ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ دوستی أهل بیت (ع)
▪️امام حسين (ع) فرمود:
«مَنْ اَحَبّنَا كَانَ مِنّا اَهْلَ الْبَيتِ».
▫️«كسى كه ما را دوست بدارد، از ما اهل بيت است».
🔸نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر، ص 85 ح19
🔰 پی نوشت:
▪️دوستی أهل بیت پیامبر(ص)، مثل یک زغال می ماند که اگر همراه شود با یک زغال برافروخته و مشتعل، آن هم مثل دیگری مشتعل می گردد. و رفاقت و ارادت و تعظیم اهل بیت(ع) از این جنس است و خواسته یا ناخواسته تاثیر و برکات خود را بر مُحبّ خود می گذارد.
▪️اما همه می دانیم که سطح و کیفیت محبت و ارادت مراتب دارد. یعنی یکی محبّ صرف است و فقط ارادت به ایشان دارد و یکی تمام حقیقتش غرق و مستغرق و ذوب در أهل بیت و دوستی این خاندان(ع) است. پس این نکته دقیقی است لذا به همان اندازه به این آتش مشتعل قرب داشته باشیم، حرارت ارادت و محبت ما بیشتر و خالص تر خواهد بود تا اینکه با تمام وجود آنان را باور و آنان را در مسیر اطاعت، تعظیم می کنیم. و به تبع قرب معنوی با آنان پیدا خواهیم کرد.
▪️ما در روایات بارها و بارها خوانده و شنیده ایم که ادعای تشیّع به زبان آوردن نیست و بعضاً نهی شده ایم چرا که این یک أمر قلبی و عملی است نه لسانی و نشانه آن حرکت در صراط امام است و نشانه محبت واقعی، اطاعت راستین است. و مُحبّ خالص، مطیع صادقی برای امام(ع) است.
▪️تمام ارادتمندان به خاندان عصمت و طهارت(ع) یک ثروت بزرگ در سینه دارند و آن بذر محبت است. این بذر محبت و ارادت اگر اسباب حیات به آن واصل نشود، جوانه نخواهد زد و رشد و نمو واقعی خود را بروز و ظهور نخواهد داد و ناچارا در همان حد خود برکات حیات و زندگی را درک و برای خود معنا می کند. اما اگر این مُحبّ، خود را به اسباب حیات نزدیک و نزدیک تر کرد، ارادت او محکوم است به سرزندگی، رشد و سعادت واقعی.
▪️انتشارات عقیله عشق
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍نهی از منکر
▪️امام حسین علیهالسلام
✓«لا يَنْبَغِى لِنَفْسٍ مُؤْمِنَةٍ تَرَى مَنْ يَعْصِى اللّهَ فَلا تُنْكِرُ عَلَيْهِ».
▫️«سزاوار نيست كه مؤمن، گناهكارى را ببيند و او را از گناه باز ندارد».
🔸كنز العمّال، ج 3، ص 85، ح5614
🔰پی نوشت:
▪️قاعدتاً امر به معروف و نهی از منکر ابتداً نیاز به ترویج معروف و پذیرش معروفات دارد، و با فراهم بودن شرایط آن، حتماً باید این واجب الهی حرمتش حفظ و بندگان خدا را به رعایت حدود آن دعوت کرد. و چنانچه در جامعه ای افرادی باشند که معروفات و منکرات برای آنان قابل پذیرش و باور نباشد، اینجا قانون هر کشوری، افراد جامعه خود را در تحت حاکمیت خود، برای حفظ نظام آن جامعه و عدم اختلال در برنامه های اجتماعی، ملزم به رعایت آن قانون و در صورت قصور، با آنان برخورد می کند.
▪️اما در مجلس امام حسین(ع) جدای از فرایند قانون و...کسانی هستند که ارادت قلبی به امام حسین(ع)دارند اما باور قلبی از سر اعتقاد ممکن است نداشته باشند. این به معنای تقابل نیست بلکه به معنای تنزل رتبه و جایگاه تقرب و انفصال است. تقابل کسی دارد که عناد و دشمنی خود را ابراز و شمشیر از رو می کشد و چشم دیدن این عظمت و بزرگی تشکیلات امام حسین و اهل بیت(ع) را ندارد. لذا ما در جمع عزا داران حسینی، شخصیت هایی از ارامنه، مسیحی، زردشت و برادران اهل تسنن و... می بینیم که به امام خوبی ها و خاندان پیامبر محبت و ارادت خود را ابراز می کنند.
▪️و نیز ممکن است در جمع ارادتمندان به امام حسین(ع)، بعضاً کسانی باشند که در جلسات حسینی حضور دارند که نه نماز می خوانند نه روزه می گیرند و نه... اما بعضی چیزها مانند بی حجابی، ظاهر و رفتار غیر استاندارد دینی و...، نمود گناهش در مجلس آقا بیشتر پیدا باشد. در حالی که شرابخوار و بی نماز و...هم در مجلس ممکن است حاضر باشند. اگر ما هنر جذب نداشته باشیم و قائل به دفع باشیم باید یک سوم جلسه را مرخص کنیم.
و بگویم آقایانی که شراب و ساز و ارتباط با نامحرم و... خوش کردند، این که نشد. پس این جلسه و خیمه برای چی برپا شد. طرف شراب خواره خودش با پای خودش آمده به واسطه ارادت به امام حسین(ع) در مجلس امربه معروف و نهی از منکر،دیگه اینکه زدن ندارد بلکه باید گفت شما چه هنری برا جذب و هدایت این ارادتمند به مراتب بالاتر از محبت و مودت داری؟! اینکه ما خواسته باشیم به این میهمانان جسارت کنیم دور از ادب و اخلاق است.
▪️حکمت تمام جلسات آقا امام حسین(ع) باطن آن دعوت به خوبی ها و معروفات و عرض ارادت است.
ولی آنچه محل کلام است که شأن میهمان حسین و آن ارادت باید پاس داشته شود.
و این دقیقاً مثل یک گوهر فوق قیمتی است که به آدم می سپارند و می گویند یا اصلش را حفظ کن یا بهتر از این به ما تحویل بده. و این هنر باید در کیفیت امر به معروف و نهی از منکر ما وجود داشته باشد که فقط دنبال اسقاط تکلیف و انجام وظیفه نباشیم بلکه به دنبال زیاد کردن رفقای امام حسین علیهالسلام و هدایت آنان باشیم و این مجالس فرصتی برای آشتی مردم، با اهل بیت علیهم السلام است.
▪️و اگر با این نگاه به دنبال هدایت دیگران باشیم، این نه تنها منافاتی با امر به معروف و نهی از منکر و تولّی و تبرّی ندارد بلکه مقوّم آن و سبب ترویج شعائر و حقیقت والای حسینی است که حتی در لحظات آخر با این همه منکری که در برابر امام حسین علیهالسلام انجام دادند و حرمت او و خاندانش را شکستند، دست از دعوت به خوبی ها و هدایت آنان بر نداشت.
▪️انتشارات عقیله عشق
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ ذکر خدای سبحان
▪️امام حسين (ع):
✓«سَأَلتُ أبي عليه السلام عَن ... مَجلِسِهِ [أي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله] فَقالَ: كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه وآله لا يَجلِسُ ولا يَقومُ إلّا عَلى ذِكرٍ».
▫️«از پدرم درباره چگونگی نشستن او [رسول خدا صلى الله عليه و آله] پرسیدم. فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نمى نشست و بر نمى خاست مگر در حال ذکر و یاد خدا».
🔸نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر، ص 85 ح19
🔰 پی نوشت:
▪️تکویناً هرآنچه منسوب به خداوند متعال، از آفرینش و هستی تا کلام خدا و ذکر خداوند متعال و اولیاء او علیهم السلام تا کسانی که تشریعاً به این حقیقت مانند شهداء و... متصل می شوند، حیّ و درّاک هستند. و دارای درک و شعور و اشراف وجودی مافوق ادراک و فهم نوع بشر هستند تا حدی که به حسب ظاهر نمی توان آن را تعقل یا مشاهده کرد.
▪️اما این شعور و اشراف هر کدام از آنان به اندازه سعه وجودی و حقیقت آنان است که به خداوند متعال و نور عظمت او متصل شده اند. لذا ائمه طاهرین (ع) در یک قله ای از این حقیقت حیات، هستند که در فهم اولیاء و مقربان الهی نگنجد تا چه رسد به پایین ترین مراتب درک و فهم یعنی ما.
▪️ذکر خداوند متعال در آن حقایقی است که ظاهر آن پیوند با خَلق دارد و باطن آن با حیّ متعال. لذا هدایت آن با او و همراه اوست نه اینکه از فضا یک انرژی و اثری بر ذکر نازل گردد، و آن ذکر صاحب تاثیر شود. لذا اسباب زیادی در فتح باب برکات ذکر، نقش اساسی دارد، تا حقیقت ذکر خداوند متعال، چون ظاهر قرآن که ذکر و کلام الهی است، بر ظاهر و باطن ذاکر خود تأثیر حقیقی خود را، به منتهای مراتب بگذارد.
▪️یکی از اسبابی که سبب می شود این نور الهی بیشتر رخ نشان دهد و باطن و ظاهر را صفا دهد، دائم الوضو بودن ذاکر و پاکی ظاهری از پلیدی ها می باشد. و این سبب طهارت، و طهارت راه وصول به بواطن قرآن و ذکر خداوند سبحان است.
▪️از اسباب دیگر دوری از معصیت الهی است که باعث می شود نور وجودی فطرت، بر تاریکی باطن آن غلبه و بابی از خضوع و خشوع را برای ذاکر بگشاید. و این نیز در پرتوی اطاعت است.
▪️و آنچه سبب تغیّر و انقلاب قلب است، خُلق مذموم است و انفعالات آن. که سیمای انسانی و فطرت الهی او را معیوب و نابود می کند لذا طهارت خُلقیات ظلمانی، جهت نیل به مراتب برکات ذکر خداوند سبحان، امری ضروری است.
▪️و دیگر آنچه سبب فتح ابواب خیر در ذکر است، توجه باطنی به خداوند متعال و روی گرفتن از غیر خدا به معنای اعم خودش است به این دلیل که هر کس رخ از یار گرفته و پشت به یار است چطور می خواهد ارتباطی پیدا کند با او مگر به معجزه!!! و یا لطف خدای متعال. پس اینکه لازم است در همه حال یاد خدا، یعنی با تأسّی از پیامبرش صل الله علیه و آله به یاد خدا باشد و اینکه تا توجه و اقبال قلبی نباشد، ذکر لسانی در حد ثواب، ذاکر خود را یاری و تأثیر کند.
▪️قطره آب از سنخ دریاست و هرگاه این قطره از دل تکه ابری به حقیقت دریا وصل شد، تا زمانی که او، خود و منیّت و وجود خود را می بیند و برای خود، استقلال و اصالت قائل است، هرگز نوبت به این درک و باور نمی رسد که او غرق و مستغرق حقیقتی است که دیگر وجودی حقیقی ندارد، بلکه هر چه هست اعتبار است.
اما اگر خود و من خود، فراموش و گم کرد، آن وقت هست که از اعتبار به حقیقت منتقل می گردد.
ذاکر نیز تا زمانی که ذکر و فکر و خود را می بیند و خدا را برای خود می خواند، از اعتبار به حقیقت منتقل نمی شود. لذا آنجایی به حقیقت ذکر نائل و برکات آن را دریافت می کند که فاصله بین فطرت و حقیقت ذکر را، کم کرده باشد و ذاکر و خواسته او، در این میان نباشد. که چه خوش گفت حافظ:
▫️میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
▫️تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز
▪️انتشارات عقیله عشق(س)
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ بندگان دنیا
▪️امام حسين (علیه السلام):
✓«اِنّ الناسَ عَبيدُ الدُّنْيا و الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْمَعائشُهمْ فاذا مُحِّصوا بالْبَلاء قَلَّ الدّيّانون».
▫️«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان میچرخد و تا وقتی زندگیهاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک میشوند».
🔸تحف العقول، ص245
🔰 پی نوشت:
▪️یکی از نعمت های بزرگ خدای متعال آفرینش دنیا و ما فیها است. و بهره گرفتن درست از آن، سعادت دنیا و آخرت را رقم می زند و برعکس رفتار خلاف نظم و نظام آفرینش آن، نظم زندگی ساکنان آن و در کل نظم دنیا را به هم می زند.
▪️آیات و روایات بی شماری در نکوهش دنیا وارد شده است که دنیا سبب سقوط و تنزل و گرفتاری و... است اما واقعیت این است که دنیا فی نفسه پلید نیست و خُبث ذاتی ندارد، بلکه طهارت و خباثت آن، بسته به نوع استفاده و مصرف ما دارد.
▪️یک نعمت کسب شده در آن، برای عده ای می شود حلال، که با آن معراج می روند و به مقام قرب الهی می رسند، و برای یک عده ای می شود حرام و در مقابل امام خود علیه السلام شمشیر می کشند و به جهنم سقوط می کنند. این رزق دنیوی، ذاتا خباثت ندارد، بلکه بندگان خدا و بندگان دنیا هستند، که تولید نور و ظلمت می کنند.
▪️آنچه که در آیات و روایات از دنیا نهی شده ایم خود دنیا نیست، بلکه این حبّ و علاقه و شیفتگی و حرص دنیا است که تولید ظلمت می کند و این مبغوض خداوند متعال است و الا اگر در مسیر توحید باشد، خاک دنیا چون خاک کربلا شفا، آب آن، زمزم و سنگ آن، خانه خدا و قبلگاه، که همه گِرد آن حاجی می شوند و طاعت حق می کنند و... پس این چنین دنیایی ذاتا خباثت ندارد.
▪️ آنچه از ساده زیستی ها که عملاً ارتباط به دنیا گریزی داده می شود، در صورتی درست است که این ساده زیستی حاصل یک امر قلبی باشد و این قرینه ای است از حکایت باطن شخص، که هیچ حُبّ و علاقه ای از آن شخص به دنیا نیست و حُبّ و شیفتگی به ذخاریف دنیا در باطن او مبغوض است. و این سبب صحت مطابقت باطن با ظاهر می شود و ساده زیستی آن شخص می شود فضیلت، و الا در صورت عدم صحت مطابقت،چه بسا سر از نفاق در آورد و این خیلی برای یک موحد خطرناک است چرا که این خطر وجود دارد که این روحیه، به تمام اعمال قلبیه و عبادی او سرایت کند. چرا که وقتی به شکل رفتار و مشرب بعضی از مؤمنین توجه می کنیم، می بینیم که بین ساده زیستی او و احوالاتش هیچ تناسبی نیست و بعضاً آنقدر دلبستگی به پول، شهرت و ریاست و بعضی از عناوین و شئون دنیوی در روحیات بعضی افراد رخنه کرده است، که این ساده زیستی و دنیا گریزی ظاهری، یک چیز خلاف واقع به نظر می آید. لذا این فضیلت ساده زیستی را برای بعضی از مؤمنین اینطور باید توجیه کرد که همانطور که در بعض روایات در باب زُهد، امر به تَزهُّد کرده اند، برای نیل به این فضیلت، در امر دنیا گریزی و تمرین آن، خود را وادار به ساده زیستی کرده است و لو اینکه قلباً، نفس و هوای نفس آن را خوش نداشته باشد.
▪️اما باید دقت کرد تا ریشه ها و رگه های این حبّ و شیفتگی دنیا در ما وجود دارد نباید احساس خلاصی از این رذیله کنیم چراکه هر لحظه ممکن است به واسطه امری این ریشه ها در قلب ما جان تازه بگیرد و تمام قلب ما پُر شود از محبت دنیا و اینجا نه تنها بغض دنیا تبدیل به حُبّ آن شد بلکه در آن مقام، حال ما حال انسان مریضی می شود، که تب دارد و از تب خود خبر ندارد لذا هرچه به ما از پند و اندرز و عبرت ها می رسد گویا توهمی بیش نیست و ما خود را در کمال صحت و پاکی پندار می کنیم و این یعنی بنده دنیا شدن، که حوادث و احوالات زمان هر لحظه درون ما را زیر و رو می کند و آنجاست که دین خدا بازیچه رفتار ما می شود و این یعنی سقوط به پست ترین منازلی که معلوم نیست چه بلا و ابتلائی بر صاحب خود نازل کند.
▪️پس شیفتگی دنیا دارای معنایی فراتر از ساده زیستی و تجمل گرایی و... دارد، بلکه یک امر قلبی است که منشأ رهایی از آن، تبدیل محبت آن، به منفوریت و مبغوضیت است، که سبب خشکاندن ریشه های شهوات و هوای نفس در قلب، و غایت آن می شود زهد به دنیا، و جلوه گری آن در رفتار به صورت ساده زیستی و گریز از شهرت و عناوین دنیوی و دنیا طلبی و... نمود می کند. لذا برای ایجاد این حال، أمر به رفتن قبرستان و زیارت اهل قبور، عبرت و تفکر و زیاد یاد مرگ کردن شده ایم، تا در قلب ما تبدیل به ملکه شود. لذا علامت این زهد، به ساده زیستی صرف نیست، بلکه به فرو ریختن و شکستن محبت دنیا و نفرت و بغض آن، تا جایی که بین تمکّن و عدم تمکّن شئون دنیوی برای ما هیچ فرقی نکند. و این به معنای حرام کردن حلال خدا بر خود و کناره گرفتن از دنیا نیست بلکه در روایات ما به شدت از آن نهی شده است.
▪️انتشارات عقیله عشق(س)
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ذکر حقّ تعالی
▫️ز ترک ذکر حقّ استغفرالله
▫️ز ترک تا ترک گویم الحمدلله
▫️ز ترک تا ترک توکلتُ علی الله
▫️چو ترک گردد چه شیرین ذکر الله
▫️که ذکر و ذاکر بی محو الله
▫️که دَیر را مذکوری نی به ز الله
▫️حضور خواهی روی کن روی الله
▫️که با غفلت نسازد ذکر الله
▫️چه گم شد هستیم سر خوش زالله
▫️که کُل الشّیء هالک در وجه الله
▫️به ذکر حقّ تقرب سوی الله
▫️که ذکر ذاکر ظهوراتش حبّ الله
▫️ز قلب ماء حیات جوشد به اذن الله
▫️که قلب قاسی محجوب به سخط الله
▫️هر چه ذکر و ذکر گشت حصن الله
▫️که حول و قوتی نی در ذکر إلا به الله
📚کتاب هو الحقّ
#به_زودی
▪️انتشارات عقیله عشق(س)
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ پیوند علم و عمل
▪️امام حسين (علیه السلام):
✓«اِعمَلْ عَمَلَ رَجُلٍ يَعلَمُ أنَّهُ مَأخوذٌ بِالإجرامِ ، مَجزِيٌّ بِالإحسانِ».
▫️«همانند آن مردی كار كن كه مى داند در برابر گناه مؤاخذه مى شود و در برابر كار نيك پاداش مى گيرد».
🔸 بحارالانوار، ج۱۰، ص۱۲۷، ح۷۸
🔰 پی نوشت:
▪️علم به تنهایی و بذاته، شرف ذاتی دارد. در روایات و قرآن کریم بر این امر تصریح شده است تا جایی که خداوند متعال در قرآن می فرماید آیا آن کس که می داند و آنکه نمی داند با هم برابرند؟! و این شرافت از علم که نور است به عالم منتقل و وجود او را روشن به فهم و معرفت می کند تا به حدی که در آن عالمان به سبب علم خود، صاحب مرتبه و درجه می گردند: «وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ». از طرفی خداوند متعال فلسفه خلقت انسان را در قرآن کریم، بندگی و عبودیت دانسته است. و این توقع از مؤمنین می رود که بندگی خود را برای خداوند به أشکال مختلف امر شده، ظاهر سازند.
▪️در این حدیث شریف حضرت علیه السلام دارند روش پیوند علم و عمل را به ما می آموزند که آگاه باشید عمل به معالم دین باید از سر آگاهی باشد نه تقدس صرف. به این معنا که شرف علم بر عمل تقدم رتبه و جایگاه دارد و اگر کسی فقط عملگرای صرف باشد، مقدّسی بیش نیست. و نکته بعدی این است که علم به خودی خود نور و شرف است و صاحب خود را به فهم و درک و معرفت می رساند، اما تقدّس صرف معلوم نیست بندگی او آبشخور و منبع و انگیزه آن چه باشد، بنابراین بعضاً خیلی از مقدسین به جای خداپرستی گرفتار خودپرستی هستند. لذا در روایات خواب عالم با اعتقاد کامل بر شب زندهداری مقدس، برتری دارد. و یک عالم بر هزار عابد و مقدس، افضل است.
▪️و اما آنچه از روایت آقا استفاده می شود این است که نمی شود کسی بداند و آگاه باشد که مؤاخذه و پاداش انسان براساس عمل او است، و عملی از او ظاهر نگردد. و چنانچه می داند و دانستن او به عمل ختم نمی شود، این نکته قرینه می شود که علم او، در او أثر نکرده و او را به فهم و درک و معرفت منتقل نکرده است، چراکه علم توحید و معالم دین تماماً، یا از حقیقت کلام الهی است یا روایات معصومین علیهمالسلام، و شکی نیست که کلام خدا و اهل بیت علیهم السلام ظاهر و باطن آن نور است و در زیارت جامعه کبیره می خوانیم که: «کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ». پس باید دنبال اسباب عدم تأثیر در خود و دیگران باشیم.
▪️وقتی آب یک قنات رو از دل کوه می خواهند به دل دشت و صحرا، هدایت و منتقل کنند، باز بودن مسیر جریان آب و هدایت آن به سمت دشت و صحرا خیلی مهم است، تا اینکه آن آب منشأ حیات شود. لذا رابطه علم و عمل نیز همین گونه است. ابتدا علم، که سبب حیات است در روح و جان عالم به جریان می افتد و عقل او همچون مسیر جریان آب، عالم را منتقل و هدایت به فهم و درک و معرفت می کند، و نهایتاً جریان آب به جایی می رسد که زارع در آنجا می خواهد آبیاری و زراعت کند و عملی از او ظاهر گردد.
▪️انتشارات عقیله عشق(س)
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
May 11
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ امام خمینی(ره):
✓ عبادتی که قلب را از آن به هیچ وجه خبری نبود و از آن آثاری در باطن پیدا نشود، در عوالم دیگر محفوظ نماند و از نشئه ملک به نشئه ملکوت بالا نرود، و ممکن است در وقت شدائد مرض موت و سکرات هولناک موت و أهوال و مصیبات پس از موت خدای ناخواسته صورت آن بکلی از صفحه قلب محو و نابود شود و انسان با دست خالی در پیشگاه مقدّس حقّ برود.
🔸کتاب مسافر الی الله، ص ۱۷
▪️انتشارات عقیله عشق(س)
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ آیات حقّ
▫️خوب بنگر تا که بینی آثار من
▫️شمع عقل را روشنی از معنای من
▫️تا به جایی رود افکار هس جای من
▫️و لیکن منزه ز هر جای را جای من
▫️مظاهر کثیرند و کثرت نمایند به من
▫️به هر کس را جانی و جانانش ز من
▫️دل و جان و جانان جمع اند به من
▫️که فخر من و سرّی از اسماء اند ز من
▫️از خم أبروی من دیدار آمد به من
▫️وین را جوششی و جوشش ها را ز من
▫️میل لقاء در آفاق و أنفس را به من
▫️نیک بنگر جذبه ای از آثارند ز من
📚مسافر الی الله، ص ۱۰
▪️انتشارات عقیله عشق(س)
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ پیوند معرفت و اطاعت و عبادت
▪️امام حسين (علیه السلام):
✓«وَ اللّهِ مَا خَلَقَ اللّهُ شَيْئاً إِلا وَ قَدْ اَمَرَهُ بِالطّاعَةِ لَنَا».
▫️«سوگند به خدا كه خداوند هيچ موجودى را نيافريد، مگر آنكه او را به اطاعت از ما، امر كرد».
🔸بحار الانوار، ج 44، ص 181، ح1
🔰 پی نوشت:
▪️ثمره علم، معرفت است و ثمره معرفت، اطاعت و ثمره اطاعت، عبادت است. لذا انسان باید خیلی بر غذا معنوی خود یعنی علم و آگاهی، حساس باشد که ببیند سر چه سفره ای می نشیند و عقل او از چه معلوماتی تغذیه و با آن دفع مجهولات خود می کند و در این فرایند پیچیده معنوی تا کف میدان، حقیقت آن را، ظاهر و ظهور می دهد:«فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ». لذا عبادتی که ثمره احساس و عواطف و خواب و خیال و شبهات و افکار مسموم دیگران و... باشد، برخواسته از یک معرفت راسخ و پایدار، به تبع معلومات صحیح و حقّ نیست، و چه بسا ضلال و گمراهی باشد. لذا چنین رفتارهای مقدس مآبانه، کوچکترین تردید و شبهه ای، هیمنه ی عبادت های ظاهری و بدون پشتوانه و بی مایه آن را فرو می پاشد و به باد فنا می دهد.
▪️این تزلزل در کف میدان عبودی، نه تنها در عبادت خود را نشان می دهد بلکه این جهان بینی معیوب، تمام ایدئولوژی فرد را تحت شعاع قرار می دهد. لذا این تزلزل او در اطاعت، افکار، جهت گیری فردی و اجتماعی او اثر می گذارد. و چنانچه، کسانی بر این مشرب اصرار و تعصب داشته باشند، این خطرش بیشتر از توقف و تزلزل است. چرا که این یعنی حرکت در امتداد نابودی و فاصله گرفتن از هدایت و صراط مستقیم، و غرق در تاریکی مطلق شدن، و گاهاً سبب گمراهی دیگران و در مراتب ضعیف آن، سبب دلسردی و از بین رفتن ارادت ها و احترامات و... می شود.
▪️نشانه عمل صحیح و به تبع آن مقبول و به تبع آن صاحب ملکوت که دل و جان فرد را نورانی، و آخرتش را آباد می کند که از آن اطلاق به عمل صالح می شود: «وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»، این است که برخواسته از یک معلومات و معرفت صحیح، که خواستگاه آن قرآن و کلام نورانی أئمه طاهرین علیهمالسلام است و یا یک منطق منطبق با شرع مقدس باشد. لذا چنین عمل صحیح و مقبولی، صاحب أثر و حیات طیبه می باشد: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً: هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه اى حيات بخشيم».
▪️عمل صالحِ صاحبِ أثر حیات، محصول اطلاعت است چرا که أمر معصوم سبب رشد و بلوغ و کمال است:«کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ» و محصول حیات بندگی، در امتداد همان حیاتی است که با اجابت و اطاعت محقق می گردد: «اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ: خدا و پيامبر را اجابت كنيد هرگاه كه شما را به چيزى فرا خواندند به خاطر اينكه به شما حيات مىبخشد».
▪️پس حیات ظاهری و باطنی و اخروی انسان ها، پیوند دارد به معرفت و اطاعت و عبادت. لذا روایت امام حسین علیه السلام می خواهد ما را به این حقیقت منتقل کند که، معرفتِ أمر به اطاعت اهل بیت علیهمالسلام از طرف خداوند متعال، واجب و ضروری است و غفلت از آن یعنی سقوط در عمل و خود را محروم کردن از حیات ظاهری و باطنی و اخروی، و این یعنی شقاوت در دنیا و آخرت و لو اینکه چنین عملی امتداد داشته باشد، اما باید دقت کرد که این امتداد ناقص بلکه ضلال، حرکت در جهت تاریکی است نه نور الهی. و باید به این حقیقت رسید که، ایمان و اعتقاد صحیح و فاسد در گروی این حرکت و جریان است.
▫️انتشارات عقیله عشق (س)
🖤━━━━━━◈✧ ✧♡لینڪ♡♡
https://eitaa.com/NashrAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍کتاب مسافر الی الله اثری اخلاقی با رویکرد تفکّر محور منتشر شد.
🖇به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب مسافر الی الله یک اثر اخلاقی معرفتی با رویکرد تفکّر محور است که معارف توحیدی و اخلاقی را در ده فصل با عنوان رضوان مطرح می کند و در این کتاب که به قلم وحید نوروزی به زیور طبع آراسته شده، به مباحثی چون معرفت نفس، هدف از خلقت، طهارت نفس، اسباب و لوازم سعادت، معرفی گناهان کبیره و ذکر آنان و... پرداخته شده است.
🔹این کتاب از جلوههای بصری، نوشتاری و تفکرانه و صنعت شعر که اثر مولف است و نیز جداولی در این کتاب، برای تدارک واجبات قضا شده به خدمت گرفته شده که می شود گفت از این حیث یک کار بی نظیری می باشد.
ادامه مطلب...
▫️انتشارات عقیله عشق (س)
🖤━━━━━━◈✧ ✧♡لینڪ♡♡
https://eitaa.com/joinchat/815137251Ca8ec929916
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ صفای باطن
▫️«مردى به امام حسين عليه السلام عرض کرد: اى فرزند رسول خدا من از شيعيان شمايم».
▪️امام حسين (علیه السلام) فرمودند:
✓«اتَّـقِ اللّه َ وَ لا تَدّْعِيَنَّ شَيْئاً يَقُولُ اللّه ُ لَكَ كَذِبْتَ وَفَجَرْتَ فِى دَعْواكَ، إِنَّ شيعَتَنا مَنْ سَلُمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَغِلٍّ وَدَغَلٍ، وَلكِنْ قُلْ أَنَا مِنْ مَوالِيكُمْ وَمُحِبّيكُمْ».
▫️«از خدا بترس! چيزى را ادّعا نكن كه خدا بگويدت دروغ گفتى و ادّعاى گزافى كردى، شيعيان ما كسانى اند كه دل های شان از هر نوع غلّ و غشّ و دغل كارى پاك باشد، ولى تو بگو: من از دوستان و علاقه مندان شمايم».
🔸بحار الانوار، ج ۶۸، ص۱۵۶
🔰 پی نوشت:
▪️از علامات شناختِ انسان های پاک، صفای باطن و طهارت درونی آنها می باشد که این صفای باطن آنان، قرینه ای بر طهارت باطن آنها از بعضی مَلکات و خُلق های زشت حیوانی و پست تر از آن شیطانی است. در این روایت شریف، امام حسین علیه السلام به سه شاخص، برای شناخت اشاره می کند، و این موارد از قبیل مثال است، و إلا در بعض روایات دیگر، تعمیم به خُلق های ظلمانی درونی دیگر نیز شده اند. به هر حال این گناهان قلبیّه، سبب عدم سلامت قلب و تنزل بعض مؤمنین از مقام و منزلت شیعه واقعی و پیروان راستین أئمه علیهم السلام شده است.
▪️انسان تنها موجودی است که ساختار خِلقت او متمایز از دیگر موجودات بلکه أشرف به واسطه بُعد فطرتی الهی او می باشد، که بر سرشت الهی خَلق و از این جهت، قابلیت و سعه وجودی را دارد که متخلّق به اخلاق الهی شود. و راه نجات و طهارت او از این ملکات حیوانی و بعضاً شیطانی چون غِش، غِل و دَغَل که در روایت آمده و دیگر ناپاکی های درونی، در متخلّق شدن به خُلق الهی است. و چاره ای دیگر که از این جنهم خود افروخته درون خلاص شود، و به عبادت قلبیّه چون حسن خُلق و... نائل و قلب او صفای درونی پیدا کند، نیست، مگر به این تخلّق یا وادار کردن و تمرین بر آن در جهت طهارت، که روشن است فاصله آن دو، در ملکه و عدم ملکه است و به تبع هر کدام تحت تاثیر آثار و برکات خود است.
▪️خداوند متعال که از حقیقت خلقت بندگان خود أزلاً و أبداً آگاه است، برنامه جامعه ای را براساس ساختار وجودی و فطری بندگان خود، مهیا و فراهم آورده است: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها: پس روى خود به سوى دين حنيف كن كه مطابق فطرت خدا است فطرتى كه خدا بشر را بر آن فطرت آفريده». و دین را مطابق فطرت الهی او تنظیم و تشریع کرده است تا جایی که هیچ گونه ناهماهنگی در هدایت و مسیر آن، به معنای اعم خودش نیست. تا اینکه هدایت صحیح و صاحب تاثیر، به تبع هادیان آن، استعداد ها و حقایق الهیِ فطرت انسان را، ظهور و بروز دهد تا او متخلّق به خُلق الهی گردد و استعدادهای خلیفة الهی او در کشور باطنش، تمام عیوب و خلق های ظلمانی را از لوح باطنش پاک و صفای باطن به منتهای مراتب برای صاحب آن، حاصل گردد. لذا بزرگان معرفت گفته اند دوری از گناهان و عمل به مشرّعات، بزرگترین ریاضت و جهاد با نفس است، تا آثار هدایت، انسان را به سمت کمال خودش سوق دهد. و این وعده الهی است که هر کس در مسیر و صراط حقّ تلاش کند: «جَاهَدُوا فِينا»، آثار هدایت حقّ، او را فرا می گیرد: «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا». لذا حرکت در صراط هدایت الهی، سبب تولید نور در باطن و ظاهر، و لطافت روحی می کند و کم کم نور و حقیقت نور الهی بر ظلمت ها غلبه، و سبب ظهور خوبی های فطری و صفای باطن و جمع شدن بساط ناپاکی ها را از خانه دل، به لطف الهی فراهم می کند.
▪️اکثر موحدین شناخت آنان از دین، سطحی و در حد ثواب و عقاب، و غایت آرزوی آنان، دل خوش کردن به بهشت و نجات از عذاب الهی است. لذا اگر این نگرش به بالاترین سطوح معرفتی خود، ارتقاء داده نشود، حتی بالاترین آیات و روایات ما با مضامین بلند تربیتی و انسانی آن، هیچ وقت نمی تواند آنان را به حقیقت حیات طیبه و صفای باطن، منتقل کند. لذا ادعای شیعه واقعی و وصول به این منزلت نیز به فرمایش امام حسین علیه السلام، ادعای گزافی است، مگر اینکه بندگان خدا، به سطحی از فهم و درک و معرفت منتقل شوند، تا این معرفت حاصل شود که همه چیز ثواب و عقاب نیست، و باید با حفظ این ارزش ها، به سمت مراتب بالاتر حرکت کرد و آن استعداد های الهی و مقام خلیفة اللهی را، که در لابه لای زندگی و معیشت و بهشت و جهنم ما گم شده، و حقّ شان پایمان و به آن کفران نعمت شده به خاطر عدم عنایت و توجه، از مهجوریت در آورد و به آن در حد وسع و استطاعت ظاهریه و باطنیه، جامع عمل پوشید. لذا در صورت غفلت یا عدم اعتنای لازم، چنین افرادی از برکات دیگر خلقت الهی خود، خواسته یا ناخواسته محروم خواهند بود.
▫️انتشارات عقیله عشق (س)
🖤━━━━━━◈✧ ✧♡لینڪ♡♡
https://eitaa.com/NashrAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ تقوای الهی
▪️امام حسين (علیهالسلام):
✓«اوصِيكُم بِتَقوَى اللّهِ فَإنَّ اللّهَ قَد ضَمِنَ لِمَنِ اتَّقاهُ أن يُحَوِّلَهُ عَمّا يَكرَهُ إلى مايُحِبُّ و يَرزُقَهُ مِن حَيثُ لايَحتَسِبُ».
▫️«شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم؛ زيرا خدا ضمانت داده كسى را كه تقواى الهى پيشه سازد، از آنچه ناخوش مى دارد، به آنچه خوش مى دارد انتقال دهد، و از جايى كه گمان نمى برد، روزى اش دهد».
🔸تحف العقول، ص ٣٧
🔰 پی نوشت:
▪️آنچه که سبب انحراف و ارتکاب انسان به سمت معصیت الهی می شود، وجود نفس انسان و به تبع آن حبّ ذات و به تبع آن هوای او و به تبع آن حب شهوات و... می باشد. لذا نفسانیّت انسان، منشأ گناهان و آمر به بدی ها و پلیدی ها می باشد: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ». و فهم این مطلب خیلی مهم و دقیق است در مسیر تقوای الهی و إلا گناهان و معصیت الهی، یک أمر عدمی است و این نفس است که به آن لباس تحقق می پوشاند. پس ابتدا به ساکن در خارج چیزی به نام گناه وجود ندارد، تا اینکه نفس انسان پلیدی و خباثت خود را ظهور دهد و معصیت الهی حادث گردد.
▪️تا زمانی که انسان، حبّ به ذات دارد و یک خود شیفتگی وجودی در درون او می باشد، نفسانیّت او بیشتر جلوه گری می کند و این سبب سیطره ی هوای نفس، بر قلب و جان و عقل او می گردد.
▪️برای از بین بردن این سیطره باید نفس را سر عقل آورد و به او مخاطرات گناهان و پلیدی ها را و به تبع، آثار مهلک و خطرناک گناهان را به او یادآوری کرد و او را از عاقبت کار ترساند. تا این علاقه و شهوتی که از او به گناهان ایجاد شده، از بین برود؛ بلکه تبدیل به نفرت شود؛ و بلکه تبدیل به بغض گردد؛ و این همان مضمون روایت امام صادق علیهالسلام باشد که به فردی فرمودند هیچ انسانی فکر خوردن نجاست را نمی کند چون از آن متنفر و بیزار است و عصمت از گناه معصومین علیهمالسلام نیز به همین خاطر است. که حتی فکر آن هم نمی کنند به علت شدت انزجار آنان از گناه. لذا اینجا نفس أماره به سمتی هدایت می شود که به تعبیر قرآن کریم می شود نفس لوامه و ملامت گر: «أن يُحَوِّلَهُ عَمّا يَكرَهُ إلى مايُحِبُّ».
▪️وقتی که انسان از خود پرستی و هواپرستی نفسانی، دست کشید و در مسیر تقوای الهی، همگام با نظارت و حاکمیّت عقل حرکت کرد، نه تنها از دست امور عدمی خلاص می شود بلکه رزق ها و برکات وجودی، اعم از مادی و معنوی به لطف الهی او را در بر خواهد گرفت. و در صورت تداوم و نیل به مراتب والای تقوا در این مسیر، به درجه طهارت حقیقی و نفس مطمئنه به لطف الهی نائل می گردد: «و يَرزُقَهُ مِن حَيثُ لايَحتَسِبُ».
▫️انتشارات عقیله عشق (س)
🖤━━━━━━◈✧ ✧♡لینڪ♡♡
https://eitaa.com/NashrAghilehEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅آفرین به این نگاه👏👏