لذت وصل نداند مگر آن سوخته ای که پس از دوری بسیار به یاری برسد - امیرخسرو دهلوی

بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی، شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی.. - سعدی

هیچ چیز انسان را مثل پنهان کردن غمش عذاب نمیدهد. ‌

هر کس قسم بدانچه عزیزست می‌خورد سوگند کردگار به جانِ محمّدست... - غالب دهلوی

سکه‌ها ایمانشان را برد، بیعت‌ها شکست یک به یک سردارها رفتند قیمت‌ها شکست دشمنان زخمش زدند و دوستان زخم زبان آه، این آیینه را سنگ ملامت‌ها شکست زهر جعده تلخ‌تر از صلح تحمیلی نبود زهر را نوشید و بغضش بعد مدت‌ها شکست - حسین عباس‌پور

یه مدینه، یه بقیعِ یه امامی که حرم نداره . .‌

به ناز خفته چه داند که دردمند فراق به شب چه می‌گذراند علی‌الخصوص غریب؟ - سعدی

سعی طبیب موجب درمان درد نیست از خود طلب دوای دل مبتلای خویش - رهی معیری

حال خود گفتی: بگو، بسیار و اندک هرچه هست صبر اندک را بگویم، یا غم بسیار را؟ - هلالی جغتایی

اما همه‌یِ ما ترانه‌هایی را در گوشه‌ای مخفی نگاه داشته‌ایم برایِ روز‌ها و شب‌هایی که قلبمان ترک می‌خورد، برایِ گریستن. ‌

به بام انس تو خو کرده‌ام چون کفتر جلدی که از هر گوشه‌ای پَر وا کنم پیش تو می‌آیم - حسین منزوی

در دل بیخبران جز غم عالم غم نیست در غم عشق تو ما را خبر از عالم نیست