eitaa logo
لشکر فرشتگان( زنان شهیده)
1.4هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
9.7هزار ویدیو
50 فایل
لشکری از فرشتگان که از جان مقدس خویش در راه اسلام مایه گذاردند؛ تماشاچی نبودند و قدم در میدان عمل نهادند و در نقش معماران ایران جدید ظاهر شدند ارتباط با ادمین: @sarbazaneaghaa کانال خبری صامدون به این کانال انتقال یافت 👇 https://eitaa.com/samedunkhabar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📡 جواب خانم دکتر منصوری اصل به فائزه هاشمی ماشاءالله به این شیر زن ایرانی 🇮🇷 🔺 🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمله وحشیانه نیروی انتظامی به تجمع ارام ومسالمت امیز مردم که نسبت به سیاستهای نظام داشتند. عه عه ببخشید اشتباه شد
امروزکه‌وضعیت‌فرهنگے‌را‌میبینیم... مے‌فهمم‌‌کہ‌چرارهبـری‌با‌علامتِ "چفیه‌روۍ‌دوش" بہ‌ماتذکرمے‌دهند، این‌چفیـه "عَلَــــم" است..✌️🏼!' -🌱حاج‌قاسم‌سلیمانی
🔴 سلیطگی امروز فائزه هاشمی، نتیجه اشرافیت دیروز پدر! 🔹امروزِ ‎، نتیجه اشرافیت سیاسی دیروز پدرش و حزب کارگزاران است. اگر فائزه امروز از ترامپ و سلطنت‌طلبان و رضا پهلوی و مجاهدین خلق و هر براندازی ولو هجنس‌بازان و مفسدان اخلاقی، خیلی راحت حمایت می‌کند و می‌گوید با آنان مشکلی ندارد، بخاطر اشرافیت سیاسی دیروز است.‏ 🔸نتیجه اشرافیت سیاسی و اقتصادی، همیشه و در همه تاریخ، همین سلیطگی و پیمان بستن با ظالمان و فاسدان و هم‌پیالگی با مفسدان اخلاقی و حمله به مظلومان و مستضعفان است. اگر همه علما و نخبگان و مردم، مقابل اشرافیت سیاسی پدر او می‌ایستادند، دیگر اتفاقات بعدی رخ نمی‌داد و حوادث ۸۸ به بعد‏ شکل نمی‌گرفت. 🔹اینکه آقازاده‌ای که نه سوادی دارد،نه مدرک علمی قابل توجهی دارد، نه رزومه مدیریتی موفقی دارد، نه اندیشمندی است، نه فیلسوف است، فقط ناعادلانه، بخاطر آقازادگی پله‌های ترقی سیاسی و اقتصادی را طی کرد و کسی جلوی او نایستاد، کارش به اینجا میکشد و با ترامپ هم‌پیمان میشود!‏ 🔸تاریخ را هم که نگاه می‌کنیم در صدر اسلام همین بود. وقتی علما و بزرگان و مردم، جلوی اشرافیت سیاسی بعد از رحلت پیامبر (ص) را نگرفتند، اشرافیت اقتصادی دوران عثمان شکل گرفت، فاصله‌های طبقاتی شکل گرفت، سابقون اسلام آنقدر خوردند و خوردند و بعد مقابل امیرالمومنین(ع) ایستادند و بعدها آنگونه مقابل حضرت اباعبدالله(ع) ایستادند. 🔹سرانجام این خط، به فساد فرهنگی و ترویج رقاصی و فساد اخلاقی و آن فاجعه‌ها در مکه و مدینه دردوران امام سجاد(ع) کشید و مکه و مدینه، در آن برهه شدند پایگاه فاحشه‌ها و رقاصه‌ها و خواننده‌های زن! خلاصه، این سیر طبیعی است اگر جلویش گرفته نشود. ✅ :
💎 | پدری که استاد بود ⭐️ پدر ما را عادت داده بود که هیچ فرصتی را از دست ندهیم و هیچ روزی را بدون بهره‌گیری از درس و مباحثه نگذرانیم. ایشان از فرصت تعطیلی درس حوزه در ایّام ماه محرّم و همچنین ماه‌های تابستان هم بهره می‌گرفت. در هفت روز اوّلِ ماه محرّم به من درس می‌گفت و سه روز بعد از آن را به مجالس روضه‌ی امام حسین (علیه‌السّلام) می‌رفت. 🔆 چیزی را به نام «تعطیلی تابستانی» قبول نداشت و می‌گفت: ما در نجف علی‌رغم هوای طاقت‌فرسا و گرمای سخت، درسمان را ادامه می‌دادیم؛ بنابراین تابستان‌ها در مشهد چرا باید درس و تحصیل تعطیل شود؟‍! 🌀 مطوّل* را در ماه‌های تعطیل تابستان خواندم. شیخ فشارکی در تابستان از قم به مشهد می‌آمد و دو ماه می‌ماند. من او را قبلاً دورادور می‌شناختم، چون پیشتر در مشهد ادبیات عرب را تدریس می‌کرد و بعد هم که به قم می‌رفت، به تدریس همین دروس در قم می‌پرداخت. از او خواستم در مشهد به من مطوّل درس بدهد، که پاسخ مثبت داد و من ساعت‌هایی طولانی از روز را به درس خواندن در نزد او می‌پرداختم. لذا بیان و مقداری از معانی و بدیع مطوّل را در خلال دو تابستان ـ یعنی ظرف چهار ماه ـ به پایان رساندم. 💥 شیخ فشارکی بعداً فهمید که من مکاسب هم می‌خوانم و لذا از پیشرفت سریع من در فقه شگفت‌زده شد. او خود، این کتاب را در قم تدریس می‌کرد. 🔰 پدرم بر درس خواندن ما به طور مستمر نظارت می‌کرد. ما را گاه با تشویق و گاه با تندی، به آن ترغیب می‌کرد. من همیشه تسلیم روش پدر و مجری خواست او بودم. هرگاه در مورد درسی که می‌خواندم، اظهار نظر می‌کردم، پدرم خیلی خوشحال می‌شد و به من که چهارده پانزده ساله بودم، می‌گفت: تو مجتهدی و قدرت استنباط داری. 💡 با برادرم مباحثه می‌کردم. پس از مباحثه، پدرم ما را به اتاق خود می‌خواند، از ما پرسش می‌کرد و آنچه را نتوانسته بودیم بفهمیم، برایمان توضیح می‌داد. 🏡 خانه‌ی ما سه اتاق داشت. دو اتاق از آنِ پدر بود: یک اتاق نسبتاً بزرگ برای میهمان‌ها، و یک اتاق هم برای مطالعه و غذا‌ خوردن و استراحت؛ شبیه حجره‌ی طلّاب. ما هم همگی یک اتاق داشتیم: چهار برادر و چهار خواهر، با مادر! در مواردی که مادر میهمان یا روضه‌ داشت، ناگزیر بودیم بیرون خانه بمانیم! در اتاق مخصوص پدر، میزی به درازا و پهنای ۸۰ در ۴۰ بود. پدر در سمت طول میز چهارزانو می‌نشست، ما هم هر دو کنار یکدیگر در یک سمت عرض آن می‌نشستیم. به‌خاطر هیبت و جدّیّت پدر در اثنای درس و مذاکره، من و برادرم بر سر اینکه کدام دورتر از پدر بنشینیم، با هم کشمکش داشتیم! 💯 بی‌شک این تندی و خشم پدر هر‌چند جنبه‌های منفی داشت، امّا منکر جنبه‌های مثبت آن نمی‌توانم بشوم؛ زیرا این سخت‌گیری ما را منضبط بار آورد و از انحرافاتی که برای برخی فرزندان روحانیّون به علّت عدم توجّه به آنها پیش می‌آمد، به دور داشت. یکی دیگر از اثرات آن نیز این بود که من توانستم ادبیات عرب و دوره‌ی سطح فقه و اصول را در پنج سال و نیم به پایان برسانم... 🔻* مطول: این کتاب شرحی است در زمینه علوم زبان عربی 🔻** مکاسب: از مهمترین کتابهای فقهی شیعه در باب معاملات ❇️ بخشی از خاطرات دوران جوانی و مبارزات آقا به نقل از کتاب «خون دلی که لعل شد» ▪️به مناسبت سالگرد درگذشت آیت‌الله سیدجواد حسینی‌خامنه‌ای 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱
✅زوج استرالیایی عروسی‌شان را در جمکران گرفتند! فرح و احمد اصالتا عراقی هستند، اما در استرالیا زندگی می‌کنند. روزی که قرار شد مراسم عروسی بگیرند بیش از هرچیزی رضایت امام عصر برای‌شان مهم بود و سادگی مراسم‌شان! آن‌ها از استرالیا راهی ایران شدند تا وصال‌شان را در مسجد جمکران جشن بگیرند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا