eitaa logo
نوای مقتل
4.4هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
6.4هزار ویدیو
339 فایل
کانال ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal ضامن اشک مقتل امام حسین ع @zameneashk1 پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - زمینه سازی برای نورانی - استاد عالی.mp3
5.02M
♨️زمینه سازی برای نورانی کردن خانه 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴بهترین های روز ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
21.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 بمناسبت ۱۷ رجب سالروز بزرگداشت شهادت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام 🌴السلام ای سید سادات یا شاهچراغ 🌴احمد بن موسی الکاظم شه عالی تبار ⏯ 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز
مداحی آنلاین - السلام ای نور حق.mp3
5.79M
🔳 بمناسبت ۱۷ رجب سالروز بزرگداشت شهادت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام 🌴السلام ای سید سادات یا شاهچراغ 🌴احمد بن موسی الکاظم شه عالی تبار ⏯ 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز
✅طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت ✍فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : 🌸یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : 🍃شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! 🌹شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : 🌟به آسمان رود و کار آفتاب کند .🌟 🍃 پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! 🌹بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : "سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) " 🍃 پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، 🔹مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!  وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید :"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید " 🌼مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود . 🦋 فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ 🌳گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . 🍃پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . 🌳هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست . نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . 🌺چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ 🌷راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم . 🌿شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند" 🍃طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند : *🌻به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند🌻* *🌻به آسمان رود و کار آفتاب کند🌻* 💙به عشق امیر مومنان علی علیه السلام به اشتراک بگذارید منبع : کتاب عبرت آموز تالیف استاد انصاریان
17.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روز یـکشنبـــه روز زیارتی 🌸حضرت علـــــے علیه السلام 🌸حضـرت زهــرا سلام الله علیها دعا 🤲
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان عنایات اهلبیت علیهم السلام ۳۸ داستان تکان دهنده دختری که به امام حسین ع متوسل شد. وامامش
س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ چه خوشبختم که صبحم با سلام بر شما آغاز می شود و ابتدا عطر یاد شما در قلبم می پیچد ... چه روز دل انگیزی است روزی که نام شما بر سردرش باشد و شمیم شما در هوایش .‌‌.. من در پناه شما آرامم ، دلخوشم ، زنده ام ... شکر خدا که شما را دارم ... 🌤الّلهُــمَّـ؏جــِّل‌لِوَلیِّــڪ َالفــَرَج🌤