نهج البلاغه
#نهجالبلاغه حکمت 61 - از ویژگیهای زنان وَ قَالَ عليهالسلام اَلْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اَ
شرح حکمت 👇👇
امام عليه السلام در اين سخن حكيمانه به يكى از ويژگىهاى متضاد زنان اشاره كرده مىفرمايد: «زن عقربى است كه نيش زدن او شيرين است»؛ (ألْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّبْسَةِ) . شارحان نهج البلاغه هم در تفسير اين جمله اختلاف فراوان دارند و هم در اينكه آيا نسخۀ اصلى لَسبه است يا لِبسه (بر وزن حسبه). در نسخۀ محمد عبده لِبسه آمده كه به معناى معاشرت و ملابست است، بنابراين نسخه، تفسير جملۀ بالا چنين است: زن گرچه همچون عقرب گزنده است؛ اما معاشرت با او داراى فوايد و بركات و آثار مثبتى است كه آن را جبران مىكند و به دليل اين آثار معاشرت با او مطلوب است. همانگونه كه قرآن مجيد هم به آن اشاره كرده مىفرمايد: ««وَ مِنْ آيٰاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوٰاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهٰا»؛ از آيات خدا اين است كه براى شما همسرانى از جنس شما آفريد تا در كنار آنها آرامش پيدا كنيد» و در جايى ديگر مىفرمايد: ««هُنَّ لِبٰاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبٰاسٌ لَهُنَّ»؛ زنان براى شما همچون لباس هستند و شما براى آنها همانند لباس (هر دو زينت هم هستيد و هر دو سبب حفظ يكديگر)». ولى در غالب نسخههاى ديگر مانند نسخۀ مورد بحث ما «لَبسه» آمده است كه به معنى نيش زدن است. در اينكه اگر زن همچون عقرب باشد چگونه نيش زدن او شيرين است شايد از آن رو كه در كنار نيشهاى او نوشهاى فراوانى نيز وجود دارد كه نيشهاى او را قابل تحمل بلكه شيرين مىكند. با توجه به اينكه آنچه در مورد عقرب مناسب مىرسد نيش است نه معاشرت كردن اين تفسير از تفسير عبده مناسبتر است. در اينجا تفسير سومى است كه مرحوم كمرهاى آن را در شرح نهج البلاغه خود آورده و مىگويد: منظور از اين كلام حكمتآميز اين است كه به همۀ مردان و مخصوصاً جوانان هشدار داده شود كه از زنان آلوده بپرهيزند، زيرا آنها همچون عقربند، هرچند ظاهراً نيش شيرينى دارند؛ ولى هرگز نبايد فريب ظاهر زيباى آنها را خورد و در دام سم كشندۀ آنها افتاد.
#امام_زمان
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#نهجالبلاغه
💠 @Nahjolbalaghaa
در زمان هاى گذشته ، در بنى اسرائیل مرد عاقل و ثروتمندى زندگى مى کرد. او سه تا پسر داشت یکى از آنها از زن پاکدامن و پرهیزگار به دنیا آمده بود و به خود مرد خیلى شباهت داشت و دوتاى دگیر از زن ناصالحه .
هنگامى که مرد خود را در آستانه مرگ دید به فرزندانش گفت :
این همه سرمایه و ثروت که من دارم فقط براى یکى از شماست .
پس از مرگ پدر، پسر بزرگتر ادعا کرد منظور پدر من بودم .
پسر دومى گفت :
نه ! منظور پدر من بودم . پسر کوچک تر نیز همین ادعا را کرد.
براى حل اختلاف پیش قاضى رفتند و ماجرا را براى قاضى توضیح دادند.
قاضى گفت :
در مورد قضیه شما من مطلبى ندارم تا بتوانم از عهده قضاوت برآیم و اختلافتان را حل کنم . شما پیش سه برادر که در قبیله بنى غنام هستند بروید، آنان درباره شما قضاوت کنند.
سه برادر با هم نزد یکى از برادران بنى غنام رفتند. او را پیرمرد ناتوان و سالخورده دیدند و ماجراى خودشان را به او گفتند.
وى در پاسخ گفت :
نزد برادرم که سن و سالش از من بیشتر است بروید و از او بپرسید.
آنها پیش برادر دومى آمدند، مشاهده کردند او مرد میان سالى است و از لحاظ چهره جوانتر از اولى است .
او هم آنان را به برادر سومى که بزرگتر از آنان بود راهنمایى کرد.
هنگامى که پیش ایشان آمدند، دیدند که وى در سیما و صورت از آن دو برادر کوچکتر است . نخست از وضع حال آنان پرسیدند (که چگونه برادر کوچکتر، پیرتر و برادر بزرگتر جوانتر است ؟) سپس داستان خودشان را مطرح کردند.
او در پاسخ گفت :
این که برادر کوچکم را اول دیدید او زنى تندخو و بداخلاق دارد که پیوسته او را ناراحت مى کند و شکنجه مى دهد، ولى وى در برابر اذیت و آزارش شکیبایى مى کند، از ترس این که مبادا گرفتار بلایى دیگرى گردد که نتواند در برابر آن صبر داشته باشد از این رو او در سیما شکسته و پیرتر به نظر مى رسد.
اما برادر دومى ام همسرى دارد که گاهى او را ناراحت و گاهى خوشحال مى کند، بدین جهت نسبت به اولى جوانتر مانده است .
اما من همسرى دارم که همیشه در اطاعت و فرمانم مى باشد، همیشه مرا شاد و خوشحال نگاه مى دارد. از آن وقتى که با ایشان ازدواج کرده ام تاکنون ناراحتى از جانب او ندیده ام ، جوانى من به خاطر او است .
اما داستان پدرتان ! شما هم اکنون بروید و قبر او را بشکافید و استخوانهایش را خارج کنید و بسوزانید، سپس بیایید درباره شما قضاوت کنم و حق را از باطل جدا سازم .
فرزندان مرد ثروتمند برگشتند تا گفته هاى ایشان را انجام دهند.
هر سه برادر با بیل و کلنگ وارد قبرستان شدند، وقتى که دو برادر تصمیم گرفتند که قبر پدرشان را بشکافند، پسر کوچکتر گفت :
قبر پدر را نشکافید من حاضرم سهم خود را به شما واگذار نمایم . پس از آن برادران نزد قاضى برگشتند و قضیه را به او گفتند.
وى پاسخ داد:
این کار شما در اثبات مطلب کافى است ، بروید مال را نزد من بیاورید.
امام محمد باقر علیه السلام مى فرماید:
هنگامى که مال را آوردند قاضى به پسر کوچک گفت :
این ثروت مال تو است . زیرا اگر آنان نیز پسران او بودند، مانند تو از شکافتن قبر پدر شرم و حیا مى کردند.
#امام_زمان
#ماه_شعبان
#نهجالبلاغه
💠 @Nahjolbalaghaa
نهج البلاغه
در زمان هاى گذشته ، در بنى اسرائیل مرد عاقل و ثروتمندى زندگى مى کرد. او سه تا پسر داشت یکى از آنها ا
داستان بسیار زیبایی که امروز استاد عزیزم حاجاقا اسلامیفر فرمودند🌹🌹🌹
☀️اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند:
🔸از خوارى دنيا نزد خدا همان بس كه، جز در دنيا نافرمانى خدا نكنند!
و جز با رها كردن دنيا به پاداش الهي نتوان رسيد.
(نشردهيد)
📚نهج البلاغه حكمت ٣٨۵
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
#امام_زمان
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
🕊 #نهج_البلاغهایشویم
کانال امیرالمومنین«علیهالسلام»👇
💠 @Nahjolbalaghaa
🔸امام علی علیه السلام: مُرُوا الأَحداثَ بِالمِراءِ وَالجِدالِ ، وَالكُهولَ بِالفِكرِ ، وَالشُّيوخَ بِالصَّمتِ .
🔹جوانان را به مباحثه و جدال [علمى] ، و ميان سالان را به انديشيدن ، و پيران را به سكوت ، فرمان دهيد .
📚 شرح نهج البلاغة : ج ٢٠ ص ٢٨٥ ح ٢٦٠ .
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#روز_جوان
#نهجالبلاغه
💠 @Nahjolbalaghaa
قال الحیدر ابوتراب.mp3
4.89M
❤️🌱
قالَ الحیدر ابوترابٌ
أصحابُ المَهدِيِّ شَبابٌ😍
•| آقا ما جَوونا رو دعا کن
•| آقا! رو ما حساب کن! 🥺
#میلاد_حضرت_علی_اکبر علیه السلام و #روز_جوان مبارکـــ🤩✨
❤️ #لبیک_یا_خامنه_ای
💠 @Nahjolbalaghaa
نبارک لابوا الیمه..mp3
9.94M
مولودی عربی🎼
نبارک لابوا الیمه نبارک
کربلایی محمد فصولی
بسیار زیبا💐
اعیاد شعبانیه
#امام_زمان
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#نحن_ابناء_الحیدر_الڪرار
💠 @Nahjolbalaghaa
🚫 تکلیف خود را مشخص کن!
امام على عليه السلام:
بدترين مردم كسى است كه در كار پروردگارش، از مردم بترسد و در كار مردم، از پروردگارش نترسد
غررالحكم حدیث 5740
#امام_زمان
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#روز_جوان
💠 @Nahjolbalaghaa
#نهجالبلاغه
حکمت 62 - روش پاسخ به نيكى دیگران
وَ قَالَ عليهالسلام إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا
و درود خدا بر او، فرمود: چون تو را ستودند، بهتر از آنان ستايش كن
وَ إِذَا أُسْدِيَتْ إِلَيْكَ يَدٌ فَكَافِئْهَا بِمَا يُرْبِي عَلَيْهَا وَ اَلْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِئِ
و چون به تو احسان كردند، بيشتر از آن ببخش. به هر حال پاداش بيشتر از آن آغاز كننده است.
#امام_زمان
#ماه_شعبان
#نهجالبلاغه
💠 @Nahjolbalaghaa
نهج البلاغه
#نهجالبلاغه حکمت 62 - روش پاسخ به نيكى دیگران وَ قَالَ عليهالسلام إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ
شرح حکمت 👇👇👇👇
امام عليه السلام در اين كلام حكمتآميز به يك اصل مهم قرآنى و اسلامى اشاره كرده مىفرمايد: «هنگامى كه به تو تحيتى گويند به صورتى بهتر پاسخ گوى و هرگاه هديهاى براى تو فرستند آن را به صورت افزونتر پاداش ده. با اين حال فضيلت از آن كسى است كه ابتدا كرده است»؛ (إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا، وَ إِذَا أُسْدِيَتْ إِلَيْكَ يَدٌ فَكَافِئْهَا بِمَا يُرْبِي عَلَيْهَا، وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِي) . اخلاق اسلامى مىگويد هيچ كار خوبى را نبايد بدون پاداش گذاشت؛ خواه سخن احترامآميزى باشد يا اقدام عملى، بلكه بهتر آن است كه پاداش برترى داشته باشد؛ مثلاً اگر كسى به ما بگويد «سلام عليكم» بهتر آن است كه در پاسخ بگوييم «سلام عليكم و رحمة الله» و هر گاه كسى هديۀ مختصرى براى ما بفرستد ما در موقع مناسب هديۀ بهتر و بيشتر براى او بفرستيم. اين كار سبب مىشود پيوند محبت و دوستى در ميان افراد جامعه روز به روز بيشتر شود و روح حقجويى و حقطلبى و حقشناسى تقويت گردد و زندگى در چنين جامعهاى بسيار توأم با آرامش خواهد بود. در حالات بزرگان اسلام نمونههاى عملى اين دستور بهوضوح ديده مىشود. از جمله اينكه يكى از راويان اخبار مىگويد من نزد حسن بن على عليه السلام بودم كنيزى بر آن حضرت وارد شد و دسته گلى تقديم آن حضرت كرد. حضرت فرمود: «أنْتِ حُرُّ لِوَجْهِ اللّٰهِ تَعٰالىٰ؛ تو براى خدا آزادى». به اين ترتيب حضرت در برابر اهداى يك دسته گل اين كنيز را براى هميشه آزاد كرد. راوى مىگويد عرض كردم او فقط يك دسته گل به شما داد كه قيمت چندانى ندارد شما او را آزاد كرديد. امام در پاسخ فرمود: «(هٰكذٰا) أدَّبَني اللّٰهُ تَعٰالىٰ؛ خداوند اين گونه ما را تربيت كرده است». سپس امام آيۀ شريفۀ «وَ إِذٰا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ...» را تلاوت فرمود و افزود: اينكه خدا فرموده به صورت بهتر پاداش دهيد بهتر از آن همين بود كه او را آزاد كنم.
#امام_زمان
#ماه_شعبان
#نهجالبلاغه
💠 @Nahjolbalaghaa