👓 طلبهای که برای دیدار مردمی روستایی به سیستان رفت و خاکی شد، به خوزستان رفت و گِلی شد، به مازندران رفت و بارانی شد!
❗️ و در آخر به بالاترین نقطه کشور رفت و آسمانی شد!
🌹 افتخار طلاب و روحانیون عالم مجاهد شهید آیتالله سید ابراهیم رئیسی🌹
🏴🏴 انا لله و انا الیه راجعون 🏴🏴
خادم الرضا ، خادم جمهوری اسلامی ایران ، آیت الله دکتر سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران در راه خدمت به مردم به درجه رفیع شهادت رسید.
آیتالله رئیسی رحمه الله علیه با قلبی رئوف، نیتی صادقانه و خالصانه، اراده جدی همواره برای حل مشکلات مردم بویژه طبقه کمدرآمد، تلاشی وافر و شبانهروزی داشتند و دغدغهمندانه مسائل را پیگیری و رصد میکردند.
🏴 شهادت عالم برجسته آیت الله رئیسی رحمه الله علیه و همراهان ایشان را محضر ولی امر مسلمین حضرت امام خامنهای و خانواده محترمشان و همه وابستگان و نیز ملت شریف ایران تسلیت میگوییم و رحمت و مغفرت الهی و علوّ درجات ایشان را از خداوند متعال مسألت مینماییم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی حسینیان به شهادت میرسند
نوبت زینب هاست که زینبی عمل کنند... 🖤🇮🇷
بیان عشق و شرح غم بماند بعد در وقت
@Navaymagtal
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
#قمر_بنی_هاشم
انتظار کودکان برای مشک عباس علیه السلام
🌴 ما منتظر آب بودیم. همدیگر را دلداری می¬دادیم که حتما عموعباس آب میآورد. نگران نبودیم که آب به بچه¬ها نرسد. حتی اگر یک مشک آب هم بیاورد، همه سیراب میشویم. آب کمی هم ما را سیراب می¬کرد، ما طفل بودیم. مخصوصاً اصغر، چند قطره آب، او را به خواب عمیقی فرو می¬برد. او مدتی بود نخوابیده و از شدت تشنگی بی¬رمق شده بود.
در این افکار بودم، که صدای بچه¬ها مرا به خود آورد: عمو نیامد! عباس دیر کرده است. یکی می-گفت: راه دور است حتما میآید. دیگری می¬گف: باید از میان سربازها بگذرد و کودکی می¬گفت: راه را دور زده است که با دشمن روبرو نشود. یکی می¬گفت: دارد می¬جنگد. امّا همه می¬گفتد: بالاخره می¬آید. باز هم انتظار و انتظار... اما نیامد. چرا عباس دیر کرده است؟! نکند او را کشته باشند. باورمان نمیشد. ای کاش او را برای آوردن آب نمیفرستادیم. حالا به جای آب، عطش دیدن عباس را داشتیم.
🌴 خبر شهادت عباس علیه السلام به خیام رسید
ناگهان همهی بچه¬ها دیدیم پدرم سوار بر اسب شد و به سرعت رفت. آری حتماً به استقبال عمو رفته تا مشک را بیاورد. مدتی گذشت، از پدرم هم خبری نشد. بعد از مدتی از دور پدرم را دیدیم که می¬آید. اما او بدون عباس و مشک عباس آمده است. همدیگر را نگاه کردیم خدایا چه خبر است؟! پدرم بسیار ناراحت بود و اشک میریخت و با آستینش اشکش را پاک میکرد که ما اشک هایش را نبینیم، اما شدت اشکش طوری بود که از دیدهی ما پنهان نبود. با کسی حرف نزد. مستقیم به سمت خیمهی عمویم عباس رفت، عمود خیمه را کَند و خیمه عباس بر زمین اقتاد. این رسم عرب بود که اگر خیمه¬ای بی¬صاحب می¬شد، خیمه اش را می¬خوابانیدند. فهمیدیم که عباس را کشته¬اند و از آب هم خبری نیست. من عمویم را از آب بیشتر دوست داشتم. دوست داشتم عباس بیاید حتی با مشک خالی...
قسمتی از کتاب مذبوح فرات. (بزودی برای تدریس در کانال ضامن اشک اختیار دوستان قرار می گیرد.)
تقتدیم به خادم الرضا ، شهید ابراهیم رئیسی
السلام علیک یاابا عبدالله
کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است
ایتا
@zameneashk1
تلگرام
@zameneashk
باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری
https://t.me/Babolhusein
آی دی پاسخ به سوالات
@m_h_tabemanesh
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ
@Navaymagtal
🔸آقای رئیسی یادمون نمیره تو اوج مسئولیت ها نیمه شب مناجات با خدا رو ترک نکردی حتی اگه تو راه سوار هواپیما بودی...
همیشه بیادت هستیم مردبزرگ... 🖤🖤
@Navaymagtal
188943352.mp3
1.12M
💔 اللّٰهُمَّ اِنّا لٰا نَعْلَمُ مِنْهُ الّا خَیْراً ...
@Navaymagtal