eitaa logo
نهج البلاغه
2.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
165 ویدیو
9 فایل
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ مارا چه شده است که بر لب چشمه‌ی آب حیات نشسته ایم و لبی تر نمیکنیم @Yaheadarkarar
مشاهده در ایتا
دانلود
یه شب دلم گرفته بود..mp3
2.06M
یه شب دلم گرفته بود💔😔 از دوریه صاحب الزمان🥺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کربلایی مجتبی رمضانی🎤 🤲اَللّهُمَ عَجِل لِوَلِیِکَ الفَرَج😭 💠 @Nahjolbalaghaa
✍امیرالمؤمنین علیه السلام.... 🟣از كسانى نباش كه از آنچه به او رسيد شكر گزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است 🟡حکیمی از شخصی پرسید: روزگار چگونه است؟ شخص با ناراحتی گفت: چه بگویم امروز از گرسنگی مجبورشدم کوزه سفالی که یادگار سیصد ساله اجدادیم بود را بفروشم ونانی تهیه کنم.حکیم گفت: خداوند روزی ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته و اینگونه ناسپاسی می کنی؟… 📚قسمتی از حکمت 150نهج البلاغه شویم 👇🏻👇🏻 💠 @Nahjolbalaghaa
یه‌چیزی‌بگم؟!' میگم‌کہ‌ بیاین‌فقط‌‌بچھ‌مذهبیہ‌فضای‌مجازی‌نباشیم✌️🏻 درعالم‌واقعی‌هم ‌جوری‌رفتارکنیم‌که‌بگن اوه‌بچھ‌مذهبی🙂🍃 اونجاست‌کہ‌بخودت‌میبالی‌و دل‌امام‌زمانت‌شادھ♥️(: قبول‌داری‌دیگه‌نه؟🚶🏻‍♂ 💠 @Nahjolbalaghaa
🔸فلسفه نماز 🔹امام علی علیه السلام فرمودند 🍃1⃣پاک شدن از تکبر : خدای بزرگ نماز را واجب فرمود تا انسان را از تکبر و گردنکشی پاک گرداند(حکمت ۲۵۲) 🍃2⃣تواضع در برابر خداوند : بندگان مؤمن هنگامی که نماز می خوانند ساییدن گونه ها به خاک نشانه تواضع و گزاردن اعضای شریف بر زمین، دلیل کوچکی و اظهار حقارت است. (خطبه ۲۳۴) 🍃3⃣اعمال تابع نمازند بدان که هر عملی از اعمال تو تابع نمازت می باشد. (نامه ۲۷) 🍃4⃣مصونیت به وسیله نماز خداوند متعال بندگان مؤمن خود را به وسیله نمازها حفظ میکند (خطبه ۱۹۲) 🍃5⃣از بین برنده گناهان نماز، گناهان را مانند ریزش برگ درختان فرو می ریزد. (خطبه ۱۹۰) 💠 @Nahjolbalaghaa
سلام فرمانده 2.mp3
18.07M
سلام فرمانده ۲ رونمایی شد گوش کنید ، عالیه😃✨
حکمت 61 - از ویژگیهای زنان وَ قَالَ عليه‌السلام اَلْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اَللَّسْبَةِ و درود خدا بر او، فرمود: نيش زن شيرين است. 💠 @Nahjolbalaghaa
نهج البلاغه
#نهج‌البلاغه‌ حکمت 61 - از ویژگیهای زنان وَ قَالَ عليه‌السلام اَلْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اَ
شرح حکمت 👇👇 امام عليه السلام در اين سخن حكيمانه به يكى از ويژگى‌هاى متضاد زنان اشاره كرده مى‌فرمايد: «زن عقربى است كه نيش زدن او شيرين است»؛ (ألْمَرْأَةُ‌ عَقْرَبٌ‌ حُلْوَةُ‌ اللَّبْسَةِ‌) . شارحان نهج البلاغه هم در تفسير اين جمله اختلاف فراوان دارند و هم در اين‌كه آيا نسخۀ اصلى لَسبه است يا لِبسه (بر وزن حسبه). در نسخۀ محمد عبده لِبسه آمده كه به معناى معاشرت و ملابست است، بنابراين نسخه، تفسير جملۀ بالا چنين است: زن گرچه همچون عقرب گزنده است؛ اما معاشرت با او داراى فوايد و بركات و آثار مثبتى است كه آن را جبران مى‌كند و به دليل اين آثار معاشرت با او مطلوب است. همان‌گونه كه قرآن مجيد هم به آن اشاره كرده مى‌فرمايد: ««وَ مِنْ‌ آيٰاتِهِ‌ أَنْ‌ خَلَقَ‌ لَكُمْ‌ مِنْ‌ أَنْفُسِكُمْ‌ أَزْوٰاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهٰا»؛ از آيات خدا اين است كه براى شما همسرانى از جنس شما آفريد تا در كنار آنها آرامش پيدا كنيد» و در جايى ديگر مى‌فرمايد: ««هُنَّ‌ لِبٰاسٌ‌ لَكُمْ‌ وَ أَنْتُمْ‌ لِبٰاسٌ‌ لَهُنَّ‌»؛ زنان براى شما همچون لباس هستند و شما براى آنها همانند لباس (هر دو زينت هم هستيد و هر دو سبب حفظ يكديگر)». ولى در غالب نسخه‌هاى ديگر مانند نسخۀ مورد بحث ما «لَبسه» آمده است كه به معنى نيش زدن است. در اين‌كه اگر زن همچون عقرب باشد چگونه نيش زدن او شيرين است شايد از آن رو كه در كنار نيش‌هاى او نوش‌هاى فراوانى نيز وجود دارد كه نيش‌هاى او را قابل تحمل بلكه شيرين مى‌كند. با توجه به اين‌كه آنچه در مورد عقرب مناسب مى‌رسد نيش است نه معاشرت كردن اين تفسير از تفسير عبده مناسب‌تر است. در اينجا تفسير سومى است كه مرحوم كمره‌اى آن را در شرح نهج البلاغه خود آورده و مى‌گويد: منظور از اين كلام حكمت‌آميز اين است كه به همۀ مردان و مخصوصاً جوانان هشدار داده شود كه از زنان آلوده بپرهيزند، زيرا آنها همچون عقربند، هرچند ظاهراً نيش شيرينى دارند؛ ولى هرگز نبايد فريب ظاهر زيباى آنها را خورد و در دام سم كشندۀ آنها افتاد. 💠 @Nahjolbalaghaa
در زمان هاى گذشته ، در بنى اسرائیل مرد عاقل و ثروتمندى زندگى مى کرد. او سه تا پسر داشت یکى از آنها از زن پاکدامن و پرهیزگار به دنیا آمده بود و به خود مرد خیلى شباهت داشت و دوتاى دگیر از زن ناصالحه . هنگامى که مرد خود را در آستانه مرگ دید به فرزندانش گفت : این همه سرمایه و ثروت که من دارم فقط براى یکى از شماست . پس از مرگ پدر، پسر بزرگتر ادعا کرد منظور پدر من بودم . پسر دومى گفت : نه ! منظور پدر من بودم . پسر کوچک تر نیز همین ادعا را کرد. براى حل اختلاف پیش قاضى رفتند و ماجرا را براى قاضى توضیح دادند. قاضى گفت : در مورد قضیه شما من مطلبى ندارم تا بتوانم از عهده قضاوت برآیم و اختلافتان را حل کنم . شما پیش سه برادر که در قبیله بنى غنام هستند بروید، آنان درباره شما قضاوت کنند. سه برادر با هم نزد یکى از برادران بنى غنام رفتند. او را پیرمرد ناتوان و سالخورده دیدند و ماجراى خودشان را به او گفتند. وى در پاسخ گفت : نزد برادرم که سن و سالش از من بیشتر است بروید و از او بپرسید. آنها پیش برادر دومى آمدند، مشاهده کردند او مرد میان سالى است و از لحاظ چهره جوانتر از اولى است . او هم آنان را به برادر سومى که بزرگتر از آنان بود راهنمایى کرد. هنگامى که پیش ایشان آمدند، دیدند که وى در سیما و صورت از آن دو برادر کوچکتر است . نخست از وضع حال آنان پرسیدند (که چگونه برادر کوچکتر، پیرتر و برادر بزرگتر جوانتر است ؟) سپس داستان خودشان را مطرح کردند. او در پاسخ گفت : این که برادر کوچکم را اول دیدید او زنى تندخو و بداخلاق دارد که پیوسته او را ناراحت مى کند و شکنجه مى دهد، ولى وى در برابر اذیت و آزارش ‍ شکیبایى مى کند، از ترس این که مبادا گرفتار بلایى دیگرى گردد که نتواند در برابر آن صبر داشته باشد از این رو او در سیما شکسته و پیرتر به نظر مى رسد. اما برادر دومى ام همسرى دارد که گاهى او را ناراحت و گاهى خوشحال مى کند، بدین جهت نسبت به اولى جوانتر مانده است . اما من همسرى دارم که همیشه در اطاعت و فرمانم مى باشد، همیشه مرا شاد و خوشحال نگاه مى دارد. از آن وقتى که با ایشان ازدواج کرده ام تاکنون ناراحتى از جانب او ندیده ام ، جوانى من به خاطر او است . اما داستان پدرتان ! شما هم اکنون بروید و قبر او را بشکافید و استخوانهایش ‍ را خارج کنید و بسوزانید، سپس بیایید درباره شما قضاوت کنم و حق را از باطل جدا سازم . فرزندان مرد ثروتمند برگشتند تا گفته هاى ایشان را انجام دهند. هر سه برادر با بیل و کلنگ وارد قبرستان شدند، وقتى که دو برادر تصمیم گرفتند که قبر پدرشان را بشکافند، پسر کوچکتر گفت : قبر پدر را نشکافید من حاضرم سهم خود را به شما واگذار نمایم . پس از آن برادران نزد قاضى برگشتند و قضیه را به او گفتند. وى پاسخ داد: این کار شما در اثبات مطلب کافى است ، بروید مال را نزد من بیاورید. امام محمد باقر علیه السلام مى فرماید: هنگامى که مال را آوردند قاضى به پسر کوچک گفت : این ثروت مال تو است . زیرا اگر آنان نیز پسران او بودند، مانند تو از شکافتن قبر پدر شرم و حیا مى کردند. 💠 @Nahjolbalaghaa
☀️اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: 🔸از خوارى دنيا نزد خدا همان بس كه، جز در دنيا نافرمانى خدا نكنند! و جز با رها كردن دنيا به پاداش الهي نتوان رسيد. (نشردهيد) 📚نهج البلاغه حكمت ٣٨۵ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 🕊 کانال امیرالمومنین«علیه‌السلام»👇 💠 @Nahjolbalaghaa