فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصلا من غذا نمیخوام
بخدا تلخه روزگارم 🥀
عمه
من سهم غذامو
واسه بابام نگه میدارم 💔
#حضرت_رقیه
#شامغریبان
#مهدی_رسولی
https://eitaa.com/Navid_safare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه کنی میزنمتا
دوباره موهاتو میکشما
🥀💔
https://eitaa.com/Navid_safare
🏴 روز دوازدهم چله زیارت عاشورا
به نیابت از تمام شهیدان اسلام اللخصوص شهید نوید صفری ❤️🩹
هدیه به:
•حُسینِ بن عَلی ،عَلیِ بن الحُسین ،اَولادِ الحُسین وَ اَصحابِ الحُسین• 🕊
به نیت حاجت روایی و عاقبت بخیری و دستگیری ائمه هم دراین دنیا هم در آخرت 🤲🏻🌱
#التماسدعا🙏
https://eitaa.com/Navid_safare
این نکته که آدمهای بدِ تاریخ یا آدمهای بدِ
موجودِ امروز را، خیلی بد میبینیم
و میگوییم خدا لعنتشون کند
به خاطر این است که خودمان را در آن
فضا و در آن محیط حس نمیکنیم
در حالی که هر کدام فرعونی هستیم
فقط مصرهای ما کوچک و بزرگ شده است ..
💌| استاد صفایی حائری
https://eitaa.com/Navid_safare
نوید دلها 🫀🪖
این نکته که آدمهای بدِ تاریخ یا آدمهای بدِ موجودِ امروز را، خیلی بد میبینیم و میگوییم خدا لعنتش
این خیلییییی بده که خیلی از ماهایی که تو مراسم امام حسین عزاداری میکنیم و لعنت به یزیدیانو شمر و ... میفرستیم
اما برای امام زمان یکی از هموناییم 🙂😞
نوید دلها 🫀🪖
این خیلییییی بده که خیلی از ماهایی که تو مراسم امام حسین عزاداری میکنیم و لعنت به یزیدیانو شمر و ...
چون میدونین که مردم کوفه هم همه خودشون امام حسینو دعوت کردنو گفتن حسین نجاته ماعه
خیلیاشونم تو جنگای امام علی یاریشون کرده بودن
اما عاقبتشون چی بود ....💔
اینجاست که میگن اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
🏴 روز سیزدهم چله زیارت عاشورا
به نیابت از تمام شهیدان اسلام اللخصوص شهید نوید صفری ❤️🩹
هدیه به:
•حُسینِ بن عَلی ،عَلیِ بن الحُسین ،اَولادِ الحُسین وَ اَصحابِ الحُسین• 🕊
به نیت حاجت روایی و عاقبت بخیری و دستگیری ائمه هم دراین دنیا هم در آخرت 🤲🏻🌱
#التماسدعا🙏
https://eitaa.com/Navid_safare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#Story | #استوری
-میشه این بار بازم آبرو داری کنی
-واسه کربلام خودت کاری کنی؟..❤️🩹
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
📌حاج علی اکبر گلیگیر ساز تعریف میکرد در عالم رویا :
به من گفتن علی اکبر؛
سینه هایی که برای #امام_حسین(علیهالسلام)
زدی ولی برای فرج دعا نکردی بالا نرفته .. 🥀
https://eitaa.com/Navid_safare 🕊
🏴 روز چهاردهم چله زیارت عاشورا
به نیابت از تمام شهیدان اسلام اللخصوص شهید نوید صفری ❤️🩹
هدیه به:
•حُسینِ بن عَلی ،عَلیِ بن الحُسین ،اَولادِ الحُسین وَ اَصحابِ الحُسین• 🕊
به نیت حاجت روایی و عاقبت بخیری و دستگیری ائمه هم دراین دنیا هم در آخرت 🤲🏻🌱
#التماسدعا🙏
https://eitaa.com/Navid_safare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 نقش استقلال و آزادگی در تربیت
🔖 برداشتهای تربیتی استاد #رائفی_پور از واقعه عاشورا
🔸 قسمت اول
#نسل_حسینی
#کلیپ_تربیتی
در جوابِ طعنه های تلخ باید صبر کرد
حُسنِ یوسف را گواهی میدهد خونِ ترنج
-اسما سوری • ~
#شعر 🪴
بَغَلَمکُنکهمَراگریهمَجالیبِدَهد
زَخمهاخوردهاَماَزمَرهمِاینآدمها
#حسینمن🫀
https://eitaa.com/Navid_safare
هرگاه دنیا برایت تنگ شد؛
زیارتِ عاشورا را بخوان که،
سلام بر حُسین'ع' حیات است...(:🌿♥️
صلیاللهعلیکیااباعبدالله
🏴 روز پانزدهم چله زیارت عاشورا
به نیابت از تمام شهیدان اسلام اللخصوص شهید نوید صفری ❤️🩹
هدیه به:
•حُسینِ بن عَلی ،عَلیِ بن الحُسین ،اَولادِ الحُسین وَ اَصحابِ الحُسین• 🕊
به نیت حاجت روایی و عاقبت بخیری و دستگیری ائمه هم دراین دنیا هم در آخرت 🤲🏻🌱
#التماسدعا🙏
https://eitaa.com/Navid_safare
رفقا شرمنده یه اشتباهی که پیش اومده در مورد رمان ادمینمون فکر کرده تموم شده در صورتی که تموم نشده الان چک کردیم از امشب بقیه اش گذاشته میشه
🍃
📖🍃
.رمـــــان #دمشـــق_شہرعش
قسمٺ #هشتادوسه
بغضش را پشت لبخندی پنهان کرد و ناشیانه بهانه تراشید
_بریم بیرون، اینجا هواش خوب نیست، رنگت پریده!
و رنگ من از خبری که برایش این همه #مقدمه_چینی میکرد پریده بود که مستقیم نگاهش کردم و محکم پرسیدم
_چی شده داداش؟
سرش را چرخاند، میخواست از چشمانم فرار کند،..
دنبال کمکی میگشت و در این غربت کسی نبود که دوباره با نگاهش به چشمان پریشانم پناه آورد و آهسته خبر داد
_هفت ماه پیش کنار اتوبوس زائرای ایرانی تو #کاظمین بمب گذاری کردن، چند نفر شهید شدن.
مقابل چشمانم نفس نفس میزد،..
کلماتش را میشمردم بلکه این جان به لب رسیده به تنم برگردد..
و کلام آخر او جانم را در جا گرفت
_مامان بابا تو اون اتوبوس بودن...
دیگر نشنیدم چه میگوید،..
هر دو دستم را روی سرم گرفتم و اختیار ساقم با خودم نبود...
که قامتم ازکمر شکست و روی زمین زانو زدم....
باورم نمیشد پدر و مادرم از دستم رفته باشند...
که به گلویم التماس میکردم بلکه با ضجه ای راحتم کند..
و دیگر نفسی برای ضجه نمانده بود که به جای نفس، قلبم از گلو بالا میآمد...
ابوالفضل خم شده بود تا از روی زمین بلندم کند..
و من مقابل پایش با انگشتان دستم به زمین چنگ میزدم،..
صورت مهربان پدر و مادرم در آینه چشمانم میدرخشید..
و هنوز دست و پاهای بریده امروز مقابل چشمم بود و نمیدانستم بدن آنها چند تکه شده...
که دیگر از اعماق جانم جیغ کشیدم...
در آغوش ابوالفضل بال بال میزدم...
که فرصت جبران بی وفایی هایم از دستم رفته...
و دیدار پدر و مادرم به قیامت رفته بود.
اینبار نه حرم حضرت سکینه(س)،...
نه چهارراه زینبیه،...
نه بیمارستان دمشق...
که آتش تکفیری ها به دامن خودم افتاده...
ادامه دارد....
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده