eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت سی و پنجم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻واکنش ام
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سی و ششم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻سوالی که ممکن است در اینجا مطرح شود اینکه چرا امام با چهره هایی نظیر طلحه و زبیر جنگید با اینکه جنگ با آن ها نیز به نفع معاویه بود و سبب می شد امام درگیر جبهه داخلی شود و از نبرد با بنی امیه باز بماند، اما حضرت با اشعث و مغیره و ... نجنگید؟ 🔻پاسخ اینکه، طلحه، زبیر و عایشه و اصحاب جمل، به علت قیام مسلحانه (کودتای نظامی ) و بر هم زدن امنیت عمومی جامعه، سبب شدند تا امام برای دفع این فتنه، گزینه نظامی را انتخاب کند. اما حضرت با کسانی هم چون اشعث و مغیره، هرچند از عناصر نفوذی بنی امیه بودند و در مقاطعی از تاریخ، شخصی مانند مغیره رسما به معاویه می پیوندد، به علت عدم قیام مسلحانه و جنگ نظامی، متفاوت برخورد می کرد. 🔻 رویکرد امام در برابر این افراد، تا حد امکان، کاهش هزینه های آن ها برای جامعه اسلامی، مدارا، آگاهی بخشی و بصیرت آفرینی نسبت به مواضع منافقین و نهایتا برخوردهای قهری (مانند آنچه نسبت به اشعث گفتیم)- ولی نه در حد جنگ نظامی- بود. این موضوع تا زمانی بود که آن ها علنا دست به قیام مسلحانه و برهم زدن امنیت جامعه نکنند. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۚ تَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ آسمانها و زمین را بحق آفرید. او برتر است از آنچه همتاى او قرار مى دهند! (نحل/۳) * خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ انسان را از نطفه بى ارزشى آفرید. و (این موجود ضعیف) سرانجام (موجودى فصیح، و) مدافع گویا و آشکار خویش گردید. (نحل/۴) * وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا ۗ لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ و چهارپایان را براى شما آفرید. در حالى که در آنها، وسیله پوشش، و منافع دیگرى است. و از (گوشت و شیر) آنها مى  خورید. (نحل/۵) *** وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ و در آنها براى شما زینت و شکوه (فراوانى) است به هنگامى که آنها را به استراحتگاهشان باز مى گردانید، و هنگامى که (صبحگاهان) به صحرا مى فرستید. (نحل/۶) * وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَىٰ بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُوا بَالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنفُسِ ۚ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ آنها بارهاى سنگین شما را به شهرى حمل مى کنند که خودتان جز با مشقّت زیاد، به آن نمى رسیدید. پروردگارتان به یقین رئوف و مهربان است. (نحل/۷) * وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً ۚ وَيَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ (همچنین) اسبها و استرها و الاغها را (آفرید)، تا بر آنها سوار شوید و زینت شما باشد. و چیزهایى مى آفریندکه نمى دانید. (نحل/۸) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه نحل آیات(۲و۱)🔹 ♨️فرمان عذاب نزدیک است همان گونه که قبلاً گفته شد قسمت مهمى از
🔹تفسیر سوره مبارکه نحل آیات (۳ الی۸)🔹 🐏منافع گوناگون حیوانات از آنجا که در آیات گذشته، سخن از نفى شرک به میان آمد در این آیات براى ریشه کن ساختن شرک، و توجه به خداوند یکتا، از دو راه وارد مى شود: نخست از طریق دلائل عقلى به وسیله نظام شگرف آفرینش و عظمت خلقت، و دیگر از طریق عاطفى و بیان نعمتهاى گوناگون خداوند نسبت به انسان، تا حسّ شکرگزارى او تحریک گردد و سرانجام وى را به خدا نزدیک سازد. در آغاز مى گوید: خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید (خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرْضَ بِالْحَقِّ). حقانیت آسمان و زمین هم از نظام عجیب و آفرینش منظم و حساب شده آن روشن است و هم از هدف و منافعى که در آنها وجود دارد. و به دنبال آن اضافه مى کند: خدا برتر از آن است که براى او شریک مى سازند (تَعالى عَمّا یُشْرِکُونَ). آیا بتهائى که آنها را شریک او قرار داده اند، هرگز قادر به چنین خلقتى هستند ؟ و یا حتى مى توانند پشه کوچک و یا ذره غبارى بیافرینند!، با این حال چگونه آنها را شریک او قرار مى دهند؟! جالب این که: خود مشرکان این نظام عجیب و خلقت بدیع را که بیانگر علم و قدرت خالق است تنها از اللّه مى دانستند، ولى، با این حال به هنگام عبادت در برابر بتها به خاک مى افتادند. * * * بعد از اشاره به مسأله آفرینش آسمان و زمین و اسرار بى پایان آنها، سخن از خود انسان مى گوید، انسانى که به خودش از هر کس نزدیکتر است، مى فرماید: انسان را از نطفه بى ارزشى آفرید، اما سرانجام به جائى رسید که موجودى متفکر و فصیح و بلیغ و مدافع از خویشتن و سخن گوى آشکار شد (خَلَقَ الإِنْسانَ مِنْ نُطْفَة فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ). نُطْفَه در اصل به معنى آب کم یا آب صاف است، سپس به قطرات آبى که از طریق لقاح سرچشمه پیدایش انسان مى شود، اطلاق شده است. در حقیقت با این تعبیر، مى خواهد عظمت قدرت خدا را مجسم کند که: از قطره آب بى ارزشى چه آفرینش عجیبى کرده است که میان قوس نزول و صعودى او این همه فاصله است. این، در صورتى است که خَصِیم را به معنى مدافع و بیانگر درون خویش بدانیم، همان گونه که در آیه ۱٠۵ سوره نساء مى خوانیم: وَ لاتَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً: اى پیامبر مدافع خائنان مباش . ولى، در مقابل این تفسیر که مورد قبول گروهى از مفسران است، تفسیر دیگرى از سوى جمع دیگرى از مفسران، اظهار شده است، و آن این که: خداوند انسان را با قدرت کامله اش از نطفه بى ارزش آفرید ولى این انسان ناسپاس، به مجادله و مخاصمه آشکار در برابر خدا برخاست (آیه ۷۷ سوره یس را گواه بر این تفسیر گرفته اند). ولى معنى اول، صحیحتر به نظر مى رسد زیرا آیات فوق در مقام بیان عظمت آفرینش خدا است و عظمت آنگاه آشکار مى شود که از موجود ظاهراً ناچیزى موجود بسیار پر ارزشى بسازد. در تفسیر على بن ابراهیم نیز چنین مى خوانیم: خَلَقَهُ مِنْ قَطْرَة مِنْ ماء مُنْتِن فَیَکُونُ خَصِیْماً مُتَکَلِّماً بَلِیْغاً: خداوند انسان را از قطره آب بدبوئى آفرید و سرانجام سخنگوى بلیغى شد . * * * پس از آفرینش انسان، به نعمت مهم دیگرى یعنى خلقت چهار پایان، و فوائد مختلفى که از آنها عاید مى شود اشاره کرده مى گوید: خداوند چهار پایان را آفرید در حالى که در آنها وسیله پوشش براى شما است و منافع دیگر و از گوشت آنها مى خورید (وَ الأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فِیها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ). در این آیه، نخست، به مسأله خلقت چهار پایان که دلیلى بر علم و قدرت خدا است، پرداخته، پس از آن به بیان نعمتهاى مختلفى که در آنها وجود دارد مى پردازد، و از میان این نعمتها به سه قسمت اشاره کرده: ابتدا مسأله دِفْء که به معنى هر گونه پوشش است مى باشد، (با استفاده از پشم و پوست آنها) مانند: لباس، لحاف، کفش، کلاه، خیمه، و دیگر مَنافِع که اشاره به شیر و مشتقات آنست، و سوم گوشت که با جمله وَ مِنْها تَأْکُلُونَ بیان شده است. جالب این که: در میان این همه فوائد، قبل از هر چیز مسأله پوشش و مسکن را مطرح مى کند; زیرا بسیارى از مردم (به خصوص بادیه نشینان) هم لباسشان از پشم و مو یا پوست تهیه مى شود، و هم خیمه هایشان که آنها را از سرما و گرما حفظ مى کند. و به هر حال، این دلیل بر اهمیت پوشش و مسکن و مقدم بودن آن بر هر چیز دیگر است. نکته دیگر این که: آن را قبل از مَنافِع ذکر کرده، اشاره به این که: پوشش در واقع براى دفع ضرر است، و دفع ضرر مقدم بر جلب منفعت مى باشد.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه نحل آیات (۳ الی۸)🔹 🐏منافع گوناگون حیوانات از آنجا که در آیات گذشته، سخن از نفى
↩️ممکن است کسانى که: مخالف گوشت خوارى هستند، این استفاده را از آیه فوق نیز بکنند که خداوند مسأله خوردن گوشت حیوانات را جزء منافع آنها نشمرده، لذا بعد از ذکر مَنافِع با جمله وَ مِنْها تَأْکُلُونَ (از آن حیوانات مى خورید) از آن یاد شده، حداقل این استفاده را از تعبیر فوق مى توان کرد، که: اهمیت لبنیات به مراتب بیشتر است. * * * جالب این که: تنها به منافع معمولى و عادى این چهار پایان سودمند، اکتفانمى کند بلکه روى جنبه استفاده روانى از آنها در آیه بعد تکیه کرده مى گوید: در این حیوانات براى شما زینت و شکوهى است به هنگامى که آنها را به استراحتگاهشان باز مى گردانید، و هنگامى که صبحگاهان به صحرا مى فرستید (وَ لَکُمْ فِیها جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ). تُرِیْحُون از ماده اراحه به معنى باز گرداندن حیوانات، به هنگام غروب به آغلها و استراحتگاهشان است، لذا محلى را که در آن استراحت مى کنند، مراح مى گویند. تَسْرَحُون از ماده سروح به معنى بیرون کردن چهار پایان به هنگام صبح به سوى چراگاه است. منظره جالب حرکت دسته جمعى گوسفندان و چهارپایان به سوى بیابان و چراگاه، سپس بازگشتشان به سوى آغل و استراحتگاه که قرآن از آن تعبیر به جَمال کرده تنها یک مسأله ظاهرى و تشریفاتى نیست، بلکه بیانگر واقعیتى است در اعماق جامعه، و گویاى این حقیقت است که: چنین جامعه اى خود کفا است، فقیر و مستمند و وابسته به این و آن نمى باشد، خودش تولید مى کند، و آنچه را خود دارد مصرف مى نماید!. این در واقع جمال استغناء و خودکفائى جامعه است، جمال تولید و تأمین فرآورده هاى مورد نیاز یک ملت است. و به تعبیر گویاتر جمال استقلال اقتصادى و ترک هرگونه وابستگى است! این واقعیت را روستائیان و روستازادگان بهتر از مردم شهرنشین درک مى کنند که مشاهده رفت و آمد این چهار پایان سودمند، چگونه به آنها آرامش خیال مى دهد؟ آرامشى که از احساس بى نیازى برمى خیزد، آرامشى که از انجام مؤثر یک وظیفه اجتماعى حاصل مى شود. و دل انگیزتر این که: در آیه فوق، نخست به بازگشت آنها از صحرا اشاره مى کند چرا که در هنگام بازگشت پستانهایشان پر شیر، شکمهایشان سیر، و در چهره هایشان نشانه هاى رضایتمندى دیده مى شود، به همین دلیل، از آن حرص و ولع و عجله اى که صبح، به هنگام حرکت به صحرا دارند، در آنها خبرى نیست، آرام و مطمئن گام بر مى دارند و به استراحتگاه نزدیک مى شوند و از مشاهده منظره پستانهاى پر شیرشان، هر کس احساس بى نیازى مى کند. * * * در آیه بعد، به یکى دیگر از منافع مهم این حیوانات اشاره کرده مى گوید: آنها بارهاى سنگین شما را بر دوش خود حمل مى کنند و به سوى شهر و دیارى که جز با مشقت زیاد به آن نمى رسیدید مى برند (وَ تَحْمِلُ أَثْقالَکُمْ إِلى بَلَد لَمْ تَکُونُوا بالِغِیهِ إِلاّ بِشِقِّ الأَنْفُسِ). این نشانه رحمت و رأفت خداوند است که: این چهار پایان را با این قدرت و نیرو آفریده است، و آنها را رام و تسلیم شما نیز گردانیده، چرا که پروردگار شما رئوف و رحیم است (إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ). شِقّ از ماده مشقت است، ولى بعضى از مفسران احتمال داده اند که به معناى شکافتن و نصف کردن باشد، یعنى شما نمى توانید خودتان این بارها را بر دوش کشیده و به مقصد برسانید مگر این که: نیمى از قوت شما از میان برود و به اصطلاح نیم جان شوید، ولى تفسیر اول، نزدیکتر به نظر مى رسد. به این ترتیب، این چهار پایان در درجه اول، پوشش و وسائل دفاعى براى انسان در برابر گرما و سرما تولید مى کنند، و در درجه بعد از فرآورده هاى لبنیاتى آنها استفاده مى شود، و آن گاه از گوشتشان، و بعد آثار روانى که در دلها مى گذارند، مورد توجه قرار گرفته، و سرانجام باربرى آنها. قابل توجه این که: حتى در عصر و زمان ما که عصر ماشین و وسائل ماشینى است، باز در بسیارى موارد تنها باید از همین چهار پایان، استفاده کرد، و راه دیگرى وجود ندارد. ✔️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۸۶)🔹 🔶حرف مردم و دگرگونی روزگار 🔶همه چيز دنيا در حال دگرگونى است: امام عليه ا
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۸۷)🔹 🔴غور نکردن در قضا قدر 🔶راه پر پيچ وخم و ظلمانى: امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه به يكى از مسائل مهم عقيدتى يعنى مسئله قضا و قدر در پاسخ كسى كه از اين مسئله پرسيد اشاره كرده، مى فرمايد: «اين راه تاريكى است در آن گام ننهيد و درياى ژرفى است در آن وارد نشويد و راز پنهان الهى است، براى گشودن آن خود را به زحمت نيفكنيد»؛ (وَسُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ فقال عليه السلام: طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلاَ تَسْلُكُوهُ، وَبَحْرٌ عَمِيقٌ فَلاَ تَلِجُوهُ، وَسِرُّ اللّهِ فَلا تَتَكَلَّفُوهُ). مسئله قضا و قدر و جبر و تفويض از بزرگترين و پيچيده ترين مسائلى است كه از هزاران سال پيش مورد توجه انسانها بوده و دانشمندان و فلاسفه ومتكلمان در اين زمينه سخن بسيار گفته اند. گروهى به دلايل مختلف گرايش به سوى جبر و قضا و قدر جبرى پيدا كرده اند. به گمان اينكه اعتقاد به اختيار انسان با توحيد افعالى خداوند سازگار نيست و يا به تصور اينكه قانون عليت، اختيار را نفى مى كند و يا به انگيزه هاى سياسى و روانى، انسان را در كارهايش مجبور و مسلوب الاختيار دانسته اند. اين در حالى است كه انكار اختيار، نه تنها انسان را تبديل به ابزارى فاقد اراده و ارزش مى كند بلكه تمام مسائل تربيتى را زير سؤال مى برد و دعوت انبيا ونزول كتابهاى آسمانى و تكليف و آزمايش الهى و ثواب و عقاب و جنت ونار، همه بيهوده خواهد بود. البته فلاسفه و عالمان بايد از طرق استدلالى، مشكلات جبر را حل كنند وازنظر ما كاملاً حل شده است كه شرح آن ذيل حكمت 78 آمد و از آن مشروح تر در تفسير نمونه و كتاب انوارالاصول آمده است؛ ولى توده مردم براى اينكه به گمراهى نيفتند بايد در اين مسئله به همان استدلالات ساده قناعت كنند و به گفته شاعر: اين كه گويى اين كنم يا آن كنم          خود دليل اختيار است اى صنم دليل اختيار را تصميم گيرى هاى مختلف، و آزادى اراده را كه با وجدان درك مى كنند بدانند و به همين مقدار قانع باشند. به همين دليل امام عليه السلام در كلام حكيمانه بالا مخاطب و امثال او را كه از افراد عادى بودند از پيمودن اين راه منع كرده و آن را دريايى ژرف و خطرناك شمرده و از اسرار الهى معرفى فرموده كه نبايد خود را براى فهم آن به زحمت افكند. قرآن مجيد در آيات مختلف، براى فهم عموم، پرده از روى بخشى از آن برداشته مى فرمايد: «(إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرا وَإِمَّا كَفُورا)؛ ما راه را به انسان نشان داديم مى خواهد شكرگزار باشد يا كفران كننده». در جاى ديگر مى فرمايد: «(فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ)؛ ما اسباب هدايت را در اختيار انسان گذاشتيم. آن كس كه مى خواهد ايمان بياورد و آن كس كه نمى خواهد ايمان نياورد». از آنجا كه توجه به مسئله اختيار و آزادى اراده گاه انسان را به تفويض مى كشاند و آدمى سيطره الهى را بر خود انكار مى كند و خويش را «فَعّال ما يَشاء» مى پندارد، در جاى ديگرى قرآن مى گويد: «(وَمَا تَشَاءُونَ إِلاَّ أَنْ يَشَاءَ اللهُ)؛ شما اراده نمى كنيد مگر اينكه خدا اراده كند». اشاره به اينكه شما آزاديد اما در عين حال خداوند هر زمان مى تواند اين آزادى را از شما بگيرد. چه زيباست كلمات اهل بيت كه ما را از هرگونه افراط و تفريط در اين مسئله مهم و پيچيده بازداشتند و طبق فرموده امام صادق عليه السلام: «لا جَبْرَ وَلا تَفْوِيضَ وَلَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ؛ نه جبر است و نه تفويض بلكه چيزى ميان اين دو است». امام على بن موسى الرضا عليه السلام در پاسخ يكى از ياران خود كه پرسيد: آيا خداوند كارها را به بندگانش تفويض كرده است؟ فرمود: «اللَّهُ أَعَزُّ مِنْ ذَلِکَ؛ خداوند تواناتر از آن است». عرض مى كند: آيا آنها را بر معاصى مجبور كرده؟ امام عليه السلام مى فرمايد: «اللَّهُ أَعْدَلُ وَأَحْكَمُ مِنْ ذَلِکَ؛ خداوند عادل تر و حكيم تر از اين است (كه بندگانش را مجبور به معصيت كند و بعد آنها را مجازات نمايد)». پيش از اين مثال ساده اى براى مسئله «امر بين امرين» ذكر كرديم كه براى همه گروهها قابل فهم است. گفتيم هنگامى قطار برقى را به دست راننده آن مى سپارند كه مسيرى را طى كند و شخصى كه متصدى نيروگاه برق است برق در درون سيمها مى فرستد. راننده با استفاده از نيروى برق، قطار خود را با اختيار خود به حركت درمى آورد و به آن سمت كه مايل است پيش مى برد ولى چنان نيست كه اين كار مطلقاً به او تفويض شده باشد، زيرا آنكس كه تشكيلات مولِّد برق را در اختيار دارد، هر لحظه كه بخواهد مى تواند آن را قطع و قطار را در جاى خود متوقف كند، پس نه جبر است و نه واگذارى مطلق و چيزى ميان اين دو است كه هم با توحيد افعالى مى سازد و هم با مسئله عدالت و حكمت خداوند.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۸۷)🔹 🔴غور نکردن در قضا قدر 🔶راه پر پيچ وخم و ظلمانى: امام عليه السلام در اين
↩️اين كلام حكيمانه به صورت ديگرى در كتاب مصادر نهج البلاغه نقل شده است: «قال عليه السلام وَقَدْ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلا تَسْلُكُوهُ ثُمَّ سُئِلَ ثَانِياً فَقَالَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلا تَلِجُوهُ ثُمَّ سُئِلَ ثَالِثاً فَقَالَ سِرُّ اللَّهِ فَلا تَتَكَلَّفُوهُ؛ از امام عليه السلام درباره قضاو قدر سؤال كردند فرمود: راه تاريكى است در آن گام ننهيد، دوباره پرسيدند، فرمود: درياى عميقى است وارد آن نشويد. مرتبه سوم سؤال كردند، فرمود: اين راه نهان الهى است براى گشودن آن به خود زحمت ندهيد». جالب اينكه در كتاب فقه الرضا عليه السلام اضافه اى نيز دارد و آن اينكه براى چهارمين بار از امام عليه السلام پرسيدند كه ما را از اين مسئله آگاه ساز. امام عليه السلام اين آيه را تلاوت فرمود: «(مَّا يَفْتَحْ اللهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا وَمَا يُمْسِکْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ)؛ آنچه را خداوند از رحمت براى مردم مى گشايد كسى نمى تواند جلوى آن را بگيرد و آنچه را خداوند امساك مى كند كسى نمى تواند آن را بفرستد». شخص سؤال كننده در اينجا عرض كرد: اى اميرمؤمنان! ما از تو درباره اختيار و آزادى اراده كه به وسيله آن برمى خيزيم و مى نشينيم پرسش كرديم. امام فرمود: آيا آزادى و اختيار را با خدا داريد يا بدون خدا؟ آنها خاموش شدند و نتوانستند پاسخى بگويند. امام عليه السلام فرمود: اگر بگوييد با خدا داريد (يعنى شريك خدا در اين امر هستيد) من شما را به قتل مى رسانم (زيرا مشرك شده ايد) و اگر بگوييد بدون خداوند ما داراى آزادى اراده هستيم باز شما را به قتل مى رسانم (زيرا نفى قدرت خدا و حاكميت او كرده ايد). عرض كردند: پس چه بگوييم اى اميرمؤمنان! (كه در وادى كفر قدم نگذاريم) فرمود: «تَمْلِكُونَهَا بِالَّذِي يَمْلِكُهَا دُونَكُمْ فَإِنْ أَمَدَّكُمْ بِهَا كَانَ ذَلِکَ مِنْ عَطَائِهِ وَإِنْ سَلَبَهَا كَانَ ذَلِکَ مِنْ بَلائِهِ إِنَّمَا هُوَ الْمَالِکُ لِمَا مَلَّكَكُمْ وَالْقَادِرُ لِمَا عَلَيْهِ أَقْدَرَكُمْ؛ شما صاحب اختيار و اراده مى شويد به سبب اينكه خداوند اين آزادى اراده را به شما بخشيده. اگر آن را براى شما نگه دارد از عطاى اوست و اگر سلب كند از بلاى اوست. مالك حقيقىِ آنچه او به شما بخشيده تنها خداست و قادر حقيقى بر چيزى است كه شما را بر آن قدرت داده است». سپس امام عليه السلام به جمله شريفه «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ» استدلال فرمود. حاضران تفسير اين جمله را از امام عليه السلام خواستند. امام فرمود: «لا حَوْلَ عَنْ مَعْصِيَتِهِ إِلاَّ بِعِصْمَتِهِ وَلا قُوَّةَ عَلَى طَاعَتِهِ إِلاَّ بِعَوْنِهِ؛ هيچ مانعى در راه معصيت او نيست مگر تقوايى كه خدا در اختيار انسان گذارد و هيچ قوتى بر طاعت او نيست مگر به كمك قدرتى كه او به انسان بخشيده است». مثالى را كه ما آورديم دقيقاً منطبق است بر آنچه امام عليه السلام در اين حديث نورانى فرموده است. آخرين نكته اى را كه لازم مى دانيم به آن اشاره كنيم اين است كه واژه «قَدَر» به معناى اندازه گيرى است؛ ولى در اينگونه موارد به معناى تقديرات الهى ومقدّرات اوست كه بعضى از ناآگاهان آن را به معناى جبر تفسير كرده اند. شرح بيشتر درباره تفسير كلمه قضا و قدر در ذيل كلمه حكمت آميز 78 گذشت. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا