🇮🇷🇮🇷 *امام خامنه ای حفظه الله تعالی:*
«امروز آشکارترین و روشن ترین حقایق اسلامی، به وسیله بخشی از مدعیان اسلام در کشورهای اسلامی نادیده گرفته می شود. امروز همان روزی است که شعارها یکسان است، اما جهت گیری ها به شدت مغایر یکدیگر است. امروز شرایطی مشابه شرایط حکومت دوران امیرالمؤمنین علیه السلام است. پس روزگار، روز *نهج البلاغه*است. *امروز می شود از دیدگاه دقیق و نافذ امیرالمؤمنین علیه السلام به واقعیت های جهان و جامعه نگاه کرد و بسیاری از حقایق را دید و شناخت وعلاج دردها را پیدا کرد. همین است که به نظر ما، امروز بیش از همیشه به *نهج البلاغه* محتاج تریم* »
🔶 @Nahj_Et
♨️ حدیث روز
💠 امام عل (علیه السلام):
🔹 «فلا تطَوِّلَنَّ احْتِجابَكَ عَنْ رَعِيَّتِكَ، فَإِنَّ احْتِجابَ الْوُلاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بالاُْمُورِ»
🔶خود را زياد از مردم پنهان نكن كه پنهان شدن واليان از رعيت شاخه و نمونه اى است از تنگ نظرى و كم اطلاعى در كارها
📚 نهج البلاغه، نامه 53
🔶 @Nahj_Et
💠🔹هنگامى كه به امام عليه السّلام خبر رسيد كه بنى اميّه او را متّهم به شركت در قتل عثمان كردهاند، اين سخن را ايراد فرمود (و به اين اتّهام پاسخ گفت). خطبه در يك نگاه امام عليه السّلام در اين سخن كوتاه، عيبجويان بىانصاف و خردهگيران دور از منطق را، مورد نكوهش قرار مىدهد كه بيهوده مشت بر سندان نكوبند و آبروى خويش را نبرند و زحمت روا مدارند، زيرا سابقۀ امام روشن، و هدف او از هر نظر، آشكار است.آيا آگاهى بنى اميّه نسبت به (روحيات و صفات) من، آنان را از عيبجويى من باز نداشته؟ و آيا سابقۀ من (در اسلام) اين افراد نادان را، از گمان بد در حقّ من مانع نشده؟! پند و اندرز الهى از گفتار من رساتر است (ولى آنها به اندرزهاى الهى نيز گوش فرا نمىدهند) من با مارقين (آنان كه از دين خدا خارج شدهاند) محاجّه مىكنم و دشمن آشتىناپذير پيمانشكنان و ترديدكنندگان (در حقايق اسلام) هستم. آنچه مبهم است بايد در پرتو عرضۀ بر كتاب خدا روشن گردد و بندگان به آنچه در دل دارند، جزا داده مىشوند. شرح و تفسير دشمن آشتىناپذير منحرفان!
شرح#خطبه_75
🔶 @Nahj_Et
🍀مقام معظم رهبری:
نهجالبلاغه عامل اصلی حل همهی مشکلات است.
🖌با نهج البلاغه آشنا شوید.
🔶 @Nahj_Et
💠🔹خطبههاى امام عليه السّلام است كه به عنوان تشويق و تحريك مردم بر عمل صالح ايراد شده است. خطبه در يك نگاه نويسندۀ كتاب «كنز الفوائد» (كراجكى) كه از معاصرين مرحوم «سيّد رضى» است در حديثى از امام صادق عليه السّلام نقل مىكند كه فرمود: اميرمؤمنان صلوات الله عليه «بيست و چهار» كلمۀ گرانبها بيان كرده كه ارزش هر يك از آنها به اندازۀ وزن زمين و آسمان است، سپس خطبۀ بالا را نقل مىكند . البتّه اين خطبه مطابق آنچه در نهج البلاغه آمده، مشتمل بر «بيست» صفت از اوصاف شايسته و بر جستۀ مؤمنان مخلص است. چهار جملهاى كه در نقل مرحوم كراجكى در لابهلاى جملات اين خطبه اضافه دارد، عبارت است از: «حذر أملا» «و رتّب عملا» «يظهر دون ما يكتم» و «يكتفي بأقلّ ممّا يعلم» البته در بقيّه خطبه نيز تفاوت مختصرى در تعبيرات ديده مىشود
#حکمت_73
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام نورانى خود، كه بر گرفته از كلام رسول اكرم صلى الله عليه و آله است حقيقت ايمان كامل را در عبارتى كوتاه و پرمعنا بيان كرده است، هنگامى كه از امام عليه السلام دربارۀ تفسير ايمان سؤال كردند فرمود: «ايمان معرفت با قلب (عقل) و اقرار به زبان و عمل به اركان (دين) است»؛ (وَ سُئِلَ عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ عليه السلام: الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ) . در واقع ايمان درختى است كه ريشۀ آن شناخت خدا و پيامبر اكرم و پيشوايان دين و معاد است و به دنبال آن بر زبان ظهور پيدا مىكند و ثمرۀ اين شجرۀ طيبه انجام وظايف الهى است، بنابراين كسانى كه در انجام وظايف كوتاهى مىكنند ايمانشان ناقص است و از دو حال خارج نيست يا گرفتار ضعف ايمانند و يا هوا و هوس چنان بر آنها غالب شده كه از تجلى ايمان در عمل پيشگيرى مىكند. ابن ابىالحديد در اينجا به نفع مذهب معتزله استفاده كرده مىگويد: آنچه امام عليه السلام در اينجا فرموده عين چيزى است كه معتزلۀ اهل سنت به آن معتقدند كه عمل به اركان و انجام واجبات (و ترك محرمات) را در مفهوم ايمان داخل مىدانند و آن كس كه عمل نكند نمىتوان نام مؤمن بر او نهاد، هرچند با قلب پذيرفته و با زبان اقرار كرده باشد و اين بر خلاف اعتقاد اشعرىها از اهل سنت و اماميه است.
#حکمت_227
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امّا همّام، او همّام بن شريح بن يزيد بن مرّة بن عمرو بن جابر بن عوف اصهب است، كه از پيروان و دوستان على (ع) به شمار است و مردى عابد و پارسا بود، درنگ امام (ع) در دادن پاسخ به او براى اين بود كه استعداد و آمادگى او را براى پذيرش موعظه، و تأثير عميق آن را در وجود او مىدانست و بيم داشت كه با شنيدن پاسخ، از خوف خدا هوش از سرش برود و جان از قالب تهى كند، از اين رو او را به رعايت تقوا دستور داد، و منظور از اين ترس از خدا در باره حفظ جانش بود كه مبادا بر اثر اين پرسش، حادثه ناگوارى براى او رخ دهد، معناى و أحسن كه در دنباله جمله اتّق اللّه آمده اين است كه بر جان خويش نكويى كند، و آن را به كارى كه بيش از توان اوست وادار نسازد، از اين رو هنگامى كه همّام بىهوش به زمين افتاد و مرد، امير مؤمنان (ع) فرمود: بدانيد به خدا سوگند من در باره او از اين حيث بيمناك بودم، و امام (ع) هنگامى پاسخ او را داد كه به گفتار آن حضرت بسنده نكرد و جز جواب پرسش خود را نمىخواست و عزم عليه يعنى در خواهش خود اصرار ورزيد و آن بزرگوار را سوگند داد. اگر گفته شود: چگونه امام (ع) با اين كه ظنّ غالب به هلاكت او دارد به وى پاسخ مىدهد؟ در صورتى كه او مانند پزشك است كه به هر يك از بيماران بر حسب استعداد و توان طبيعت او دارو تجويز مىكند. پاسخ اين است: چيزى را كه آن حضرت در باره همّام گمان داشت اين بود كه بر اثر شوق بسيار هوش از سر بدهد امّا اين كه اين امر به مرگ او منجرّ گردد در گمان آن حضرت نبود
#خطبه_193
🔶 @Nahj_Et