eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه (۳۳)بخش دوم🔹 به خدا سوگند! هنگامى که کافر بودند با آنها جنگيدم و اکنون
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۳۳)بخش دوم🔹 ↩️حضرت سپس به يکى ديگر از انگيزه هاى اصلى آتش افروزان جنگ جمل اشاره کرده، مى فرمايد: به خدا سوگند! قريش از ما انتقام نمى گيرد جز به خاطر اين که خداوند ما را از ميان آنها برگزيده و (بر آنان مقدّم داشته است)، ولى (با اين حال ما) آنها را در زمره خويش داخل کرديم. وَاللهِ! ماتَنْقِمُ مِنّا قُرَيْشٌ اِلاَّ أَنَّ اللهَ اخْتارَنا عَلَيْهِمْ، فَأَدْخَلْناهُمْ فى حَيِّزِنا». سپس مى افزايد: «امّا سرانجام همان شد که شاعر گفته است که: به جان خودم سوگند! که هر صبح، از شير خالص صاف نوشيدى. و به قدر کافى از سر شير و کره و خرماى بدون هسته خوردى و (از غذاهاى لذيذ به طور کامل بهره گرفتى.) ما به تو عظمت بخشيديم، در حالى که بزرگ نبودى! و در اطراف تو، با اسب و نيزه پاسدارى داديم (و نگهدارى ات کرديم)، ولى تو قدر اين نعمت را نشناختى; فَکانُوا کَما قالَ الاَْوَّلُ: أَدَمْتَ لَعَمْرِى شُرْبَکَ الْمَحْضَ صابِحاً * وَ أَکْلَکَ بِالزُّبْدِ الْمُقَشَّرَةَ الْبُجْرا وَ نَحْنُ وَهَبْناکَ الْعَلاءَ وَ لَمْ تَکُنْ * عَلِيّاً وَ حُطْنا حَوْلَکَ الْجُرْدَ وَ السُّمْرَا آرى، آنها نسبت به ما شديداً رشک بردند و حسد ورزيدند، ولى اين خواست خدا بود که نبوّت و امامت را در ميان ما قرار داد، با اين حال ما مقابله به مثل نکرديم و به آنها بها داديم و شخصيت و مقام بخشيديم و از خطاهاى شان درگذشتيم و در برابر دشمنان از آنها حفاظت کرديم، ولى آنها نه تنها قدر اين نعمت هاى بزرگ را ندانستند، بلکه به روى ما شمشير کشيدند و به مقابله و جنگ ناجوانمردانه برخاستند. ما به مقتضاى دستور الهى صله رحم با آنها رفتار کرديم و تا آنجا که ممکن بود محبّت کرديم، امّا آنها قطع رحم کردند و به منازعه برخاستند و آتش جنگ جمل را برافروختند تا مسلمانان را در مقابل هم قرار دهند و خون هاى ناآگاهان و بيگناهان را بريزند و ويرانى ها به بار آوردند. قريش با اين عمل خود، در واقع مانند هر حسود ديگرى به حکمت خدا اعتراض دارند. آنجا که مى فرمايد: (اَللهُ أعْلَمُ حَيثُ يَجْعَلُ رِسالَتَةُ) خدا آگاه تر است که رسالت و نبوّتش را در کجا و در چه خاندانى قرار دهد». و نيز مى فرمايد: (أمْ يَحْسُدُونَ النّاسَ عَلى مَآ آتاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ اِبْراهيمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْکاً عَظيماً آنها نسبت به مردم، (اشاره به پيغمبر و خاندان او است) که از ميان توده هاى مردم برخاستند، بر آن چه خدا از فضلش به آنها بخشيده است، حسد مىورزند، در حالى که ما به آل ابراهيم کتاب و حکمت بخشيديم و حکومت عظيمى به آنها داديم. و نيز مى فرمايد: (قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِى الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِکَ الْخَيْرُ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىء قَديرٌ)بگو: بارالها! مالک حکومتها تويى، به هر کس بخواهى حکومت مى بخشى و از هر کس بخواهى مى گيرى، و هر کس را بخواهى عزّت مى دهى و هر که را بخواهى خوار مى کنى. تمام خوبى ها به دست تو است و تو بر هر چيزى قادرى». بديهى است که اگر انسان به اين اصول قرآنى ايمانى راسخ داشته باشد، هرگز نسبت به کسانى که خداوند بر طبق حکمتش، آنها را مشمول مقام نبوّت و امامت قرار داده، حسد نمى ورزد و حکمت خداوند را زير سؤال نمى برد. نکته: حسد سرچشمه نابسامانى هاى اجتماعى: کمتر صفتى مانند حسد، در طول تاريخ سبب حوادث دردناک و مشکلات عظيم در جوامع بشرى شده است. بسيارى از مردم به خاطر کمى ظرفيّت و پايين بودن سطح فرهنگ و ضعف ايمان و عدم اعتماد به نفس، همين که مى بينند موفقيّت چشمگيرى نصيب يکى از دوستان و اقران و امثال آنها شده، آتش حسد در درون شان شعلهور مى شود و به جاى اين که از موفقيّت او خوشحال شوند و آن را وسيله اى براى پيروزى خود و ديگران قرار دهند و از استعدادهاى خلاّق او، به نفع همگان کمک بگيرند، براى در هم شکستن او قيام مى کنند، گاه از طريق تهمت هاى ناروا، گاه تحقير و مذمّت و گاه براى ايجاد مانع بر سر راه او تا آنجا که مى توانند تلاش مى کنند. در مواردى که اين مسأله حاد مى شود خون محسود به وسيله حاسد ريخته مى شود. فراموش نکنيم که نخستين خونى که در جهان بشريت ريخته شد، خون هابيل، فرزند آدم، به دست برادرش، قابيل بود که صرفاً از حسد سرچشمه گرفت; چرا که قربانى برادر در پيشگاه خدا پذيرفته شده و قربانى او پذيرفته نشد.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۳۳)بخش دوم🔹 ↩️حضرت سپس به يکى ديگر از انگيزه هاى اصلى آتش افروزان جنگ ج
↩️همين مسأله بارها و بارها در طول تاريخ تکرار شده است و برادر به برادر يا فرزند به فرزند به وسيله پدر و يا به عکس کشته شده اند. بسيارى از اين حوادث دردناک صدر اسلام، مخصوصاً حوادث عصر خلافت اميرمؤمنان على(عليه السلام) نيز ناشى از حسادت حسودان بود که در خطبه بالا، به آن اشاره شده است. روايات ما مملو از بيان آثار سوء اين رذيله اخلاقى است. در روايات حسد منشأ فساد جامعه شمرده شده است، همان گونه که در حديثى از حضرت على (عليه السلام) مى خوانيم: «اِذا أَمْطَرَ التّحاسُدُ نَبِتَ التّفاسُدُ; هنگامى که باران حسد (بر سرزمين دلها) ببارد، فساد و تباهى (در آن) مى رويد (و جوامع انسانى را به بدبختى و ويرانى مى کشاند).» نکته مهمى که از اين خطبه در اين رابطه استفاده مى شود، اين است که کسانى که به خاطر نعمت الهى مورد حسد قرار مى گيرند، نبايد به مقابله به مثل برخيزند; بلکه تا آنجا که مى توانند شکرانه نعمت را اين قرار بدهند که با حسود مدارا کنند و با آب محبّت آتش حسد او را خاموش سازند. اين سخن را با شعر يکى از شعراى عرب پايان مى دهيم، آنجا که مى گويد: «اِصْبِرْ عَلى حَسَدِ الْحَسُودِ فَاِنَّ صَبْرَکَ قاتِلُهُ *** َالْنّارُ تَأکُلُ نَفْسَها اِنْ لَمْ تَجِدْ ما تَأکُلُهُ در برابر حسدِ حسود شکيبايى کن! چرا که شکيبايى تو او را از بين مى برد; زيرا آتش هنگامى که چيزى را براى سوزاندن پيدا نکند، خودش را مى خورد و از بين مى برد. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹امیرالمؤمنین علی علیه السلام : 💥 لَا يَهْلِكُ عَلَي التَّقْوَي سِنْخُ أَصْلٍ وَ لَا يَظْمَأُ عَلَيْهَا زَرْعُ قَوْمٍ 💠آنچه بر اساس تقوی پایه گذاری شود، نابود نگردد، كشتزاری كه با تقوی آبیاری شود، تشنگی ندارد. 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۸۹ الی۱۹۳)🔹 🔺کفرانِ یک نعمت بزرگ در این آیات به گوشه دیگ
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۸۹ الی۱۹۳)🔹 نخست این که: مراد از واحِدَة در آیه واحد شخصى است، همان گونه که در بعض آیات دیگر مانند آیه اول سوره نساء نیز به همین معنى آمده است. اصولاً نَفْس واحِدَة در قرآن مجید در پنج مورد ذکر شده که یک مورد آن آیه مورد بحث است و چهار مورد دیگر سوره نساء آیه یک، سوره انعام آیه ۹۸، لقمان آیه ۲۸ و زمر آیه ۶ مى باشد، که بعضى از آنها ارتباطى به بحث ما ندارد و بعضى مشابه آیه مورد بحث است. بنابراین، آیات مورد بحث منحصراً اشاره به آدم(علیه السلام) و همسر او است. در این صورت مسلماً منظور از شرک، پرستش غیر خدا و یا اعتقاد به الوهیت غیر پروردگار نیست، بلکه ممکن است چیزى از قبیل تمایل انسان به فرزندش بوده باشد، تمایلاتى که گاهى او را از خداوند غافل مى سازد. تفسیر دیگر این که: مراد از واحد، در اینجا واحد نوعى است، یعنى خداوند همه شما را از یک نوع آفرید، همان طور که همسران شما را نیز از جنس شما قرار داد. در این صورت این دو آیه و آیات بعد اشاره به نوع انسان ها است که به هنگام انتظار تولد فرزند، دست به دعا بر مى دارند و از خدا فرزند صالح و شایسته مى خواهند و همانند همه اشخاصى که خود را در برابر مشکل یا خطرى مى بینند، با اخلاص کامل به درگاه خدا مى روند و با او عهد مى کنند که پس از بر آمدن حاجات و حل مشکلشان شکرگزار باشند. اما به هنگامى که فرزند متولد شد، یا مشکل آنها برطرف گردید، تمام عهد و پیمان ها را به دست فراموشى مى سپارند. گاه مى گویند: اگر فرزند ما سالم، یا زیبا است، به پدر و مادرش رفته، و قانون وراثت است! گاه مى گویند: نوع تغذیه ما و شرائط دیگر خوب بوده و چنین محصولى داده! و گاه به بت هائى که مورد پرستش آنهاست روى مى آورند و مى گویند: فرزند ما نظر کرده بت است! و امثال این گونه بحث ها. و به طور کلى نقش آفرینش پروردگار را نادیده مى گیرند، و علت اصلى این موهبت را تنها عوامل طبیعى و یا معبودهاى خرافى مى شمرند.(۵) قرائنى در آیات فوق وجود دارد که نشان مى دهد با تفسیر دوم سازگارتر و مفهوم تر است; زیرا: اولاً ـ تعبیرات آیه حال همسرانى را بازگو مى کند، که قبلاً در جامعه اى مى زیسته اند و تولد فرزندان صالح و ناصالح را با چشم خود دیده بودند، لذا از خداى خود، فرزندانى از گروه اول تقاضا مى کردند، و اگر آیات مربوط به آدم(علیه السلام)و حوا باشد، هنوز فرزندى براى آنها به وجود نیامده و هنوز صالح و ناصالح وجود نداشت که آنها از خداى خود فرزند صالح بخواهند. ثانیاً ـ ضمائرى که در آخر آیه دوم و آیات بعد وجود دارد همه ضمیر جمع است و این مى رساند که منظور از ضمیر تثنیه اشاره به دو گروه بوده است نه دو شخص. ثالثاً ـ آیات بعد نشان مى دهد که منظور از شرک در این آیات شرک به معنى بت پرستى است نه محبت فرزند و امثال آنها، و این موضوع با حضرت آدم(علیه السلام) و همسرش سازگار نیست. با توجه به این قرائن، روشن مى شود آیات فوق پیرامون نوع انسان و گروه زوج و زوجه ها سخن مى گوید. بنابراین، منظور این است همسر انسان از نوع و از جنس او است آن چنان که در آیه ۲۱ سوره روم مى خوانیم: وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها: از نشانه هاى قدرت خدا این است که از جنس شما همسرانى براى شما آفریده تا در کنار آنها بیاسائید . * * * ۲ ـ یک روایت مجعول و معروف! در بعضى از منابع اهل تسنن و پاره اى از منابع غیر معتبر شیعه در تفسیر آیات فوق حدیثى نقل شده است که به هیچ رو با عقائد اسلامى درباره پیامبران سازگار نیست، و آن این که: سمرة بن جندب از پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین نقل مى کند: لَمّا وَلِدَتْ حَوّاءُ طافَ بِها اِبْلِیْسُ وَ کانَ لا یَعِیْشُ لَها وَلَدٌ فَقالَ سَمِّیْهِ عَبْدَ الْحارِثِ فَعاشَ وَ کانَ ذلِکَ مِنْ وَحْىِ الشَّیْطانِ وَ أَمْرِهِ: هنگامى که حوّا فرزندى آورد، ابلیس اطراف او را گرفت ـ و قبل از آن هیچ فرزندى از او زنده نمى ماند ـ شیطان به حوا پیشنهاد کرد، نام او را عبد الحارث بگذارد (حارث یکى از نام هاى شیطان است بنابراین عبد الحارث یعنى بنده شیطان) حوّا چنین کرد و آن فرزند زنده ماند و این از وحى شیطان و فرمان او بود !(۶) از پاره اى از روایات که به این مضمون وارد شده، استفاده مى شود آدم (علیه السلام)نیز به این موضوع رضایت داد! راوى این روایت خواه سمرة بن جندب که از دروغگویان و کذّابین مشهور است بوده باشد و یا افرادى مانند کعب الاحبار و وهب بن منبّه که از سرشناسان یهود بودند و سپس اسلام آوردند، ـ و به عقیده بعضى از دانشمندان اسلامى خرافات تورات و بنى اسرائیل را این دو نفر به محیط اسلام کشاندند ـ هر چه باشد، مضمون روایت خود بهترین دلیل بر فساد و بطلان آن است; زیرا⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۸۹ الی۱۹۳)🔹 نخست این که: مراد از واحِدَة در آیه واحد شخ
↩️آدم که خلیفة اللّه و پیامبر بزرگ خدا و داراى علم اسماء بود هر چند با ترک اولى از بهشت به زمین آمد، اما کسى نبود که راه شرک را انتخاب کند و فرزند خود را بنده شیطان ! نام بگذارد، این کار تنها در شأن یک بت پرست جاهل و نادان و بى خبر است. و از آن عجیب تر این که حدیث مزبور متضمن معجزه یا کرامت شیطان است، که با نامگذارى این فرزند به نام او، بر خلاف همه فرزندان گذشته، زنده ماند! و بسیار جاى تأسف است که بعضى از مفسران گذشته تحت تأثیر این گونه احادیث مجعول قرار گرفته و آن را به عنوان تفسیر آیه ذکر کرده اند. به هر حال این حدیث را چون هم بر خلاف قرآن و هم بر خلاف عقل است باید به گوشه اى انداخت. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح حکمت (۱۹۵)🔹 امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه براى نهى انسان ها از بخل به نكته اى
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۱۹۶)🔹 🔷ضررهاى عبرت آموز منفعت است: امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه و پرمعنا به نكته مهمى درباره مصرف شدن بعضى از سرمايه ها و اموال اشاره كرده مى فرمايد: «آنچه از مال تو از دست مى رود و مايه پند و عبرتت مى گردد در حقيقت از دست نرفته است»; (لَمْ يَذْهَبْ مِنْ مَالِكَ مَا وَعَظَكَ). اين جمله به قدرى در السنه مردم گسترش يافته كه به صورت يكى از ضرب المثل هاى عرب در آمده است. مى دانيد مال، وسيله اى براى رسيدن به اهداف مختلف است. اگر در مسير اطاعت فرمان خدا و انجام كارهاى مثبت مادى و معنوى قرار گيرد بهترين وسيله به شمار مى آيد و اگر در مسير عصيان و گناه و كارهاى زيانبار به كار رود بدترين وسيله است و آنچه مى گوييم: مال دنيا بهترين و بدترين است اشاره به همين نكته است. مثال مال در جنبه هاى مثبت فراوان است. گاهى مال براى نيازهاى معمولى مادى به كار مى رود، زمانى براى نيازهاى معنوى مانند صرف آن براى علم آموختن و يا در راه زيارت خانه خدا و يا جهاد فى سبيل الله به كار انداختن. ولى گاه در راهى به كار انداخته مى شود كه ظاهراً از بين رفته و فانى مى شود; اما پندى به انسان مى آموزد; پندى كه گاهى انسان را از ضررهاى بسيار در آينده زندگى حفظ مى كند و منافع گرانبهايى در بر دارد. اين گونه اموال اگر چه ظاهراً فانى شده اند; اما نه تنها از بين نرفته بلكه بسيار پرسود بوده اند. آيا كسى كه سرمايه اى در امرى تجارى به كار مى برد و ظاهرا زيان مى كند; اما راه و رسم تجارت را به وسيله آن مى آموزد زيان كرده است؟ و يا كسى كه مالى را در اختيار دوستى مى گذارد تا او را بيازمايد و بعد آن مال از بين مى رود و در آينده از خطرات زيادى محفوظ مى ماند زيان كرده است؟ آيا كسى كه بدون اخذ سند مالى در اختيار كسى مى گذارد و شخص بدهكار انكار مى كند و نتيجه آن اين مى شود كه در آينده هميشه با اسناد محكم اموالش را به ديگران بسپارد خسارت ديده است؟ آيا كسانى كه مثلاً براى يافتن داروى درمان يك بيمارى خطرناك مانند سرطان، سال ها اموالى را هزينه مى كنند و به جايى نمى رسند; ولى سرانجام موفق به كشف آن مى شوند ضرر كرداند. جان گفتار امام(عليه السلام) همين است كه اگر مالى را صرف كردى و ظاهرا از بين رفت اما پند و اندرزى براى تو به ارمغان آورد اين مال از ميان نرفته و براى هميشه براى تو ذخيره شده است. اين سخن منحصر به صرف مال و ثروت نيست. از دست دادن نعمت هاى ديگر كه سبب بيدارى و هشيارى انسان مى گردد نيز در واقع ضرر و زيان محسوب نمى شود. همان گونه كه در حديثى كه مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده اين حقيقت به روشنى منعكس شده است. امام(عليه السلام) به هنگام تسليت گفتن مصيبتى به يكى از دوستانش چنين فرمود: «إنْ كانَ هذَا الْمِيِّتْ قَدْ قَرَّبَكَ مَوْتُهُ مِنْ رَبِّكَ أوْ باعَدَكَ عَنْ ذَنْبِكَ فَهذِهِ لَيْسَتْ مُصيبَةٌ وَلكِنَّها لَكَ رَحْمَةٌ وَعَلَيْكَ نِعْمَةٌ وَإنْ كانَ ما وَعَظَكَ وَلا باعَدَكَ عَنْ ذَنْبِكَ وَلا قَرَّبَكَ مِنْ رَبِّكَ فَمُصيبَتُكَ بِقَساوَةِ قَلْبِكَ أعْظَمُ مِنْ مُصيبَتِكَ بَمَيِّتِكَ إنْ كُنْتَ عارِفاً بِرَبِّكَ; اگر اين شخصى را كه از دست دادى مرگش تو را به خداوندت نزديك تر ساخته و تو را از گناهت دور نموده است اين مصيبت نيست، بلكه آن يك رحمت (الهى) است و نعمتى بزرگ براى تو محسوب مى شود و اگر اين مصيبت تو را اندرز نداده و از گناهت دور نساخته و به پرورگارت نزديك نكرده، مصيبت اين قساوت قلب از مصيبت اين شخص از دست رفته بزرگ تر است اگر خداشناس باشى».(1) همان گونه که در این حدیث پرمحتوا مى بینیم، حتى از دست رفتن عزیزترین عزیزان اگر مایه بیدارى و هشدارى انسان گردد در واقع مصیبت نیست. حتى اگر انسان اموالى را از دست مى دهد و چیزى عائد او نمى شود جز این که بر این مصیبت صبر کرده و شکر به جا مى آورد و پاداش شاکران را مى گیرد باز در واقع اموال او از دست نرفته است. ازاین رو در غررالحکم به جاى این جمله این جمله از امام(علیه السلام) نقل شده است: «لَنْ یَذْهَبَ مِنْ مالِکَ ما وَعَظَکَ وَحازَ لَکَ الشُّکْرُ; آنچه از مال تو از بین مى رود و تو را پند مى دهد در حقیقت از بین نرفته و جاى شکر دارد»(2). (3) * پی نوشت: (1). بحارالانوار، ج 82، ص 88 . (2). غررالحکم، ح 8404 . (3). سند گفتار حکیمانه: در مصادر نهج البلاغه آمده است که گروهى پیش از سید رضى و پس از وى این کلام حکیمانه را از امام(علیه السلام) در کتب خود نقل کرده اند; از جمله بلاذرى در انساب الاشراف و «وطواط» در سراج الملوک به این صورت «لَنْ یَذْهَبَ مِنْ مالِکَ ما وَعَظَکَ» و همچنین آمدى نیز به همین شکل در غررالحکم از امام(علیه السلام) نقل کرده است به خصوص اگر عبارت متفاوت باشد مانند حکمت مورد بحث. @Nahjolbalaghe2