24.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_زمان
💡 تولد امام زمان «عجل عج الله تعالی فرجه الشریف»
#فرزندان_علی
💡#نهج_البلاغه
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: سی و نهم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی 🔹ﺍﺣﺘﺠﺎﺝ ﻣﺎﻣﻮﻥ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﻋﺒﺎﺳﻲ ﺑﺮ ﻓﻘﻬﺎ
✅ قسمت:چهلم
ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻠﻲ، ﮔﻔﺖ: ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺣﺎﺭﺛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﻭﻗﻮﻉ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺩﺍﺩﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺎﻳﻌﻪ ﺑﻲ ﺍﺳﺎﺱ؟ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﻤﻦ ﺑﮕﻮ: ﺍﮔﺮ ﭘﺴﺮﻱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ ﻛﻪ ﺑﺴﻦ ﭘﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﮕﻮﻳﺪ: ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ، ﻣﻮﻟﺎﻱ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻱ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻣﻴﺪﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺎﻥ ﺑﻲ ﺍﻃﻠﺎﻉ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﭘﺴﺮ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡﺗﻌﺮﻳﻒ ﻭ ﺗﺎﻛﻴﺪ ﺁﻥ ﺑﺮﺁﻳﺪ ﺁﻳﺎ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ، ﺁﻳﺎ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﺮﺍ، ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺳﺤﻖ ﺁﻳﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﭘﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻨﻴﻦ ﻋﻤﻠﻲ ﻣﻨﺰﻩ ﻣﻴﺪﺍﻧﻲ ﻭﻟﻲ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻨﺰﻩ ﻧﻤﻴﺸﻤﺎﺭﻱ؟ ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ، ﻓﻘﻬﺎﺀ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻤﻨﺰﻟﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﻫﻴﺪ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ (ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻳﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﻱ) ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﺪ: " ﺍﺗﺨﺬﻭﺍ ﺍﺣﺒﺎﺭﻫﻢ ﻭ ﺭﻫﺒﺎﻧﻬﻢ ﺍﺭﺑﺎﺑﺎ ﻣﻦ ﺩﻭﻥ ﺍﻟﻠﻪ " ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﮕﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻭﺍﻗﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ، ﻓﻘﻂ ﺍﺣﺒﺎﺭ ﻭ ﺭﻫﺒﺎﻥ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﺍﻣﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻣﺮﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﻣﻴﻨﻬﺎﺩﻧﺪ. ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﺴﻜﻮﻳﻪ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 179 ﮔﺬﺷﺖ) ﺩﺭ ﺗﺎﻟﻴﻒ ﺧﻮﺩ " ﻧﺪﻳﻢ ﺍﻟﻔﺮﻳﺪ " ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎﻣﻮﻥ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ
ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﺍﺣﺪﻱ ﺍﺯ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ ﻗﻴﺎﻡ ﺑﺨﺪﻣﺖ ﻭ ﻓﺪﺍﻛﺎﺭﻱ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺮﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﭼﻮﻥ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﺸﺘﻲ ﺑﺎﻧﻲ ﻛﺮﺩ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻭ ﺟﺎﻧﻔﺸﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ، ﻭ ﺳﭙﺲ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺣﺪﻭﺩ ﻭ ﻣﺮﺯﻫﺎﻱ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺷﺠﺎﻋﺎﻥ ﻭ ﺩﻟﺎﻭﺭﺍﻥ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﻴﭻ ﺟﻨﮓ ﺟﻮﻱ ﻗﻮﻱ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻴﭻ ﺳﭙﺎﻫﻲ ﺭﻭ ﺑﺮ ﻧﮕﺮﺩﺍﻧﺪ، ﻗﻠﺐ ﺍﻭ ﻗﻮﻱ ﻭ ﻧﻔﻮﺫ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺑﻮﺩ، ﺑﺮ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺗﺴﻠﻂ ﻭ ﺁﻣﺮﻳﺖ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﺍﺣﺪﻱ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﺗﺴﻠﻄﻲﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺩﺭ ﻛﻮﺑﻴﺪﻥ ﺍﻫﻞ ﺷﺮﻙ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ، ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﻭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺤﻠﺎﻝ ﻭ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺯ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺩﺍﻧﺎﺗﺮ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ، ﻭ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ " ﺍﻧﺖ ﻣﻨﻲ ﺑﻤﻨﺰﻟﻪ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻣﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﻟﺎ ﺍﻧﻪ ﻟﺎ ﻧﺒﻲ ﺑﻌﺪﻱ ".
ﻛﻠﺎﻡ ﻣﺴﻌﻮﺩﻱ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩﻱ- ﺷﺎﻓﻌﻲ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻟﺶ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 171 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﻣﺮﻭﺝ ﺍﻟﺬﻫﺐ " ﺻﻔﺤﻪ 49 ﮔﻮﻳﺪ: ﭼﻴﺰﻫﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﺴﺒﺐ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﺤﻘﺎﻕ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻭ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺑﺮ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﻲﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﭘﻴﺸﺪﺳﺘﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻧﺠﻨﺎﺏ ﺩﺭ ﺧﻮﻳﺸﻲ ﻭ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻭ ﺟﺎﻧﻔﺸﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﻋﻠﻢ ﺑﻜﺘﺎﺏ ﻭ ﺗﻨﺰﻳﻞ ﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻭﺭﻉ ﻭ ﺯﻫﺪ ﻭ ﺣﻜﻢ ﻭ ﺩﺍﻭﺭﻱ ﻭ ﻋﻔﺖ ﻭ ﻋﻠﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﻣﺰﺍﻳﺎ ﻭ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺍﺕ، ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺣﺪﺍﻛﺜﺮ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﺍﺭﺍ ﻭ ﺣﻆ ﻭ ﻧﺼﻴﺐ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺣﺮﺍﺯ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ (ﺩﺭ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﻭ ﺷﺮﻑ ﻭﻓﻀﻴﻠﺖ) ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻨﻬﺎﺋﻲ ﻭ ﻣﻨﺤﺼﺮﺍ ﺑﺎﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺳﻨﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭﻱ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﺍﺟﺮﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻣﻔﺘﺨﺮ ﮔﺸﺘﻪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻧﺖ ﺍﺧﻲ ﻳﻌﻨﻲ: ﺗﻮ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻲ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻴﻜﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻛﺲ ﺣﺮﻳﻒ ﻭ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻧﺒﻮﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﺟﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻧﺖ ﻣﻨﻲ ﺑﻤﻨﺰﻟﻪ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻣﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﻟﺎ ﻟﺎ ﻧﺒﻲ ﺑﻌﺪﻱ
ﻳﻌﻨﻲ: ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﻤﻨﺰﻟﻪ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻫﺴﺘﻲ ﺍﺯ ﻣﻮﺳﻲ، ﺟﺰ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺑﺎﻟﺎﺧﺮﻩ ﺍﻳﻦﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ " ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ "، ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﻋﺎﻱ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺍﻧﺲ ﻣﺮﻍ ﺑﺮﻳﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺑﺤﻀﻮﺭ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺁﻭﺭﺩ، ﺩﻋﺎ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻧﻤﻮﺩ: ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﺩﺧﻞ ﻋﻠﻲ ﺍﺣﺐ ﺧﻠﻘﻚ ﺍﻟﻴﻚ ﻳﺎﻛﻞ ﻣﻌﻲ ﻣﻦ ﻫﺬﺍ ﺍﻟﻄﺎﺋﺮ، ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺗﺮﻳﻦ ﺧﻠﻘﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﺍﺧﻞ ﻓﺮﻣﺎ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﻍ ﺑﺨﻮﺭﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻋﺎ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﺪ. ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩﻱ. (ﺍﻥ ﻫﺬﺍ ﺗﺬﻛﺮﻩ، ﻓﻤﻦ ﺷﺎﺀ ﺍﺗﺨﺬ ﺍﻟﻲ ﺭﺑﻪ ﺳﺒﻴﻠﺎ) ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺰﻣﻞ
ﻏﺪﻳﺮ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﻋﺰﻳﺰ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺷﺪ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﻣﺸﻴﺖ ﻭ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻣﻮﻟﻲ (ﺫﺍﺕ ﺍﻗﺪﺱ ﺑﺎﺭﻱ ﺳﺒﺤﺎﻧﻪ) ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺗﻌﻠﻖ ﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻏﺪﻳﺮ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﺎﻗﻲ ﻭ ﺗﺮ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ ﺯﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻛﻬﻨﻪ ﻭ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﻧﺴﺎﺯﺩ ﻭ ﺳﺎﻝ ﻭ ﻣﺎﻩ، ﺍﻭ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻭ ﺍﺛﺮ ﺁﻥ ﻧﻜﺎﻫﺪ، ﻟﺬﺍ
ﺩﺭ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺁﻥ ﺁﻳﺎﺗﻲ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺻﺮﺍﺣﺖ ﺑﻴﺎﻥ ﺗﺮﺟﻤﺎﻥ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﻣﺖ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺷﺎﻡ ﺑﺎ ﺗﺮﺗﻴﻞ، ﺁﻳﺎﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﻛﺮﻳﻢ ﺭﺍ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻭ ﻣﺪﻟﻮﻝ ﺁﻳﺎﺕ ﻛﺮﻳﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﺴﭙﺎﺭﻧﺪ، ﻭ ﮔﻮﺋﻲ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺿﻤﻦ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﺎﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺎﺭﻳﺎﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﻣﻌﻄﻮﻑ ﻣﻴﺪﺍﺭﺩ، ﻭ ﺍﺛﺮ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﻣﻬﻤﻪ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻗﺎﺭﻱ ﺗﺠﺪﻳﺪ، ﻭ ﻃﻨﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﺍﻭ ﻣﻨﻌﻜﺲ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﺪ ﺗﺎ ﻫﺮ ﻣﺴﻠﻢ ﻭ ﻗﺎﺭﻱ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺍﻟﻬﻲ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﻛﺒﺮﻱ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻭﺍﺟﺐ ﮔﺸﺘﻪ ﻧﺼﺐ ﺍﻟﻌﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻤﺪﻟﻮﻝ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﺑﻤﺎﻧﺪ.
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سی و سوم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻2. ه
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سی و چهارم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻3. میگویند خوارج، انسان های مؤمن و زاهد بودند. ما گفتیم چنین مطلبی مربوط به عموم خوارج است نه سران و خواص آنان. اگر ابن ملجم جزو بدنه عمومی خوارج بود چه طور شراب نوشید و با قطام همبستر شد؟ آیا موقع نوشیدن شراب، متوجه نشده که مایعی که می نوشد با آب یا هر چیز دیگر فرق دارد؟
🔻آیا می توان گفت که او متوجه نشده که شراب می نوشد؟ چنین احتمالی عقلا منتفی است. هر انسان عاقلی بوی شراب و سایر مایعات را تشخیص می دهد. در نتیجه می توان گفت ابن ملجم، از سران خوارج بود نه از عموم آن ها.
🔻4. اشعث برای کمک به ابن ملجم و شبیب بن بجره در قتل امام حاضر می شود. همانطور که گفتیم او به ابن ملجم می گوید که سریع تر کار قتل امام را انجام دهد تا رسوا نشود.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
به پروردگارت سوگند، (در قیامت) از همه آنها سؤال خواهیم کرد،
(حجر/۹۲)
*
عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ
از آنچه انجام مى داند!
(حجر/۹۳)
*
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ
آنچه را مأموریت دارى، آشکار ساز. و از مشرکان روى گردان (و به آنها اعتنا نکن).
(حجر/۹۴)
***
إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ
به یقین ما شرّ استهزاکنندگان را از تو دفع کردیم.
(حجر/۹۵)
*
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ ۚ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
همان کسانى که معبود دیگرى با خدا قرار مى دهند. امّا بزودى مى فهمند (که در اشتباه بودند)!
(حجر/۹۶)
*
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ
ما مى دانیم سینه ات از آنچه آنها مى گویند تنگ
مى شود (و تو را سخت ناراحت مى کنند).
(حجر/۹۷)
"
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ
(براى دفع این ناراحتى) پروردگارت را تسبیح گو و ستایش نما. و از سجده کنندگان باش.
(حجر/۹۸)
*
وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ
و پروردگارت را عبادت
کن تا یقین تو را فرارسد (و از جهان چشم فروبندى).
(حجر/۹۹)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه حجر آیات(۸۵تا۹۱)🔹 🔴تجزیه گران و التقاطى ها! از آنجا که گرفتارى همیشگى انسان،
🔹تفسیر سوره مبارکه حجر آیات ۹۲ تا۹۹🔹
🔷مکتبت را آشکارا بگو!
در این آیات که آخرین آیات سوره حجر است نخست به سرنوشت مقتسمین (تجزیه گران) که در آیات قبل از آنها سخن به میان آمده بود پرداخته و مى گوید: سوگند به پروردگارت که ما به طور قطع از همه آنها سؤال خواهیم کرد (فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ).
* * *
از تمام کارهائى که انجام مى دادند (عَمّا کانُوا یَعْمَلُونَ).
روشن است: سؤال خداوند براى کشف مطلب پنهان و پوشیده اى نیست، چرا که او از اسرار درون و برون آگاه است، و ذره اى در آسمان و زمین از علم بى پایان او مخفى نیست.
بنابراین، سؤال مزبور به خاطر تفهیم به خود طرف است تا به زشتى اعمالش پى ببرد، و یا به عنوان یک نوع مجازات روانى است; چرا که بازجوئى از کارهاى خلاف، آن هم توأم با سرزنش و ملامت، آن هم در جهانى که انسان به حقایق نزدیکتر و آگاهتر مى شود، دردناک و زجرآور است، بنابراین، در حقیقت این پرسشها بخشى از مجازات آنهاست.
ضمناً عمومیت عَمّا کانُوا یَعْمَلُونَ نشان مى دهد که: از همه اعمال آدمى بدون استثناء سؤال خواهد شد و این خود، درسى است براى همه انسانها که لحظه اى از اعمال خود غافل نمانند.
و این که: بعضى از مفسران این سؤال را محدود به مسأله توحید و ایمان به انبیاء و یا مربوط به معبودهاى مشرکان دانسته اند سخنى است بى دلیل، بلکه مفهوم آیه کاملاً تعمیم دارد.
و اما این سؤال که: چگونه در آیه فوق خداوند تأکید بر مسأله سؤال مى کند، در حالى که در سوره الرحمان آیه ۳۹ مى خوانیم: فَیَوْمَئِذ لایُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ: در آن روز از هیچ کس نه انسان و نه جنّ سؤالى نمى شود پاسخش را سابقاً گفته ایم که خلاصه آن این است: در قیامت مراحلى است، در بعضى از مراحل، از مردم سؤال مى شود، و در بعضى از مراحل، سؤال و جوابى در کار نیست، و مسائل خود به خود روشن است، و یا این که: سؤال زبانى وجود ندارد; چرا که طبق آیه ۶۵ سوره یس بر دهانها مهر گذارده مى شود، و تنها سؤال از اعضاى پیکر و حتى پوست بدن مى شود.
* * *
پس آن گاه، فرمان قاطعى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى دهد و مى گوید: در برابر هیاهوى مشرکان و مجرمان نه تنها ضعف و ترس و سستى به خود راه مده، و ساکت مباش، بلکه آشکار آنچه را مأموریت دارى بیان کن و حقایق دین را با صراحت برملا ساز (فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ).
و از مشرکان، روى گردان و نسبت به آنها بى اعتنائى کن (وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ).
فَاصْدَعْ از ماده صدع در لغت به معنى شکافتن به طور مطلق ، و یا شکافتن اجسام محکم است، و از آنجا که با شکافتن چیزى، درونش آشکار مى شود، این کلمه به معنى اظهار و افشا و آشکار کردن آمده است.
و به درد سر شدید هم صداع مى گویند، به خاطر این که گوئى مى خواهد سر را از هم بشکافد!.
به هر حال، اعراض از مشرکان در اینجا یا به معنى بى اعتنائى است، و با ترک مبارزه و پیکار با آنها; زیرا در آن زمان، هنوز قدرت مسلمانان به مرحله اى نرسیده بود که، در مقابل خشونت دشمن دست به مبارزه مسلحانه بزنند.
* * *
پس از آن خداوند براى تقویت قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او اطمینان مى دهد که در برابر استهزاء کنندگان از وى حمایت مى کند، مى فرماید: ما شرّ استهزاء کنندگان را از تو دفع کردیم (إِنّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ).
ذکر این جمله به صورت فعل ماضى با این که: مربوط به آینده است ظاهراً اشاره بر حتمى بودن این حمایت است، یعنى به طور مسلّم ما شرّ آنها را از تو دفع خواهیم کرد، و این مسأله اى است حتمى و تمام شده.
البته بعضى از مفسران، حدیثى نقل کرده اند، که: شش گروه (یا کمتر) هر کدام به نوعى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به باد استهزاء مى گرفتند، و هر گاه، او به دعوت برمى خاست، با سخنان خود، تلاش مى کردند: مردم از اطراف وى متفرق شوند، ولى خداوند هر یک از آنها را به بلائى مبتلا ساخت و آن چنان در خود فرو رفتند که پیامبر را فراموش کردند (شرح ابتلاى آنها در بعضى از تفاسیر آمده است).
* * *
سپس مستهزئین را چنین توصیف مى کند: آنها کسانى هستند که با خدا معبود دیگرى قرار مى دهند، ولى به زودى از نتیجه شوم کار خود آگاه خواهند شد (الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).
ممکن است این تعبیر اشاره به آن باشد: اینها کسانى هستند که، افکار و اعمالشان خود مسخره است; زیرا آن قدر نادانند که در برابر خداوندى ـ که آفریننده جهان هستى است ـ معبودى از سنگ و چوب تراشیده اند، با این حال مى خواهند تو را استهزاء کنند!⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه حجر آیات ۹۲ تا۹۹🔹 🔷مکتبت را آشکارا بگو! در این آیات که آخرین آیات سوره حجر ا
↩️بار دیگر به عنوان دلدارى و تقویت هر چه بیشتر روحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله)، اضافه مى کند: ما مى دانیم که سخنان آنها سینه تو را تنگ و ناراحت مى سازد (وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُونَ).
روح لطیف تو و قلب حساست، نمى تواند این همه بدگوئى و سخنان کفر و شرک آمیز را تحمل کند و به همین دلیل ناراحت مى شوى.
* * *
ولى ناراحت مباش! براى زدودن آثار سخنان زشت و ناهنجارشان به تسبیح پروردگارت بپرداز و در برابر ذات پاکش سجده کن (فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ السّاجِدِینَ)!.
چرا که، این تسبیح خداوند، اولاً ـ اثرات بد گفتار آنها را از دلهاى مشتاقان اللّه مى زداید، و از آن گذشته، به تو نیرو و توان مى بخشد، نور و صفا مى دهد، روشنائى و جلا مى آفریند، پیوندت را با خدا محکم مى کند، اراده ات را نیرومند مى سازد، و به تو قدرت تحمل بیشتر و جهاد پى گیرتر و قدم را سختر مى بخشد.
لذا در روایات از ابن عباس مى خوانیم: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) غمگین مى شد، به نماز برمى خاست و آثار این حزن و اندوه را در نماز از دل مى شست.
* * *
و سرانجام آخرین دستور را در این زمینه به او مى دهد که: دست از عبادت پروردگارت در تمام عمر بر مدار و همواره او را بندگى کن تا یقین فرا رسد (وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ).
معروف و مشهور در میان مفسران این است که منظور از یقین در اینجا همان مرگ است و به این جهت مرگ، یقین نامیده شده که یک امر مسلّم است، و انسان در هر چیز شک کند، در مرگ نمى تواند تردید به خود راه دهد.
و یا این که: به هنگام مرگ پرده ها کنار مى رود و حقایق در برابر چشم انسان آشکار مى شود، و حالت یقین براى او پیدا مى گردد.
در سوره مدثر آیات ۴۶ و ۴۷ از قول دوزخیان مى خوانیم: وَ کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ * حَتّى أَتانَا الْیَقِینُ: ما همواره روز رستاخیز را تکذیب مى کردیم * تا این که یقین (مرگ ما) فرا رسید .
از اینجا روشن مى شود: آنچه از بعضى از صوفیه نقل شده که: آیه فوق را دستاویزى براى ترک عبادت قرار داده اند و گفته اند: آیه مى گوید: عبادت کن تا زمانى که یقین فرا رسد، بنابراین بعد از حصول یقین نیازى به عبادت نیست ! گفتار بى اساس و بى پایه اى است; چرا که اولاً ـ به شهادت بعضى از آیات قرآن که در بالا اشاره کردیم یقین به معنى مرگ است، که هم براى مؤمنان و هم براى دوزخیان، براى همه خواهد بود.
ثانیاً ـ مخاطب به این سخن، پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، و مقام یقین پیامبر بر همه محرز است آیا کسى مى تواند ادعا کند که داراى مقام یقین از نظر ایمان نبوده است.
و ثالثاً ـ تواریخ متواتر نشان مى دهد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) تا آخر ساعات عمرش عبادت را ترک نگفت و على(علیه السلام) در محراب عبادت کشته شد، و همچنین سایر امامان.
* * *
نکته ها:
۱ ـ آغاز دعوت علنى اسلام
به طورى که از بعضى از روایات استفاده مى شود آیات فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ * إِنّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ در مکّه نازل شد، بعد از آن که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) سه سال مخفیانه دعوت کرد و عده قلیلى از نزدیکان پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او ایمان آوردند که نخستین آنها، از زنان خدیجه و از مردان على (علیه السلام) بود.
بدیهى است دعوت به توحید خالص، و در هم ریختن نظام شرک و بت پرستى در آن زمان، و در آن محیط کار عجیب و وحشتناکى بود و به همین جهت از همان آغاز این مسأله نمایان بود که: گروهى به استهزاء برمى خیزند به همین جهت خداوند به پیامبرش قوت قلب مى دهد که: از انبوه دشمنان و استهزاء کنندگان نهراسد، و دعوت خود را آشکارا و علنى سازد، و به یک مبارزه پى گیر منطقى در این راه دست بزند.
* * *
۲ ـ تأثیر توجه به خدا در قدرت روح
در زندگى انسان، همیشه مشکلاتى بوده و هست و این طبیعت زندگى دنیا است، و هر قدر، انسان بزرگتر باشد این مشکلات بزرگتر است، و از این رو مى توان به عظمت مشکلاتى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن دعوت بزرگش با آن روبرو بود پى برد.
ولى مى بینیم خداوند به پیامبرش دستور مى دهد: براى کسب نیرو و سعه صدر بیشتر، در برابر انبوه این مشکلات، به تسبیح پروردگار و نیایش و سجده بر آستانش روى آورد، این نشان مى دهد: عبادت اثر عمیقى در تقویت روح و ایمان و اراده آدمى دارد.
از روایات مختلف نیز استفاده مى شود: پیشوایان بزرگ هنگامى که با بحرانها و مشکلات عظیم روبرو مى شدند به درِ خانه خدا مى رفتند و در پرتو عبادتش آرامش و نیرو مى یافتند.
* * *
۳ ـ عبادت و تکامل
مى دانیم انسان موجودى است که: بالاترین استعداد تکامل را دارد، از نقطه عدم آغاز به حرکت کرده، و به سوى بى نهایت همچنان پیش مى رود و هرگز چرخ تکامل او (هرگاه در مسیر باشد) متوقف نخواهد شد.⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
↩️بار دیگر به عنوان دلدارى و تقویت هر چه بیشتر روحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله)، اضافه مى کند: ما م
↩️از طرفى مى دانیم: عبادت: مکتب عالى تربیت است، اندیشه انسان را بیدار و فکر او را متوجه بى نهایت مى سازد، گرد و غبار گناه و غفلت را از دل و جان مى شوید، صفات عالى انسانى را در وجود او پرورش میدهد، روح ایمان را تقویت و آگاهى و مسئولیت به انسان مى بخشد.
و به همین دلیل ممکن نیست انسان لحظه اى در زندگى از این مکتب بزرگ تربیتى بى نیاز گردد، و آنها که فکر مى کنند: انسان ممکن است به جائى برسد که، نیازى به عبادت نداشته باشد، یا تکامل انسان را محدود پنداشته اند، و یا مفهوم عبادت را درک نکرده اند.
علامه طباطبائى در تفسیر المیزان در این زمینه بیانى دارد که: فشرده و خلاصه آن را ذیلاً مى آوریم: همه موجودات این جهان به سوى تکامل مى روند، و نوع انسان تکاملش در دل اجتماع صورت مى گیرد، به همین دلیل ذاتاً اجتماعى آفریده شده است .
از طرفى اجتماع، در صورتى مى تواند پرورش و تکامل انسان را تضمین کند که داراى احکام و قوانین منظمى باشد، و افراد مجتمع در پرتو احترام به آن قوانین، امور خود را سامان دهند، از تصادمها پیشگیرى کنند و حدود مسئولیتها را مشخص نمایند.
و به تعبیر دیگر، اگر جامعه انسانى صالح گردد، افراد مى توانند، به هدف نهائى خویش در آن برسند و اگر فاسد شود، افراد از این تکامل باز مى مانند.
این احکام و قوانین، اعم از قوانین اجتماعى و یا عبادى، در صورتى مؤثر خواهد بود که، از طریق نبوت و وحى آسمانى، گرفته شود.
این را نیز مى دانیم که: احکام عبادى بخشى از این تکامل فردى و اجتماعى را تشکیل مى دهد:
و از اینجا روشن مى شود، تا جامعه انسانى بر پا است و زندگى او در این جهان ادامه دارد تکالیف الهى هم ادامه خواهد داشت، و بر چیده شدن بساط تکلیف از انسان مفهومش فراموش کردن احکام و قوانین، و نتیجه اش فساد مجتمع انسانى است!.
این نکته نیز قابل توجه است که: اعمال نیک و عبادات، سرچشمه حصول ملکات فاضله نفسانى است، و هنگامى که، این اعمال به حدّ کافى انجام گرفت و آن ملکات فاضله در نفس انسان قوت یافت، آن ملکات، نیز به نوبه خود سرچشمه اعمال نیک بیشتر و اطاعت و بندگى خدا خواهد شد.
بدینگونه معلوم مى شود: آنها که گمان کرده اند هدف از تکلیف، تکمیل انسان است، بنابراین، هنگامى که انسان به کمال خود رسید، بقاء تکلیف معنى ندارد، مغالطه اى بیش نیست; چرا که اگر انسان دست از انجام تکالیف بردارد فوراً جامعه رو به فساد خواهد گذاشت، و در چنان جامعه اى چگونه یک فرد کامل مى تواند زندگى کند؟ و اگر با داشتن ملکات فاضله دست از عبادت و بندگى خدا بردارد، مفهومش تخلف این ملکات از آثار قطعى آنها است (دقت کنید).
✔️پایان تفسیر سوره حجر
@Nahjolbalaghe2