شاه عبدالعظیم 💚
به نیابت از همگی💚
ان شاءالله حاجت روا بشین
التماس دعا
https://eitaa.com/Navid_safare
ان شاءالله که خدا شفای کامل بدن به پدرتون🥺🤲🏻
برای شفای این پدر عزیز 3حمد قرائت کنید🙏
ان شاءالله که همگی حاجت روا 🙏
میتونید هم دعای نور رو بخونید
https://eitaa.com/Navid_safare
May 11
دوستان ممنون میشم برای این عزیز هم دعا کنین🙏💚✨
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
حاجت روایی یکی از بزرگواران 😍🥺
ان شاءالله حاجت روایی های بعدی شماها باشید 🤩🤩🤩
https://eitaa.com/Navid_safare
May 11
نوید دلها 🫀🪖
دست نوشته ای از شهید نوید صفری
🌺🌱🌺🌱
https://eitaa.com/Navid_safare
بزرگوارانی که تازه به کانال پیوستن
مَنْ أَحْياها فَکَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً
المائدة آية 32
هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد ، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است
آیه 32 سوره مائده
https://eitaa.com/Navid_safare✨
⊰•💕🌸•⊱
.
«فَإِنِّيقَرِيبٌأُجِيبُدَعْوَةَ..»💖
مننزدیکم...
ودعایِدعاکنندهراهنگامی
کهمَرابخوانداجابتمیکنم 🌱🌸
📖-سوره بقره، آیه ۱۸۶
.
⊰•💕•⊱¦⇢#خــداےمــن
⊰•💕•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#بہوقتدلتنگی
یہبزرگیمیگفت:
"شڪنڪنوقتیبہیہشہـید
فڪرڪردی،چندلحظہقبلش،،
همونشهیدداشتہبہتوفکرمیکرده!"🍃
#تلنگرانہ
🥀 https://eitaa.com/Navid_safare 🥀
نوید دلها 🫀🪖
#بہوقتدلتنگی یہبزرگیمیگفت: "شڪنڪنوقتیبہیہشہـید فڪرڪردی،چندلحظہقبلش،، همونشهیدداشتہ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فاضل_نظری
تو بگو من به تو مشتاق ترم
یا تو به من
زنده ام بی تو
همینقدر که دارم نفسی
باز با گریه به آغوش تو برمیگردم
چون غریبی که خودش را می رساند به وطن...
https://eitaa.com/Navid_safare 🍃
روز نهم چله به نیابت شهید رسول خلیلی باسوره حدید ✨
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
.............................💚💚:💚💚.........................
✨ سبحـان اللـہ ✨
میگـہ خدایـا کـے بجـز تو براے ما بـے دغـل و بـے خودخواهـے و بـے کینـہ وراستگـو و وفـادار و مهربون و دلسـوز و بامعرفت واقعیو ........... بخشندست
https://eitaa.com/Navid_safare 🌱✨
مـُژدھۍآمـَدنتقیمتجـٰانمۍارزد
تـٰارۍازموۍتُوآقـٰابہجھـٰانمۍارزد…!
تعجیـلدرظهـور #امام_زمان صلـوات
🍀|↫#السݪامعلیڪیابقیةاللھ
خریدار عشق
قسمت29
ساعت ۲ کلاس تمام شد و از کلاس زدم بیرون
دیدم مریم و سهیلا هم دارن دنبالم میان
ایستادم برگشتم سمتشون
- کجا دارین میاین؟
مریم: از اونجایی که دینمون گفته دختر و پسر تنها نباید باشن باهم
ما میایم که تنها نباشین و گناه هم نکنین
- کوفت و مرض، مگه میخوام برم خونش که اینجوری میکنین...
سهیلا: وا ویلا خونه که بری که زنگ میزنم اکیپ بچه ها هم بیان تنها نباشین
- ای خدااا ،من چه گناهی کردم که این دوتا پت و مت شدن دوستم ...
سهیلا: خوبه حالا ابغوره نگیر، به یه شرط نمیایم
- چه شرطی؟
سهیلا: شب میای تو گروه مو به مو هر چی گفتین و میگی به ما...
- بمیرم براتون انگار تا حالا هیچ پسری با شما صحبت نکرده ,مثل ندید پدیدا رفتار میکینی...
مریم:حرفای ما با حرفای شما دوتا فرق میکنه خواهر ،الان برو که برادر منتظرته
- باشه ،فعلن ،بای
سهیلا: بهار شب منتظریمااا وگرنه فردا میریم پیش برادر ،ازش میپرسیم چی شده ..
- باشه ،باشه باشه
نزدیکای پارک شدم ، یه کم گشتم که دیدم روی یه نیمکت نشسته ،
صدای تالاپ تلوپ قلبمو میشنیدم
نزدیکش شدم
- سلام (احمدی بلند شد ):سلام
- ببخشید دیر کردم
احمدی: نه اتفاقن من خودمم همین تازه اومدم ، بفرمایید بشینین
- چشم(احمدی ایستاده بود و سرش پایین، چند دقیقه ای سکوت بینمون بود،حوصله ام سر رفته بود)
- ببخشید گفتین میخواین با من صحبت کنین
احمدی: قبل از هرچیزی ،میخواستم به خاطر حرفایی که زدم عذر خواهی کنم،من فکر نمیکردم شما دختر حاج صادقی باشین
- آهاااا،یعنی چون دختر حاج صادقی بودم میخواین عذر خواهی کنین؟
احمدی: نه نه ،من قبل از اینکه بفهمم شما دختر حاجی هستین میخواستم عذر خواهی کنم ،همون شب تو جمکران
- خوب، حرفتون همین بود؟
احمدی: نه، راستش ،من و یکی از دوستام برای رفتن به سوریه ثبت نام کردیم ، مادرم راضی بود ،قرار شد مادرم ،پدرمو راضی کنه ،اما از اون شبی که شما اومدین خونه ما ،مادرم نظرش عوض شده ،میگه راضی نیستم که بری
- خوب،این حرفا چه ربطی به من داره ؟
احمدی: اول اینکه میخوام ازتون منو حلال کنین به خاطر حرفی که بهتون زدم ،من تمام فکر و ذهنم به رفتنه ، دلم نمیخواد با ازدواج کردنم یه نفر دیگه رو پا بنده خودم کنم و آینده شو تباه کنم،شما دختر خیلی خوبی هستین ،من اون حرفا رو فقط به این خاطر زدم که شما دیگه به من فکر نکنین ،نمیدونستم که میاین خونه ما و...
(با شنیدن حرفاش اشکم جاری شد)
خریدار عشق
قسمت30
- چرا برای بقیه فکر میکنین و تصمیم میگیرین؟ تازه ،شما مگه از خودتون خیلی اطمینان دارین که اینقدر پاکین که حتمن به شهادت میرسین؟ من دیرم شده ،باید برم...
( از جام بلند شدم و حرکت کردم)
احمدی: خانم صادقی کمکم کنین
ایستادم و برگشتم نگاهش کردم:
کمکتون کنم؟
چه کمکی؟
احمدی: بیاین با مادرم صحبت کنین،بگین که بخشیدین منو ،تا راضی به رفتنم بشه
- به یه شرط میام با مادرتون صحبت میکنم
احمدی: چه شرطی؟
-شرطمو به مادرتون میگم ،فعلن یا علی
خوشحال بودم از اینکه حرفایی که زده بود فقط برای رفتن به سوریه بود
تاکسی گرفتم و رفتم سمت خونه
رفتم توی اتاقم روی تختم دراز کشیدم
نمیدونستم این کاری که میخوام انجام بدم درسته یا نه ولی باید آخرین تلاشمو میکردم برای بدست آوردنش گوشیم زنگ خورد مامان بود
- سلام
مامان: سلام بهار جان،کجایی؟
- خونم
مامان: بهار جان ،آماده شو ،سعید داره میاد دنبالت با هم بیاین اینجا
-سعید چرا! مگه خودم پا ندارم بیام
مامان: واا ،بهار ،گفتم خسته ای به سعید گفتم بیاد دنبالت...
- لازم نکرده من خودم میام
مامان: از دست لجبازیای تو ،باشه بهش میگم نیاد ،تو هم زودتر بیا...
- باشه ،فعلن خداحافظ
مامان: خدا حافظ
یه کم استراحت کردم ،بعد یه دوش گرفتم ،لباسامو عوض کردم ،کیفمو برداشتم و از خونه زدم بیرون نمیتونستم زیاد صبر کنم برای همین یه گل و شیرینی خریدم رفتم سمت خونه آقای احمدی زنگ درو زدمفاطمه درو باز کرد با دیدنم از خوشحالی یه جیغی کشید و پرید تو بغلم
فاطمه:وااای بهار فک میکردم به خاطر گندی که سجاده زده دیگه نمی بینمت...
- فعلا که داری میبینی دختر !حاج خانم هستن؟
فاطمه:اره ،چیکارش داری...
- اومدم خواستگاری!
فاطمه:نه بابا
-اره باباچیه بهم نمیاد؟
فاطمه:بیا بریم داخل تا پس نیافتادم وارد خونه شدم، حاج خانم داشت قرآن میخوند ...
فاطمه:مامان جان ببین کی اومده...
-سلام
حاج خانم با دیدنم از جاش بلند شد و اومد سمتم بغلم کرد
حاج خانم:خیلی خوش اومدی،منتظرت بودم
(منتظر من،یعنی احمدی گفته ماجرای امروزو)
حاج خانم: مشخصه که سوال زیاد داری!
بیا بشین دخترم...
-چشم...
آقا جان دلم هوای مشهدت را دارد...(:
رامون میدی حرمت؟💔
#در_انتظار_وصال
#چهارشنبه_امام_رضایی🌱
#السلام_و_علیک_یاعلی_بن_موسی_الرضا ✨
https://eitaa.com/Navid_safare 🪴
تو منطقه خانطومان سجاد رو با تیر زدند...
وقتی بهش رسیدیم خون زیادی ازش رفته بود
به سختی گفت: کمکم کنید روی زانوهام بشینم...
بهش گفتم: برا چی؟! خون زیادی ازت رفته....
گفت: آخه ارباب اومده، می خوام بهش سلام بدم....
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله
#شهید_سجاد_عفتی🕊
#شادے_روحش_صلوات💙
https://eitaa.com/Navid_safare 🥀