هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ادامه تفسیر سوره مبارکه آلعمران
💐آیه (۱۵۹)
✅فرمان عفو عمومى
🔹گرچه در این آیه یک سلسله دستورهاى کلى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) داده شده و از نظر محتوا مشتمل بر برنامه هاى کلى و اصولى است ولى از نظر نزول درباره حادثه احد است; زیرا بعد از مراجعت مسلمانان از احد کسانى که از جنگ فرار کرده بودند، اطراف پیامبر(صلى الله علیه وآله) را گرفته و ضمن اظهار ندامت تقاضاى عفو و بخشش کردند.
🔹خداوند در این آیه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور عفو عمومى آنها را صادر کرد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آغوش باز، خطاکاران توبه کار را پذیرفت.
🔹در آیه مورد بحث، نخست به یکى از مزایاى فوق العاده اخلاقى پیامبر(صلى الله علیه وآله)اشاره شده، مى فرماید: در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم نرم و مهربان شدى در حالى که اگر خشن، تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مى شدند (فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ).
🔹 فَظّ در لغت به معنى کسى است که سخنانش تند و خشن است، و غلیظ القلب به کسى مى گویند که سنگدل باشد، و عملاً انعطاف و محبتى نشان ندهد.
🔹بنابراین، این دو کلمه گرچه هر دو بمعنى خشونت است اما یکى غالباً در مورد خشونت در سخن، و دیگرى در مورد خشونت در عمل به کار مى رود و به این ترتیب، خداوند اشاره به نرمش کامل پیامبر(صلى الله علیه وآله) و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهکار مى کند.
🔹پس از آن دستور مى دهد: از تقصیر آنان بگذر، آنها را مشمول عفو خود گردان و براى آنها طلب آمرزش کن (فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ).
🔹یعنى نسبت به بىوفائى هائى که با تو کردند و مصائبى که در این جنگ براى تو فراهم نمودند، از حق خود درگذر و من براى آنها نزد تو شفاعت مى کنم، و در مورد مخالفت هائى که نسبت به فرمان من کردند، تو شفیع آنها باش و آمرزش آنها را از من بطلب!
🔹به عبارت دیگر آنچه مربوط به حق تو است عفو کن و آنچه مربوط به حق من است من مى بخشم.
🔹پیامبر(صلى الله علیه وآله) به فرمان خدا عمل کرد و آنها را به طور عموم مشمول عفو خود ساخت.
🔹روشن است: اینجا یکى از موارد روشن عفو، نرمش و انعطاف بود که اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) غیر از این مى کرد، زمینه براى پراکندگى مردم کاملاً فراهم بود، مردمى که گرفتار آن شکست فاحش شده بودند و آن همه کشته و مجروح داده بودند (اگر چه عامل اصلى همه اینها خودشان محسوب مى شدند) چنین مردمى نیاز شدید به محبت و دلجوئى و مرهم گذاشتن بر جراحات قلبى و جسمى داشتند، تا به سرعت همه این جراحات، التیام پذیرد و آماده براى حوادث آینده شوند.
🔹موضوع مهم دیگر این که: آیه فوق به یکى از صفات مهم که در هر رهبرى لازم است اشاره مى کند و آن: مسأله گذشت و نرمش و انعطاف، در برابر کسانى است که تخلفى از آنها سرزده و بعداً پشیمان شده اند.
🔹بدیهى است شخصى که در مقام رهبرى قرار گرفته اگر خشن، تندخو، غیر قابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد به زودى در برنامه هاى خود مواجه با شکست خواهد شد، مردم از دور او پراکنده مى شوند و از وظیفه رهبرى بازمى ماند، به همین دلیل على(علیه السلام) در یکى از کلمات قصار خود مى فرماید: آلَةُ الرِّیاسَةِ سِعَةُ الصَّدْرِ: وسیله رهبرى گشادگى سینه است .(۱)
🔹بعد از فرمان عفو عمومى، براى زنده کردن شخصیت مسلمانان و تجدید حیات فکرى و روحى آنان دستور مى دهد: در کارها با آنها مشورت کن و رأى و نظر آنها را بخواه (وَ شاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ).
این دستور، به خاطر آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) ـ همان طور که اشاره کردیم، قبل از آغاز جنگ احد در چگونگى مواجهه با دشمن با یاران خود مشورت کرد و نظر اکثریت بر این شد که اردوگاه، دامنه احد باشد و دیدیم که این نظر، محصول رضایت بخشى نداشت. در اینجا بود که این فکر به نظر بسیارى مى رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آینده نباید با کسى مشورت کند.
🔹قرآن به این طرز تفکر پاسخ مى گوید و دستور مى دهد: باز هم با آنها مشورت کن، هر چند نتیجه مشورت در پاره اى از موارد، سودمند نباشد; زیرا در بررسى کلى، منافع آن روى هم رفته به مراتب بیش از زیان هاى آن است و اثرى که در آن براى پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصیت آنها وجود دارد از همه اینها بالاتر است.
🔹اکنون ببینیم پیامبر(صلى الله علیه وآله) در چه موضوعاتى با مردم مشورت مى کرد؟
🔹گرچه کلمه الأَمْر در شاوِرْهُمْ فِى الأَمْرِ مفهوم وسیعى دارد و همه کارها را شامل مى شود، ولى مسلّم است پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز در احکام الهى با مردم مشورت نمى کرد، بلکه صرفاً تابع وحى بود.
پی نوشت
۱ ـ نهج البلاغه ، حکمت ۱۷۶
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ادامه ترجمه و شرح خطبه های نهج البلاغه
✅خطبه پنجم بخش اول
🔺فتنه انگيزانِ بعد از جریان سقیفه
✅پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 1، ص: 442-433
💡و من خطبة له عليه السّلام لما قبض رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خاطبه العباس و ابو سفيان بن حرب فى ان يبايعا له بالخلافة (و ذلك بعد ان تمت البيعة لابى بكر فى السقيفة و فيها ينهى عن الفتنة و يبيّن عن خلقه و علمه):
«هنگامى كه «رسول خدا» (ص) رحلت فرمود، «عباس» و «ابو سفيان» به «على» (ع) عرض كردند كه آماده اند با او براى خلافت بيعت كنند» (و اين در زمانى بود كه بيعت در «سقيفه» براى «ابو بكر» پايان يافته بود- حضرت نپذيرفت- و اين خطبه را ايراد كرد و در آن، نهى از فتنه و آشوب مى كند و از روحيه و آگاهيهاى خود پرده بر مى دارد)».
🔹خطبه در يك نگاه:
اين خطبه از معدود خطبه هايى است كه از «على» (ع) در غير زمان خلافتش نقل شده است. از مجموع اين خطبه و مقدمه اى كه «سيّد رضى» براى آن آورده، به خوبى استفاده مى شود كه بعد از رحلت «رسول خدا» (ص)، «ابو سفيان» و «عباس» خدمت آن حضرت آمدند (و شايد عباس به تحريك ابو سفيان آمده بود) و امام (ع) را به قيام تشويق كردند و تقاضا كردند با او به عنوان خليفه بيعت كنند ولى امام (ع) با آگاهى كاملى كه از شرايط زمان داشت و دلسوزى خاصّى كه براى بقاى اسلام و در هم شكستن توطئه هاى منافقان مى نمود نه تنها اين بيعت را نپذيرفت بلكه با عباراتى روشن به آنها هشدار داد كه از اين گونه كارها بپرهيزند.
🔹از آن جا كه مى دانست افراد ناآگاه يا مغرض به او خرده گيريهايى به خاطر سكوتش مى كنند به آنها پاسخ داد و در پايان، عشق خود را به مرگ و شهادت و لقاى پروردگار بيان مى كند و به علم و آگاهى فراوانى اشاره مى نمايد كه از اسرار است و اجازه پرده بردارى از آن را ندارد.
🔹مراقب فتنه انگيزان باشيد!
🔹شارح معروف «ابن ميثم» در آغاز اين خطبه مى گويد: سبب اين کلام «اميرمؤمنان على»(عليه السلام) آن است که چون در «سقيفه بنى ساعده» براى «ابوبکر» بيعت گرفته شد، «ابوسفيان» براى ايجاد فتنه و آشوب و درگيرى در ميان مسلمانان به سراغ «عبّاس» عموى پيامبر رفت و به او گفت: اين گروه، خلافت را از «بنى هاشم» بيرون بردند و در قبيله «بنى تيم» قرار دادند (ابوبکر از اين قبيله بود) و مسلّم است که فردا اين مرد خشن که از طايفه «بنى عدى» است (اشاره به عمر است) در ميان ما حکومت خواهد کرد. برخيز; نزد «على»(عليه السلام) برويم و با او به عنوان خلافت بيعت کنيم.
تو عموى پيامبرى و سخن من هم در ميان قريش مقبول است اگر آنها با ما به مقابله برخيزند با آنها پيکار مى کنيم و آنان را در هم مى کوبيم. و به دنبال اين سخن هر دو نزد «اميرمؤمنان على»(عليه السلام) آمدند. «ابوسفيان» عرض کرد: اى «ابوالحسن» از مسأله خلافت غافل مشو. کى ما پيرو قبيله بى سر و پاى «تيم» بوديم! (و مى خواست به اين ترتيب امام(عليه السلام) را تحريک براى قيام و درگيرى کند) اين در حالى بود که حضرت مى دانست او به خاطر دين، اين سخنان را نمى گويد بلکه مى خواهد فساد بر پا کند.(1) به همين جهت خطبه بالا را ايراد فرمود.
🔹مورّخ معروف «ابن اثير» در کتاب «کامل» مى نويسد که «على»(عليه السلام) در اين جا به «ابوسفيان» فرمود: به خدا سوگند منظور تو چيزى جز فتنه نيست! به خدا سوگند تو هميشه در فکر بودى که براى اسلام و مسلمين ايجاد شرّ کنى! ما نياز به نصيحت و اندرز تو نداريم! و از اين جا حال و هوايى که اين خطبه در آن صادر شده است به خوبى روشن مى شود و مى تواند پرتوى روى تمام جمله هاى خطبه بيندازد و آن را تفسير کند.
🔹در نخستين بخش از اين خطبه، امام(عليه السلام) به چهار نکته مهم اشاره مى فرمايد:
1⃣ نخست مى گويد: «اى مردم! امواج سهمگين فتنه ها را با کشتيهاى نجات بشکافيد و از راه اختلاف و پراکندگى و دشمنى کنار آييد و تاجهاى تفاخر و برترى جويى را از سر بنهيد!» (اَيُّهَا النّاسُ شُقُّوا اَمْواجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجاةِ، وَعَرِّجُوا(2) عَنْ طَريقِ الْمُنافَرَة(3)، وَضَعُوا تيجانَ الْمُفاخَرَة).
خطاب «اَيُّها النّاس» نشان مى دهد که تنها اين دو نفر در خدمت حضرت نبودند، بلکه گروهى ديگر از مردم حضور داشتند. بعضى روايات نيز اين معنا را تأييد مى کند.....
پی نوشت:
1. شرح ابن ميثم، ج 1، ص 276.
2. کامل ابن اثير، ج 2، ص 326.
3. «عرّجوا» از ماده «تعريج» به معناى متمايل ساختن يا متمايل شدن است و در اين جا به معناى کناره گيرى نمودن مى باشد.
@Nahjolbalaghe2
تقویم_روزانه
✅امروز شنبه ۱آذر ۱۳۹۹
✅مصادف با ۵ ربیعالثانی ۱۴۴۲
💠 اذان صبح ۰۵:۱۹
💠 طلوع آفتاب ۰۶:۴۶
💠 اذان ظهر ۱۱:۵۰
💠 غروب آفتاب ۱۶:۵۴
💠 اذان مغرب ۱۷:۱۳
💠 نیمه شب شرعی ۲۳:۰۷
ذکر روز شنبه 👇👇
🍃 {یا رَبَّ الْعالَمین}
🍃 {ای پروردگار جهانیان}
🍃 {۱۰۰مرتبه}
•{ أَلَابِذِڪْرِاللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوب }•
🌴💎🌹💎🌴
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه ترجمه و شرح خطبه های نهج ✅خطبه چهارم بخش سوم 🔹امروز پرده ها را کنار مى زنم!🔹 🔹جم
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ادامه ترجمه و شرح خطبه های نهج البلاغه
✅خطبه پنجم بخش اول
🔺فتنه انگيزانِ بعد از جریان سقیفه
✅پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 1، ص: 442-433
💡و من خطبة له عليه السّلام لما قبض رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خاطبه العباس و ابو سفيان بن حرب فى ان يبايعا له بالخلافة (و ذلك بعد ان تمت البيعة لابى بكر فى السقيفة و فيها ينهى عن الفتنة و يبيّن عن خلقه و علمه):
«هنگامى كه «رسول خدا» (ص) رحلت فرمود، «عباس» و «ابو سفيان» به «على» (ع) عرض كردند كه آماده اند با او براى خلافت بيعت كنند» (و اين در زمانى بود كه بيعت در «سقيفه» براى «ابو بكر» پايان يافته بود- حضرت نپذيرفت- و اين خطبه را ايراد كرد و در آن، نهى از فتنه و آشوب مى كند و از روحيه و آگاهيهاى خود پرده بر مى دارد)».
🔹خطبه در يك نگاه:
اين خطبه از معدود خطبه هايى است كه از «على» (ع) در غير زمان خلافتش نقل شده است. از مجموع اين خطبه و مقدمه اى كه «سيّد رضى» براى آن آورده، به خوبى استفاده مى شود كه بعد از رحلت «رسول خدا» (ص)، «ابو سفيان» و «عباس» خدمت آن حضرت آمدند (و شايد عباس به تحريك ابو سفيان آمده بود) و امام (ع) را به قيام تشويق كردند و تقاضا كردند با او به عنوان خليفه بيعت كنند ولى امام (ع) با آگاهى كاملى كه از شرايط زمان داشت و دلسوزى خاصّى كه براى بقاى اسلام و در هم شكستن توطئه هاى منافقان مى نمود نه تنها اين بيعت را نپذيرفت بلكه با عباراتى روشن به آنها هشدار داد كه از اين گونه كارها بپرهيزند.
🔹از آن جا كه مى دانست افراد ناآگاه يا مغرض به او خرده گيريهايى به خاطر سكوتش مى كنند به آنها پاسخ داد و در پايان، عشق خود را به مرگ و شهادت و لقاى پروردگار بيان مى كند و به علم و آگاهى فراوانى اشاره مى نمايد كه از اسرار است و اجازه پرده بردارى از آن را ندارد.
🔹مراقب فتنه انگيزان باشيد!
🔹شارح معروف «ابن ميثم» در آغاز اين خطبه مى گويد: سبب اين کلام «اميرمؤمنان على»(عليه السلام) آن است که چون در «سقيفه بنى ساعده» براى «ابوبکر» بيعت گرفته شد، «ابوسفيان» براى ايجاد فتنه و آشوب و درگيرى در ميان مسلمانان به سراغ «عبّاس» عموى پيامبر رفت و به او گفت: اين گروه، خلافت را از «بنى هاشم» بيرون بردند و در قبيله «بنى تيم» قرار دادند (ابوبکر از اين قبيله بود) و مسلّم است که فردا اين مرد خشن که از طايفه «بنى عدى» است (اشاره به عمر است) در ميان ما حکومت خواهد کرد. برخيز; نزد «على»(عليه السلام) برويم و با او به عنوان خلافت بيعت کنيم.
تو عموى پيامبرى و سخن من هم در ميان قريش مقبول است اگر آنها با ما به مقابله برخيزند با آنها پيکار مى کنيم و آنان را در هم مى کوبيم. و به دنبال اين سخن هر دو نزد «اميرمؤمنان على»(عليه السلام) آمدند. «ابوسفيان» عرض کرد: اى «ابوالحسن» از مسأله خلافت غافل مشو. کى ما پيرو قبيله بى سر و پاى «تيم» بوديم! (و مى خواست به اين ترتيب امام(عليه السلام) را تحريک براى قيام و درگيرى کند) اين در حالى بود که حضرت مى دانست او به خاطر دين، اين سخنان را نمى گويد بلکه مى خواهد فساد بر پا کند.(1) به همين جهت خطبه بالا را ايراد فرمود.
🔹مورّخ معروف «ابن اثير» در کتاب «کامل» مى نويسد که «على»(عليه السلام) در اين جا به «ابوسفيان» فرمود: به خدا سوگند منظور تو چيزى جز فتنه نيست! به خدا سوگند تو هميشه در فکر بودى که براى اسلام و مسلمين ايجاد شرّ کنى! ما نياز به نصيحت و اندرز تو نداريم! و از اين جا حال و هوايى که اين خطبه در آن صادر شده است به خوبى روشن مى شود و مى تواند پرتوى روى تمام جمله هاى خطبه بيندازد و آن را تفسير کند.
🔹در نخستين بخش از اين خطبه، امام(عليه السلام) به چهار نکته مهم اشاره مى فرمايد:
1⃣ نخست مى گويد: «اى مردم! امواج سهمگين فتنه ها را با کشتيهاى نجات بشکافيد و از راه اختلاف و پراکندگى و دشمنى کنار آييد و تاجهاى تفاخر و برترى جويى را از سر بنهيد!» (اَيُّهَا النّاسُ شُقُّوا اَمْواجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجاةِ، وَعَرِّجُوا(2) عَنْ طَريقِ الْمُنافَرَة(3)، وَضَعُوا تيجانَ الْمُفاخَرَة).
خطاب «اَيُّها النّاس» نشان مى دهد که تنها اين دو نفر در خدمت حضرت نبودند، بلکه گروهى ديگر از مردم حضور داشتند. بعضى روايات نيز اين معنا را تأييد مى کند.....
پی نوشت:
1. شرح ابن ميثم، ج 1، ص 276.
2. کامل ابن اثير، ج 2، ص 326.
3. «عرّجوا» از ماده «تعريج» به معناى متمايل ساختن يا متمايل شدن است و در اين جا به معناى کناره گيرى نمودن مى باشد.
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
⬇️احکام شرعی
✅وضوی جبیره ای
✅١ . چيزی كه بر زخم می بندند و دوايی كه بر آن می زنند جبیره، نام دارد.
🔹٢ . اگر دست يا صورتمان زخم است و آب براى آن ضرر دارد، بايد پارچه پاکی، يا چيز ديگرى مثلا چسب بر آن گذاشته و هنگام شستن ديگر جاها، بر آن قسمت هم دست تر بكشيم .
🔹٣ - اگر روى زخم بسته شده و نمی شود آن را باز كرد بايد هنگام وضو، دست تر بر آن بكشيم و اگر پارچه يا چيزی كه روى زخم است، نجس باشد، بايد پارچه پاكى رويش بگذاريم و دست تر بر آن بكشيم.
🔹4 . اگر سر يا پا (محل مسح )زخم باشد، و نتوان روى آن را مسح كرد چنانچه جایی از محل مسح باقى است بايد همان قسمت را مسح كنيم مثلا دو انگشت پا زخم و ديگر انگشتان سالم است، بايد بر قسمت سالم دست بكشيم و وضو صحیح است، و اگر جای مسح باقى نیست مثلأ تمام پا، باندپيچى شده است، بايد روى همان را مسح كنيم.
🔹5 . اگر به جهتى ديگر (غير از زخم) آب براى اعضاى وضو ضررداشته باشد، بايد به همان دستوری كه گفته شد، وضوى جبيره اى بگیریم.
🔹6 - در وضوی جبيره اى نيز، صورت و دستها بايد از بالا به پايين شسته شود. پس اگر قسمت بالاى دست يا صورت را جبيره پوشانده، ابتدا بايد دست بر آن بكشيم و در ادامه، قسمت پايين را بشوييم.
🔹7.اگر انسان بتواند وضوى جبيره اى بگيرد، بايد به وظيفه خود عمل كند و تيمّم تنهاكافى نيست.
پی نوشت:
برگرفته از کتاب احکام جامع، کاری از واحد فقه و احکام پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
⬇️پرسش و پاسخ اعتقادی
❓ در قرآن کریم آمده است که مردم بارها از پیامبر صلی الله علیه و آله درخواست معجزات و خوارق عادت میکردند، و آن حضرت از اجابت چنین درخواستهایی خودداری میکرد. [۱] و اگر آوردن معجزات، راهی برای اثبات نبوت است، چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از این راه استفاده
نمی کرد؟
✅پاسخ: به طور کلی این گونه آیات، مربوط به درخواست هایی
است که بعد از اتمام حجت و اثبات نبوت آن حضرت از هر سه راه (قرائن صدق، بشارت پیامبران پیشین، و آوردن معجزه) و از سر لجاجت و یا اغراض دیگری غیر از کشف حقیقت انجام میگرفت، چنان که با مراجعه به آیات متعددی از قرآن مقدس این مطالب روشن میشود [۲] و حکمت الهی اقتضای اجابت چنین درخواستهایی را نداشت.
🔹توضیح آن که: هدف از آوردن معجزات که امری استثنایی در نظام حاکم بر این جهان است و گاهی به عنوان اجابت درخواست مردم (مانند ناقه حضرت صالح علیه السلام) و گاهی به طور ابتدایی (مانند معجزات حضرت عیسی علیه السلام) انجام میگرفت، شناساندن پیامبران خدا و اتمام حجت بر مردم بود، نه الزام بر پذیرفتن دعوت انبیاء علیهم السلام و تسلیم و انقیاد جبری در برابر ایشان، و نه فراهم کردن وسیله ای برای سرگرمی و برهم زدن نظام اسباب و مسببات عادی. و چنان هدفی اقتضای پاسخ مثبت به هر درخواستی را ندارد، بلکه اجابت بعضی از آنها خلاف حکمت و نقض غرض میباشد، مانند درخواستهایی که مربوط به کارهایی بود که راه گزینش و انتخاب راه درست یا نادرست را مسدود میساخت، یا درخواستهایی که از سر عناد و لجاجت و یا با انگیزههای دیگری غیر از حقیقت جویی، انجام میگرفت. زیرا از سویی آوردن معجزات، به ابتذال کشیده میشد و مردم به عنوان سرگرمی به تماشای آنها روی میآوردند، یا برای تامین منافع شخصی، گرد پیامبران اجتماع میکردند؛ و از سوی دیگر، باب امتحان و آزمایش و گزینش آزاد، بسته میشد و مردم از روی کراهت و تحت تأثیر عامل فشار، پیروی انبیاء علیهم السلام را میپذیرفتند و این دو، بر خلاف حکمت و هدف از آوردن معجزات بود.
🔹اما در غیر این موارد و در جایی که حکمت الهی، اقتضا میکرد، درخواستهای ایشان را میپذیرفتند؛ چنان که معجزات فراوانی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز ظاهر گشت که بسیاری از آنها با نقل متواتر، ثابت شده است و در رأس آنها معجزه جاودانی آن حضرت یعنی قرآن کریم قرار دارد. از معجزات دیگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که در کتابهای تاریخی ضبط گشته میتوان به این موارد اشاره نمود: شق القمر، رد الشمس، نزول طعام و میوه از آسمان، سلام کردن سنگ و درخت بر پیامبر صلی الله علیه و آله، حرکت کردن درخت به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله، تسبیح سنگریزهها در دست مبارک آن حضرت، تکلم کردن پیامبر صلی الله علیه و آله باحیوانات، زنده کردن مردگان و شفای بیماران. [۳]
✔️پی نوشت:
[۱]: ر. ک. سورههای انعام: آیات ۳۷، ۱۰۹، یونس: آیه ۲۰، رعد: آیه ۷، انبیا: آیه ۵.
[۲]: ر. ک. سورههای انعام: آیات ۳۵، ۱۲۴، طه: آیه ۱۳۳، صافات: آیه ۱۴، قمر: آیه ۲، شعراء: آیات ۳ و ۴، ۱۹۷، اسراء: آیه ۵۹، روم: آیه ۵۸
[۳]: برای مطالعه بیشتر میتوانید به کتاب منتهی الآمال: باب اول، فصل پنجم، ص ۶۷ و ۴۷ مراجعه کنید.
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
💐اللهم صل علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و العن اعداهم اجمعین💐
✅دین اسلام به عنوان مجموعه ای وحیانی که کارویژه آن نمایاندن راه سعادت انسان در زندگی دنیوی و حیات پس از مرگ است، در درون خود نظامات متعدد و جامعی را برای رسیدن به این هدف ارائه نموده است. بر این اساس دین اسلام برای تمامی مراحل زندگی فردی و ابعاد زندگی اجتماعی انسان دارای برنامه ای مشخص و مدون می باشد.
🔹با این تلقی از دین اسلام، و با توجه به ادله عقلی و نقلی – که می بایست در محل خود مورد بررسی و تبیین قرار گیرد – اهتمام به یادگیری احکام تکالیف شرعی و عمل به آنها در عرصه زندگی فردی و اجتماعی، الزامی عقلی دارد که ادله شرعی نیز بر وجوب آن اقامه شده است.
✔️این الزام و وجوب، آن گاه خود را بیشتر می نمایاند که توجه داشته باشیم برخی از تکالیف شرعی مربوط به اموری است که همگان هر روزه با آنها سر و کار داشته و داریم و لازم است احکام شرعی مربوط به آنها را فراگرفته و این تکالیف شرعی را به صورت صحیح انجام دهیم. ناگفته پیداست که این وجوب و الزام مقدمه-ای است برای عمل و عمل مقدمه ایست برای تامین سعادت دنیا و آخرت و تمام اینها مقدمه ای است برای قرار گرفتن انسان در مجرای رضایت و رحمت و قرب الاهی.
مطابق روایات معتبر و متعددی که از رسول مکرم اسلام و امامان شیعه:وجود دارد، در عصر غیبت امام معصوم، فقها به عنوان حافظان و راویان حدیث، حاملان بخشی از انوار علوم معصومین و وارثان پیامبر (ص) و امامان معصوم (س) و مرجع رجوع مردم جهت طرح پرسش ها و دریافت احکام اعتقادی و عملی خود هستند و این امر در اندیشه شیعی خود را در مفهوم مرجعیت و تقلید مقلد از مرجع، نشان می دهد.
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
#حدیث
امام على عليه السلام:
در آغاز سردی هوا خود را از سرما حفظ کنید و در پایان آن از آن استقبال کنید؛ زیرا سرما با بدن ها همان می کند که با درختان می کند؛ در آغاز[برگ درختان را] می سوزاند و در پایان می رویاند
حکمت ۱۲۸ نهج البلاغه
*┄┅┅═ 🇮🇷 💎 🇮🇷═┅┅┄*
@Nahjolbalaghe2
*┄┅┅═ 🇮🇷 💎 🇮🇷═┅┅┄*
🌹امام عسكرى عليهالسلام:
💠من رَکبَ ظَهرَ الباطلِ نَزَلَ بِهِ دارَ النّدامَة
هر كه سوار بر باطل شود، (باطل) درسراى پشيمانى و حسرت پیادهاش کند.
«بحار الأنوار، ج۷۸، ص۳۷۹»
🔔 کدام بهتر است
✅ امام صادق علیه السلام:
وقتی ميان دو نفر دعوا میشود، دو فرشته فرود میآيند و به آن كسی که بدزبانی کرده است میگويند:
((هرچه خواستى گفتى؛ خودت لايق آنچه گفتى هستی، و كيفر گفتارت را خواهى ديد.))
و به بردبار میگويند:
((صبر و بردباری نمودى، اگر بردباریات را به پايان رسانى، خداوند تو را ميآمرزد.))
ولى اگر شخص بردبار، جواب شخص مقابل را پس بدهد، آن دو فرشته بالا میروند و آنها را به حال خودشان رها میکنند.
📙اصول كافى، ج ۳ ، ص ۱۷۴
🌷 امام کاظم (عليه السّلام) فرمودند:
🍇 لا تستغنى شیعتنا عن أربع: خمرة یصلى علیها و خاتم یتختم به و سواک یستاک به و سبحة من طین قبر أبى عبدالله (علیه السّلام)
☘ پیروان ما از چهار چیز بى نیاز نیستند :
1⃣ سجاده اى که بر روى آن نماز خوانده شود.
2⃣ انگشترى که در انگشت باشد.
3⃣ مسواکى که با آن دندانها را مسواک کنند.
4⃣ تسبیحى از خاک مرقد امام حسین عليه السلام
📕 تهذيب الاحکام
#حدیث
💐 امام محمدباقر (علیه السلام) :
☘ فرزندان به واسطه صالح بودن پدرانشان( از انحراف) محفوظ می مانند.
📚 بحارالانوار ج68 ص236
#تـلـنـگـر
✍عجیب است گاهی ما به کسی که در پُست و مقام یا ثروت از ما پیشی گرفته حسادت میورزیم اما هنگامی که کسی: در صف اول نماز یا در حفظ قرآن ازما پیشی گرفته، غبطه نمیخوریم و علت آن بسیار واضح است و آن
عشق به دنیا و فراموش نمودن آخرت است.
{ بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ
الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}
بلکه شما زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح
میدهید، در حالی که آخرت بهتر و پایندتر است.
📚:سوره الأعلى۱۷_۱۶