۷🔹مسؤوليتهاي اجتماعي
سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت كنندگان نبود، و ياران حجّت را بر من تمام نميكردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه برابر شكم بارگي ستمگران، و گرسنگي مظلومان، سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش ميساختم، و آخر خلافت را به كاسه اوّل آن سيراب ميكردم، آنگاه ميديديد كه دنياي شما نزد من از آب بيني بزغالهاي بي ارزشتر است.
گفتند: در اينجا مردي از أهالي عراق بلند شد و نامه اي به دست امام عليه السّلام داد و امام عليه السّلام آن را مطالعه ميفرمود، گفته شد، مسايلي در آن بود كه ميبايست جواب ميداد. وقتي خواندن نامه به پايان رسيد، ابن عباس گفت يا امير المؤمنين چه خوب بود سخن را از همان جا كه قطع شد آغاز ميكرديد امام عليه السّلام فرمود: هرگز اي پسر عباس، شعله اي از آتش دل بود، زبانه كشيد و فرو نشست، ابن عباس ميگويد، به خدا سوگند بر هيچ گفتاري مانند قطع شدن سخن امام عليه السّلام اين گونه اندوهناك نشدم، كه امام نتوانست تا آنجا كه دوست دارد به سخن ادامه دهد.
ميگويم: (معناي سخن امام عليه السّلام كه فرمود،
كراكب الصّعبة،
اين است كه اگر سوار كار مهار شتر سركش را سخت بكشد، و مركب چموشي نافرماني كند، بيني او پاره ميشود، و اگر مهارش را رها كند، چموشي كرده در پرتگاه سقوط قرار ميگيرد و صاحبش قدرت كنترل او را ندارد. ميگويند «اشنق الناقه» يعني بوسيله مهار، سر شتر را بالا بكشد و «شنقها» نيز ميگويند كه ابن سكّيت در كتاب اصلاح المنطق گفته است. اينكه فرمود
«اشنق لها»
و نفرمود «اشنقها» براي آنكه اين كلمه را مقابل
«اسلس لها»
قرار داد، گويي فرموده باشد كه اگر سر او را بالا كشد. يعني آن را واگذارد تا سر خود را بالا نگاه دارد).
📖نهج البلاغه/خطبه۳ خطبه شقشقیه /فراز ۷
🌷🌷🌷🌷
خطبه ۴ ⬇️
۴- و من خطبة له ( عليه السلام )
> و هي من أفصح كلامه ( عليه السلام ) و فيها يعظ الناس و يهديهم من ضلالتهم <
بِنَا اهْتَدَيْتُمْ فِي الظَّلْمَاءِ وَ تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ الْعَلْيَاءِ وَ بِنَا أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْوَاعِيَةَ وَ كَيْفَ يُرَاعِي النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ يُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ مَا زِلْتُ أَنْتَظِرُ بِكُمْ عَوَاقِبَ الْغَدْرِ وَ أَتَوَسَّمُكُمْ بِحِلْيَةِ الْمُغْتَرِّينَ حَتَّي سَتَرَنِي عَنْكُمْ جِلْبَابُ الدِّينِ وَ بَصَّرَنِيكُمْ صِدْقُ النِّيَّةِ أَقَمْتُ لَكُمْ عَلَي سَنَنِ الْحَقِّ فِي جَوَادِّ الْمَضَلَّةِ حَيْثُ تَلْتَقُونَ وَ لَا دَلِيلَ وَ تَحْتَفِرُونَ وَ لَا تُمِيهُونَ الْيَوْمَ أُنْطِقُ لَكُمُ الْعَجْمَاءَ ذَاتَ الْبَيَانِ عَزَبَ رَأْيُ امْرِئٍ تَخَلَّفَ عَنِّي مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ لَمْ يُوجِسْ مُوسَي ( عليه السلام ) خِيفَةً عَلَي نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَالِ الْيَوْمَ تَوَاقَفْنَا عَلَي سَبِيلِ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ يَظْمَأْ .
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
🌷 اندرز به مردم
🔹ويژگيهاي اهل بيت (ع)
شما مردم به وسيله ما، از تاريكيهاي جهالت نجات يافته و هدايت شديد، و به كمك ما، به اوج ترقي رسيديد، صبح سعادت شما با نور ما درخشيد، كر است گوشي كه بانگ بلند پندها را نشنود، و آن كس را كه فرياد بلند، كر كند، آواي نرم حقيقت چگونه در او اثر خواهد كرد؟ قلبي كه از ترس خدا لرزان است، همواره پايدار و با اطمينان باد
من همواره منتظر سرانجام حيله گري شما مردم بصره بودم، و نشانه هاي فريب خوردگي را در شما مي نگريستم، تظاهر به دينداري شما پرده اي ميان ما كشيد ولي من با صفاي باطن درون شما را مي خواندم. من براي واداشتن شما به راههاي حق، كه در ميان جاده هاي گمراه كننده بود بپا خاستم در حالي كه سرگردان بوديد، و راهنمايي نداشتيد، به دنبال رهبر و راهنما بوديد اما او را نمي يافتيد، امروز زبان بسته را به سخن مي آورم، دور باد راي كسي كه با من مخالفت كند، از روزي كه حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شك و ترديد نكردم، كناره گيري من چونان حضرت موسي (ع) برابر ساحران است كه بر خويش بيمناك نبود، ترس او براي اين بود كه مبادا جاهلان پيروز گردند و دولت گمراهان حاكم گردد، امروز ما و شما بر سر دوراهي حق و باطل قرار داريم، آن كس كه به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمي ماند.
🌸نهج البلاغه /خطبه۴
👇👇👇
🌹
۵- و من خطبة له ( عليه السلام )
> لما قبض رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) و خاطبه العباس و أبو سفيان بن حرب في أن يبايعا له بالخلافة <
>النهي عن الفتنة<
أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِيقِ الْمُنَافَرَةِ وَ ضَعُوا تِيجَانَ الْمُفَاخَرَةِ أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ هَذَا مَاءٌ آجِنٌ وَ لُقْمَةٌ يَغَصُّ بِهَا آكِلُهَا وَ مُجْتَنِي الثَّمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْتِ إِينَاعِهَا كَالزَّارِعِ بِغَيْرِ أَرْضِهِ .
>خلقه و علمه<
فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَي الْمُلْكِ وَ إِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ هَيْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَيَّا وَ الَّتِي وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَي مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَةِ .
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
🔹پس از رحلت رسول خدا
🔹راههاي پرهيز از فتنه ها
اي مردم، امواج فتنه ها را با كشتيهاي نجات، درهم بشكنيد، و از راه اختلاف و پراكندگي بپرهيزيد. و تاجهاي فخر و برتري جويي را بر زمين نهيد، رستگار شد آن كس كه با ياران بپا خواست، يا كناره گيري نمود و مردم را آسوده گذاشت، اينگونه زمامداري، چون آبي بدمزه، و لقمه اي گلوگير است، و آن كس كه ميوه را كال و نارس چيند، مانند كشاورزي است كه در زمين ديگري بكارد.
🔹 فلسفه سكوت
در شرائطي قرار دارم كه اگر سخن بگويم، مي گويند بر حكومت حريص است، و اگر خاموش باشم، مي گويند: از مرگ ترسيد!! هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه جنگها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا، انس و علاقه فرزند ابيطالب به مرگ در راه خدا، از علاقه طفل به پستان مادر بيشتر است، اينكه سكوت برگزيدم، از علوم و حوادث پنهاني، آگاهي دارم كه اگر باز گويم مضطرب مي گرديد، چون لرزيدن ريسمان در چاههاي عميق!!
نهج البلاغه/خطبه۵
🍃🌷
۶- و من كلام له ( عليه السلام )
>لما أشير عليه بألا يتبع طلحة و الزبير و لا يرصد لهما القتال <
>و فيه يبين عن صفته بأنه عليه السلام لا يخدع <
وَ اللَّهِ لَا أَكُونُ كَالضَّبُعِ تَنَامُ عَلَي طُولِ اللَّدْمِ حَتَّي يَصِلَ إِلَيْهَا طَالِبُهَا وَ يَخْتِلَهَا رَاصِدُهَا وَ لَكِنِّي أَضْرِبُ بِالْمُقْبِلِ إِلَي الْحَقِّ الْمُدْبِرَ عَنْهُ وَ بِالسَّامِعِ الْمُطِيعِ الْعَاصِيَ الْمُرِيبَ أَبَداً حَتَّي يَأْتِيَ عَلَيَّ يَوْمِي فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ حَتَّي يَوْمِ النَّاسِ هَذَا .