🔸 بیتردید کسی به پایهی «استاد محمدتقی دانشپژوه» نسخه خطی ندیده بود و به اندازه او در راه احیایِ میراثِ خطیِ ایران تلاش نکرده است. «استاد دانشپژوه» نمونهای بیبديل در تاريخِ کتابشناسی و نسخهشناسی است.
🔹 به خاطر دارم محقق طباطبايی(ره) میگفتند يکبار از طریق تماس تلفنی، آغازِ نسخهای ناشناخته را که در علم کلام بود برای استاد خوانده بودند، و استاد دانشپژوه بیدرنگ آن کتاب کلامی را که نوشته دانشمندی از اهلسنت بود و نسخهی آن به نادرست در فهرست کتابخانه آية الله مرعشی در قم معرفی شده بود، شناسايی کرده بود.
✍ دکتر حسن انصاری (۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵)
@Nardebane_feghahat
✅ #گفتگو_با_عمرسعد_در_کربلا (2)
🔹(قال أبومخنف) حدثنى المجالد بن سعيد الهمداني و الصقعب بن زهير: أنهما كانا التقيا مراراً ثلاثاً أو أربعاً حسين و عمر بن سعد. قال: فكتب عمر بن سعد إلى عبيدالله بن زياد: أما بعد، فإنّ الله قد أطفأ النائرة و جمع الكلمة و أصلح أمر الاُمّة، هذا حسينٌ قد أعطاني 1⃣ أن يرجع إلى المكان الذى منه أتىٰ 2⃣ أو أن نسيره إلى أي ثغر من ثغور المسلمين شئنا فيكون رجلاً من المسلمين له ما لهم و عليه ما عليهم 3⃣ أو أن يأتي يزيد أميرالمؤمنين فيضع يده في يده فيرىٰ فيما بينه و بينه رأيه و فى هذا لكم رضى و للامة صلاح.
🔸 قال فلمّا قرأ عبيدالله الكتاب قال هذا كتاب رجل ناصح لأميره مشفق على قومه نعم قد قبلت! قال فقام إليه شمر بن ذى الجوشن، فقال: أتقبل هذا منه وقد نزل بأرضك إلى جنبك والله لئن رحل من بلدك و لم يضع يده في يدك ليكونن أولى بالقوة و العز و لتكونن أولى بالضعف والعجز فلا تعطه هذه المنزلة فإنها من الوهن و لكن لينزل على حكمك هو و أصحابه فإن عاقبت فأنت ولى العقوبة و إن غفرت كان ذلك لك، والله لقد بلغني أن حسيناً و عمر بن سعد يجلسان بين العسكرين فيتحدثان عامة الليل. فقال له ابن زياد: نعم ما رأيت الرأى رأيك.
📚 تاريخ الطبري، الطبري، ابن جرير ح4 ص313
@Nardebane_feghahat
🔹...فجاءَ حتّى سلَّمَ على الحسينِ و أبلغَه رسالةَ عمرِ بنِ سعدٍ إِليه، فقالَ له الحسينُ: «كَتبَ إِليَّ أهلُ مِصْرِكم هذا أن اقدم، فأمّا إِذ كرهتموني فأنا أنصرفُ عنكم»...
📚 الإرشاد، الشيخ المفيد ج2 ص85
@Nardebane_feghahat
✅ #گفتگو_با_عمرسعد_در_کربلا (3)
🔹 و لمّا رأى الحسينُ نزولَ العساكرِ مع عمرِ بن سعدٍ بنينوىٰ و مدَدَهم لقتالِه أنفذَ إِلى عمر بن سعدٍ: «انِّي أُريدُ أن ألقاكَ» فاجتمعا ليلاً فتناجيا طويلاً، ثمّ رجعَ عمرُ بنُ سعدٍ إِلى مكانِه و كتبَ إِلى عُبيَدِاللهِّ بن زيادٍ:
أمّا بعدُ: فإِنّ اللّهَ قد أطْفأ النّائرةَ وجَمَعَ الكلمةَ وأَصَلحَ أَمرَ الأمّةِ ، هذا حسينٌ قد أَعطاني أن يرجِعَ إِلى المكانِ الّذي أتى منه أو أن يسيرَ إِلى ثَغرٍ من الثُّغورِ فَيكونَ رجلاً منَ المسلمينَ ، له ما لهم و عليه ما عليهم ، أو أَن يأَتيَ أميرَالمؤمنينَ يزيدَ فيضعَ يدَه في يدِه، فيرى فيما بينَه وبينَه رأيَه، و في هذا [لكم] رضىً وللأمّةِ صلاحٌ.
📚 الإرشاد، الشيخ المفيد ج2 ص 87
@Nardebane_feghahat
🔹 ...و لمّا رأى ألّا سبيل إلي العود و لا إلي الدخول إلي الکوفة سلك طريق الشام سائراً نحو يزيد بن معاوية لعلمه (عليهااسلام) بأنّه علي ما به أرق به من ابنزیاد و أصحابه. فسار (علیهالسلام) حتی قدم علیه عمر بن سعد فی العسکر العظیم، و کان من أمره ما قد ذُکِر و سُطِر.
📚 تلخیص الشافی، الشیخ الطوسی، ج4 ص185
@Nardebane_feghahat
🔸 حاتمِ طایی را گفتند: از تو بزرگهمّتتر در جهان دیدهای یا شنیدهای؟
گفت: بلی! روزی چهل شتر قربان کرده بودم اُمرایِ عرب را، پس به گوشهٔ صحرایی به حاجتی برون رفته بودم، خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش: به مهمانیِ حاتم چرا نَرَوی که خَلقی بر سِماطِ او گرد آمدهاند؟ گفت:
هرکه نان از عملِ خویش خورَد
منّتِ حاتمِ طایی نبَرَد
من او را به همّت و جوانمردی از خود برتر دیدم.
@Nardebane_feghahat
✔️ در محضر سید رضی
🔸 از جمله فرمودههای رسول خداست: «قیّدوا العلمَ بالکتاب» [یعنی دانش را با نگارش به بند بکشید]. و این استعاره است، زیرا پیامبر دانش را به اشتری چموش و نگارش را به بند و ریسمان تشبیه کرده است؛ چنانکه اشتر نافرمان را جز با پابند زدن نمیتوان رام و آرام کرد دانش را نیز جز با نوشتن نمیتوان به چنگ درآورد.
📚 المجازات النبوية، مجاز ١۴٢ ص١٧۴
منبع: http://eitaa.com/adb_arb
@Nardebane_feghahat
✳️ #مرحوم_آیتالله_میلانی (1)
✔️ آیت الله سید محمد هادی میلانی(ره):
🔹 وقتـی دوازده ســاله بــودم فراگیــریِ اصــول کافــی و شــرح آن را بـه پایـان رسـاندم.
@Nardebane_feghahat
✳️ #مرحوم_آیتالله_میلانی (2)
🔸 در حالــی کــه هنــوز رســائل و مکاســب میخواندنــد در خــود قابلیــتِ حضــور در درس خـارج اصـولِ مرحـوم آخونـد را احسـاس کردنـد. ایشـان از پشـتبـام مدرسـه
قــوام -مجــاور مســجد شــیخ طوســی کــه مرحــوم آخونــد درس میگفتنــد- بــه درس
گــوش میکردنــد.
از آیتالله میلانی(ره) نقل است که فرمودهاند:
بـه دلیـل کـم سـن و سـالی، شـرم میکـردم کـه در بحـث مرحـوم
آخونـد حاضـر شـوم.
#فقه
#اصول
@Nardebane_feghahat
تصویری از آیت الله علوی گرگانی(ره) و آیتالله شبیری زنجانی (حفظهالله)
@Nardebane_feghahat
✳️ #گفتگو_با_عمرسعد_در_کربلا (4)
🔸 همین متن در کتاب «تنزيه الأنبياء- السيد الشريف المرتضی» ص177 هم آمده است.
@Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله بهجت (ره):
🔹 از روایت «عُلَمآءُ أُمتِی أَفْضَلُ مِنْ أَنْبِیآءِ بَنِی إِسْرائِیلَ؛ علمای امت من از پیامبران بنیاسرائیل برتر هستند» استفاده میشود که هر چند باب نبوت بسته است، ولی فیض اعم بسته نیست. از این گذشته، حضرت موسی و عیسی (علیهماالسلام) قرآن را که در اختیار ماست نداشتند.
📚 در محضر #بهجت، ج۲، ص۲۵۱
@Nardebane_feghahat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 مشکل این است که اختیارا نمیخواهیم سلمان و ابوذر شویم!
#آیت_الله_بهجت
@Nardebane_feghahat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ صحیفه سجادیه و دعای ابوحمزه ثمالی در کلام رهبر انقلاب (94/4/10)
@Nardebane_feghahat
✔️ حکیم ابوالقاسم فردوسی:
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
🔹 و در اشعار دیگری چنین سروده:
منم بنده اهل بیت نبی
ستاینده خاک پای وصی
منم بنده هر دو تا رستخیز
اگر شه کند پیکرم ریز ریز
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پیِ حیدرم
@Nardebane_feghahat
✳️ #مرحوم_آیتالله_میلانی (3)
✔️ آیت الله شمس(ره):
🔹 ایـن مســأله نــزد همــه آقایــان معلــوم بــود کــه افــراد بــه منظــور فهمیــدنِ آرایِ حــاج شــیخ {علامه غــروی اصفهانــی} بــه آیــتالله میلانی رجـوع میکردنـد. جـز ایشـان کسـی در حـوزه علمیـه نجــف نبــود کــه بتوانــد از کلمــات حــاج شــیخ ســر درآورد!
#فقه
#اصول
@Nardebane_feghahat
🔸 دو حدیث نبوی و صادقی داریم. رسول اکرم فرمودهاند: «لا تنظروا الی کثرة صلوتهم و صومهم و کثرة الحج و المعروف و طنطنتهم باللیل و لکن انظروا الی صدق الحدیث و اداء الامانة»
از حضرت صادق حدیثی نقل شده که تفسیر حدیث بالا است. میفرماید: «لا تنظروا الی طول رکوع الرجل و سجوده فان ذلک شیء إعتاده فلو ترکه استوحش لذلک، ولکن انظروا الی صدق حدیثه و اداء امانته»
[ به طول رکوع و سجودِ کسی نگاه نکنید که آن ، چیزی است که او بدان عادت کرده و اگر بخواهد آن را ترک کند وحشت میکند]
🔹 این حدیث خود دلالت میکند که عادت، ارزش اخلاقی یک کار را از میان میبرد و نمیتواند ملاکِ انسانیت و ایمان باشد. اینها هم میگویند هر چیزی - و لو بهترین کارها و فضائل انسانی باشد - همینقدر که بصورت عادت درآمد ارزش خود را از دست میدهد زیرا در این صورت، آن ملکه است که بر انسان حکم میکند، آن عادت است که طبیعت ثانوی است و بر انسان حکم میکند چه عقل بپسندد و چه نپسندد. کانت و روسو سردسته این مکتب هستند.
📚 تعلیم و تربیت در اسلام، مطهری، مرتضی ص82
@Nardebane_feghahat
✔️ قرض از عقود تملیکی است
🔹 «عقد قرض» از «عقود تملیکی» است، یعنی بهمحضِ وقوع عقد، قرضدهنده، مال را به قرضگیرنده تملیک میکند.
#فقه
@Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج فقه آیت الله مظاهری
۱۳۸۶/۱۱/۱۵
🔸 مسأله چهارم در بابِ وقف این است که آیا وقف از عقود است یا از ایقاعات؟ آیا مثل نکاح است یا مثل طلاق؟ آنکه قبول میخواهد، اسمش را میگذاریم «عقود» و آنکه قبول نمیخواهد، اسمش را میگذاریم «ایقاع». حالا این وقف از عقود است یا از ایقاعات؟
1⃣ مشهور گفتهاند از «ایقاعات» است برای اینکه قبول نمیخواهد، همین مقدار که گفت «وقفتُ»، این سلب ملکیّت میشود، یا حبس الملکیّة میشود و دیگر نمیتواند در مال تصرف بکند، مثل همان وقت که بگوید «هی طالق» که دیگر زنش نیست، اینجا هم که میگوید «وقفت للّه» دیگر این مالش نیست. پس از ایقاعات است.
2⃣ بعضی فرمودهاند «یشترط فیه القبض» و آن قبض به منزلهی «قبول» است. اگر مسجدی را وقف بکند ولو اینکه آن مسجد را هم بسازد، زمین را وقف کرده، اما هنوز کسی در آن نماز نخوانده این میتواند این زمین را خراب بکند و ملک خودش باشد، بفروشد و امثال اینها. میگویند تا قبض نشود، وقف مسجّل نمیشود، لذا مثلاً اگر وقف کند که به اولاد بدهد، اما نمیدهد تا میمیرد، این ملک به ارث به فرزندان میرسد چون «یشترط فیه القبض». این هم همان قبلتُ است و قبلت، قبض است، پس {وقف} عقد است {این دو قول در مسأله وجود دارد}...
#فقه
#وقف
@Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج فقه آیتالله مکارم شیرازی
94/06/17
🔹 من العجب که بعضی از اهل سنت به آیه ﴿وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ﴾ به عنوان دلیل بر صحتِ مضاربه استدلال کردهاند و میگویند که «ضرب فی الأرض» همان مضاربه است.
🔸 جواب این است که مراد از «ضرب فی الارض» مضاربه نیست، بلکه مراد «مسافرت برای تجارت» است. فرد گاهی با مال خود به مسافرت میرود و تجارت میکند.
#فقه
#مضاربه
@Nardebane_feghahat
🔹 أنّ الأحكام الشرعية و إن كانت أموراً اعتبارية، و ليست من سنخ الجواهر و الأعراض، و لكن يمتنع اجتماع اثنين منها في فعل واحد، كالوجوب و الحرمة، و الجواز المنع، و من المعلوم أنّ استحالة اجتماع الضدين لا تختص بالموجودات التكوينية، فيمتنع اعتبار الرخصة في فعل و ممنوعيته أيضاً.
📚 هدى الطالب في شرح المكاسب، المروج الجزائري، السيد محمد جعفر ج6 ص534
#اصول
#فقه
@Nardebane_feghahat
✳️ #مرحوم_آیتالله_میلانی (4)
✔️ آیت الله وحید خراسانی (حفظهالله):
🔹 آیـتالله غـروی اصفهانـی (کمپانی) بعـد از اینکـه سـکته کردنـد و در بیمارسـتان بغـداد، عکسـی از مغزشـان برداشـتند، گفتنـد: مغـزِ ایـن مَـرد، بـه قـدری پیچیـده اسـت کـه اگـر در اروپـا بـود، از کاشـفِ اتـم هـم برتـر بـود.
🔸 حضـرت آیـتالله میلانی 25سـال در محضــر چنیــن اســتادی درس خوانــد و بــه مبانــیِ فکــریِ او دسـت یافـت. رابطـه ایـن شـاگرد و اسـتاد، نشـان میدهـد کـه حضـرت آیـتالله میلانی از لحـاظ علمـی و حـوزوی، در چـه مقـام و منزلـت والایـی اسـت. افـکار آیـتالله کمپانـی در دسـت آیـتالله میلانی بود.
#فقه
#اصول
@Nardebane_feghahat
✳️ #مرحوم_آیتالله_میلانی (5)
✔️ نقل است که: مرحــوم آقــای میلانی در لحظــاتِ آخــرِ عمرشــان در حالــی کــه اشـک ازدیدگانشـان جـاری بـود، این اشعار را در بسـترِ بیمـاری میخواندنـد:
هین مگو ما را بدان شَه بار نیست
بـا کــریــمــان کــارهــا دشــوار نیســت
یاعلــی ایــن خانــه را در مــیزنـــم
دســت کوتاهــم اگــــر، ســر میزنـــم
یــاعــلــی ویــاعــلــی و یــا عــلــــی
از تــــو شــــد آئینــــــه دل مـنــجــلـی
@Nardebane_feghahat
✳️ #مرحوم_آیتالله_میلانی (6)
✔️ آیتالله وحید خراسانی (حفظهالله):
🔹 آنچــه بیــش از هــر خصلتــی، توجّــه مــرا بــه خــود جلــب کــرده اسـت، ذوبشـدنِ مرحـوم آقـای میلانی در ولایـت ائمـه معصومین اســت. ایــن بیــت شــعر کــه در وصیــتنامــه ایشــان ذکــر شــده، قابــل تأمــل اســت:
بندهام، بنده، ولی بیخردم
خواجه، با بیخردی میخردم
@Nardebane_feghahat
✳️ #مرحوم_آیتالله_میلانی (7)
✔️ آیتالله وحید خراسانی (حفظهالله):
🔹 {آن زمانها} شـخصی آمد گفت اسـتاندار میخواهد بیاید دیدنت! گفتـم به چه مناسبت؟! مـا اهـل این مطالب نیستیم! گفت علی أی حال میخواهــد بیاید و چارهای نیست. بعد معلوم شد که میخواهد آن آقا {شــاه} بیاید مشهد و این مقدمه است.
🔸 مـا حرکـت کردیم آمدیم منـزل آقا {مرحوم آقـای میلانی} بعـد گفتم قضیه این است و من اهل ارتباط با اینها نیستم، از آن طرف هم، خراسان را در قبضه دارند، ما تحمّل آن جهات را نداریم و مــن کارم درس و بحــث اســت و از اینهــا میمانـم. ایشـان دأبشان این بـود کـه مطلبـی کـه خیلـی مهـم بـود مدتـی دسـت بـه پیشـانی میگرفـت، مدتـی اینجـور کـرد، بعـد هـم فرمـود: «تـو بـه آنهـا بگـو اگـر فلانی {یعنی آقای میلانی} آمـد مـن هـم میآیـم.
گفتـم: «آقـا! ایـن چـه تعبیــری اســت؟! آنهــا جــواب میدهنــد که قیاس مــع الفارق اســت. بنابرایــن ایــن حــرف پیــش نمیرود. گفتنــد کــه: «من حرفـی کـه میزنـم دو نـدارد. مـا که نمیرویـم شـما هـم قطعـاً نـرو» گفتم بالأخره آن عواقبش! خلاصه از آن واقعـه حرکـت کردیـم و رفتیم قــم.
@Nardebane_feghahat