فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 "حجت الاسلام ماندگاری"
بندهی خدا این چند میلیون نفر دنبال کننده، کدامشان روز قیامت بدرد تو میخورد؟
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
#امامعلیعلیهالسلام:
#عاقل ترين مردم كسى است كه به #عيب هاى خويش بينا و از #عيوب ديگران، نابيناباشد
اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ كانَ بِعَيْبِهِ بَصيرا وَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ ضَريرا
#غررالحكم_حدیث۳۲۳۳
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ 🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران آیه ۶۴ ... دحیه آن مرد هوشیار گفت: من براى کوبیدن این سنت هاى نا ب
✨
🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران
🌷آیه ۶۵
🔹شأن نزول:
در اخبار اسلامى آمده است: دانشمندان یهود و نصاراى نجران نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) به گفتگو و نزاع درباره حضرت ابراهیم(علیه السلام) برخاستند.
یهود مى گفتند: او تنها یهودى بوده و نصارى مى گفتند: او فقط نصرانى بود (به این ترتیب هر کدام مدعى بودند که او از ما است تا امتیاز بزرگى براى خود ثابت کنند; زیرا ابراهیم(علیه السلام) پیامبر بزرگ خدا در میان تمام پیروان مذاهب به عظمت شناخته مى شد) آیات فوق نازل شد و آنها را در این ادعاهاى بى اساس تکذیب کرد.(۱)
🌿تفسیر:
گفتگوى اهل کتاب درباره ابراهیم(علیه السلام)
در ادامه بحث هاى مربوط به اهل کتاب، در این آیات روى سخن را به آنها کرده، مى فرماید: اى اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم به گفتگو و نزاع مى پردازید (و هر کدام او را از خود مى دانید) در حالى که تورات و انجیل بعد از او نازل شده (و دوران او قبل از موسى(علیه السلام) و مسیح(علیه السلام) بود) آیا اندیشه نمى کنید ؟
(یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فی إِبْراهیمَ وَ ما أُنْزِلَتِ التَّوْراةُ وَ الإِنْجیلُ إِلاّ مِنْ بَعْدِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
آیا چنین چیزى معقول است که پیامبر پیشین پیرو آئین هاى بعد از خود باشد؟
در آیه بعد، از طریق دیگرى آنها را مورد سرزنش قرار داده، مى فرماید: شما کسانى هستید که درباره آنچه نسبت به آن آگاهى داشتید بحث و گفتگو کردید، ولى چرا درباره آنچه به آن آگاهى ندارید، بحث و گفتگو مى کنید ؟
(ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فیما لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فیما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ).
اشاره به این که: شما در مسائل مربوط به مذهب خودتان که از آن آگاهى داشتید بحث و گفتگو کردید و دیدید که حتى در این مباحث گرفتار چه اشتباهات بزرگى شده اید، و چه اندازه از حقیقت دور افتاده اید (و در واقع علم شما جهل مرکب بود).
با این حال، چگونه در چیزى که از آن اطلاع ندارید بحث و گفتگو مى کنید و در نتیجه سخنى مى گوئید که با هیچ تاریخى سازگار نیست.
سپس براى تأکید مطالب گذشته و آماده ساختن براى بحث آینده مى گوید: خدا مى داند و شما نمى دانید (وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
آرى، او مى داند که در چه تاریخى آئین خود را بر ابراهیم(علیه السلام) نازل کرده، نه شما که در زمان هاى بعد به وجود آمده اید، و بدون اطلاع و مدرک، در این باره قضاوت مى کنید.
پس از آن، با صراحت تمام، به این مدعیان پاسخ مى گوید که: ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى، بلکه موحد خالص، و مسلمان (پاک نهادى) بود (ما کانَ إِبْراهیمُ یَهُودِیّاً وَ لا نَصْرانِیّاً وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً).
باید توجه داشت واژه حَنِیْفاً از ماده حَنَف (بر وزن انف) به معنى شخصى یا چیزى است که تمایل به سوئى پیدا کرده، و در زبان قرآن به کسى گفته مى شود که: از آئین هاى باطل به سوى آئین حق متمایل شده است.
در اینجا خداوند ابراهیم(علیه السلام) را به عنوان حنیف توصیف نموده; زیرا او بود که پرده هاى تقلید و تعصب را درید، و در زمان و محیطى که غرق بت پرستى بود هرگز در برابر بت سجده نکرد.
ولى از آنجا که بت پرستان زمان جاهلیتِ عرب، نیز خود را بر دین حنیف ابراهیم(علیه السلام) معرفى مى کردند، و این سخن به قدرى شایع شده بود که یهود و نصارى آنها را حُنَفاء مى گفتند (به این ترتیب حنیف درست معنایى بر ضد معناى اصلیش پیدا کرده بود، و با بت پرستى مرادف شده بود) خداوند پس از توصیف ابراهیم(علیه السلام) به عنوان حنیف و مسلم ، مى فرماید: او هرگز از مشرکان نبود (وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ).
تا هر گونه ارتباطى میان ابراهیم(علیه السلام) و بت پرستان عرب را نفى کند.
❓سؤال:
ممکن است گفته شود: اگر ابراهیم(علیه السلام) را نتوانیم پیرو آئین موسى(علیه السلام) و مسیح(علیه السلام) معرفى کنیم به طریق اولى نمى توانیم او را مسلمان بدانیم; زیرا او هزاران سال قبل از ظهور اسلام و پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) بوده است؟ پس چرا قرآن او را به عنوان مُسْلِم معرفى کرده است؟
✅پاسخ این سؤال از نکته اى که قبلاً نیز به آن اشاره کرده ایم روشن مى شود که مُسْلِم در اصطلاح قرآن به معنى خصوص پیروان پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیست، بلکه اسلام به معنى وسیع کلمه، همان تسلیم در برابر فرمان حق و توحید کامل و خالى از هر گونه شرک و بت پرستى است، که ابراهیم(علیه السلام) پرچمدار آن بود.
ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
1_8938997.mp3
14.56M
✨✧﷽✧✨
📖 ترتیل
🍃جزء۵
🎤استاد پرهیزگار
@Nahjolbalaghe2
﷽
😊شاد کردن دل مومن
🔸مرحوم آیتالله العظمی بهجت(ره):
وقتی دل مؤمنی را شاد كنید،خدا از لطف مَلکی را خلق میکند که آن ملک، شما را از بلاها و تصادفات و ... حفظ میكند.
این که میبینید در برخی تصادفات بعضیها محفوظ میمانند، در حالی که به نفر کناری آنها آسیب وارد میشود به سبب این است که آن شخص محفوظ مانده، در مسرّت(شادی) اهل ایمان نقش داشته است.
📚 برگی از دفتر آفتاب، ص ١٨۴
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘ 📚نهج البلاغه/نامه۲۷/به محمد بن ابوبكر /فراز ۴ 🍃 #اخلاقمديراناجرايي اي محمد بن ابي بكر! بدان،
✨
🍃شرح نامه ۲۷ بخش ۴
( مکارم شیرازی )
🔻مأموريت سنگين و پر اهمّيّت:
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه، بار ديگر محمد بن ابى بکر را مخاطب ساخته و چهار دستور مهم به او مى دهد.
🔹نخست به عنوان مقدمه مى فرمايد:
«اى محمد بن ابى بکر! بدان که من تو را سرپرست و والى بزرگ ترين بخش و امّت از کشور (اسلام) نمودم و آن اهل مصرند»;
(وَاعْلَمْ ـ يَا مُحَمَّدُ بْنَ أَبِي بَکْر ـ أَنِّي قَدْ وَلَّيْتُکَ أَعْظَمَ أَجْنَادِي فِي نَفْسِي أَهْلَ مِصْرَ).
اجناد جمع جند در اصل به معناى لشکر است ولى گاه به بخش هاى مختلف يک کشور يا به کسانى که در آن بخش زندگى مى کنند نيز اطلاق مى شود. به هر حال اين جمله به خوبى نشان مى دهد که امام(عليه السلام) براى اهل مصر اهمّيّت و احترام بسيارى قائل بود و آنها را بزرگترين گروه امّت اسلامى مى دانست، زيرا مصر يک سرزمين بزرگ تاريخى، داراى تمدنى کهن و مردمى آگاه و باهوش و پرتلاش است.
آن گاه امام(عليه السلام) به بيان نخستين و مهم ترين توصيه خود مى پردازد و مى فرمايد: «بنابراين شايسته است که با خواسته هاى دلت مخالفت کنى (چرا که جهاد با نفس، برترين جهاد است)»;
(فَأَنْتَ مَحْقُوقٌ(1) أَنْ تُخَالِفَ عَلَى نَفْسِکَ).
جهاد با نفس بر همه لازم است و بر واليان و استانداران و فرمانداران لازم تر، زيرا آنان هميشه در معرض وسوسه هاى نفس و شيطان قرار دارند و اگر در اين مبارزه مغلوب شوند، ظلم و فساد، مناطق تحت فرمانشان را فرا مى گيرد.
🔹سپس به بيان دومين دستور پرداخته مى فرمايد: «بر تو لازم است که از دينت دفاع کنى، هرچند بيش از يک ساعت از عمر تو باقى نمانده باشد»;
(وَأَنْ تُنَافِحَ(2) عَنْ دِينِکَ، وَلَوْ لَمْ يَکُنْ لَکَ إِلاَّ سَاعَةٌ مِنَ الدَّهْرِ).
روشن است که بعد از جهاد اکبر که جهاد با نفس است براى حفظ دين بايد به سراغ جهاد اصغر رفت که جهاد با دشمن است. امام(عليه السلام) در اين قسمت به اندازه اى تأکيد مى کند که اگر تنها يک ساعت از عمر يا حکومت او باقى باشد در دفاع از دين دريغ ندارد و چيزى فروگذار نکند.
🔹آن گاه به سراغ دستور سوم رفته و مى فرمايد: «هرگز خداوند را براى جلب رضاى کسى از مخلوقش به خشم نياور، زيرا خداوند جاى همه کس را مى گيرد و کسى نمى تواند جاى او را بگيرد»;
(وَلاَ تُسْخِطِ اللهَ بِرِضَى أَحَد مِنْ خَلْقِهِ، فَإِنَّ فِي اللهِ خَلَفاً مِنْ غَيْرِهِ، وَلَيْسَ مِنَ اللهِ خَلَفٌ فِي غَيْرِهِ).
انسان بسيارى از اوقات بر سر دوراهى گرفتار مى شود; راهى به سوى رضاى خدا مى رود و راهى به سوى رضاى خلق، در آنجا که خلق چيزى زايد بر حق خود را بخواهند در اينجا مؤمنان خالص از غير آنها شناخته مى شوند; مؤمنان خالص در آن راه گام مى گذارند که رضاى خداست، زيرا مى دانند که با جلب رضايت و حمايت او هيچ کس نمى تواند کارى بر خلاف آنها انجام دهد در حالى که اگر براى جلب رضاى بعضى از زياده خواهان، رضاى خدا را زير پا بگذارند، کاملا بى دفاع خواهند ماند.
آنچه را امام(عليه السلام) در سومين نصيحت به محمد بن ابى بکر فرمود، در روايت ديگر به عنوان يکى از نشانه هاى ايمان خالص آمده است. امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد:
«مِنْ صِحَّةِ يَقِينِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ لاَ يُرْضِيَ النَّاسَ بِسَخَطِ اللهِ;
از نشانه هاى سلامت ايمان مؤمن اين است که رضايت مخلوق را به بهاى به دست آوردن غضب پرودگار طلب نکند».(3)
تجربه نشان داده آنها که مرتکب اين کار مى شوند سرانجام هم رضايت خالق را از دست مى دهند و هم رضايت مخلوق را و آنها که رضايت خالق را مى طلبند، هرچند در پاره اى از موارد سبب خشم مخلوق شوند، سرانجام هم رضاى خدا را به دست آورده اند و هم رضاى مخلوق را.
از اين فراتر در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمده است:
«مَنْ طَلَبَ رِضَا مَخْلُوق بِسَخَطِ الْخَالِقِ سَلَّطَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلَيْهِ ذَلِکَ الْمَخْلُوقَ;
کسى که خشنودى مخلوقى را با خشم پرودگار طلب کند سرانجام خداوند متعال آن مخلوق را بر سر او مسلط مى کند (تا به او ستم نمايد)».(4)
🔹سپس امام(عليه السلام) در چهارمين توصيه خود به محمد بن ابى بکر به مسأله نماز که از مهم ترين ارکان اسلام است، مى پردازد و مى فرمايد:
«نماز را در اوقات خودش بجاى آر، نه آنکه به هنگام بيکارى در انجامش تعجيل کنى و نه آنکه به هنگام اشتغال به کار آن را تأخير بيندازى و بدان تمام اعمالت تابع نماز تو خواهد بود (اگر نماز را آن گونه که بايد و شايد و به طور کامل انجام دهى اعمال ديگرت سامان خواهد يافت و در قيامت نيز نخست به نمازت مى نگرند سپس به ساير اعمالت)»;
(صَلِّ الصَّلاَةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا، وَلاَ تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغ، وَلاَ تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لاِشْتِغَال اعْلَمْ أَنَّ کُلَّ شَيْء مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاَتِکَ).
ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
CQACAgQAAx0CRkUDywACAW1fBEHPRo6ycmP0xLZDBes3bViWLQACtQUAAtw0gVMQoVbGM3En1xoE.mp3
2.86M
🔹 بیشترین عبادت ابوذر ...
🍂بزرگترین گناهان برای رضای خدا ...
👌 در کلام حجه الاسلام والمسلمین میرحبیبالهی
@Nahjolbalaghe2
✅ علامه این کتابها را میبوسید!
▫️خداوندِ رفيع الدّرجات، درجات مرحوم علاّمه طباطبايى رضوان الله تعالى عليه را عالىتر بفرمايد. او وقتى كتاب روايت را به دست مىگرفت، آن را مىبوسيد. اگر درون قفسه كتابى، كتاب روايت وجود داشت، طورى مىنشست كه پشت به كتاب روايت نباشد. در جلساتى كه در منازل اهل علم تشكيل مىشد، بسيار مواظب بود به قفسه كتابها پشت نكند و به كتابهاى روايى، كمترين بىاحترامى نشود. علاّمه طباطبايى(رحمه الله)، گوهرشناس بود و قدر پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهمالسلام) را مىدانست؛ از اين رو جلد كتاب روايت را مىبوسيد و معتقد بود كه اين كتاب به صاحبش انتساب دارد. مگر چوب درگاه حضرت معصومه(عليها السلام) با چوب درهاى ديگر فرق مىكند؟! چوبِ در حرم حضرت معصومه(عليها السلام)، به وجود مقدّس حضرت انتساب دارد. اگر كسى به قصد شفا، حتّى خاك پاى زائران حضرت معصومه(عليها السلام) را به چشم بكشد، اشتباه نكرده است. اگر معرفت داشته باشيم، مىفهميم كه مقام اين بزرگان تا چه اندازه والا است. فهم ما كجا و مقام امامان معصوم(عليهم السلام) كجا؟!
📚 آفتاب ولایت، مصباح یزدی، ص49
🌺🍃
4_5855195092045793390.mp3
11.84M
🔹دیدار هالو و حجت الاسلام شفتی با صاحب الزمان(عج)
👤 استاد عالي
🍃از دست ندهید
#حکایات_و_تشرفات
@Nahjolbalaghe2
روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ سه هواپیما که هر کدام دو سرنشین داشتند مأموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آنها بمباران پالایشگاه بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و «پایگاه الرشید» یا ساختمان اجلاس در بغداد بود.
هواپیمای شماره یک: عباس دوران – منصور کاظمیان هواپیمای شماره دو: اسکندری – باقری هواپیمای شماره سه: توانگریان – خسروشاهی...
یاد و خاطره این سرباز بزرگ وطن که ترس در وجودش راه نداشت گرامی باد...