eitaa logo
نردبان فقاهت
4.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
44 ویدیو
91 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ آیت‌الله‌ شبیری زنجانی (مدظله): 🔹 مرحوم حاج آقای ما درباره اینکه أعلم علمای شیعه به طور مطلق در تمام أزمنه کیست، نوشته است: برخی شهید اوّل را اعلم می‌دانند. 🔸 شهيد اول خيلى فوق العاده بود. اگر حواشى ايشان بر «دروس» را ملاحظه كنيد، مبهوت مى‏شويد كه چقدر بر فقه احاطه دارد. 🔹 كتاب دروس شهيد اول ـ كه ناتمام هم ماند ـ بعد از مراجعه به جواهر و همه كتابها، هنوز هم تازه است و مطالب زيادى در آن وجود دارد كه در اين كتابها نيامده است. 🔸 كتاب دروس كتاب تازه‏اى است و بر فقيه لازم است كه حتى بعد از مطالعه «جواهر الكلام»، به «دروس» مراجعه كند و از مطالب ابتكارى آن بهره ببرد. 🔹 شهيد در بعضى از نُسَخ دروس حاشيه هايى دارد كه با «منه» مشخص شده است . اين حواشى خيلى قوى است و مثلاً ذكر مى‏كند كه فلان مطلب در كجا ثمره دارد و يك دفعه حدود ده مورد از ثمرات آن را ذكر مى‏كند. اینها شاهد بر احاطه فوق العاده شهيد بر فقه است و نشان مى‏دهد كه فقه مثل موم در دستش بود. 📚 جرعه ای از دریا، ج2 ص 308 @Nardebane_feghahat
✳️ شدت اهتمام به مسئله حدیث ✔️ درس خارج اصول آیت الله شبیری زنجانی 95/12/15 🔹 مرحوم شیخ {شیخ انصاری) می‌فرمایند: «فقد حكي عن أحمد بن محمد بن عيسى، أنّه جاء إلى الحسن بن عليّ الوشّاء و طلب إليه‌ (طلب منه) أن يخرج إليه كتابا لعلاء بن رزين و كتابا لأبان بن عثمان الأحمر، فلمّا أخرجهما، قال: احبّ أن أسمعهما، فقال: رحمك اللّه ما أعجلك؟! اذهب، فاكتبهما و اسمع من بعد، فقال‌: لا آمن الحدثان، فقال: لو علمت أنّ الحديث يكون له هذا الطلب لاستكثرت منه، فإنّي قد أدركت في هذا المسجد تسعمائة شيخ‌، كلّ يقول: حدّثني جعفر بن محمّد عليهما السّلام». 📚 فرائد الأصول، الشيخ مرتضى الأنصاري ج1 ص351 🔹 طبق نقل مرحوم شیخ، احمد بن محمد بن عیسی نزد حسن به علی الوشّاء برای طلب حدیث رفته و از او درخواست نموده است که کتاب علاء بن رزین و کتاب ابان بن عثمان الاحمرکه هر دو از محدثین بزرگ هستند را به او دهد و او نیز این دو کتاب را در اختیار او قرار داده است. و در ادامه مکالماتی بین این دو رد و بدل شده که مرحوم شیخ نقل کرده‌اند. 🔸 مرحوم شیخ با نقل این مطلب می‌خواهند بفرمایند: با این که نوشتن کتاب علا بن رزین و ابان عثمان زمان بر نبوده و چه بسا در طی یک یا دو روز امکان نوشتن آن‌ها بوده است (چون این ها یک جزوه ای بیشتر نبوده‌اند، همچنان که برخی از اصول سته عشر که در دست ما هستند جزوه‌ای بیش نیستند)، با این حال، احمد بن محمد بن عیسی به مرحوم وشّاء می گوید: ممکن است من در این دو روزه بمیرم بنابراین شما از اکنون به من اجازه دهید که حداقل به این مقدار مشکل رفع شود. این مطلب شدت اهتمام محدثین و علما به امر حدیث را نشان می‌دهد. @Nardebane_feghahat
✳️ (6) ✔️ آیت‌ الله‌ العظمی شبیری زنجانی: 🔸 در تاریخ شیعه دو نفر ملّای درجه اول هستند که شاگردهای آنها مهم‌ترین شاگردهای همه اعصارند : یکی وحید بهبهانی و دیگری میرزای شیرازی. 🔹 وحید بهبهانی شاگردانی همانند بحرالعلوم، صاحب ریاض، کاشف الغطاء، میرزا مهدی شهرستانی، سید محسن اعرجی و ملا مهدی نراقی داشته است که نشان دهنده موقعیت علمی ممتاز اوست. 📚 جرعه‌ای از دریا ج1 ص113 @Nardebane_feghahat
✳️ (11) ✔️ آیت الله شبیری زنجانی (مدظله العالی): 🔹 آقای نائینی در حاشیه عروه، مطلقاً را حرام دانسته، ولو اعلم بوده باشد؛ ولی در استفتائات خود گفته اگر کسی به فتاوای ایشان دسترسی نداشت، به آثار برخی قدما مثل وحید بهبهانی و… مراجعه کند. ظاهراً ایشان هیچ‌کدام از معاصرین خود را اعلم از خود نمی‌دانسته‌اند. @Nardebane_feghahat
✳️ (14) ✔️ آیت الله شبیری زنجانی (مدظله العالی): 🔹 شنیده‌ام که وحید بهبهانی در اواخر عمر خود را مجتهد نمی‌دانست و می‌گفت: سن من بالا، و قوای فکری‌ام تحلیل رفته است و نمی‌توانم استنباط کنم. لذا از شاگرد خود بحرالعلوم می‌پرسید و می‌گفت: شما فقط فتوا را بدون ذکر دلیل نقل کنید تا در آن شبهه پیدا نکنم. 🔸 مرحوم آقای حاج آقا رضا همدانی هم در اواخر عمر رساله‌اش را جمع کرد و گفت: من حافظه‌ام را از دست داده‌ام و نمی‌توانم فکر کنم و به مراجعه‌کنندگان می‌گفت: کسی که از او تقلید می‌کردید، دیگر وجود ندارد و بدین شکل آن‌ها را رد می‌کرد. 📚 جرعه‌ای از دریا ج4 ص409 @Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج فقه آیت الله شبیری زنجانی 80/07/07 🔹 اگر ما شک کردیم که چیزی جزء احکام اختصاصی پیامبر بوده یا نه؟ طبق قاعده باید بگوییم از احکام اختصاصی نیست، زیرا فعل پیامبر (صلی الله علیه وآله) برای ما حجت است و ﴿ لکم فی رسول الله اسوة حسنة﴾ و اطلاق حجیت فعل پیامبر (صلی الله علیه وآله) دلالت بر ثبوت چنین قاعده‌ای می‌کند که احکام، مشترک بین پیامبر و امت است مگر خلافش ثابت شود. @Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج فقه آیت الله شبیری زنجانی کتاب البیع 94/02/27 🔸 در بابِ بیع کسی که ذوالخیار است و حق دارد معامله را فسخ کند، این فسخ، گاهی «قولی» است و گاهی «فعلی» مثل عتق یا بیع عبد فروخته شده به دیگری یا وطی جاریه‌ فروخته شده که اینها کاشف از فسخ و إعمال خیار است و دال بر بطلان آن معامله است. 🔹 آنگاه اگر «فسخ فعلی» در بیعِ خیاری کفایت می‌کند در بیعِ فضولی به طریق اولی کفایت می‌کند. وجه اولویت آن است که بیع خیاری قطعا حادث شده و تأثیر فعلی هم در ملکیت گذاشته و تنها از حیث بقاء و استمرار متزلزل است و مع ذلک با فسخ فعلی قابل فسخ است. پس بیع فضولی که حدوثاً متزلزل است و تا اجازه نیاید تأثیری نیست و تنها قابلیت تأثیر دارد به طریق اولی با «فسخ فعلی» قابل فسخ است. @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله شبیری زنجانی (مدظله العالی): 🔸 نه تنها میرزا مهدی اصفهانی وسید موسی زرآبادی(رحمة الله علیهما) بلکه امثال مرحوم آقای خمینی که فلسفه را قبول داشتند، فلسفه را برای فهم فقه مضر می‌دانستند. 🔹 عقیده این جانب نیز همین است؛ مرحوم والد که با آقای خمینی هم بحث بود، می‌گفت که آقای خمینی فلسفه را در فقه و امثال این ها داخل نمی‌کرد و با مسائل فقهی، خیلی عرفی برخورد می‌کرد. 🔸 فلسفه ممکن است در کلام و برخی جاهای دیگر نافع باشد، لکن در باب فقه اگر مضر نباشد، نافع نیست. با مباحث فلسفی آشنا شوید ولی در فقه دخالت ندهید. 📚جرعه‌ای از دریا ج3 ص652 @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله شبیری زنجانی (مدظله العالی): 🔸 مرحوم آقای آمیرزا مهدی اصفهانی مشهد از نظر معنوی و جهات روحی فرد خیلی ممتازی بود. ایشان ضدّ فلسفه بود، در نهایت ضدّیت. 🔹 من از مرحوم حاج آقای مشایخی عراقی شنیدم که می‌گفت: به آمیرزا مهدی گفتم: آن کسی که در قم منظومه می‌گوید، نماز شبش ترک نمی‌شود و منظورم آقای خمینی بود. ایشان گفت: نماز شب می‌خواند و فلسفه می‌گوید؟! ایشان این‌گونه ضدّ فلسفه بود. 🔸 از آقای خمینی شنیدم که آمیرزا مهدی در توهین به فلاسفه قصد قربت می‌کند. 🔹 شنیدم آقای آمیرزا مهدی با این اختلاف سبک و مشرب، وقتی کتاب «کشف الاسرار» آقای خمینی را دیده بود، با اینکه ۱۷-۱۸ سال از آقای خمینی بزرگتر بود، در مشهد دست آقای خمینی را بوسید. 📚 جرعه‌ای از دریا ج2 ص540 @Nardebane_feghahat
✔️ آیت‌الله‌ شبیری زنجانی (مدظله العالی): 🔹 مرحوم میرزا محمد علی اردوبادی (متوفای 1380ق) آدم عجیبی بود. تقریباً در این پنجاه سال اخیر در نجف هر کتاب قابل توجهی منتشر می‌شد، ایشان در آن دخالت داشت. چون ادیب درجه اول بود، کتب را به او می‌دادند و او شرط می‌کرد که ابداً اسم من در کار نباشد. از این رو، همه با تمام میل می‌پذیرفتند. 🔸 آسید عبدالعزیز طباطبایی می‌گفت: در «اصل‌الشیعه» که کتاب کوچکی از کاشف‌الغطاء است، هفت تا غلط ادبی پیدا کردند، با این‌که کاشف‌الغطاء ادیب عرب است. ولی در یازده جلد کتاب «الغدیر» یک غلط ادبی وجود ندارد؛ چون صاحب الغدیر اینها را برای مرحوم اردوبادی خوانده و او اصلاح کرده است، حتی آن موقع که آقای امینی در مرض وفاتش مستلقی بود، برای مرحوم اردوبادی می‌خواند و او هم اصلاح می‌کرد. خلاصه این‌جور آدم مخلصی بود. 📚 جرعه‌ای از دریا ج1 ص577 @Nardebane_feghahat
✳️ (5) ✔️ آیت الله شبیری زنجانی(مدظله العالی): 🔹 محقق حلی راجع به مراسیل ابن ابی عمیر این اشکال را وارد کرده‌اند که او گاهی از ضعاف نقل می‌کند. بنابراین اگر روایتی را مرسلاً ذکر کرده باشد که واسطه در آن محذوف باشد، احتمال می‌دهیم که محذوف یکی از ضعاف باشد و در نتیجه نمی‌توان به آن تمسک کرد. @Nardebane_feghahat
✳️ (1) ✔️ آیت الله شبیری زنجانی(مدظله العالی): 🔹 مخالفت با استخاره، شبهه افتادن در ضرر را دارد و لذا احتياط آن است که مخالفت نکنند. 🔸 البته در مواردی هم با استخاره مخالفت شده، ولی هیچ اتفاقی نیفتاده است، چون خیلی از آن استخاره‌ها محلّ ندارد. اگر استخاره محل داشته باشد، احتیاط در ترک مخالفت است. 🔹 صاحب روضات می‌گوید: من شنیده بودم که سلطان العلماء داماد یکی از سلاطین ثلاثه صفویه بوده: شاه عباس اول، شاه عباس دوم و شاه صفی. استخاره کردم به نام شاه عباس اول بنویسم، استخاره خوب آمد. بعد هم مراجعه کردم، دیدم مسأله همین است. می‌گوید: با اینکه محل استخاره نبود، این‌جور درست می‌آید. پس اگر محل استخاره باشد، قطعاً درست در‌می‌آید. 📚 جرعه‌ای از دریا ج1 ص511 @Nardebane_feghahat
✳️ (6) ✔️ درس خارج فقه آیت الله 77/06/22 🔹 «کتاب نکاح» از جمله کتب فقهی است که هم دارای روایات بسیاری است که مبنای برخی از مباحث اساسی فقهی می‌باشد، و هم خود متضمّن بحثهای علمی و صناعی است. به علاوه نوعاً محلّ سؤال و ابتلاء می‌باشد. @Nardebane_feghahat
نردبان فقاهت
✳️ #کتاب_النکاح (47) ✔️ #یک_ماجرا_و_دو_برداشت (1) 1⃣ «عن علی، عن عمّه، عن أبی عبد اللّٰه(علیه‌السل
✳️ (48) ✔️ (2) ✔️ درس خارج فقه آیت الله 83/03/17 🔸 مورد روایت این است: که زنی نزد عمر آمده، اظهار می‌دارد: من زنا کرده‌ام! عمر نیز فوراً دستور رجم وی را صادر می‌کند، امیرالمؤمنین‌ (علیه السلام) که آنجا حضور داشتند اجرای حکم را مانع شده و از زن می‌خواهند که ماجرا را تعریف نماید، زن چنین می‌گوید: «در بیابانی گرم و سوزان عطش بر من غلبه کرد، از دور خیمه‌ای دیدم، به آنجا رفتم، مردی را آنجا یافتم و از او آب طلبیدم، او عوض آب از من تمکین خواست» تا اینجا در هر دو نقل مشترک است. 🔹 ادامه جریان در یک نقل چنین است: «من هم تمکین کردم. در این هنگام امیرالمؤمنین‌علیه السلام می‌فرمایند: «هذا تزویج والله» ولی در نقل دیگر زن می‌گوید: «من فرار کردم تا اینکه بر اثر عطش، ضعف بر من غلبه کرد به حدی که مُشرف بر موت شدم، در این حال مجبور به تمکین گشتم، حضرت می‌فرمایند آیه اضطرار یعنی «غیر باغ ولاعاد» به این زن مصونیت می‌بخشد، در این هنگام عمر می‌گوید: «لولا علی لهلک عمر» 🔸 با مقایسه این دو نقل به خوبی روشن می‌شود که در نقل اول، این مباشرت، تزویج قلمداد شده ولی در نقل دوم هر چند زنا به حساب آمده ولی به جهت اضطرار «حد» از آن ساقط گشته است. @Nardebane_feghahat
✳️ (49) ✔️ (3) ✔️ درس خارج فقه آیت الله 83/03/17 🔸 مرحوم فیض این روایت را حمل بر متعه نموده است... صاحب حدائق نیز با مرحوم فیض موافق است. صاحب وسائل هم چون این روایت را در باب متعه وارد کرده است، می‌توان استفاده نمود که با این بزرگان هم عقیده است. و ظاهراً عقیده کلینی هم با آنها یکی است چون در جواهر تعبیر می‌کند: «بعضی از ظاهریه از اصحاب ما چنین عقدی را صحیح می‌دانند» که مراد از ظاهریه که در کلام ایشان به چشم می‌خورد همان اخباری‌ها می‌باشد که تعدادشان یکی دو نفر نیست، بلکه جمعی هستند که از جمله آنها ممکن است مرحوم کلینی باشد، مضافاً بر اینکه مرحوم کلینی این روایت را در باب نکاح وارد کرده است که می‌توان استفاده کرد که از نظر وی این عمل زنا نبوده، بلکه تزویج شرعی تلقی شده است. 🔹 مرحوم فیض در کتاب الحدود آن را مفصل و در کتاب النکاح مختصر نقل نموده است. در کتاب الحدود می‌فرماید: «امیرالمؤمنین‌علیه السلام هم «تزویج والله» را فرموده و هم استدلال به آیه اضطرار نموده است منتهی آیه اضطرار را به طور علنی و در مقابل عمر مطرح نموده ولی «تزویج والله» را به اولاد و ائمه بعدی فرموده است نه به عمر خصوصاً. 🔸 بعضی‌ها روایت را حمل بر متعه کرده‌اند که عمر اعتقادی به حلیت آن نداشته است و هر دو کلام حضرت درست است، اما «مسئله اضطرار» برای اینکه عمر روی موازین خودش بپذیرد و قهراً حد آن ساقط شود و اما «مسئله تزویج» چون واقع مطلب عبارت از آن بوده است. 🔹 مرحوم فیض در ادامه می‌فرماید: «إن قلت»: این مباشرت چگونه تزویج می‌باشد، در حالی که خودش اعتراف به زنا می‌کند؟ بعد خودش جواب می‌دهد: «قلت»: میزان برای اینکه عقدی شرعاً صحیح باشد یا نباشد، اعتقاد طرف نیست؛ لذا با این که زن خیال می‌کرده که این نوع مباشرت مصداق برای زناست، زیرا او نیز تابع عمر بوده ولی در عین حال امام‌ (علیه‌السلام) آن را عقد صحیح از نوع متعه دانسته است. 🔸 مؤیّدی هم به عنوان شاهد بر مدعی اقامه شده است و آن اینکه امیرالمؤمنین‌ (علیه‌السلام) از زن سوال نفرمود که آیا شوهر دارد یا خیر؟ پس معلوم می‌شود که این مباشرت را «زنا» تلقی نفرموده است، زیرا در فرض زنا باید مشخص شود که آیا زن شوهر دار است یا بی‌شوهر و در صورت شوهر دار بودن، حکم آن رجم است نه در هر صورت. از عدم سوال حضرت معلوم می‌شود که اصلا از باب زنا نبوده تا نیاز به سؤال باشد. ما این مؤید و نیز اصل معنا را قبول نداریم و به زودی به آن اشاره خواهیم کرد. 🔹 نقدِ مؤيدِ مزبور: مطلبی که به عنوان مؤید مطرح شده بود قابل مناقشه است یعنی اینکه حضرت در مورد شوهردار بودن هیچ سوالی از زن ننمود مؤید مطلب نمی‌تواند باشد، زیرا محتمل است که حضرت آن زن را خارجاً می‌شناخته و از شوهردار بودن یا عدم آن اطلاع داشته و لذا سوال نفرموده است و نیز محتمل است که به علم امامت به این مطلب آگاهی داشته و نیازی به سوال نمودن از خود زن نبوده است، پس عدم سؤالِ حضرت منحصراً به معنای عدم تلقی زنا نمی‌باشد. @Nardebane_feghahat
✳️ (50) ✔️ (4) ✔️ درس خارج فقه آیت الله 83/03/17 🔸 مرحوم مجلسی در مرآة العقول و نیز صاحب جواهر در جواهر روایت را به معنای دیگری غیر از متعه حمل نموده‌اند و آن اینکه منظور حضرت از «تزویج والله» این است که این مباشرت تنزیلاً تزویج است، نه حقیقةً. و جهت اینکه تنزیلاً تزویج است، مسئله اضطراری است که پیش آمده و می‌دانیم که اضطرار مسوّغ و مجوز می‌باشد. بدین معنا که همان خدایی که با عقدِ صحیح اجازه وِقاع داده، در ظرف اضطرار هم وقاع را جایز و در حکم تزویج قرار داده است؛ نه اینکه واقعاً تزویج باشد. 🔹 به نظر ما این معنی معنای صحیح روایت می‌باشد. @Nardebane_feghahat
✔️ ماجرایِ متعه «أبان بن تغلب» ✔️ درس خارج فقه آیت الله شبیری زنجانی 83/03/18 🔹 «أبان بن تغلب» يك جرياني دارد كه در روايتي هست كه او در مكه متعه‌اي مي‌كند و او مرد ثروتمندي بوده. زنِ متعه‌اي، او را فريب مي‌دهد و او را در جعبه‌اي قرار مي‌دهد و درب آن را مي‌بندد و آن را به صفا مي‌آورد و از او مي‌خواهد تا پول فراواني بدهد، در غير اين صورت اعلام مي‌كنم كه تو قصد فجور داشتی و او مجبور مي‌شود ده هزار درهم بدهد. در آن روايت حضرت نهي مي‌كنند كه در مكه متعه كنند و در مدينه نيز از بعضي از روايات استفاده مي‌شود كه در آنجا متعه نكنيد، چون آنجا از نظر حكومتي تحت كنترل بوده، خصوصاً كه فقيه حكومتيِ مدينه «مالك» بود. @Nardebane_feghahat
✳️ منظور از «احتیاط» در این روایت به چه معناست؟ ✔️ درس خارج فقه آیت الله 82/07/16 🔹 «أحمد بن محمد بن أبى نصر عن ابى الحسن الرضا (عليه‌السلام) قال: قال ابوجعفر (عليه السلام): إجعلوهن من الأربع. فقال له صفوان بن يحيى: على الاحتياط؟ قال: نعم» 🔸 در این روایت امام‌ (علیه السلام) در جواب از سوال صفوان که گویا در ذهن او نیز این چنین بوده که متعه منحصر به عددی خاص نیست، چنین می‌فرمایند که حکم به عدم جواز زیاده بر اربعه از باب احتیاط و به خاطر گرفتارنشدنِ شیعیان در محیط عامّه می‌باشد، زیرا اگر کسی چهار زن داشت - حال چه هر چهار تا دائمی باشند یا همگی انقطاعی یا ملفّق باشند- به هر حال به حسب ظاهر می‌تواند چنین تلقّی کند که این چهار تا زنِ رسمیِ او هستند و مشکلی از طرف عامه که قائل به متعه نیستند متوجه او نمی‌شود، به خلاف اینکه زیاده بر چهار تا ازدواج نماید که در این صورت معلوم می‌شود که زائد، انقطاعی و متعه است. 🔹 نکته قابل توجه در اینجا این است که مراد از «احتیاط» که امام‌ (علیه السلام) فرموده‌اند، احتیاط از باب ندانستن حکم واقعی مسأله نیست، بلکه این احتیاط نظیر فتوای به احتیاطی است که در بسیاری از مواقع فقهاء آن را به عنوان حکم واقعی مسأله ذکر می‌نمایند. نظیر مواردی که می‌گویند باید به چهار طرف نماز خوانده شود یا از دو اناء اجتناب شود تا واجب واقعی و حرام واقعی حفظ شود. این احتیاط‌ها، مولوی طریقی است و نفسی نیست. و این موارد غیر از جایی است که فقیه به دلیل ندانستن حکم مسأله می‌گوید احتیاطاً واجب است. @Nardebane_feghahat
✔️ آیت‌الله شبیری‌ زنجانی (مدظله العالی): 🔹 آقای حاج سیّد ابوالفضل {آیت‌الله‌ حاج‌ سید ابوالفضل‌ موسوی‌ زنجانی} مرد بافضیلتی بود. رساله‌ای درباره حیله‌های ربوی دارد که در آن اشکال کرده و گفته است: با حکمت‌هایی که در تحریم ربا آمده، حیله‌ها نمی‌سازد، مگر ضرورت و اضطرار در کار باشد و جمله «نعم الفرار من الحرام إلى الحلال» هم دلالت بر همین معنا می‌کند؛ زیرا فرار در جایی است که اضطرار و ضرورت انسان را می‌خواهد وادار به ارتکاب حرام کند، آن‌وقت فرار از آن به حلال خوب است. 📚 جرعه‌ای از دریا ج2 ص689 @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله شبیری زنجانی(مدظله العالی): 🔸 آقای بهجت قریب به ۶۰ سال قبل به قم آمد. وی شاگرد مرحوم آشیخ محمّد حسین اصفهانی بود. 🔹 در همان اوایلی که آقای بهجت به قم آمد، من و آقای حاج سیّد مهدی روحانی از ایشان خواهش کردیم که خارج مبحث تعبّدی و توصّلی را برای ما درس بگوید؛ چون شاگرد آشیخ محمّد حسین بود و ما می‌خواستیم بر حاشیه مرحوم آشیخ محمّد حسین بر کفایه احاطه پیدا کنیم. قبول کرد. دو سه هفته‌ای از ایشان استفاده کردیم. درس در یکی از بقعه‌های حرم حضرت معصومه (س) برگزار می‌شد. به خاطر دارم اوایل من کفششان را جفت می‌کردم و ایشان ناراحت می‌شد. بعداً دیگر کفش خود را همراه می‌برد و کنار دست خودش می‌گذاشت. 🔸 آن قسمتی که ما درس گرفتیم کاشف از دقّت نظر بود. از دیگران هم شنیدم که بر دقّت نظر ایشان صحّه می‌گذاشتند. 📚 جرعه‌ای از دریا ج2 ص702 @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله شبیری زنجانی(حفظه الله تعالی): 🔸 شنيدم در امتحانات حوزه كه از طرف آقاى حاج شيخ عبدالکریم حائری برگزار مى‏شد، آقاى آشيخ محمد على اراكى با آن جلالت قدر و فضلش، مردود شده بود! امتحان معيار نيست. گاهى سخت‏گيرى در امتحان سبب مى‏شود كه طلبه خودش را ببازد و معلوماتش را از ياد ببرد. 📚 جرعه‌ای از دریا، ج2 ص691 @Nardebane_feghahat
✳️ (8) ✔️ آیت الله (مدظله العالی): 🔸 والد مرحوم آقای خبازی می گفت: من به آقای عرض کردم: شما میتوانید مثل «شرایع» بنویسید؟ فرمود: من یک صفحه اش را هم نمیتوانم بنویسم! 📚جرعه ای از دریا ج1 ص586 @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی): 🔸 از ویژگی‌های جالب آقای حاج سید جواد خامنه‌ای تقیّدشان به نافله عصر در نماز جماعتشان بود. چون نوعاً مردم آمادگی ندارند، معمولاً در نمازهای جماعت، نافله خوانده نمی‌شود. 🔹 مرحوم حاج آقای والد نافله ظهر را قبل از نماز جماعتش می‌خواند و می‌گفت: چون برخی به دخول وقت ظهر یقین ندارند، برای اینکه همه یقین کنند، نافله ظهر را می‌خوانم. ولی درباره نافله عصر می‌گفت: چون اشخاص آمادگی ندارند، نمی‌خوانم. ایشان بعد از نماز عصر در راه برگشت به منزل نافله عصر را می‌خواند. 🔹 چند سال پیش طلبه‌ای به من گفت: خوب نیست که این سنّت را (که در بیشتر نماز جماعت‌ها ترک شده است) ما نیز انجام ندهیم. گفتم: افراد آمادگی ندارند ولی اگر اکثریت آماده باشند، من می‌خوانم. شما از مأمومین سؤال کنید. بعداً آن طلبه آمد و گفت: من سؤال کردم، بیشتر آمادگی دارند. لذا از آقای حاج سیّد جواد پیروی کردم و از آن به بعد نافله را در مدرسه فیضیه می‌خوانم، البته با حذف مستحبات آن به‌گونه‌ای که زمان آن تقریباً با عصر زمان تعقیبات چندان تفاوت ندارد. 📚 جرعه‌ای از دریا ج3 ص636 @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله (مدظله‌العالی): 🔹 تهذیب از اوّلین کتاب‌‌های شیخ طوسی است و قبل از عُدّة نگاشته شده است. تألیف تهذیب در زمان مرحوم شیخ مفید (وفات 413 ق) شروع شده است و شیخ تا اوایل صلاة را در زمان مرحوم شیخ مفید نگاشته است، به خاطر این که شیخ طوسی در اوایل تهذیب از شیخ مفید با تعبیر «الشیخ ایّده الله» یاد می کند، این‌گونه تعبیر که در نزدیک به 600 مورد در تهذیب به کار رفته تا اوائل جلد دوم (ص 3) ادامه یافته و پس از آن از شیخ مفید با عبارت «الشیخ رحمه الله» یا «الشیخ رحمه الله تعالی» یاد شده است. (اوّلین مورد آن در ج2، ص12). 🔸 از این تعابیر استفاده میشود که شیخ طوسی تهذیب را در حیات شیخ مفید آغاز کرده و پس از وفات وی به پایان رسانده است. ولی تألیف عدّه را در زمان مرحوم سید مرتضی (وفات 436 ق) شروع و پس از وفات وی به اتمام رسانده است. 📚 تقریرات درس خارج فقه آیت الله سید موسی شبیری زنجانی (کتاب الصوم) ج1، ص157 و 158 @Nardebane_feghahat
🔸 آیت الله معتقدند عمل به قولِ رجالی از باب وثوق و اطمینان است، اما آیت الله عمل به آن را از باب انسداد می‌داند. @Nardebane_feghahat