قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ 🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۷۲ 🔹شأن نزول: بعضى از مفسران پیشین نقل کرده اند: دوازده نفر ا
✨
🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران آیه ۷۲
... به این ترتیب، روشن مى شود: آنها گرفتار خود برتربینى عجیبى بودند خود را بهترین نژادهاى جهان مى پنداشتند و نبوت و همچنین عقل و درایت و منطق و استدلال را از آن خود فکر مى کردند، و با این منطق واهى مى خواستند در هر دو جنبه براى خود مزیتى بر دیگران قائل شوند.
در پایان آیه، خداوند جواب محکمى به آنها مى دهد و با بى اعتنایى به آنها روى سخن را به پیامبر کرده، مى فرماید: بگو: فضل و موهبت به دست خدا است و به هر کس بخواهد و شایسته ببیند، مى دهد و خداوند واسع (داراى مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته) مى باشد (قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلیمٌ).
یعنى، بگو: مواهب الهى، اعم از مقام والاى نبوت و همچنین موهبت عقل و منطق و افتخارات دیگر، همه از ناحیه او است، و به شایستگان مى بخشد.
هیچ کس عهد و پیمانى از او نگرفته و هیچ کس قرابت و خویشاوندى با او ندارد، و هرگز مواهب خویش را در انحصار گروهى قرار نداده است.
و در آخرین آیه، براى تأکید بیشتر مى افزاید: خداوند هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) ویژه رحمت خود مى کند، و خداوند داراى فضل عظیم است و هیچ کس نمى تواند مواهب او را محدود سازد (یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ).(۴)
ضمناً از این جمله استفاده مى شود: اگر فضل و موهبت الهى شامل بعضى مى شود، نه بعضى دیگر، به خاطر محدود بودن آن نیست بلکه به خاطر تفاوت شایستگى ها است.
🔹نکته:
🔻توطئه هاى قدیمى!
آیات فوق که در حقیقت از آیات اعجاز آمیز قرآن بود، و پرده از روى اسرار یهود و دشمنان اسلام بر مى داشت، نقشه ماهرانه آنها را براى متزلزل ساختن مسلمانان صدر اول، فاش کرد آنها در پرتو آن بیدار شدند و از وسوسه هاى اغواگر دشمن بر حذر گردیدند.
ولى اگر دقت کنیم مى بینیم: در عصر و زمان ما نیز همان طرح ها به اشکال دیگرى اجرا مى شود، وسائل تبلیغاتى دشمن که از مجهزترین و نیرومندترین وسائل تبلیغاتى جهان است در این قسمت به کار گرفته شده و کوشش مى کنند پایه هاى عقائد اسلامى را در افکار مسلمین، مخصوصاً نسل جوان ویران سازند.
آنها در این راه از هر گونه وسیله و هر کس در لباس هاى دانشمند، خاورشناس، مورخ، عالم علوم طبیعى، روزنامه نگار و حتى بازیگران سینما استفاده مى کنند.
آنها این حقیقت را مکتوم نمى دارند که هدفشان از این تبلیغات این نیست که مسلمانان به آئین مسیح یا یهود در آیند، بلکه هدف آنها متزلزل ساختن پایه هاى عقائد اسلامى در افکار جوانان و بى علاقه ساختن آنها نسبت به مفاخر آئین و سنتشان است، قرآن، امروز هم به مسلمانان در برابر این جریان هشدار مى دهد.
📚۱ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث ـ بحار الانوار ، جلد ۹، صفحه ۷٠ و جلد ۱۷، صفحه ۱۷۱ ـ اسباب نزول الآیات واحدى نیشابورى، صفحه ۷۱، مؤسسه حلبى و شرکاء قاهره، ۱۳۸۸ هـ ق ـ تفسیر طبرى ، جلد ۳، صفحه ۲۲۱، ذیل آیه و دیگر تفاسیر.
۲ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه ـ اسباب النزول واحدى نیشابورى، صفحه ۷۱ و ۷۲، مؤسسه حلبى و شرکاء، قاهره، ۱۳۸۸ هـ ق ـ بحر المحیط ، ذیل آیه ـ تفسیر آلوسى ، ذیل آیه و دیگر تفاسیر.
۳ ـ در آغاز این جمله، جمله اى در تقدیر است و آن وَ لاتُصَدِّقُوا (تصدیق نکنید) بوده است، یا جمله وَ لاتُؤْمِنُوا (ایمان نیاورید)، یعنى باور نکنید کتاب آسمانى همانند شما به کسى داده شده باشد.
۴ ـ فَضْل به معنى هر چیزى است که بیش از مقدار لازم از مواهب و نعمت ها بوده باشد و این یک مفهوم مثبت و ارزنده دارد، ولى گاه معنى مذموم و نکوهیده اى دارد و به معنى خارج شدن از حدّ اعتدال و ۲
رفتن به سوى افراط است و غالباً به صورت فُضُول (جمع فضل) به کار مى رود مانند فُضُولُ الْکَلام یعنى حرف هاى زیادى.
@Nahjolbalaghe2
PART-10 (parhizgar).mp3
13.45M
✨✧﷽✧✨
📖 ترتیل
🍃جزء۱۰
🎤استاد پرهیزگار
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ 🍃ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۳ ... مصريان در پاسخ او گفتند: «از دو حال خارج نيست: اگر راست مى گويى و
✨
🍃ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۳
... در داستان «عثمان» که در بالا خوانديد و همه مورّخان اسلام اجمالا آن را قبول دارند به دو موضوع مهم برخورد مى کنيم: نخست سپردن تمام پست هاى حسّاس به بنى اميّه و مسلّط ساختن افراد بى بند و بار و غير متعهّد بر مسلمين، به طورى که فرياد عموم مسلمانان از مناطق مختلف بلند شد; و ديگر حيف و ميل بيت المال در سطح وسيع و گسترده و بذل و بخشش هاى بيکران و غير قابل توجيه به گونه اى که انتشار خبر قسمتى از آن مايه شورش عمومى مسلمين شد.
آيا راستى اين گونه امور، با اصل قداست و «تنزيه صحابه» به طور عام و غير قابل استثنا سازگار است؟! اگر اين گونه امور قابل توجيه است کدام کار خلاف، قابل توجيه نيست؟!
اين سخن مرا به ياد داستان عجيبى انداخت که براى خودم واقع شد و هرگز آن را فراموش نمى کنم:
در يکى از سالها که براى انجام «عمره» به «مکّه» مشرّف شده بودم و فرصتى براى ملاقات با دانشمندان اهل سنّت دست داد ـ مخصوصاً شبها در مسجدالحرام و بين نماز مغرب و عشا که مجال خوبى براى بحث بود ـ در يکى از شبها با جمعى از اين برادران دانشمند (که بعضى از آنها از چهره هاى شناخته شده بودند) در صحن مسجدالحرام در برابر «کعبه» نشسته بوديم و سعى بر اين بود که بحثها از صورت علمى و منطقى خارج نشود و به رنجش و کدورت نينجامد، سخن به مسأله «تنزيه صحابه و عدالت» همه آنها کشيده شد، همگى بر اين عقيده بودند که کوچکترين جسارتى نسبت به هيچ يک از آنها نمى توان کرد.
من از يکى از آنها پرسيدم: «اگر شما در ميدان صفيّن بوديد در يکسو لشکر «على»(عليه السلام) و در يک سوى ديگر لشکر «معاويه» به کدام صف ملحق مى شديد؟!» او بدون درنگ گفت: «به صف لشکريان على(عليه السلام)».
گفتم: اگر على(عليه السلام) شمشيرى به دست تو مى داد و مى گفت: «خذ هذا و اقتل معاويه; اين شمشير را بگير و معاويه را به قتل برسان» آيا مى پذيرفتى و اطاعت مى کردى؟! او جواب عجيبى داد که فکر مى کنم براى شما هم تکان دهنده است.
گفت: «کُنْتُ اَقْتُلُهُ وَ لا اَذْکُرُهُ بِسُوء; من او را به قتل مى رساندم در عين حال کمترين جسارتى به او نمى کردم»!
داستان «تنزيه صحابه» قصّه اى است که سرِ دراز دارد که در اين جا فقط به اشاره اى قناعت کرديم و گذشتيم.
📚پینوشت⬇️
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ 🍃ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۳ ... در داستان «عثمان» که در بالا خوانديد و همه مورّخان اسلام اجمالا آن
🔹ادامه شرح خطبه ۳بخش۳
📚پینوشت:
1. در مقاييس اللغة آمده است که يکى از دو معناى اصلى «زعم» عبارت است از سخنى که واقعيت ندارد و گوينده اش نيز به آن مطمئن مى باشد.
2. لام در «لَلّه» مفتوح است و براى استغاثه مى باشد و لام در «للشورى» مکسور است و مستغاث منه مى باشد.
3. «اَسْفَفْتُ» از ماده «اِسْفاف» به معناى نزديک شدن چيزى با شىء ديگر است و هنگامى که پرنده، خود را به زمين نزديک کند اين تعبير در مورد او بکار مى رود. اين تعبير در مورد بافتن حصير و مانند آن نيز به کار مىورد زيرا رشته هاى آن به هنگام بافتن به هم نزديک مى شود و به معناى شدّت نگاه کردن نيز آمده است. (مراجعه کنيد به مقاييس اللغة و لسان العرب).
4. «صغا» در اصل از ماده «صغو» (بر وزن فعل) به معناى تمايل به چيزى است.
5. «ضغِن» (بر وزن ضمن) به معناى کينه و عداوت است و در اصل به معناى پوشانيدن توأم با انحراف مى باشد.
6. «هن» تفسير آن در متن مى آيد.
7. در شرح نهج البلاغه خويى عدم حضور «طلحه» در شورا بلکه در مدينه، از «طبرى» نقل شده است (شرح خويى، ج 3، ص 73).
8. علماى لغت تصريح کرده اند که «هن» به معناى فلان است و در جايى گفته مى شود که انسان مى خواهد به چيزى، سربسته اشاره کند، به خاطر زشتى آن، يا به دلايل ديگرى که در نظر داشته. و معمولا اين واژه در امور بد و صفات زشت و ناخوشايند به کار مى رود و در نيکيها به کار نمى رود.
9. «نافجاً» از ماده «نفج» بر وزن «رفع» به معناى بالا آمدن و بالا آوردن است.
10. «حضْن» به معناى پهلو. «وَ نافِجاً حِضْنَيْهِ» به کسى گفته مى شود که پهلوهايش از تکبّر و يا از شکم خوارگى بر آمده باشد.
11. «نثيل» از ماده «نَثْل» (بر وزن نَسْل) در اصل به معناى خارج شدن چيزى از چيز ديگر و يا خارج کردن است و به مدفوع انسان و حيوانات اطلاق مى شود.
12. «مُعْتَلَف» از ماده «عَلَف» به معناى جايگاه علف است و مجموع اين تعبير و تعبير قبل کنايه از کسى است که پيوسته در فکر جمع آورى مال و مصرف آن است و به تعبير ديگر انباشتن و خالى کردن شکم است.
13. «خَضم» به معناى خوردن با تمام دهان است و نقطه مقابل آن «قضم» است که به معناى خوردن با نوک دندان هاى پيشين است بعضى نيز گفته اند خضم به معناى خوردن علف تازه است و قضم به معناى خوردن علفهاى خشک.
14. الغدير، ج 8، ص 286.
15. «اِنْتَکَثَ» از ماده «نَکْث» (بر وزن عکس) به معناى شکستن و واتابيدن است و لذا به شکستن پيمان، نکث عهد گفته مى شود.
16. «فَتْل» به معناى پيچيدن و تابيدن است و مفتول و فتيله نيز از همين باب است.
17. «اَجْهَزَ» از ماده «اِجْهاز» هنگامى که در مورد مجروح به کار رود مفهومش اين است که مرگ او را تسريع کنند و هر چه زودتر کار او را تمام نمايند.
18. «کَبَت» از ماده «کَبُو» (بر وزن کبک) به معناى سقوط کردن و يا افتادن به صورت است و در مواردى که دست و پاى حيوان مى پيچد و به رو مى افتد به کار مى رود.
19. «بطْنَتُه» از ماده «بطن» به معناى پُر کردن شکم از طعام و يا پرخورى است.
20. «آلُکُمْ» از ماده «اَلا، يألو» به معناى کوتاهى کردن و تأخير انداختن است بنابراين لکم آلکم يعنى من هيچ کوتاهى نکردم (لسان العرب).
21. کامل ابن اثير، ج 2، ص 425.
22. کامل ابن اثير، ج 3، ص 49.
23. مروج الذّهب، ج 2، ص 321.
24. تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 160.
25. منظور از آيه حجاب آيه «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ الْحِجابِ» است که درباره زنان پيامبر آمده است. طلحه گفت: پيامبر مى خواهد امروز آنها را از ما بپوشاند ولى فردا که از دنيا رفت ما با آنان ازدواج مى کنيم. البتّه اين سخن عمر درباره طلحه در تناقض آشکارى است با آنچه در آغاز گفت که پيامبر از دنيا رفت و از اين شش نفر راضى بود.
26. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 1، ص 185 تا 188 (با تخليص).
27. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 2، ص 129 تا 158.
28. کامل ابن اثير، ج 3، ص 180.
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ 🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران آیه ۷۲ ... به این ترتیب، روشن مى شود: آنها گرفتار خود برتربینى عجی
✨
🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران
🌷آیه ۷۵
🔹شأن نزول:
این آیه، درباره دو نفر از یهود نازل گردیده که یکى امین و درستکار، و دیگرى خائن و پست بود نفر اول عبداللّه بن سلام بود که مرد ثروتمندى ۱۲٠٠ اُوقِیِّه(۱) طلا نزد او به امانت گذارد، عبداللّه همه آن را به موقع به صاحبش رد کرد و به واسطه امانت دارى خداوند او را در آیه فوق مى ستاید.
نفر دوم فنحاص بن عازورا است که مردى از قریش یک دینار به او امانت سپرد، فنحاص در آن خیانت کرد، خداوند او را به واسطه خیانت در امانت نکوهش مى کند.(۲)
بعضى گفته اند: منظور در جمله اول، جمعى از نصارى بودند و اما کسانى که خیانت در امانت نمودند یهود مى باشند.(۳)
اگر هر دو هم مراد باشد مانعى ندارد; زیرا مى دانیم، گرچه غالب آیات قرآن در مورد خاص نازل شده اما جنبه عمومى دارد و به اصطلاح مورد مخصص نخواهد بود.
🌿تفسیر:
🔻خائنان و امینان اهل کتاب
آیات فوق، چهره دیگرى از اهل کتاب را مشخص مى کند; زیرا جمعى از یهود عقیده داشتند: مسئول حفظ امانتهاى دیگران نیستند، حتى حق دارند امانات آنها را تملک کنند، منطق آنها این بود: ما اهل کتابیم، و پیامبر الهى و کتاب آسمانى او در میان ما بوده است، بنابراین اموال دیگران براى ما احترامى ندارد، ولى همه اهل کتاب با این طرز تفکر غیر انسانى موافق نبودند، بلکه گروهى از آنان خود را موظف به پرداخت حقوق دیگران مى دانستند.
در نخستین آیه مورد بحث، قرآن به هر دو گروه اشاره کرده، حق هر کدام را ادا مى کند، مى فرماید: در میان اهل کتاب کسانى هستند که اگر ثروت زیادى به رسم امانت به آنها بسپارى به تو باز مى گردانند (و به عکس) کسانى هستند که اگر یک دینار به عنوان امانت به آنها بسپارى به تو باز نمى گردانند، مگر تا زمانى که بالاى سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشى
(وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطار یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدینار لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاّ ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً).
قِنْطار همان گونه که در تفسیر آیه ۱۴ همین سوره گفته شد، در اصل به معنى چیز محکم است سپس به مال زیاد نیز گفته شده، پل را به خاطر استحکامش قَنْطَرَه ، و اشخاص با هوش را قِنْطِر مى گویند، چون داراى تفکر محکمى هستند.
منظور از قِنْطار در این آیه همان مال فراوان است، و منظور از دینار، مال اندک.
به هر حال، قرآن مجید به خاطر خلافکارى گروهى از آنها، همه آنها را محکوم نمى کند، و این یک درس مهم اخلاقى به همه مسلمین است.
ضمناً نشان مى دهد آن گروهى که خود را در تصرف و غصب اموال دیگران مجاز و مأذون مى دانستند، هیچ منطقى جز منطق زور، و سلطه را پذیرا نیستند، و نمونه آن را به طور گسترده در دنیاى امروز در صهیونیست ها مشاهده مى کنیم، آرى این گروه از یهود چنان هستند که در پرداخت حقوق دیگران هیچ اصلى را جز اصل قدرت، به رسمیت نمى شناسند، تصویب نامه هاى جهانى، افکار عمومى مردم دنیا، و مفاهیمى از قبیل حق و عدالت براى آنها معنى ندارد و این در حقیقت از مسائل جالبى است که در قرآن مجید در آیه فوق پیشگویى شده، و به همین دلیل، مسلمانان براى استیفاى حقوق خود از آنان، هیچ راهى جز کسب قدرت ندارند.
پس از آن در ادامه همین آیه، منطق این گروه را در مورد غصب اموال دیگران بیان مى کند، مى فرماید: این به خاطر آن است که آنها مى گویند: ما در برابر اُمِّیِّین (غیر اهل کتاب) مسئول نیستیم (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَیْسَ عَلَیْنا فِی الأُمِّیِّینَ سَبیلٌ).
أُمِّیِّین به معنى افراد درس نخوانده و بى سواد است، ولى منظور آنها مشرکان عرب و اعراب بود که معمولاً از خواندن و نوشتن آگاهى نداشتند، و یا این که منظور آنها تمام کسانى بود که از خواندن تورات و انجیل بى بهره بودند.
آرى، آنها با این خود برتربینى و امتیاز دروغین، به خود حق مى دادند که اموال دیگران را به هر اسم و عنوان، تملک کنند.
بى شک این منطق از اصل خیانت آنها در امانت، به مراتب بدتر و خطرناک تر بود; زیرا اگر افراد خائن، کار خود را غلط بدانند، لااقل مرتکب یک گناه اند اما اگر در این کار، خود را صاحب حق بدانند گناه بزرگ ترى مرتکب شده اند.
قرآن مجید در پاسخ آنها در پایان همین آیه با صراحت مى گوید: آنها بر خدا دروغ مى بندند در حالى که مى دانند
(وَ یَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ).
آنها به خوبى مى دانستند که در کتب آسمانیشان به هیچ وجه اجازه خیانت در امانت هاى دیگران به آنان داده نشده، در حالى که آنها براى توجیه اعمال ننگین خویش چنین دروغ هایى را مى ساختند و به خدا نسبت مى دادند.
ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
parhizgar11.mp3
12.88M
✨✧﷽✧✨
📖 ترتیل
🍃جزء۱۱
🎤استاد پرهیزگار
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
#دعاےعهد
❣ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ ❣
🔆اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ🔅وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ🔅وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُور🔅وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ
🔅وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ🔅وَ مُنْزِلَ #الْقُرْآنِ الْعَظیمِ🔅وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ🔅وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ
🔆اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ🔅وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ🔅وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ🔅یا حَىُّ یا قَیُّومُ
🔆أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ🔅وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ🔅یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ🔅وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ🔅وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ🔅یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ🔅یا #حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
🔆اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ
#الْقائِمَ بِأَمْرِکَ🔅صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ🔅عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ🔅فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها🔅سَهْلِها وَ جَبَلِها🔅وَ بَرِّها وَ بَحْرِها🔅وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ🔅وَ مِدادَ کَلِماتِهِ🔅وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ🔅وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
🔆أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى #صَبیحَةِ یَوْمى هذا🔅وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى
#عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى🔅لا أَحُولُ عَنْها وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
🔆اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِه🔅وَالذّابّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِه🔅وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ🔅وَالْمُحامینَ عَنْهُ🔅وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ🔅#وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
🔆اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ🔅الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً🔅#فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى🔅مُؤْتَزِراً کَفَنى🔅شاهِراً سَیْفى🔅مُجَرِّداً قَناتى🔅مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى🔅فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
🔆اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ🔅وَ الْغُرَّةَ الْحَمیدَة🔅َوَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ🔅وَ #عَجِّلْ فَرَجَهُ🔅وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ🔅وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ🔅وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ🔅وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ🔅وَاشْدُدْ أَزْرَهُ🔅وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ🔅وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ🔅فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ:
🌷ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ🌷
🔆فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا #وَلِیَّکَ🔅وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ🔅الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک🔅حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ🔅وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ🔅وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ🔅وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ🔅وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ🔅وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ🔅وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ🔅وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ.
🔆اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ #بِرُؤْیَتِهِ🔅وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ🔅وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ.
🔆اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ🔅وَ عَجِّلْ لَنا #ظُهُورَهُ🔅إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ #قَریباً🔅بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
🌷اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان☆
🌷اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان☆
🌷اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان🌹
✨اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرج🌥
✨﷽✨
✅علت تاکید روایات به وضو گرفتن با آب سرد
✍از روایات اهل بیت عصمت علیهم السلام چنین برداشت میشود که آب گرم در وضو کراهت داشته و وضو با آب سرد افضل و بهتر از آب گرم است.
1⃣زیرا میکروب هایی که بر اعضاء وضو قرار دارند و ممکن است نفوذ جلدی پیدا کرده و وارد بدن شوند. اما فرمانهای آب سرد آنها را نابود میسازد و هر چه آب سردتر باشد اکسیژن آن بیشتر و فعالیت میکروب کشی آن زیادتر است.
2⃣وقتی مقداری آب سرد بر اعضای وضو میریزیم، آن عضو سرد شده و جریان خون برای گرم کردن آن قسمت با سرعت و شدت بیشتری به سوی آن قسمت حرکت میکند و باعث طراوت و شادابی پوست و بدن میشود. همانطوریکه امروز با ماساژ قلب احیاء انجام میشود و بیمار به زندگی برمیگردد شستن و دست کشیدن روی اعضای وضو هم باعث تسریع جریان خون در بدن میشود.
❣امام صادق علیه السلام فرمودند:
کسى که وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک کند، یک حسنه براى او نوشته میشود، اما کسى که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته میشود. زیرا اگر وضو با آب سرد صورت پذیرد و پس از آن از خشک کردن آن اجتناب شود،
بدن در برابر سرمائی که در اثر خشک نکردن آب وضو حس میکند، خود به خود درجه حرارتش بالا میرود تا آب وضو را خشک کند، که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیر پوست میشود و اکسیژن بیشتری به بافتهای پوست و مقداری هم عضلات زیر پوست میرسد و باعث نیرو و نشاط میگردد.
♨️شاید جالب باشد که بدانید اعضایی که در وضو شسته میشوند،حدود هشتاد درصد اعصاب حسی بدن هستند، به طوریکه که اگر به جای وضو انسان تمام بدنش را کامل بشوید، چیز زیادی نسبت به تحریک وضو،به دست نمیآید. به همین خاطر در روایات به دائم الوضو بودن و تجدید وضو با آب سرد برای فرو نشاندن خشم و آرامش اعصاب و نشاط بدن، تاکید زیادی شده است.
📚بحارالأنوار، جلد۸۰، صفحه۳۱۴، روایت۲، باب۵
هدایت شده از 🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
https://www.yjc.ir/fa/news/6230473/
متنکاملخطبهپيامبرصلیالله علیه و آله و سلم
در غدیرخم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃دعای همسر دارشدن برای جوانان مجرد
✨امام علی علیهالسلام :
🔹دو رکعت نماز و دعا
خدایا به من همسری عطا کن با ۵ ویژگی
1⃣صالحه2⃣ ودود 3⃣ قنوع 4⃣ شکور 5⃣غیور
🤲خدایا موانع اشتغال وازدواج جوانان را برطرف کن
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘ 📚نهج البلاغه/حکمت ۵۷ 🔹ارزش قناعت و خودکفایی(اخلاقی) ✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : الْقَنَاعَةُ
✨
🌿شرح حکمت ۵۷
( مکارم شیرازی )
🍃ارزش قناعت
🔹سرمايه بى پايان:
امام(علیه السلام) در این گفتار کوتاه و حکمت آمیز به اهمیت قناعت اشاره کرده مى فرماید: «قناعت مالى است که هرگز تمام نمى شود»;
(الْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ یَنْفَدُ).
در تعریف قناعت مى توان گفت: حالتى است که انسان با داشتن آن به حد اقل ضروریات زندگى مى سازد و به دنبال زرق و برق و اضافاتى که فکر و وقت انسان را پیوسته به خود مشغول مى دارد و آلوده انواع محرمات مى کند نمى رود.
داشتن این روحیه به منزله ثروت پایان ناپذیر است، چرا که انسان را از تمام ثروت هاى دنیا بى نیاز مى سازد;
همواره سربلند زندگى مى کند و با عزت و آبرو ادامه حیات مى دهد. دست نیاز به سوى دیگران دراز نمى کند و عمر خود را در مسیر تشریفات و تجملات بر باد نمى دهد.
در گفتار حکیمانه 44 که قبلاً گذشت امام(علیه السلام) در فضیلت قناعت پیشگان فرمود:
«طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ وَعَمِلَ لِلْحِسَابِ وَقَنِعَ بِالْکَفَافِ;
خوشا به حال کسى که (پیوسته) به یاد معاد باشد و براى روز حساب عمل کند. به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضى باشد».
در خطبه 192 نیز امام در میان اوصاف انبیا این وصف برجسته را شمرده بود: «مَعَ قَنَاعَة تَمْلاَُ الْقُلُوبَ وَالْعُیُونَ غِنًى;
آنها داراى قناعتى بودند که دل ها و چشم ها را پر از بى نیازى مى کرد».
در بحارالانوار نیز از آن حضرت نقل شده که فرمود: «طَلَبْتُ الْغِنَى فَمَا وَجَدْتُ إِلاَّ بِالْقَنَاعَةِ عَلَیْکُمْ بِالْقَنَاعَةِ تَسْتَغْنُوا;
من در جستجوى توانگرى برآمدم ولى آن را جز در قناعت نیافتم (زیرا حرص، غالب توانگران را راحت نمى گذارد) بنابراین قناعت پیشه کنید تا غنى شوید».(1)
قابل توجه این که این گفتار حکیمانه از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نیز نقل شده است همان گونه که سیّد رضى مى گوید:
«وَقَدْ رُوِىَ هذا الْکَلامُ عَنِ النَّبِىُ(صلى الله علیه وآله)».
این حدیث را «متقى هندى» در کتاب کنز العمال که از منابع معروف اهل سنت است آورده است.(2)
این نکته نیز حائز اهمیت است که سرچشمه بسیارى از نارضایى هاى مردم و شکایت آنها از وضع زندگى کمبودها و فقر نیست، بلکه گاه مى بینیم همه چیز دارند اما باز ناله و فریاد مى کنند. عامل اصلى آن عدم قناعت و توقعات بى حد و حساب است و اگر همگى به مقدار نیاز قانع باشند آرامش بى مانندى در جامعه حاکم مى شود و بسیارى از پرونده هاى جنایى و تجاوز بر اموال برچیده خواهد شد و کرامت انسانى و پاکى دامان از گناه فراهم مى شود.
ابن ابى الحدید در اینجا گفتار زیبایى از «بقراط» (سقراط) نقل مى کند که مردى او را در حال خوردن بعضى از سبزى هاى بیابان دید. به او گفت: اگر در خدمت پادشاه بودى نیاز به خوردن این نداشتى. سقراط گفت: اگر تو نیز این گونه غذا مى خوردى نیازمند نوکرى پادشاه نبودى.
شاعر مى گوید:
گنج آزادگى و گنج قناعت گنجى است که به شمشیر میسر نشود سلطان را (3)
📚پی نوشت:
(1). بحارالانوار، ج 66، ص 399، ح 91.
(2). کنز العمال، ج 3، ص 389، ح 7080.
(3). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر نهج البلاغه آمده است که این سخن در موارد متعددى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) به وسیله کسانى که پیش از سیّد رضى مى زیستند نقل شده است و چون عین این عبارت در حکمت 475 تکرار خواهد شد نقل منابع را به آنجا موکول کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 50) و در تحف العقول هم این کلام در ضمن خطبه الوسیله نقل شده است. (تحف العقول، ص 100). این سخن حکمت آمیز، در کتاب تمام نهج البلاغه در لابه لاى خطبه «وسیله» آمده است (تمام نهج البلاغه، ص 162).
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از فایلهای صوتی نهجالبلاغه
Hekmat 057.mp3
3.78M
✅شرححکمت ۵۷
👤استاد نظافت
@Nahjolbalaghe2