کند مگر این که خداوند بر آنان دری را می گشاید که زیانش از آن سود بیشتر است). چون خواسته های مردم در دنیا- وقتی که در دنیاخواهی باز شد- پایان پذیر نیست، چون خواسته ای خود زمینه ای برای افزون طلبی و زیاده جویی دنیا و تحصیل شرایط و لوازم آن می شود و همچنین دوری انسان از خدا به اندازه ی نزدیکی او به دنیا و آرزوهای دور و دراز در دنیاست، بنابراین هر کاری که در آن سود دنیا با همان هدف دنیایی مورد نظر باشد، وسیله ای برای گشایش دری از درهای جستن و آراستن دنیا است، و زیانش از اولی بیشتر خواهد بود چون فرورفتگی به دنیا بیشتر و دوری از خدا افزونتر می گردد.
📙شرح#حکمت_106
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص111
🔶 @Nahj_Et
27.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠قَالَ علیه السلام رُبّ عَالِمٍ قَد قَتَلَهُ جَهلُهُ وَ عِلمُهُ مَعَهُ لَا یَنفَعُهُ
💠بسا دانشمندی که نادانی اش او را از پای درآورد و دانشی که دارد به او سودی نرساند). مقصود امام (علیه السلام)، دانشمندانی است که از علوم بی فایده مانند جادو و تردستی، بلکه همانند علم نحو و دیگر علوم عقلی بهره مندند و از قوانین اسلام ناآگاه، و از روی جهل فتوا دهند و یا از حدود الهی تجاوز کنند و مرتکب گناهی شوند، و در نتیجه این علم باعث هلاکت آنان در دنیا و آخرت گردد، و یا آن علمی که در آخرت سودی ندارد و باعث ترک علم مهمتری می شود پس علاوه بر آن که سودی ندارد و آن دانستنیها او را نجات نمی بخشد بلکه باعث هلاکت وی در آخرت می گردد.
📙شرح#حکمت_107
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص112
🔶 @Nahj_Et
🍃🌼قَالَ علیه السلام لَقَد عُلّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الإِنسَانِ بَضعَةٌ هیِ َ أَعجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ القَلبُ وَ ذَلِکَ أَنّ لَهُ مَوَادّ مِنَ الحِکمَةِ وَ أَضدَاداً مِن خِلَافِهَا فَإِن سَنَحَ لَهُ الرّجَاءُ أَذَلّهُ الطّمَعُ وَ إِن هَاجَ بِهِ الطّمَعُ أَهلَکَهُ الحِرصُ وَ إِن مَلَکَهُ الیَأسُ قَتَلَهُ الأَسَفُ وَ إِن عَرَضَ لَهُ الغَضَبُ اشتَدّ بِهِ الغَیظُ وَ إِن أَسعَدَهُ الرّضَی نسَیِ َ التّحَفّظَ وَ إِن غَالَهُ الخَوفُ شَغَلَهُ الحَذَرُ وَ إِنِ اتّسَعَ لَهُ الأَمرُ استَلَبَتهُ الغِرّةُ وَ إِن أَفَادَ مَالًا أَطغَاهُ الغِنَی وَ إِن أَصَابَتهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الجَزَعُ وَ إِن عَضّتهُ الفَاقَةُ شَغَلَهُ البَلَاءُ وَ إِن جَهَدَهُ الجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضّعفُ وَ إِن أَفرَطَ بِهِ الشّبَعُ کَظّتهُ البِطنَةُ فَکُلّ تَقصِیرٍ بِهِ مُضِرّ وَ کُلّ إِفرَاطٍ لَهُ مُفسِدٌ
🍃🌼ه رگهای دل این آدمی گوشتپاره ای آویزان است که شگفت تر چیز که در اوست آن است، و آن دل است زیرا که دل را ماده ها بود از حکمت و ضدهایی مخالف آن پس اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد، حرص آن را تباه سازد، و اگر نومیدی بر آن دست یابد، دریغ آن را بکشد، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد، اگر سعادت خرسندی اش نصیب شود، عنان خویشتنداری از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد، پرهیزیدن او را مشغول گرداند، و اگر گشایشی در کارش پدید آید، غفلت او را برباید، و اگر مالی به دست آرد، توانگری وی را به سرکشی وادارد ، و اگر مصیبتی بدو رسد ناشکیبایی رسوایش کند، و اگر به درویشی گرفتار شود، به بلا دچار شود، و اگر گرسنگی بی طاقتش گرداند، ناتوانی وی را از پای بنشاند، و اگر پر سیر گردد، پری شکم زیانش رساند. پس هر تقصیر، آن را زیان است، و گذراندن از هر حد موجب تباهی و تاوان.
📙شرح#حکمت_108
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص113
🔶 @Nahj_Et
🍃قَالَ علیه السلام نَحنُ النّمرُقَةُ الوُسطَی بِهَا یَلحَقُ التاّلیِ وَ إِلَیهَا یَرجِعُ الغاَلیِ
🍃نمرقه: بالش کوچک، (ما تکیه گاهی هستیم در میانه، آن که عقب ماند خود را به آن برساند و آن که پیشی گرفته به سوی آن بازگشت نماید). امام (علیه السلام) این کلمه را به صفت (الوسطی) یعنی میانه و معتدل، برای خود و خاندان خود استعاره آورده است، از آن رو که اینان حق و برای مردم در زندگی دنیا و آخرت الگوهایی در حد عدل و در بین دو طرف افراط و تفریطند، و از حق امام (علیه السلام) و رهبران راستین آن است که درحد اعتدال با امور برخورد کند، تا عقب مانده یعنی کوتاهی کننده ی مقصر در کارها به او برسد، و پیشی گرفته یعنی تندرو متجاوز از حد عدالت به سوی او بازگردد.
📙شرح#حکمت_109
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص114
🔶 @Nahj_Et
حکمت 108 فراز 1-2.mp3
4.77M
🌸🍃🌸🍃
🍃
📚شرح و تفسیر #حکمت_108 (کلمات قصار)
⏮استاد حجت الاسلام والمسلمین #محمدی_شاهرودی کارشناس برنامه های اعتقادی و معارف اسلامی
🎤بیان شیوا و روان و ساده
⏱دقایقی کوتاه در محضر نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
🌟قَالَ علیه السلام لَا یُقِیمُ أَمرَ اللّهِ سُبحَانَهُ إِلّا مَن لَا یُصَانِعُ وَ لَا یُضَارِعُ وَ لَا یَتّبِعُ المَطَامِعَ
🌟مصانقه: وسیله ی رشوه و امثال آن، سازش کردن، مضارعه: مصدر باب مفاعله از ماده ی ضرع یعنی ذلت و خواری، گویا دو نفر که هر یک نسبت به دیگری کوچکی می کنند، (فرمان خدا را اجرا نمی کند مگر کسی که اهل مدارا و سازش نیست، و فرومایگی ننماید و به دنبال طمع نرود). بدیهی است که سازش با دیگری باعث جستن رضای اوست، و این عمل مانع از اجرای حدود و دستور الهی درباره او می گردد. و همچنین فرومایگی و چشم طمع داشتن به دیگران، هر دو باعث خودداری از پرداختن به دستورها و حدود الهی است که بر او دشوار می نماید.
📙شرح#حکمت_110
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص115
🔶 @Nahj_Et
🪐سرنوشت عالمان بى عمل
▫️وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمِهِ کَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لاَ يَسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ; بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِ أعْظَمُ، وَ الحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ، وَ هُوَ عِنْدَ اللهِ أَلْوَمُ
🟤«به يقين، عالمى که به غير علمش عمل مى کند همچون جاهل سرگردانى است که هرگز از جهل خويش به خود نمى آيد! بلکه حجّت بر او عظيم تر و حسرتش پايدارتر و سرزنش او در پيشگاه خدا سزاوارتر است!»
✍ نشان مى دهد چنين عالمى از حدِّ يک جاهل معمولى هم پايين تر است. به جاهل سرگردانى مى ماند که هرگز از جهل خود بيدار نمى شود و اميدى به هدايت او نيست; چرا که آگاهانه در راه خلاف گام نهاده و به همين جهت، خداوند توفيق هدايت را از او سلب مى کند; نيروهاى خود را در اين سرگردانى از دست مى دهد و هرگز به ساحل نجات نمى رسد و در گرداب هاى هلاکت گرفتار مى شود.سپس از اين مرحله پا را فراتر مى نهد و بدبختى بيشتر چنين عالمى را نسبت به جاهل سرگردان در سه جمله کوبنده بيان مى دارد. نخست مى فرمايد:«حجّت بر او عظيم است!» چرا که جاهل مى تواند جهل خود را عذر قرار دهد (هر چند واقعاً جهل عذر نيست) ولى عالم بى عمل چه عذرى خواهد داشت؟!ديگر اينکه: «حسرت او پايدارتر است!» زيرا با داشتن اسباب و وسايل سعادت از اين قافله عقب مانده و در بيابان زندگى گرفتار سرگردانى شده است.سوم اين که: «او در نزد خدا بيش از جاهل سرگردان مستحق سرزنش و ملامت است!» چون حجّت الهى و عقلى از هر نظر بر او تمام بوده و چنين کسى از هر نظر، مستحقّ ملامت است.
📙#خطبه_110
🔶 @Nahj_Et
✨ حق است، اما گفتنی نیست!
✅ حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ در حدیثی، پیغمبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
🔸 «یا علی، اگر بیم آن را نداشتم که مسلمانان دربارهی تو آن کنند که مسیحیها دربارهی حضرت عیسی علیهالسلام نمودند، دربارهی تو چیزی میگفتم که به هر کجا گذر کنی از خاک کف پایت تبرک جویند(۱)».
▫️ تازه هنوز علی علیهالسلام را معرفی نکرد، با اینکه این همه بیانات در این حدیث و احادیث دیگری فرموده است.
🌟 فضایل علی علیهالسلام گفتنی نیست؛ حق است اما گفتنی نیست! زیرا ما ضعیفُالعقلوالایمان هستیم و ظرفیت نداریم. اگر بیان میکرد، بسیاری از مردم کافر میشدند و عدهای معدود ایمان میآوردند، همچنان که دربارهی حضرت عیسی مسیح علیهالسلام چنین اتفاق افتاد.
⬅️ در محضر بهجت، جلد ١، صفحه ٧۵
(۱). کافی، ج۸، ص۵۷، روایت ۱۸. اصل روایت به این صورت است:
📜 «لَوْلا أَنْ تَقُولَ فیک طَوائِفُ مِنْ أُمتی ما قالَتِ النصاری فی عیسَی بْنِ مَرْیمَ، لَقُلْتُ فیک قَوْلاً لاتَمُر بِمَلَأٍ مِنَ الناسِ إِلا أَخَذُوا الترابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیک یلْتَمِسوُنَ بِذلِک الْبَرَکةَ؛
📃 اگر بیم آن را نداشتم که گروههایی از امت من درباره تو، آنچه را که مسیحیان درباره حضرت عیسیبنمریم گفتند، بگویند، سخنی درباره تو میگفتم که به گروهی از مدرم نگذری، مگر اینکه خاک زیر قدمهای تو را به عنوان تبرک بردارند».
📚 برای اطلاع از منابع این روایت در مدارک اهل سنت، ر.ک: مجمعالزوائد هیثمی، ج۹، ص۱۳۱؛ المعجمالکبیر طبرانی، ج۱، ص۳۲۰؛ شرح نهجالبللاغه ابنابیالحدید، ج۱۸، ص۲۸۲؛ شواهدالتنزیل حاکم حسکانی، ج۲، ص۲۳۳؛ و...
🔶 @Nahj_Et
💥وَ قَالَ علیه السلام لَا یُقِیمُ أَمرَ اللّهِ سُبحَانَهُ إِلّا مَن لَا یُصَانِعُ وَ لَا یُضَارِعُ وَ لَا یَتّبِعُ المَطَامِعَ
💥مصانقه: وسیله ی رشوه و امثال آن، سازش کردن، مضارعه: مصدر باب مفاعله از ماده ی ضرع یعنی ذلت و خواری، گویا دو نفر که هر یک نسبت به دیگری کوچکی می کنند، (فرمان خدا را اجرا نمی کند مگر کسی که اهل مدارا و سازش نیست، و فرومایگی ننماید و به دنبال طمع نرود). بدیهی است که سازش با دیگری باعث جستن رضای اوست، و این عمل مانع از اجرای حدود و دستور الهی درباره او می گردد. و همچنین فرومایگی و چشم طمع داشتن به دیگران، هر دو باعث خودداری از پرداختن به دستورها و حدود الهی است که بر او دشوار می نماید.
📙شرح#حکمت_110
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص115
🔶 @Nahj_Et
حکمت 109 نهج البلاغه.mp3
824.1K
🌸🍃🌸🍃
🍃
📚شرح و تفسیر #حکمت_109(کلمات قصار)
⏮استاد حجت الاسلام والمسلمین #محمدی_شاهرودی کارشناس برنامه های اعتقادی و معارف اسلامی
🎤بیان شیوا و روان و ساده
⏱دقایقی کوتاه در محضر نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
▫️وَ بَادِرُوا آجَالَکُمْ بِأَعْمَالِکُمْ
🟠«با اَعمالِ نيکِ خود، بر مرگتان پيش گيريد! (و قبل از آنکه مرگ فرصت را از شما بگيرد ذخاير بزرگى از اعمال نيک فراهم سازيد)
✍گويى مسابقه اى ميان انسانها و مرگ در گرفته و اگر انسانها بر مرکب اعمال صالح سوار شوند، پيش از آن که مرگ آنها را از رسيدن به مقصد باز دارد، بر مرگ خود پيشى مى گيرند و زود به مقصد مى رسند. در واقع مقصد نهايى انسان، سعادت و تکامل و «قُرب الى اللّه» است; اگر بر مرکبِ تقوا و عمل صالح، سوار شود پيش از پايان عمر به اين مقصد نايل مى گردد، و اگر چنين نباشد مرگ بر او پيشى مى گيرد و به مقصد مى رسد، يعنى پايان عمر انسان را اعلام مى کند!
قرآن مجيد در اين زمينه، تعبير بسيار گويايى دارد مى فرمايد: «وَ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَل قَرِيب فَأَصَّدَّقَ وَ أَکُنْ مِنَ الصَّالِحينَ; و از آنچه به شما روزى داده ايم انفاق کنيد پيش از آن که مرگ يکى از شما فرا رسد و بگويد پروردگارا چرا (مرگ) مرا مدّت کوتاهى به تأخير نينداختى تا صدقه دهم و از صالحان باشم.».
📙#خطبه_64
🔶 @Nahj_Et
🍃شرح حکمت 111 و 112
🍃🌼امام (علیه السلام) چون سهل بن حنیف انصاری، که از گرامی ترین اشخاص نزد آن حضرت بود، پس از بازگشت از جنگ صفین، در کوفه از دنیا رفت، امام (علیه السلام) پس از وفات او فرمود: تهافت: تکه تکه افتاد، و این مبالغه در فزونی مصائب و گرفتاریی است که به امام (علیه السلام) و دوستانش می رسد، (اگر کوتاهی مرا دوست بدارد هر آینه از هم بپاشد). سیدرضی می گوید: معنای این سخن آن است که این آزمون بر او سخت می گیرد، پس غمها بر او روآور می شوند، و این کار نشدنی است مگر با پرهیزگاران، نیکوکاران و برگزیدگان نیک کردار، این سخن امام (علیه السلام) مانند آن عبارت است که فرمود: (من احبنا اهل البیت فلیستعد للفقر جلبابا) یعنی هر کس ما خانواده را دوست دئارد باید برای پوشیدن لباس فقر آماده شود. و بر معنای دیگری نیز توجیه کرده اند که جای گفتار آن نیست. عبارت: من احبنا … یعنی یعنی این را برای خود مهیا سازد. و جلباب استعاره از این است که انسان خود را برای تهیدستی و تحمل آن آماده سازد، و دلیل استعاره آوردن آن این است که هر دوی اینها شخص آماده را از عوارض فقر و خودنمایی آن در بد اخلاقی، و تنگدلی و سرگردانی که چه بسا به کفر می انجامد، همچون رواندازی، می پوشانند، و چون دوستی مخلصانه این خاندان (علیه السلام)، مستلزم پیروی و متابت از ایشان، و به راه و روش ایشان بودن است و از جمله روشهای ایشان فقر و ترک دنیا و صبر در برابر آنهاست، بنابراین لازم است دوستان ایشان نیز فقر را پیشه خود کنند و پیراهنی از آمادگی خود برای فقر و تحمل آن، برای پوشش خود مهیا سازند.
ابن قتیبه این معنا را در عبارت دیگری روایت کرده و گفته است: هر کس ما را دوست دارد باید با کمبود و گرفتاری دنیا بسازد و قناعت را پیشه کند. و هم او گفته است: صبر بر فقر و تهیدستی را به پیراهن از آن رو تشبیه فرموده است که فقر و تهیدستی، همچون پیراهنی بدن را می پوشاند، می گوید: شاهد بر درستی این تأویل روایتی است که از آن حضرت نقل کرده اند: دید گروهی بر در خانه اش ایستاده اند، فرمود: قنبر! اینان کیستند؟ قنبر، عرض کرد: پیروان تو یا امیرالمومنین! فرمود: من در اینان سیمای شیعه بودن و پیروی را نمی بینم. عرض کرد: سیمای شیعه چطور است؟ فرمود: چسبیدن شکمها به پشت از گرسنگی، خشکیدن لبها از تشنگی، کم نور شدن چشمها از گریه.
ابو عبیده می گوید: مقصود امام علی (علیه السلام) فقر در دنیا نیست، مگر نمی بینید که میان دوستان ایشان کسانی مانند دیگر مردم، ثروتمندند، بلکه مقصود امام (علیه السلام) فقر در روز قیامت است، و سخن را در زمینه پند و نصیحت و تشویق بر اطاعت ایراد کرده است و گویا امام (علیه السلام) چنین فرموده است: هر کس ما را دوست دارد باید برای فقر روز قیامتش چیزی آماده کند تا آن را به وسیله اجر و تقرب و نزدیکی به خدا جبران نماید.
سید مرتضی - خدایش بیامرزد - فرموده است: هر دو توجیه خوب است، هرچند که سخن ابن قتیبه خوبتر است، و همان است معنای سخن سید رضی - خدایش از او راضی باد و گاهی به معنای دیگر نیز توجیه می کنند.
قطب راوندی احتمال نا÷سندی را داده است، که هیچ صلاحیت برای حمل این سخن را ندارد و ما با نقل آن، سخن را به درازا نمی کشانیم.
📙شرح#حکمت_111
📙شرح#حکمت_112
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص116
🔶 @Nahj_Et
💠قَالَ علیه السلام لَا مَالَ أَعوَدُ مِنَ العَقلِ وَ لَا وَحدَةَ أَوحَشُ مِنَ العُجبِ وَ لَا عَقلَ کَالتّدبِیرِ وَ لَا کَرَمَ کَالتّقوَی وَ لَا قَرِینَ کَحُسنِ الخُلُقِ وَ لَا مِیرَاثَ کَالأَدَبِ وَ لَا قَائِدَ کَالتّوفِیقِ وَ لَا تِجَارَةَ کَالعَمَلِ الصّالِحِ وَ لَا رِبحَ کَالثّوَابِ وَ لَا وَرَعَ کَالوُقُوفِ عِندَ الشّبهَةِ وَ لَا زُهدَ کَالزّهدِ فِی الحَرَامِ وَ لَا عِلمَ کَالتّفَکّرِ وَ لَا عِبَادَةَ کَأَدَاءِ الفَرَائِضِ وَ لَا إِیمَانَ کَالحَیَاءِ وَ الصّبرِ وَ لَا حَسَبَ کَالتّوَاضُعِ وَ لَا شَرَفَ کَالعِلمِ وَ لَا عِزّ کَالحِلمِ وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوثَقُ مِنَ المُشَاوَرَةِ
💠و فرمود (علیه السلام): هیچ ثروتی سودمندتر از عقل نیست و هیچ تنهایی وحشت انگیزتر از خودپسندی نیست و هیچ عقلی، چون اندیشیدن و تدبیر نیست و هیچ کرامتی چون تقوی نیست و هیچ هم نشینی چون خوش خویی نیست و هیچ میراثی چون ادب نیست و هیچ رهبری چون توفیق نیست و هیچ تجارتی چون عمل صالح نیست و هیچ سودی چون ثواب آخرت نیست و هیچ پارسایی چون توقف در برابر شبهه نیست و هیچ زهدی چون زهد در حرام نیست و هیچ ایمانی چون حیا و شکیبایی نیست و هیچ حسبی چون تواضع نیست و هیچ شرافتی چون علم نیست و هیچ عزتی چون بردباری نیست و هیچ پشتیبانی استوارتر از مشورت نیست.
📙شرح#حکمت_113
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص117
🔶 @Nahj_Et