🌷خطبه۲۷-در فضيلت جهاد
ارزش جهاد در راه خدا
🌺دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرماني
كوفيان آگاه باشيد! من شب و روز، پنهان و آشكار، شما را به مبارزه با شاميان، دعوت كردم و گفتم پيش از آن كه، آنها با شما بجنگند با آنان نبرد كنيد، به خدا سوگند، هر ملتي كه درون خانه خود مورد هجوم قرار گيرد، ذليل خواهد شد، اما شما سستي بخرج داديد، و خواري و ذلت پذيرفتيد، تا آنجا كه دشمن پي در پي به شما حمله كرد و سرزمينهاي شما را تصرف نمود، و اينك، فرمانده معاويه، (مرد غامدي) با لشگرش وارد شهر انبارشده و فرماندار من، (حسان بن حسان بكري) را كشته و سربازان شما را از مواضع مرزي بيرون رانده است. به من خبر رسيد كه مردي از لشگر شام به خانه زن مسلمان و غير مسلمان كه در پناه حكومت اسلام بود وارد شد، و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره هاي آنها را به غارت برد، در حالي كه هيچ وسيله اي براي دفاع، جز گريه و التماس كردن، نداشتند، لشگريان شام با غنيمت فراوان رفتند بدون اينكه حتي يك نفر آنان، زخمي بردارد، و يا قطره خوني از او ريخته شود، اگر براي اين حادثه تلخ، مسلماني از روي تاسف بميرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است.
شگفتا، شگفتا!! به خدا سوگند، اين واقعيت قلب انسان را مي ميراند و دچار غم و اندوه مي كند كه شاميان در باطل خود وحدت دارند، و شما در حق خود متفرقيد. زشت باد روي شما و از اندوه رهايي نيابيد كه آماج تير بلا شديد. به شما حمله مي كنند، شما حمله نمي كنيد؟ با شما مي جنگند، شما نمي جنگيد؟ اينگونه معصيت خدا مي شود و شما رضايت مي دهيد؟ وقتي در تابستان فرمان حركت به سوي دشمن مي دهم، مي گوييد هوا گرم است مهلت ده تا سوز گرما بگذرد، و آنگاه كه در زمستان فرمان جنگ مي دهم، مي گوييد هوا خيلي سرد است بگذار سرما برود، همه اين بهانه ها براي فرار از سرما و گرما بود؟ وقتي شما از گرما و سرما فرار مي كنيد، به خدا سوگند كه از شمشير بيشتر گريزانيد.
🌺ادامه دارد...
📚 نهج البلاغه/خطبه ۲۷
خطبه۲۷-در فضیلت جهاد
🌷 مظلوميت امام (ع) و علل شكست كوفيان
اي مرد نمايان نامرد! اي كودك صفتان بي خرد، كه عقلهاي شما به عروسان حجله آراي، شباهت دارد، چقدر دوست داشتم كه شما را هرگز نمي ديدم و هرگز نمي شناختم، شناسايي شما سوگند به خدا كه جز پشيماني حاصلي نداشت، و اندوهي غم بار سرانجام آن شد خدا شما را بكشد كه دل من از دست شما پرخون، و سينه ام از خشم شما مالامال است، كاسه هاي غم و اندوه را، جرعه جرعه به
من نوشانديد، و با نافرماني و ذلت پذيري، راي و تدبير مرا تباه كرديد، تا آنجا كه قريش در حق من گفت: (بي ترديد پسر ابيطالب مردي دلير است ولي دانش نظامي ندارد) خدا پدرانشان را مزد دهد، آيا يكي از آنها تجربه هاي جنگي سخت و دشوار مرا دارد؟ يا در پيكار توانست از من پيشي گيرد؟ هنوز بيست ساله نشده، كه در ميدان نبرد حاضر بودم، هم اكنون كه از شصت سال گذشته ام. اما دريغ، آن كس كه فرمانش را اجراء نكنند، رايي نخواهد داشت.
📚نهج البلاغه/خطبه ۲۷
🌿🌺
۲۸- و من خطبة له ( عليه السلام )
> و هو فصل من الخطبة التي أولها "الحمد للّه غير مقنوط من رحمته" و فيه أحد عشر تنبيها <
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الدُّنْيَا أَدْبَرَتْ وَ آذَنَتْ بِوَدَاعٍ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ أَشْرَفَتْ بِاطِّلَاعٍ أَلَا وَ إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبَقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَايَةُ النَّارُ أَ فَلَا تَائِبٌ مِنْ خَطِيئَتِهِ قَبْلَ مَنِيَّتِهِ أَ لَا عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ يَوْمِ بُؤْسِهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ فِي أَيَّامِ أَمَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ فَمَنْ عَمِلَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ يَضْرُرْهُ أَجَلُهُ وَ مَنْ قَصَّرَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَّهُ أَجَلُهُ أَلَا فَاعْمَلُوا فِي الرَّغْبَةِ كَمَا تَعْمَلُونَ فِي الرَّهْبَةِ أَلَا وَ إِنِّي لَمْ أَرَ كَالْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لَا كَالنَّارِ نَامَ هَارِبُهَا أَلَا وَ إِنَّهُ مَنْ لَا يَنْفَعُهُ الْحَقُّ يَضُرُّهُ الْبَاطِلُ وَ مَنْ لَا يَسْتَقِيمُ بِهِ الْهُدَي يَجُرُّ بِهِ الضَّلَالُ إِلَي الرَّدَي أَلَا وَ إِنَّكُمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ دُلِلْتُمْ عَلَي الزَّادِ وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَي وَ طُولُ الْأَمَلِ فَتَزَوَّدُوا فِي الدُّنْيَا مِنَ الدُّنْيَا مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَداً .
>قال السيد الشريف رضي الله عنه : و أقول إنه لو كان كلام يأخذ بالأعناق إلي الزهد في الدنيا و يضطر إلي عمل الآخرة لكان هذا الكلام و كفي به قاطعا لعلائق الآمال و قادحا زناد الاتعاظ و الازدجار و من أعجبه قوله ( عليه السلام ) ألا و إن اليوم المضمار و غدا السباق و السبقة الجنة و الغاية النار فإن فيه مع فخامة اللفظ و عظم قدر المعني و صادق التمثيل و واقع التشبيه سرا عجيبا و معني لطيفا و هو قوله ( عليه السلام ) و السبقة الجنة و الغاية النار فخالف بين اللفظين لاختلاف المعنيين و لم يقل السبقة النار كما قال السبقة الجنة لأن الاستباق إنما يكون إلي أمر محبوب و غرض مطلوب و هذه صفة الجنة و ليس هذا المعني موجودا في النار نعوذ بالله منها فلم يجز أن يقول و السبقة النار بل قال و الغاية النار لأن الغاية قد ينتهي إليها من لا يسره الانتهاء إليها و من يسره ذلك فصلح أن يعبر بها عن الأمرين معا فهي في هذا الموضع كالمصير و المآل قال الله تعالي قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَي النَّارِ و لا يجوز في هذا الموضع أن يقال سبْقتكم بسكون الباء إلي النار فتأمل ذلك فباطنه عجيب و غوره بعيد لطيف و كذلك أكثر كلامه ( عليه السلام ) و في بعض النسخ و قد جاء في رواية أخري و السُّبْقة الجنة بضم السين و السبقة عندهم اسم لما يجعل للسابق إذا سبق من مال أو عرض و المعنيان متقاربان لأن ذلك لا يكون جزاء علي فعل الأمر المذموم و إنما يكون جزاء علي فعل الأمر المحمود .<
🌿اندرز و هشدار
🍃دنياشناسي
🌷🌿(پس از حمد و ستايش الهي،)
همانا دنيا روي گردانده، و وداع خويش را اعلام داشته است، و آخرت به ما روي آورده، و پيشروان لشگرش نمايان شد. آگاه باشيد! امروز، روز تمرين و آمادگي، و فردا روز مسابقه است، پاداش برندگان، بهشت، و كيفر عقب ماندگان آتش است آيا كسي هست كه پيش از مرگ، از اشتباهات خود، توبه كند؟ آيا كسي هست كه قبل از فرا رسيدن روز دشوار قيامت، اعمال نيكي انجام دهد؟ آگاه باشيد! هم اكنون در روزگار آرزوهاييد، كه مرگ را در پي دارد، پس هر كس در ايام آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ، عمل نيكو انجام دهد، بهره مند خواهد شد، و مرگ او را زياني نمي رساند، و آن كس كه در روزهاي آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ كوتاهي كند، زيانكار و مرگ او زيانبار است، همانگونه كه به هنگام ترس و ناراحتي براي خدا عمل مي كنيد، در روزگار خوشي و كاميابي نيز عمل كنيد. آگاه باشيد! هرگز چيزي مانند بهشت نديدم كه خواستاران آن در خواب غفلت باشند، و نه مانند آتش جهنم، كه فراريان آن چنين در خواب فرورفته باشند. آگاه باشيد! آن كس را كه حق، منفعت نرساند، باطل به او زيان خواهد رساند، و آن كس كه هدايت، راهنماييش نكند، گمراهي او را به هلاكت افكند آگاه باشيد! به كوچ كردن فرمان يافته و براي جمع آوري توشه آخرت راهنمايي شديد، همانا، وحشتناكترين چيزي كه بر شما مي ترسم، هواپرستي، و آرزوهاي دراز است، پس از اين دنيا توشه برگيريد تا فردا خود را با آن حفظ نماييد.
(اگر سخني بتواند مردم را به آخرت گرايي و زهد و تقوا بكشاند همين سخن امام است كه مي تواند انسان را از آرزوها جدا كرده و نور اميد را در دلها زنده سازد و انسان را نسبت به زشتيها بيزار كند از جمله هاي شگفت اين خطبه آن است كه فرمود امروز روز تمرين و فردا روز مسابقه، و جايزه برندگان بهشت است و كيفر عقب ماندگان آتش جهنم خواهد بود در اين خطبه معاني ارزشمند در قالب مثلهاي گويا و تشبيهات صحيح جاگرفته است. امام بين دو لفظ (السبقه) و (الغايه) به خاطر اختلاف معنا فاصله انداخته است زيرا سبقت گرفتن در مسابقاتي است مورد علاقه انسان است و اين از صفات بهشت است و در راهي كه به آتش جهنم مي انجامد بكار گرفته نمي شود از اين رو فرمود: السبقه الجنه اما واژه الغايه به معناي پايان در هر مسابقه استعمال مي شود همانگونه كه در قرآن خدا به كافران فرمايد از دنيا بهره گيرد كه پايان شما به سوي آتش است در اين خطبه دقت كنيد كه معنايي ژرف و عمقي دست نايافتني دارد.)
📚نهج البلاغه/ خطبه ۲۸
۲۹- و من خطبة له ( عليه السلام )
> بعد غارة الضحاك بن قيس صاحب معاوية علي الحاجّ بعد قصة الحكمين و فيها يستنهض أصحابه لما حدث في الأطراف <
أَيُّهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَةُ أَبْدَانُهُمْ الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ كَلَامُكُمْ يُوهِي الصُّمَّ الصِّلَابَ وَ فِعْلُكُمْ يُطْمِعُ فِيكُمُ الْأَعْدَاءَ تَقُولُونَ فِي الْمَجَالِسِ كَيْتَ وَ كَيْتَ فَإِذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ حِيدِي حَيَادِ مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاكُمْ وَ لَا اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاكُمْ أَعَالِيلُ بِأَضَالِيلَ وَ سَأَلْتُمُونِي التَّطْوِيلَ دِفَاعَ ذِي الدَّيْنِ الْمَطُولِ لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ وَ لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ أَيَّ دَارٍ بَعْدَ دَارِكُمْ تَمْنَعُونَ وَ مَعَ أَيِّ إِمَامٍ بَعْدِي تُقَاتِلُونَ الْمَغْرُورُ وَ اللَّهِ مَنْ غَرَرْتُمُوهُ وَ مَنْ فَازَ بِكُمْ فَقَدْ فَازَ وَ اللَّهِ بِالسَّهْمِ الْأَخْيَبِ وَ مَنْ رَمَي بِكُمْ فَقَدْ رَمَي بِأَفْوَقَ نَاصِلٍ أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ لَا أُصَدِّقُ قَوْلَكُمْ وَ لَا أَطْمَعُ فِي نَصْرِكُمْ وَ لَا أُوعِدُ الْعَدُوَّ بِكُمْ مَا بَالُكُمْ مَا دَوَاؤُكُمْ مَا طِبُّكُمْ الْقَوْمُ رِجَالٌ أَمْثَالُكُمْ أَ قَوْلًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ غَفْلةً مِنْ غَيْرِ وَرَعٍ وَ طَمَعاً فِي غَيْرِ حَقٍّ .
🔹در نكوهش اهل كوفه
🌿علل شكست كوفيان
🌷اي مردم كوفه! بدنهاي شما در كنار هم، اما افكار و خواسته هاي شما پراكنده است، سخنان ادعايي شما، سنگهاي سخت را مي شكند، ولي رفتار سست شما دشمنان را اميدوار مي سازد، در خانه هايتان كه نشستيد، ادعاها و شعارهاي تند سر مي دهيد، اما در روز نبرد، مي گوييد اي جنگ، از ما دور شو، و فرار مي كنيد. آن كس كه از شما ياري خواهد، ذليل و خوار است، و قلب رهاكننده شما آسايش ندارد، بهانه هاي نابخردانه مي آوريد، چون بدهكاران خواهان مهلت، از من مهلت مي طلبيد و براي مبارزه سستي مي كنيد، بدانيد كه افراد ضعيف و ناتوان هرگز نمي توانند ظلم و ستم را دور كنند، و حق جز با تلاش و كوشش به دست نمي آيد، شما كه از خانه خود دفاع نمي كنيد چگونه از خانه ديگران دفاع مي نماييد؟ و با كدام امام پس از من به مبارزه خواهيد رفت؟ به خدا سوگند فريب خورده آن كس كه به گفتار شما مغرور شود، كسي كه به اميد شما به سوي پيروزي رود، با كندترين پيكان به ميدان آمده است، و كسي كه بخواهد دشمن شما را با شما هدف قرار دهد، با تيري شكسته، تيراندازي كرده است به خدا سوگند! صبح كردم در حالي كه گفتار شما را باور ندارم، و به ياري شما اميدوار نيستم، و
دشمنان را به وسيله شما تهديد نمي كنم. راستي شما را چه مي شود؟ دارويتان چيست؟ و روش درمانتان كدام است؟ مردم شام نيز همانند شمايند؟ آيا سزاوارست شعار دهيد و عمل نكنيد؟ و فراموشكاري بدون پرهيزگاري داشته، به غير خدا اميدوار باشيد؟
📚نهج البلاغه /خطبه ۲۹
۳۰- و من كلام له ( عليه السلام )\r> في معني قتل عثمان و هو حكم له علي عثمان و عليه و علي الناس بما فعلوا و براءة له من دمه <ر
لَوْ أَمَرْتُ بِهِ لَكُنْتُ قَاتِلًا أَوْ نَهَيْتُ عَنْهُ لَكُنْتُ نَاصِراً غَيْرَ أَنَّ مَنْ نَصَرَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ خَذَلَهُ مَنْ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ وَ مَنْ خَذَلَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ نَصَرَهُ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَنَا جَامِعٌ لَكُمْ أَمْرَهُ اسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ الْأَثَرَةَ وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ وَ لِلَّهِ حُكْمٌ وَاقِعٌ فِي الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ .
🔹درباره قتل عثمان
پاسخ به شايعات دشمن
🍃اگر به كشتن او (عثمان) فرمان داده بودم، قاتل بودم، و اگر از آن باز مي داشتم از ياوران او به شمار مي آمدم، با اين همه، كسي كه او را ياري كرد، نمي تواند بگويد، از كساني كه دست از ياريش برداشتند بهترم، و كساني كه دست از ياريش برداشتند نمي توانند بگويند. ياورانش از ما بهترند، من جريان عثمان را برايتان خلاصه مي كنم، عثمان استبداد و خودكامگي پيشه كرد، و شما بي تابي كرديد و از حد گذرانديد، و خدا در خودكامگي و ستمكاري، و در بي تابي و تندروي، حكمي دارد كه تحقق خواهد يافت
📚نهج البلاغه/خطبه۳۰
۳۱- و من كلام له ( عليه السلام )
> لما أنفذ عبد الله بن عباس إلي الزبير يستفيئه إلي طاعته قبل حرب الجمل <
لَا تَلْقَيَنَّ طَلْحَةَ فَإِنَّكَ إِنْ تَلْقَهُ تَجِدْهُ كَالثَّوْرِ عَاقِصاً قَرْنَهُ يَرْكَبُ الصَّعْبَ وَ يَقُولُ هُوَ الذَّلُولُ وَ لَكِنِ الْقَ الزُّبَيْرَ فَإِنَّهُ أَلْيَنُ عَرِيكَةً فَقُلْ لَهُ يَقُولُ لَكَ ابْنُ خَالِكَ عَرَفْتَنِي بِالْحِجَازِ وَ أَنْكَرْتَنِي بِالْعِرَاقِ فَمَا عَدَا مِمَّا بَدَا .
# قال السيد الشريف : و هو ( عليه السلام ) أول من سُمعت منه هذه الكلمة ، أعني "فما عدا مما بدا".#
📚نهج البلاغه/خطبه۳۱-دستوري به ابن عباس
🔹روانشناسي طلحه و زبير
🍃با طلحه، ديدار مكن، زيرا در برخورد با طلحه، او را چون گاو وحشي يابي كه شاخش را تابيده و آماده نبرد است، سوار بر مركب سركش مي شود و مي گويد، رام است، بلكه با زبير! ديدار كن كه نرمتر است، به او بگو، پسردايي تو مي گويد. در حجاز مرا شناختي، و در عراق مرا نمي شناسي؟! چه شد كه از پيمان خود باز گشتي؟! (جمله كوتاه (فما عدا مما بدا) براي نخستين بار از امام علي (ع) شنيده شد و پيش از امام از كسي نقل نگرديد)
🌿🌺🌿
۳۲- و من خطبة له ( عليه السلام )
> و فيها يصف زمانه بالجور، و يقسم الناس فيه خمسة أصناف، ثم يزهد في الدنيا <
>معني جور الزمان<
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا قَدْ أَصْبَحْنَا فِي دَهْرٍ عَنُودٍ وَ زَمَنٍ كَنُودٍ يُعَدُّ فِيهِ الْمُحْسِنُ مُسِيئاً وَ يَزْدَادُ الظَّالِمُ فِيهِ عُتُوّاً لَا نَنْتَفِعُ بِمَا عَلِمْنَا وَ لَا نَسْأَلُ عَمَّا جَهِلْنَا وَ لَا نَتَخَوَّفُ قَارِعَةً حَتَّي تَحُلَّ بِنَا .
>أصناف المسيئين<
وَ النَّاسُ عَلَي أَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ مِنْهُمْ مَنْ لَا يَمْنَعُهُ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَهَانَةُ نَفْسِهِ وَ كَلَالَةُ حَدِّهِ وَ نَضِيضُ وَفْرِهِ وَ مِنْهُمْ الْمُصْلِتُ
لِسَيْفِهِ وَ الْمُعْلِنُ بِشَرِّهِ وَ الْمُجْلِبُ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ قَدْ أَشْرَطَ نَفْسَهُ وَ أَوْبَقَ دِينَهُ لِحُطَامٍ يَنْتَهِزُهُ أَوْ مِقْنَبٍ يَقُودُهُ أَوْ مِنْبَرٍ يَفْرَعُهُ وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَي الدُّنْيَا لِنَفْسِكَ ثَمَناً وَ مِمَّا لَكَ عِنْدَ اللَّهِ عِوَضاً وَ مِنْهُمْ مَنْ يَطْلُبُ الدُّنْيَا بِعَمَلِ الْآخِرَةِ وَ لَا يَطْلُبُ الْآخِرَةَ بِعَمَلِ الدُّنْيَا قَدْ طَامَنَ مِنْ شَخْصِهِ وَ قَارَبَ مِنْ خَطْوِهِ وَ شَمَّرَ مِنْ ثَوْبِهِ وَ زَخْرَفَ مِنْ نَفْسِهِ لِلْأَمَانَةِ وَ اتَّخَذَ سِتْرَ اللَّهِ ذَرِيعَةً إِلَي الْمَعْصِيَةِ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْكِ ضُئُولَةُ نَفْسِهِ وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَي حَالِهِ فَتَحَلَّي بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ وَ تَزَيَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ وَ لَيْسَ مِنْ ذَلِكَ فِي مَرَاحٍ وَ لَا مَغْدًي .
>الراغبون في اللّه<
وَ بَقِيَ رِجَالٌ غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِكْرُ الْمَرْجِعِ وَ أَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الْمَحْشَرِ فَهُمْ بَيْنَ شَرِيدٍ نَادٍّ وَ خَائِفٍ مَقْمُوعٍ وَ سَاكِتٍ مَكْعُومٍ وَ دَاعٍ مُخْلِصٍ وَ ثَكْلَانَ مُوجَعٍ قَدْ أَخْمَلَتْهُمُ التَّقِيَّةُ وَ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ فَهُمْ فِي بَحْرٍ أُجَاجٍ أَفْوَاهُهُمْ ضَامِزَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ قَرِحَةٌ قَدْ وَعَظُوا حَتَّي مَلُّوا وَ قُهِرُوا حَتَّي ذَلُّوا وَ قُتِلُوا حَتَّي قَلُّوا .
>التزهيد في الدنيا<
فَلْتَكُنِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِكُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ قَبْلَ أَنْ يَتَّعِظَ بِكُمْ مَنْ بَعْدَكُمْ وَ ارْفُضُوهَا ذَمِيمَةً فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ كَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْكُمْ .
# قال الشريف رضي الله عنه : أقول و هذه الخطبة ربما نسبها من لا علم له إلي معاوية و هي من كلام أمير المؤمنين ( عليه السلام ) الذي لا يشك فيه ، و أين الذهب من الرغام ، و أين العذب من الأجاج ، و قد دل علي ذلك الدليل الخريت ، و نقده الناقد البصير عمرو بن بحر الجاحظ ، فإنه ذكر هذه الخطبة في كتاب البيان و التبيين ، و ذكر من نسبها إلي معاوية ، ثم تكلم من بعدها بكلام في معناها جملته أنه قال ، و هذا الكلام بكلام علي ( عليه السلام ) أشبه ، و بمذهبه في تصنيف الناس و في الإخبار عما هم عليه من القهر و الإذلال و من التقية و الخوف أليق ، قال : و متي وجدنا معاوية في حال من الأحوال يسلك في كلامه مسلك الزهاد و مذاهب العباد .#