13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #تصویری | دیدنیترین
🏷 دیدنی است حضرت...!
💠 حضرت آیت الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (مدظلهالعالی)
پادشاهی نیمه شب خواب دید که زندانی اش بی گناه است‼️
پس آزادش کرد و گفت حاجتی بخواه...🤲🏼
زندانی رو به پادشاه گفت :
وقتی خدایی دارم که نیمه ی شب تو را بیدار می کند تا مرا آزاد کنی ،
نامردیست از دیگری حاجت بخواهم...😇✨
"وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ"
و هرکس که بر خدا توکل کند ، خدا برایش کافی است❤️
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺نکته ای از صلوات شعبانیه :🌺
🍂 الْفُلْكِ الْجارِيَةِ، فِي اللُّجَجِ الْغامِرَةِ، يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَها، وَيَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا....
⚡️اهل بیت همچون کشتی در حال حرکت در اقیانوسهای عمیقند.
اقیانوس هایی متلاطم و پرخطر، که نه ساحل امنی دارند و نه آرامش و راحتی.
🚫تنها راه سالم ماندن در چنین دریای عظیم و هولناکی، سوار شدن به یک کشتی است که هم محکم و ایمن باشد و هم در حال حرکت، تا انسان را سالم به مقصد برساند.
🍁 هر کس به کشتی نجات اهل بیت وصل شود، از خطرات آخرالزمان در امان است و هرکس از آنان فاصله گیرد، حتما غرق خواهد شد (علیهم ا
🌷🍃
7.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑📸🎥 پخت کیک ۳۱۳ متری در مسجد مقدس جمکران و توزیع بین زائران😍
🌴شب از نیمه گذشته بود. نور مهتاب بی رمق بود ولی بر تاریکی مطلق غلبه کرده بود. شیخ و سید بر پشت بام مضیفی در اطراف کربلا آرمیده بودند. شیخ به آرامی برخاست. عمامه بر سر گذاشت. عبا پوشید و از پله ها به حیاط مضیف رفت.
🌴سید علی بیدار بود و متوجه برخاستن شیخ شد. با خود اندیشید که شاید شیخ وقت نماز شب را اشتباه کرده است. شیخ از مضیف خارج شد و سید مضطرب و سرآسیمه از پله پایین رفت و به دنبال او راه افتاد.
🌴شیخ از پیج کوچه ای گذشت. در کنار نهری که از فرات به میان شهر کشیده شده بود، وضو تازه کرد و دوباره به راه افتاد. شیخ پیوسته ذکرگویان و با قدم های کوتاه، کوچه های کاهگلی را طی کرد تا در نزدیکی دروازه بغداد در مقابل خانه کوچکی ایستاد.
🌴در زد و چند قدم به عقب برگشت. گویی دستی مقابل راه سید را سد کرد و او را در جایش ایستاند، نتوانست جلوتر برود. کسی در را باز کرد و شیخ را به داخل خانه دعوت کرد. شیخ نعلین خود را بیرون خانه کند، سر بر چارچوب در گذاشت و آن را بوسید. آنگاه سر خم کرد و دست بر سینه وارد شد.
🌴عطر عجیبی شامه سید علی را پر کرده بود. عطری آشنا که پیش از آن در مسجد سهله با آن سرمست شده بود. در مقابل خانه زانو زد و گریست. دیوار و در خانه را بوسه باران کرد، دست بر سینه گذاشت و عقب عقب کوچه را برگشت. او پاسخ سوال خود را یافته بود.
السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عج)
#ادبی
#امام_زمان💚
4_5776093412340009915.mp3
12.55M
🔸آخرین عروس، داستان زندگی حضرت نرجس سلام الله علیها.
🔘 قسمت دوم: رویایی سرنوشت ساز
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
✾࿐༅✧♥️✧ ༅
پروردگارا
ما را ببخش که صداها و نشانههای تو را در گسترهٔ طبیعت و در قلبهای آدمیان نشنیدیم. ما را ببخش که علائم راهگشای تو را نادیده گرفتیم.
ما را ببخش که سبکسرانه و بیاعتنا
از کنار کلامهای مقدس گذشتیم.
ما را ببخش که انسانهای آسیبدیده
و محروم را نادیده گرفتیم. ما را ببخش که سنگدلانه به قضاوت نشستیم.
ما را ببخش که بزرگترین سرمایهی زندگی خود را که روحمان است آلودیم.
ببخش و یاریمان کن دریچههای جانمان را به جانب هر چیز پاک و روشن بگشاییم و در وقت جان دادن،
دستهایمان در دست تو باشد.
✾🍃🌼🍃✾ ─
─ ✾🍃🌼🍃✾