eitaa logo
نماز اول وقت
78 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
7.3هزار ویدیو
415 فایل
﷽♥️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ‍‍‍الفرج❁ امام صادق(ع): اولین چیزى که از هر انسانى سؤال مى شود نماز است، در صورتى که نماز او پذیرفته بود بقیه اعمال او نیز امکان دارد پذیرفته شود. ولى اگر نماز....
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 همسردار بود و همسایه‌دار... علیرضا اجازه نمی ‌داد که هر شب من از خواب بلند بشم و به بچه رسیدگی کنم. می‌گفت: یک شب من، یک شب شما... یک‌بار هم شام آماده کرده بودم ، که فهمیدیم همسایه‌مون فکر ‌کرده شوهرش خونه نمیاد و شام درست نکرده. علیرضا فوراً غذای خودمون رو برد برای آنها. وقتی ازش پرسیدم: پس خودمون چی بخوریم ؟ ، گفت: "ما نان و ماست می‌خوریم..." 📌خاطره‌ای از زندگی سردار شهید علیرضا عاصمی 📚منبع: کتاب همسرداری سرداران شهید @hamsaranekhoob
✍امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام میفرمایند: ای مردم! از خدایی بترسید، 💥که اگر سخنی گویید می‌شنود، 💥و اگر پنهان دارید، می‌داند؛ و برای مرگی آماده باشید؛ 💥که اگر از آن فرار کنید، شما را می‌یابد، 💥اگر بر جای خود بمانید، شما را می‌گیرد، 💥و اگر فراموشش کنید، شما را از یاد نبرد. 📚 نهج‌البلاغه، حکمت ۲۰۳ @hamsaranekhoob
امام على عليه السلام: داراييهايى خود را با [دادن ]زكات حفظ كنيد حَصِّنُوا أموالَكُم بالزَّكاةِ ميزان الحكمه جلد5 صفحه 17 @hamsaranekhoob
🌸 پیشنهاد جالب شهید باقری برای افزایش مهر و محبت اگر بینِ بسیجی‌ها حرفی می‌شد ، می‌گفت: «برای این حرفها به همدیگر تهمت نزنید، این تهمت‌ها فردا باعثِ تهمت‌های بزرگتر می‌شود؛ اگر از دستِ هم ناراحت شدید، دو رکعت نماز بخوانید و بگویید: "خـدایا! این بنـده ی تو حواسش نبود ، من از او گذشتم ، تو هم از او بگذر..." اینطور مهر و محبت بینِ شما زیاد می‌شود...» 📌خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حسن باقری 📚منبع: یادگاران۴ «کتاب شهیدباقری» صفحه ۳۰ @hamsaranekhoob
امام على عليه السلام: نعمت با بخشش، تداوم يابد بِبَذلِ النِّعمَةِ تُستَدامُ النِّعمَةُ غررالحكم حدیث4344 @hamsaranekhoob
🌺☘زیبا ترین متن دنیا سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتی خاک" که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه یا "سنگی" در دامان یک کوه یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس شاید "خاکی" از گلدان‌ یا حتی "غباری" بر پنجره اما مرا از این میان برگزیدند : برای" نهایت" برای" شرافت" برای" انسانیت" و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای : " نفس کشیدن " " دیدن " " شنیدن " " فهمیدن " و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید من منتخب گشته ام : برای" قرب " برای" رجعت " برای" سعادت " من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده: به" انتخاب " به" تغییر " به" شوریدن " به" محبت " وای بر من اگر قدر ندانم… 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
سلام طاعات قبول خانمی 35ساله هستم دو پسر 11و2/5ساله دارم پسر بزرگم خیلی باهوشه منظمه و مسئولیت پذیره اما زبان تند و تیزی داره و همه از زبان نیش دارش گلایه دارند مدام تیکه میندازه هم در مدرسه و هم در خانه و بیشتر در مقابل من اینطوره تا پدرش .. بی محبته و گستاخی عجیبی در کلامش هست البته پدرش هم این اخلاق رو دارن و من خیلی نگرانم از این بابت به نظرتون چطور میتونم کمکش کنم که این اخلاق رو ترک کنه؟سپاسگزارم 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
امام هادی علیه السلام: مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلاَ تَأْمَنْ شَرَّهُ هر كه براى خود شخصيّت و ارزشى قائل نشود از گزند او خاطر جمع مباش تحف العقول جلد۱ صفحه۸۸۱ @hamsaranekhoob
🌸 شهیدی که بخاطر رسیدن به همسر ، نماز شکر خواند : تا آمدنِ مهمان‌ها برایِ مراسم عقد، توی اتاق تنها بودیم. آقا عبدالله ازم خواست که برایش مُهر بیاورم.بهش گفتم: «تا نگید چرا می‌خواهید نماز بخوانید، بهتون مُهر نمیدم.» ایشون در جوابم گفت: «خدا بهم همسر داده و به همین خاطر می‌خواهم نماز شکر بخوانم.» 📌خاطره‌ای از زندگی روحانی شهید عبدالله میثمی 📚منبع: یادگاران5 «کتاب شهید میثمی» ، صفحه 47 @hamsaranekhoob
✍ تعبیر شگفت‌انگیز شهید کاظمی در مورد مزار شهید خرازی با حاج احمد برای مأموریت رفته بودیم اصفهان. در مسیرِ بازگشت حاجی ما رو بُرد گلستان شهدا و گفت: بچه‌ها ! دوسـت دارین دری از درهـای بهشت رو بهتون نشون بدم؟ گفتیم: چی از این بهتر... حـاج احمد کفش‌هایش رو در آورد ، وارد گلزار شد و مستقیم ما رو بُرد سرِ مزار شهید حاج حسین خرازی و با یقین گفت: از این قبرِ مطهر دری به بهشت باز میشه. بعد هم اونجا نشست و با حال و هوایی تماشایی فاتحه خواند. هیچ کدوم نمی‌دونستیم ده روز بعد حاجی شهید میشه و طبق ‌وصیتش همونجا کنار شهید خرازی دفنش می‌کنند... 📌خاطره‌ای از زندگی سرلشکر شهید حاج احمد کاظمی 📚منبع: ویژه‌نامه پروازِ عرفه @hamsaranekhoob
🌸 نگاه جالب شهید به رضایتمندی پدر.... : چند روز بود که شاد می‌دیدمش. با خودم گفتم شاید هدیه یا چیزی گیرش اومده ، که اینطور خوشحاله... اما وقتی علت شادی‌اش رو ازش پرسیدم ، گفت: تو نمی‌دونی پدرم به من چی گفت! حرفی زد که انگار دنیا رو بهم ببخشیده... بابام بهم گفت: من از تو راضی ام ... وقتی پدرم از من راضی است، میخواهی خوشحال نباشم؟!!! 📌 خاطره‌ای از روحانی شهید محمدزمان ولی‌پور 📚 کتاب مسافر ملکوت ، صفحه ۷ @hamsaranekhoob