قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه حجر آیات ۹۲ تا۹۹🔹 🔷مکتبت را آشکارا بگو! در این آیات که آخرین آیات سوره حجر ا
🔹تفسیر سوره مبارکه نحل آیات(۲و۱)🔹
♨️فرمان عذاب نزدیک است
همان گونه که قبلاً گفته شد قسمت مهمى از آیات آغاز این سوره در مکّه نازل شده است، در همان ایام که پیامبر(صلى الله علیه وآله) درگیرى شدیدى با مشرکان و بت پرستان داشت، و هر روز در برابر دعوت حیات آفرین و آزادى بخش او، به بهانه هائى متوسل مى شدند، از جمله این که: هر گاه پیامبر(صلى الله علیه وآله) آنها را تهدید به عذاب الهى مى کرد، بعضى از لجوجان مى گفتند: اگر این عذاب و کیفر که مى گوئى راست است پس چرا به سراغ ما نمى آید؟!
و شاید گاهى اضافه مى کردند: اگر فرضاً عذابى در کار باشد ما دست به دامن بتها مى شویم که در پیشگاه خدا شفاعت کنند تا این عذاب را از ما بردارد، مگر نه این است که: آنها شفیعان درگاه اویند؟!
نخستین آیه این سوره، خطّ بطلان بر این اوهام کشیده مى گوید: عجله نکنید فرمان خدا براى مجازات مشرکان و مجرمان، قطعا فرا رسیده است (أَتى أَمْرُ اللّهِ فَلاتَسْتَعْجِلُوهُ).
و اگر فکر مى کنید بتان شفیعان درگاه اویند سخت در اشتباهید خداوند منزه و برتر از آنست که آنها براى او شریک مى سازند (سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا یُشْرِکُونَ).
بنابراین، أَمْرُ اللّهِ در آیه فوق اشاره به فرمان خداوند در مورد عذاب مشرکان است، و کلمه أَتى هر چند فعل ماضى است، و به معنى تحقق این فرمان در گذشته است، اما مفهوم آن مضارعى است که قطعاً تحقق مى یابد، و این در قرآن فراوان است که: مضارع قطعى الوقوع، با صیغه ماضى ذکر مى شود.
بعضى از مفسران، نیز احتمال داده اند: أَمْرُ اللّهِ ، اشاره به خود عذاب است نه فرمان عذاب، و بعضى نیز آن را به معنى روز قیامت گرفته اند، ولى، تفسیرى که ذکر کردیم، از همه اینها نزدیکتر به نظر مى رسد.
* * *
و از آنجا که هیچ مجازات و کیفرى، بدون بیان کافى و اتمام حجت، عادلانه نیست، در آیه بعد اضافه مى کند: خداوند فرشتگان را با روح الهى به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد نازل مى کند (یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).(۱)
و به آنها دستور مى دهد که مردم را انذار کنید و از شرک و بت پرستى بترسانید، و بگوئید: معبودى جز من نیست (أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا).
بنابراین تنها از مخالفت من بپرهیزید و در برابر من احساس مسئولیت کنید (فَاتَّقُونِ).
در این که: منظور از روح در این آیه چیست؟ مفسران گفتگوى بسیار کرده اند، ولى، ظاهر این است که: منظور از آن، وحى و قرآن و نبوت است که مایه حیات و زندگى انسانها است.
گرچه بعضى از مفسران، وحى را از قرآن، و هر دو را از نبوت در اینجا جدا کرده اند، و به صورت سه تفسیر بیان داشته اند، ولى ظاهر این است که همه به یک حقیقت باز مى گردد.
و به هر حال، روح در اینجا جنبه معنوى دارد، و اشاره به هر چیزى است که مایه حیات دلها است، و سبب تربیت نفوس و هدایت عقلها مى گردد، همان گونه که در آیه ۲۴ سوره انفال مى خوانیم: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ: اى کسانى که ایمان آورده اید اجابت کنید دعوت خدا و پیامبرش را هنگامى که شما را به چیزى فرا مى خواند که مایه حیات و زندگى شما است .
و در سوره غافر آیه ۱۵ مى خوانیم: یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ: او روح را به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد القا مى کند .
و در سوره شورى آیه ۵۲ چنین آمده: وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لاَ الإِیمانُ: این گونه، روحى را به فرمان خود بر تو وحى فرستادیم، تو پیش از آن، از کتاب و ایمان آگاه نبودى !.
روشن است: روح در این آیات، به معنى قرآن و محتواى وحى و فرمان نبوت است.
گرچه روح، در سایر آیات قرآن به معانى دیگرى نیز آمده است ولى با توجه به قرائنى که ذکر شد مفهوم روح در آیه مورد بحث، قرآن و محتواى وحى مى باشد.⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه نحل آیات(۲و۱)🔹 ♨️فرمان عذاب نزدیک است همان گونه که قبلاً گفته شد قسمت مهمى از
↩️ذکر این نکته نیز لازم است جمله عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ (بر هر کس از بندگانش بخواهد) هرگز به این معنى نیست که، موهبت وحى و نبوت بى حساب و کتاب است، زیرا مشیت الهى هرگز از حکمت او جدا نمى باشد، و به مقتضاى حکیم بودنش این موهبت را در محل شایسته و لایق قرار مى دهد: اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ: خداوند مى داند رسالت خود را در کجا قرار دهد .(۲)
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که: اگر نخستین فرمان الهى به پیامبران، به مقتضاى جمله أَنْ أَنْذِرُوا انذار و بیم دادن است، به خاطر این است که: براى بیدار کردن یک قوم گمراه و آلوده به شرک و فساد، هیچ چیز مؤثرتر از انذار نیست، انذارى بیدار کننده، آگاه کننده، و حرکت آفرین!.
درست است که: انسان هم طالب سود است، و هم دافع زیان، ولى تجربه نشان داده که تشویق در افراد آماده تر، اثر مى گذارد، در حالى که اثر تهدید در آنها که آلوده ترند، بیشتر است، و براى آغاز نبوت باید انذارهاى کوبنده در رأس برنامه باشد.
* * *
۱ ـ مِنْ در مِنْ أَمْرِهِ به معنى بـ مى باشد و در اینجا معنى سببیت را مى رساند.
۲ ـ انعام، آیه ۱۲۴.
✔️پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۸۵)🔹 🔶از دست دادن فرصتها: امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، از يك واقعيت
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۸۶)🔹
🔶حرف مردم و دگرگونی روزگار
🔶همه چيز دنيا در حال دگرگونى است:
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى اشاره مى كند و مى فرمايد: «هيچگاه مردم به چيزى نگفتند: خوشا به حال او؛ مگر اينكه روزگار روز بدى را براى آن پنهان و فراهم ساخت»؛ (مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْءٍ «طُوبَى لَهُ» إِلاَّ وَقَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سُوءٍ).
معادل «طُوبى لَه» در فارسى «خوشا به حال او» ست، «طُوبى» مؤنث «أطْيَب» به معناى بهتر و پاكيزه تر است. براى اين جمله كوتاه و پرمعنا دو تفسير وجود دارد: نخست اينكه چون مردم چيزى را بستايند، حسودان، حسادتشان تحريك مى شود و در زوال آن كوشش مى كنند. به همين دليل جمعى معتقدند بايد نعمت هاى چشمگير را ازنظر حسودان مخفى داشت كه در مقام دشمنى با آن برنيايند. درست است كه بايد انسان به مقتضاى (وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ) نعمت هاى الهى را آشكار سازد؛ ولى در برابر حسودان، استثنايى وجود دارد. به همين دليل حضرت يعقوب عليه السلام به فرزندش يوسف عليه السلام سفارش كرد كه خواب خود را كه نشانه اوج عظمت او در آينده است از برادران حسود پنهان كند.
تفسير ديگر اينكه همه چيز دنيا در حال دگرگونى و زوال است؛ امروز ممكن است همه درباره شخص معينى تعريف و تمجيد كنند و نعمت هاى الهى را براى او كامل بدانند و بگويند: خوشا به حال او كه مشمول چنين نعمتهايى است؛ اما چيزى نمى گذرد كه دگرگونى هاى طبيعت دنيا، دامان او را مى گيرد، ثروت از ميان مى رود، قدرت رو به افول مى گذارد و جوانى و سلامت به پيرى وبيمارى منتهى مى شود و اينجاست كه ستايش كنندگان سابق انگشت حيرت به دندان مى گزند.
نمونه اين مطلب همان است كه در داستان قارون، اواخر سوره «قصص» در قرآن مجيد آمده است. قرآن مى گويد: «(فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِى زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِىَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ)؛ (روزى قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه خواهان زندگى دنيا بودند گفتند: «اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!». اما هنگامى كه عذاب الهى آن مغرورِ خودخواهِ خودبرتربين را فرا گرفت وقصرهايش در درون خاك مدفون شدند، آنها كه ديروز آرزوى زندگى او را مى كردند به كلى دگرگون شدند و به فرموده قرآن «(وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالاَْمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلاَ أَنْ مَّنَّ اللهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ)؛ و آنها كه ديروز آرزو مى كردند به جاى او باشند (هنگامى كه اين صحنه را ديدند) گفتند: «واى بر ما! گويا خدا روزى را بر هركس از بندگانش بخواهد گسترش مى دهد يا تنگ مى گيرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نيز به قعر زمين فرو مى برد! اى واى گويى كافران هرگز رستگار نمى شوند!».
احتمال سومى در تفسير اين جمله نيز داده شده است كه ما آن را چندان مناسب نمى دانيم و آن اينكه هرگاه مردم شخص يا چيزى را بستايند، افراد شورچشم در ميان آنها ممكن است چشم بزنند و سبب زوال آن شوند، ازاين رو علامه مجلسى؛ در جلد 60 بحارالانوار در تفسير اين جمله امام عليه السلام مى گويد: «گاه به ذهن انسان چنين خطور مى كند كه در چشم و تأثير آن ممكن است اشاره اى به اين معنا باشد، هرچند از بعضى از آيات و اخبار دور است».
در اشعار منسوب به على عليه السلام نيز اين معنا آمده است آنجا كه مى فرمايد:
أَحْسَنْتَ ظَنَّکَ بِالاَْيّامِ إذْ حَسُنَتْ وَلَمْ تَخْفَ سُوءَ ما يَأْتي بِهِ الْقَدَرُ
وَسالَمَتْکَ اللَّيالي فَاغْتَرَرْتَ بِها وَعِنْدَ صَفْوِ اللَّيالي يَحْدُثُ الْكَدِرُ
هنگامى كه دنيا به تو رو كرد به روزگار خوشبين شدى ـ و از عواقب سوء مقدرات نترسيدى. شبها را با سلامت گذراندى و مغرور شدى ـ در حالى كه در شبهاى صاف و آرام ناگهان كدورتها و ناراحتى ها حادث مى شود.
مرحوم محدث قمى داستان عبرت انگيزى در كتاب الكنى و الالقاب از شعبى در اين زمينه نقل مى كند و مى گويد: من نزد «عبدالملك بن مروان» در قصر كوفه بودم در زمانى كه سر «مصعب بن زبير» را براى او آوردند و پيش روى او گذاشتند. بدن من شروع كرد به لرزيدن. «عبدالملك» گفت: چرا چنين شدى؟ گفتم: به خدا پناه مى برم، من در همين قصر و در همين جا با «عبيدالله بن زياد» بودم كه ديدم سر حسين بن على عليهما السلام را در برابر او گذاشته بودند. پس از مدتى در همين جا نزد «مختار» بودم كه ديدم سر «عبيدالله بن زياد» را پيش روى او گذاشتند. سپس در همينجا با «مصعب بن زبير» بودم كه ديدم سر «مختار» را پيش روى او گذاشتند و اكنون سر «مصعب بن زبير» در برابر توست.⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۸۶)🔹 🔶حرف مردم و دگرگونی روزگار 🔶همه چيز دنيا در حال دگرگونى است: امام عليه ا
↩️(اشاره به اينكه فكر كن سرنوشت تو چه خواهد شد). «عبدالملك» از جا برخاست ودستور داد آن كاخ را كه در آن بوديم ويران كنند. (به گمان اينكه شوم است وهمه اين شومى ها از آن كاخ برمى خيزد). سپس مرحوم محدث قمى مى گويد: يكى از شعراى فارسى زبان اين داستان را در ضمن شعر زيبايى آورده است:
نادرمردى ز عرب هوشمند گفت به عبدالملك از روى پند
روى همين مسند و اين تكيه گاه زير همين قبّه و اين بارگاه
بودم و ديدم برِ ابن زياد آه چه ديدم كه دو چشمم مباد
تازه سرى چون سپر آسمان طلعت خورشيد ز رويش نهان
بعد ز چندى سر آن خيره سر بُد برِ مختار به روى سپر
بعد كه مصعب سر و سردار شد دست خوش او سرِ مختار شد
اين سرِ مصعب به تقاضاى كار تا چه كند با تو دگر روزگار!
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
✨ ومن علمَ أَن كلامه مِنْ عمله قل كلامه الا فيَما يعْنِيه✨
🌺آنکس که بداند گفتارش جزء اعمال او محسوب می شود سخن کم می گوید مگر در آنجا که به او مربوط است
#حکمت ۳۴۹
@Nahjolbalaghe2
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
❌️علائم #نفوذ_شیطان در انسان❌️
👈🏻شیطان یکدفعه انسان را نسبت به خدا کافر نمی کند... ولی آهسته آهسته کاری میکند تا انسان به مرور اعتقاداتش را از دست بدهد...
✅️با دیدن این کلیپ متوجه میشید که شیطان به چه صورت عمل میکنه...
🎤استاد عالی
@Nahjolbalaghe2