eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
62 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقان وقت است میگویند
شهید صدای نوید می پیچید توی سرم که می گوید: ﴿فقط خون گرم شهیده که این انقلاب رو به صاحب الزمان می رسونه بابا،فقط خون شهید.﴾ https://eitaa.com/Navid_safare
چله به نیت حاجت روایی: ﴿زهرا حسینی_خانم کفاش﴾ روز و چهارم ان شاءالله حاجت روا 🤲🏻 https://eitaa.com/Navid_safare
لطفاً کسی در خواست اینکه کرده ما به نیتش توی کانال زیارت عاشورا و....بزاریم نکنه اون زیارت عاشورا هایی هم که گذاشته شد به خاطر اینکه یک نفر ۴۰تا تسبیح سفارش داده بود و از ما در خواست کرد به نیتش پخش کنیم و روی هر بسته بنویسیم یک زیارت عاشورا خوانده شود ماهم اینکا رو انجام دادیم ولی گفتیم دوباره در کانال بزاریم اگر کسی یادش رفت بخونه یک بار به جاش خونده باشه
لطفاً لطفاً کسی برای شدند توی کانال به خادم ها پیام ندهید اگر نیاز به خادم داشته باشیم خودمون اطلاع میدیم
اگر واقعا دوست دارید شماهم بشید و برای نوید یه کاری انجام بدید میتونید ها ها و های خود را برای یکی از خادم ها بفرستید و ازشون بخواهید توی کانال قرار میدن ان شاءالله حاجت روا 🤲🏻🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
<🌓🌼> شھید شدۍ ڪهـ رفیـقم باشۍ! میدانم این اتفــاقۍ نیست(: https://eitaa.com/Navid_safare
اگه‌الان‌داری‌درس‌می‌خونی‌و درگیرِکنکوری‌وبرایِ‌شیعه‌خونه‌یِ امام‌زمان‌سخت‌تلاش‌می‌کنی، نگرانِ‌این‌نباش‌ازکارهای‌جهادیِ میدانی‌جاموندی‌وهمه‌جالنگِ‌توهستن! توهمین‌الان‌هم‌داری‌باعلم‌وقلمت‌جهاد می‌کنی‌رفیق..(:!! https://eitaa.com/Navid_safare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به وقت ﴿ لبخند بهشتی﴾😍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان لبخند بهشتی نویسنده: میم بانو قسمت سی و چهارم مضطرب نگاهم میکند _ببخشید نورا من نمیتونم ازت پذیرایی کنم دیرم شده باید برم . شایان هم تو خونست . پسر آرومیه اذیتت نمیکنه تا ۳ ساعت دیگه بر میگردم . خیالت راحت تا من برگردم کسی از عضای خانواده نمیاد خونه . من برات میوه و تنقلات روی میز چیندم . غذای شایان هم توی طبقه ی اول یخچاله اگه گشنش شد بهش بده . +باش حتما بعد از چند توصیه ی دیگر خداحافظی میکند و میرود . آدام وارد خانه میشوم . پسر بچه ای با موهای خرمایی پشت به من نشسته است . میروم و رو به رویش مینشینم . چشم های گرد و قهوه رنگ و پوستی روشن دارد . چهره اش با نمک و ناز است . بلیز شلوارک نارنجی رنگی اندام کوچک و لاغرش را در بر گرفته است . آهسته گونه اش را نوازش میکنم +سلام شایان کوچولو . خوبی خشگلم ؟ سر بلند میکند . چشم های کوچکش اجزای صورتم را میکاود _سلام شما خاله نورا هستید ؟ +آره عزیزم کی اینو بهت گفته ؟ _خاله سوگلم دوباره سرش را پایین میاندازد و مشغول بازی با ماشین قرمزش میشود . چقدر پسر مودبی هست . با اینکه سن کمی دهرد ولی غریبی نمیکند . بعد از کمی صحبت بلاخره با من دوست میشود . با ذوق و شادی نام ماشین هایش را میگوید و به من ماشین بازی یاد میدهد . بعد از چند ساعت بازی بلاخره خسته میشود و روی مبل مینشیند . چشم هایش را میمالد. _خاله خوابم میاد . میخوام بخوابم +بزار به خاله سوگل زنگ بزنم ببینم کجا بخوابونمت . سریع شماره ی سوگل را میگیرم . بعد از چند بوق جواب میدهد _سلام نورا خوبی ؟ +ممنون تو خوبی ؟ صدایش رنگ اضطراب به خود میگیرد _چی شده اتفاقی برای شایان افتاده که زنگ زدی ؟ خنده ی ریزی میکنم +نه بابا از من و تو هم سالم تره . فقط خوابش میاد زنگ زدم بپرسم کجا بخوابونمش ؟ _ببر تو اتاق من رو تخت بخوابه . منم تا یک ساعت و نیم دیگه میام . 🌿🌸🌿 《در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم》 فاضل نظری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸 رمان‌لبخند بهشتی نویسنده: میم بانو قسمت_سی و پنجم +شایان خوابش میاد زنگ زدم بپرسم کجا بخوابونمش ؟ _ببر تو اتاق من رو تخت بخوابه . من تا یک ساعت و نیم دیگه میام . +ممنون خدافظ _خدافظ تلفن را قطع میکنم و رو به شایان میگویم + بیا بریم بالا تو اتاق خاله سوگل بخواب . سریع بلند میشود و همراه من می آید . وارد اتاق میشویم . شایان خودش را روی تخت می اندازد و با ذوق میگوید _آخیش چه تخت نرمیه آرام میخندم +خب حالا بخواب با تعجب میگوید _خاله ! +بله _من که همینطوری خوابم نمیبره باید برام قصه بگی ابرو بالا می اندازم +ولی من که قصه بلد نیستم لبخند میزند و بلند میشود از کنار کمد کیف زرد رنگی را بر میدارد که روی آن عکس زنبور دارد . با لبخند میگوید _عیب نداره من کتاب قصه دارم از روی اون برام بخونید کتاب کوچکی از داخل کیفش بیرون می آورد . دوباره داراز میکشد و کتاب را به دست من میدهد . با کنجکاوی میگوید _خاله یه سوال بپرسم ؟ +بپرس عزیزم _من به شما نا محرمم با خنده میگویم +نه خاله الان نه ولی وقتی بزرگ بشی نامحرم من میشی _پس چرا جلوی من روسری سر کردین ؟ نگاهی بع روسری ام میکنم +اینو بخاطر تو سر نکردم چون با روسزی راحتم گزاشتم رو سرم بمونه _آها . پس حالا قصه رو بخونید شروع به خواندن کتاب میکنم . به نیمه های داستان که میرسم شایان خوابش میبرد . آرام پیشانی اش را میبوسم و پتو را رویش میکشم . از اتاق خارج میشوم و به سمت راه پله میروم . بین راه نگاهم به اتاق سجاد می افتد . آدم فضولی نیستم اما یک حسی بشدت مرا وسوسه میکند تا وارد اتاق سجاد بشوم . دو دل هستم . به خودم نهیب میزنم و به حسم اعتنا نمیکنم . سریع از پله ها پایین میروم . ۱۰ دقیقه ای خودم را مشغول میکنم که دوباره آن حس به سرا غم می آید اما اینبار قوی تر از قبل . 🌿🌸🌿 《اگر در دیده ی مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی》 وحشی بافقی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بـَختِ‌مـَن‌چ‌ـٰادر‌ِمشڪۍ‌بـِہ‌سـَرش‌ڪردـہ‌‌خـُدآ...! مـَن‌اگـَر‌بـَختِ‌مُحَجَّب‌نپـَسندَم‌چـِہ‌کـنـَم؟! https://eitaa.com/Navid_safare
ارسالی یکی از دوستام ❤️🥀😍 ان شاءالله حاجت روا 🤲🏻 https://eitaa.com/Navid_safare
🥺🌹🥺🌹
😍😍😍🌺🌺🌺❤️❤️❤️💚💚💚 https://eitaa.com/Navid_safare
حواسم هست که حواست....💔 https://eitaa.com/Navid_safare
: 🚶‍♀ پاۍ آدم جایۍ میࢪه ڪھ دلش ࢪفتھ...! دل ها ࢪو مواظب باشیم تا پاها جاۍ بد نࢪه...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️♥️:♥️♥️ 🔅 اميرالمؤمنين امام علی عليه السّلام: ✍️ أَلاَ مُنْتَبِهٌ مِنْ رَقْدَتِهِ قَبْلَ حِينِ مَنِيَّتِه ❇️ آیا کسی هست که پیش از فرارسیدن مرگش از خواب بیدار شود؟ 📚 مکارم الاخلاق، ص ۲۱۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 راه سعادت و نیک بختی ⬅️ این ویدیو رو برای دیگران و اطرافیان هم ارسال بفرمایید... 🌙
جامعه‌شناس ایرانی اگر یک وظیفه داشته باشه، همینه که فعل و انفعالات ذهنی این بخش از جامعه رو واکاوی کنه و راه‌حل درمان بده براش. کمااینکه یه جایی مثل مکزیک هم هیچ‌گاه رشد نمی‌کنه، مگر اینکه عقلای قوم‌اش بفهمند و درمان کنند که چرا یک بخش از جامعه‌شون، تمام ذهن و زندگی‌شان پشت مرز و دم سفارت‌خانه میگذره... https://eitaa.com/Navid_safare
راست میگویید ما با شما فرق داریم! شما ننگ انگلیس را پاک می‌کنید ما درد مردم را https://eitaa.com/Navid_safare
🪴 سربازامـٰام‌زمـان‌﴿عج‌﴾بودن یعنی‌همه‌جوره‌خودت‌راخرجش‌ڪنی! مثل‌شهیدحسین‌صحـرائی همیشه‌می‌گفت: بایدصددرصدوجودت‌رابرای امام‌زمان﴿عج﴾خرج‌ڪنی‌که‌او یارنیمـه‌تمـام‌نمی‌پسنـدد ! همیشه‌سخت‌ترین‌ڪارهارابرمی‌گزید! https://eitaa.com/Navid_safare