🍉یلدای منتظران چیز دیگری است!
⏪ میگویند که#یلدا، برگرفته از واژه سریانی بهمعنای زایش،تولد و میلاد است(فرهنگ معین و دهخدا) که به آخرین شب ماه آذر گفته میشود.
✅اما نکته مهمی که باعث جشن ایرانیان قدیم شده و اکنون به آن توجه نمیشود آن است که این شب، پایان طولانیترین تاریکی سال و آغاز افول آن و بلند شدن روشنایی است به گونهای که از فردای آن روز، هر روز به طول زمان روز افزوده میشود. به همین جهت ابوریحان بیرونی آن را میلاد #خورشید دانسته است(جشنها و گردهماییها، ص ۴۷).
✅✅در یلدای #منتظران، همه خوشحالند که زمان تاریکی #غیبت خورشید #امامت به نهایت خود رسیده و از این پس، خورشید امام عصر، روز به روز اشعه روشنگر خود را بر مردم بیشتر میتاباند. این #امید، #انگیزه را برای #نبرد با تاریکی #جهالت، مضاعف و قدرت #اراده را برای درک #ظهور خورشید مهدوی دوچندان خواهد کرد.
#یلدای_مهدوی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🏝فرمونِ زندگیت رو، بده دست آقا
🚕پشت فرمون ماشین نشسته بودم و با خیالِ راحت توی اتوبان شلوغِ وسط ظهر، رانندگی میکردم. هشت، نه سالی میشد که گواهینامه گرفته بودم، ولی هیچ وقت جرأت و جسارت نشستن پیدا نکرده بودم ...
تا همین چند وقت پیش ...
که دوباره تصمیم گرفتم بر این ترس غلبه کنم.
🚕با ماشین تعلیم رانندگی، کنار مربی پشت ماشین نشستم. به معلّم رانندگی گفتم که دلهره و نگرانی مانع شده که از گواهینامهام استفاده کنم و حالا دوباره سراغ تعلیم آمدهام. نزدیک به اتمام ساعت آموزش بود. توی همان اتوبان شلوغ با دنده چهار ...خوب میرفتم.
⬅️ مربی پرسید:
"اضطرابت انگار برطرف شده!"
با "آرامش" گفتم:
✨معلومه چون شما کنارم هستید
و ترمز و گاز و کلاچ تحت کنترل شماست...
خندید و شروع کرد به حرف زدن
امّا من دیگه چیزی نمیشنیدم
خودم نکتهای طلایی گفته بودم
و غرق در حرف خودم شده بودم
یک آن توی دلم، رو کردم به
صاحب زندگیم امام زمانمُ ، گفتم:
میشه همیشه کنارم باشید؟
میشه فرمون زندگیم رو بسپارم به شما؟
✅ اگه کنترل زندگیم همیشه تحت اختیار دستای مهربون شما باشه، اون وقت من همیشه آروم و بیاضطرابم.
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚هر دستگاهی بخرید، بروشور و کاتالوگی داره که به شما کمک میکنه، مطابق اون چه که سازنده طراحی کرده با دستگاه کار کنید تا به دستگاه آسیب نرسه.
عجیبه که ما انسانها،
با این همه پیچیدگی در خلقت و ظرافت در آفرینش فکر میکنیم، میتونیم بدون هیچ دستورالعملی از طرف خداوند خوشبخت و سعادتمند بشیم!!
💚قرآن، کاتالوگ انسان خردمند و اهل تفکر هست، دستورالعمل هایی که انسان رو به آرامش هدایت میکنه و مقصدی جز سعادت و خوشبختی و آغوش خداوند نداره.
اگر به دنبال آرامش هستیم
با قرآن دوست بشیم
و به دستوراتش عمل کنیم. 💚
💌وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا
🌺🌿ﻭ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻣﺎﻳﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻭﺭﺣﻤﺖ ﺍﺳﺖ ، ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ﻭﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺧﺴﺎﺭﺕ ﻧﻤﻰ ﺍﻓﺰﺍﻳﺪ .(٨٢)
سوره اسراء🌿
#مرجانضمیری
#آرامش_با_قرآن
┈┈••••✾•🌿🌺🌿
🌺🌿🌺🌿
2_144200951249893726.mp3
4.93M
#صوت_مهدوی
🔸نمازی برای دردهای نگفتنی...
📌داستان توسل یکی از بزرگان قم، به مولای مهربان عالم، از طریق نماز استغاثه امام عصر سلام الله علیه
📚 بحارالانوار ج۹۹ ص۲۴۶
👌بسیار شنیدنی
👈حتما بشنوید و نشر دهید.
#توسلات_مهدوی
⚜@p_Mahdavi
2_144200951249893726.mp3
4.93M
#صوت_مهدوی
🔸نمازی برای دردهای نگفتنی...
📌داستان توسل یکی از بزرگان قم، به مولای مهربان عالم، از طریق نماز استغاثه امام عصر سلام الله علیه
📚 بحارالانوار ج۹۹ ص۲۴۶
👌بسیار شنیدنی
👈حتما بشنوید و نشر دهید.
#توسلات_مهدوی
⚜
شب سردی بود ...
زن بيرون ميوه فروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مىخريدند.شاگرد ميوهفروش تند تند پاكتهاى ميوه را داخل ماشين مشترىها مىگذاشت و انعام مىگرفت.
زن با خودش فكر مىكرد چه مىشد او هم
مىتوانست ميوه بخرد و به خانه ببرد.
رفت نزديکتر چشمش افتاد به جعبه چوبى
بيرون مغازه كه ميوههاى خراب و گنديده
داخلش بود با خودش گفت: چه خوبه سالم ترهاشو ببرم خونه
مىتوانست قسمتهاى خراب ميوهها را
جدا كند و بقيه را به بچههايش بدهد هم اسراف نمىشدو هم بچههايش شاد مىشدند
برق خوشحالى در چشمانش دويد
ديگر سردش نبود
زن رفت جلو نشست پاى جعبه ميوه تا دستش را برد داخل جعبه شاگرد ميوه فروش گفت: دست نزن ننه،بلند شو و برو دنبال كارت
زن زود بلند شد خجالت كشيد
چند تا از مشترىها نگاهش كردند
صورتش را قرص گرفت دوباره سردش شد
راهش را كشيد و رفت
چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد: مادرجان مادرجان
زن ايستاد برگشت و به آن زن نگاه كرد
زن لبخندى زد و به او گفت: اينارو براى شما گرفتم،سه تا پلاستيک دستش بود پر از ميوه، موز، پرتقال و انار
زن گفت: دستت درد نكنه اما من مستحق نيستم.
زن گفت: اما من مستحقم مادر،من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به همنوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسانها و احترام گذاشتن به همه آنها بی هيچ توقعى
اگه اينارو نگيرى دلمو شكستى،جون بچههات بگير.
زن منتظر جواب زن نماند،ميوهها را داد دست زن و سريع دور شد.
زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مىكرد قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود غلتيد روى صورتش.
دوباره گرمش شده بود با صدائی لرزان گفت: پيرشى... خير ببينى
✅ هيچ ورزشى براى قلب بهتر از
خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست
🟤 پیشاپیش یلدای مهربانی که نماد خانواده دوستی و عشق ورزیدن به همنوع است را شادباش میگوئیم.
یلدای امسال در هنگام خرید میوه
سهم تنگدستان آبرومند را فراموش نکنیم