eitaa logo
نذیر
198 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
965 ویدیو
21 فایل
راهکارهای مهارتی در تحکیم خانواده و آسیب‌های اجتماعی جامعه، رسانه و فضای مجازی مرتبط با خانواده آی دی جهت دریافت نظرها و پیشنهادها: @V_sh655
مشاهده در ایتا
دانلود
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 💠 ✍️ به‌دنبال کسی باشید که اندازه آخرت شما را دوست داشته باشد 🔹مرد مؤمنی که خیاط است، درآمدی در حد کفاف زندگی‌اش حق تعالی به او بخشیده است. 🔸فرزندانش اصرار دارند وامی با بهره زیاد بگیرد و حیاط خانه‌شان را تعمیر کند، اما پدر حاضر به گرفتن ربا نیست. 🔹دختر جوان او که در آستانه ازدواج است بهانه می‌کند که وقتی خواستگاری برای او بیاید، از حیاط خانه‌شان خجالت می‌کشد. 🔸پدر که گوشش به این حرفا سنگین است، شبی زمستانی که در منزل نشسته بود دو دختر و یک پسر و همسرش را دور خود جمع کرد. 🔹از تک‌تک آنان سؤال کرد که چقدر دوستش دارند. 🔸همگی گفتند: به اندازه دنیا! 🔹پدر گفت: چرا همگی اندازه دنیا گفتید؟ 🔸گفتند: از دنیا بزرگ‌تر برای نشان‌دادن عشق خود پیدا نکردیم. 🔹پدر گفت: اگر از من بپرسید، من می‌گویم اندازه آخرت شما را دوست دارم که بزرگ‌تر و ماندنی‌تر و نعماتش وسیع‌تر است. 🔸برای همین اگر شما هم مرا به‌اندازه آخرت دوست داشتید راضی نمی‌شدید مال حرامی را در زندگی‌مان وارد کنم، که این مال هم دنیا و آخرت مرا بسوزاند و هم دنیا و آخرت شما را. 🔹فرزندانم، در دوستی خود در دنیا به‌دنبال کسی باشید که اندازه آخرت شما را دوست داشته باشد، نه اندازه دنیایتان را. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ خدا محصور به مکان و زمان خاصی نیست درسشو تو همه جا منتقل میکنه فقط باید یه کم شاگرد خوبی باشیم😭 ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍️ به قضاوت مردم اعتنا نکنید 🔸جوانی تصمیم گرفت از دختر موردپسندش خواستگاری کند، اما قبل از اقدام به این‌ کار، از مردم درمورد آن دخـتر جـویای معلومات شــد. 🔹مردم چنـیـن جـواب دادنـد: ایـن دخـتـر بـدنـام، بی‌ادب، بدخـو و خـشـن اسـت. 🔸آن شـخـص از تـصـمـیـم خود منـصـرف شـد، بـه خـانـه‌ برگشـت و در مـسیر راه با شـیـخ کهـن‌سالی روبه‌رو شد. 🔹شـیخ پرسید: فرزندم چه شده؟ چرا این‌قدر پریشان و گرفته‌ای؟ 🔸آن شخص قـصـه را از اول تا آخـر برای شیـخ بیان نـمـود. 🔹شیخ گفت: بـیا فرزندم من یکی از دخترانم را به عقد تو درمی‌آورم، اما قبل از آن برو و از مردم درباره‌ دخترانم پرس‌وجو کـن. 🔸شخـص رفت و از مردم محـل درمورد دختران شیخ سؤال کرد و دوباره به نزد شیخ آمد. 🔹شیخ از آن جوان پرسـید: مردم چه گفتـند؟ 🔸جوان پاسخ داد: مردم گفتند دختران شیخ، بسیار بداخـلاق، بـی‌ادب، بی‌حیا، فاسق و بی‌بندوبارند. 🔹شیخ گفت: با من به خـانه بیا! 🔸وقتی‌ آن شخص به خانه‌ شیخ رفت، به‌جز یک پیرزن، کسی را ندید و آن پیرزن، همسر شیخ بود که به‌خاطر عقیم و نازابودنـش هیچ فرزندی به دنیا نیاورده بود. 🔹زمانی‌ که آن شخص از دیدن این حالت شوکه شد، شیخ به او گفت: فرزندم! مردم به هیچ‌کسی رحم نمی‌کنند و دانسته یا ندانسته در حق دیگران هرچه و هر قِسمی که خواستند حکم می‌کنند. 💢به قضاوت مردم اعتنا نکنید؛ چون آن‌ها به حرف‌زدن و قضاوت‌کردن پشت‌سر دیگران، عادت کرده‌اند. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔴 بی‌بهانه خوب باشیم ✍هرگاه عیبی در من دیدی، به خودم خبر بده، نه به کسی دیگر. چون تغییر آن دست من است. 🔸کار اولت ثواب دارد و نصیحت است. اما دومی غیبت و گناه است. 🔹چرا موقعی که چیزی منفی در کسی می‌بینیم، جز خودش همه را خبر می‌کنیم؟ 🔸ما شهرت را صحبت‌کردن درمورد یکدیگر می‌دانیم نه با یکدیگر! 🔹جمله‌ای که همیشه شگفت‌زده‌ام کرده است: «اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو، وگرنه به خود ما بگو.» 🔸بر خود تطبیقش دهیم تا غیبت در میانمان از بین برود! 🔹نصیحت کن، اما رسوا نکن. سرزنش کن، اما جریحه‌دار نکن. 🔸بهشت وعده دور از دسترسی نیست، اگر بی‌بهانه خوب باشيم. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍️ فقط رو خودت تمرکز کن 🔸تنها پرنده‌ای که جرئت می‌کنه عقاب رو نوک بزنه دورنگوی سیاهه. 🔹اون پشت عقاب می‌شینه و گردنش رو گاز می‌گیره. 🔸با این حال عقاب هیچ واکنشی نشون نمی‌ده و با دورنگو نمی‌جنگه! 🔹اون وقت و انرژی خودش رو تلف نمی‌کنه، فقط بال‌هاش رو باز می‌کنه و شروع می‌کنه به بالاتر پروازکردن تو آسمون. 🔸هرچی پروازش بالاتر باشه نفس‌کشیدن برای دورنگو سخت‌تره و سرانجام به‌خاطر کمبود اکسیژن سقوط می‌کنه! 🔹زندگی عقاب رو سرلوحه زندگی‌تون قرار بدید. 🔸نیازی نیست به همه قضاوتا و نبردا واکنش نشون بدید؛ فقط کافیه رو خودتون و آینده‌تون تمرکزتون کنید و پیشرفت کنید و ارتفاع بگیرید تا همچین مسائلی براتون ریز و بی‌اهمیت بشن. ↶【به ما بپیوندید 】↷👇👇👇 ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ✨﷽✨ 🌹 🎬 کلیپ " جذبه های مجلس اباعبدالله الحسین " ماجرای مقام کسی که فقط به خاطر چایی مجلس روضه می‌رفت... ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍️ داشتن هدف و تمرکز، لازمه موفقیت 🔹پادشاهی مادرزادی لنگ بود و یک پایش کوتاه‌تر از دیگری بود. 🔸یک روز همۀ سرداران لشکرش را گرد تپۀ پوشیده از برف که بر فراز تپه، یک درخت بلوط وجود داشت، برای مشخص‌کردن جانشینش جمع کرد. 🔹سردارانش گرد تپه حلقه زده بودند. 🔸پادشاه گفت: تک‌تک به‌سمت درخت حرکت کنید. هرکس رد پایش یک خط راست باشد، جانشین من می‌شود. 🔹همه این کار را کردند و به درخت رسیدند. 🔸وقتی پادشاه به رد پای به‌جامانده روی برف پشت‌سرشان نگاه می‌کرد، دید درست است که به درخت رسیدند، ولی همه زیگزاگی و کج‌ومعوج. 🔹تا اینکه آخرین نفر خود پادشاه به‌سمت درخت راه افتاد و در کمال تعجب با اینکه لنگ بود در یک خط راست به درخت رسید. 🔸پادشاه به سرداران گفت: هدف رسیدن به درخت بود، من هدف را نگاه می‌کردم و قدم برمی‌داشتم، اما شما پاهایتان را نگاه می‌کردید، نه هدف را. 💢 تمرکز داشتن و هدف داشتن هر دو لازمه موفقیت است. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍️ فقط از یک روز تا چندهزار روز فرصت داریم خوب باشیم 🔹جوونی اومد پیشم. حالش خیلی عجیب بود. فهمیدم با بقیه فرق می‌کنه! 🔸گفت: حاج‌آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه. 🔹گفتم: اگه جوابشو بدونم خوشحال می‌شم بتونم کمکتون کنم. 🔸گفت: ! 🔹گفتم: یعنی چی؟ 🔸گفت: دارم می‌میرم! 🔹گفتم: دکتر دیگه‌ای، خارج از کشور؟ 🔸گفت: نه، همه اتفاق‌نظر دارن. گفتن خارج هم کاری نمی‌شه کرد! 🔹گفتم: خدا کریمه، ان‌شاءالله که بهت سلامتی می‌ده. 🔸با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟ 🔹فهمیدم آدم فهمیده‌ایه و نمی‌شه گولش زد. 🔸گفتم: راست می‌گی، حالا سوالت چیه؟ 🔹گفت: من از وقتی فهمیدم دارم می‌میرم خیلی ناراحت شدم. از خونه بیرون نمیومدم. کارم شده بود تو اتاق‌موندن و غصه‌خوردن. 🔸تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم!؟ خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون و مثل همه شروع به کار کردم. 🔹اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت. خیلی مهربون شدم. دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمی‌کرد! 🔸با خودم می‌گفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن! آخه من رفتنی‌ام و اونا انگار نه! 🔹سرتونو درد نیارم. من کار می‌کردم، اما حرص نداشتم. بین مردم بودم، اما بهشون ظلم نمی‌کردم و دوستشون داشتم. 🔸ماشین عروس که می‌دیدم از ته دل شاد می‌شدم و دعا می‌کردم. گدا که می‌دیدم از ته دل غصه می‌خوردم و بدون اینکه حساب‌کتاب کنم، کمک می‌کردم. مثل پیرمردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی می‌کردم. 🔹خلاصه اینکه این ماجرا منو آدم خوب و مهربونی کرد. 🔸حالا سوالم اینه که من به‌خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب‌شدن رو قبول می‌کنه؟ 🔹گفتم: بله، اون‌جور که من یاد گرفتم و به نظرم می‌رسه آدما تا دم رفتن خوب‌شدنشون واسه خدا عزیزه. 🔸آرا‌م‌آرام خداحافظی کرد و تشکر. 🔹داشت می‌رفت که گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟ 🔸گفت: معلوم نیست. بین یک روز تا چندهزار روز! 🔹یه چرتکه انداختم، دیدم منم تقریباً همین‌قدرا وقت دارم! 🔸با تعجب گفتم: مگه بیماری‌ات چیه؟ 🔹گفت: بیمار نیستم! 🔸هم کفرم داشت درمیومد و هم از تعجب داشتم شاخ درمیاوردم. 🔹گفتم: پس چی؟ 🔸گفت: فهمیدم مردنی‌ام. رفتم دکتر گفتم: می‌تونید کاری کنید که نمیرم؟ گفتن: نه! گفتم: خارج چی؟ و باز گفتن: نه! 🔹خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم. کی‌اش فرقی داره مگه؟ ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍ اگر همه چیز را می‌دانستیم شاید خیلی‌ها را می‌بخشیدیم 🔹تصور کنید که در جنگلی قدم می‌زنید. ناگهان سگ کوچکی را می‌بینید که کنار درختی نشسته است. 🔸همچنان که به آن سگ نزدیک می‌شوید، ناگهان به شما حمله کرده و دندان‌های تیز خود را نشان می‌دهد. 🔹شما وحشت‌زده و خشمگین می‌شوید، اما ناگهان متوجه می‌شوید که یکی از پاهای سگ در تله‌ای گرفتار شده است. 🔸به‌سرعت حالت ذهنی شما از خشم به‌سوی نگرانی و ترحم تغییر می‌کند؛ زیرا متوجه شده‌اید که حالت پرخاشگری سگ از جایگاه آسیب‌پذیری و درد نشئت می‌گیرد. 🔹این موضوع درمورد همه‌ ما نیز صدق می‌کند. خشم ناشی از جهل است، اگر همه چیز را می‌دانستیم دیگران را می‌بخشیدیم. 🔸ما هرگز نمی‌دانیم آدمی که روبه‌روی ما قرار گرفته در حال چه مبارزه روحی است یا از چه مبارزه‌ای آمده است. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍ غیرت؛ رسم جوانمردی 🔸از حموم عمومی دراومدیم. نم‌نم بارون می‌زد. خانمی جوون و محجبه بساط لیف و جوراب و... جلوش پهن بود. 🔸 دوستم رفت جلو و آروم سلام کرد و نصفه بیشتر لیف و جوراباشو خرید. 🔸تعجب کردم و پرسیدم: داداش واسه کی می‌خری؟ ما که تازه از حموم دراومدیم، اونم این همه. 🔸دوستم گفت: تو این سرما از سر غیرتشه که با دست‌فروشی خرجشو درمیاره، وگرنه می‌تونست الان تو یه بغل نرم و یه جای گرم، تن‌فروشی و فاحشگی کنه. 🔺پس بخر و بخریم تا شرف و ناموس مملکتمون حفظ شه. 🔸خودش برگشت تو حموم و صدا زد: نصرت اینا رو بذار دم‌دست مردم و بگو صلواتیه. 📚 برگی از دفترچه خاطرات جهان پهلوان تختی ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔸روزی با دوستم از کنار دکه روزنامه فروشی. رد می شدیم 🔹دوستم روزنامه‌ای خرید و مودبانه از مرد روزنامه فروش تشکر کرد اما آن مرد هیچ پاسخی به تشکر او نداد! 🔸همانطور که دور میشدیم به دوستم گفتم:"چه مرد عبوس و ترشرویی بود" 🔹دوستم گفت او همیشه این طور است! 🔸پرسیدم پس چرا تو به او احترام می گذاری؟! 🔺دوستم با تعجب گفت"چرا باید به او اجازه دهم که برای رفتار من تصمیم بگیرد؟! 🔅امیرالمومنین علیه السلام: خودتان را بر خوش اخلاقى تمرين و رياضت دهيد، زيرا كه بنده مسلمان با خوش اخلاقى خود به درجه روزه گير شب زنده دار مى رسد. 📚 تحف العقول ص ۱۱۱ ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍️ این‌طوری حال خوبت رو حفظ کن 🔹آدمی که باهاش دوست می‌شی؛ 🦋 همونیه که باهاش بحثت می‌شه. 🔸ماشینی که می‌خری؛ 🦋 همونیه که نیاز به تعمیر داره و باید خرجش کنی. 🔹کاری که ازش لذت می‌بری؛ 🦋 همونیه که باید استرسش رو هم تحمل کنی. 🔸همسری که برای زندگی انتخاب می‌کنی؛ 🦋 همونیه که باهاش به اختلاف می‌خوری و دعواتون می‌شه. 🔹بچه‌ای که با شیرین‌کاریاش عشق می‌کنی؛ 🦋 همونیه که خرابکاری به‌بار میاره و اضطراب آینده‌اش رو داری. 💢هر چیزی و هر کسی که بهت حال خوبی می‌ده، 🦋 لازمه نقص‌هاشو هم بپذیری! 🔺این‌طوری حال خوبت حفظ می‌شه. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍️ هشت درس مهم 🔹شیخی از شاگردش پرسید: چند وقت است که در ملازمت من هستی؟ 🔸شاگرد جواب داد: حدودا ۳۳ سال. 🔹شیخ گفت: در این مدت از من چه آموختی؟ 🔸شاگرد: هشت مسئله. 🔹شیخ گفت: مدت زیادی از عمر من با تو گذشت و فقط هشت چیز از من آموختی‌!؟ 🔸شاگرد: ای استاد، نمی‌خواهم دروغ بگویم و فقط همین هشت مسئله را آموخته‌ام. 🔹استاد: پس بگو تا بشنوم. 🔸 : 1️⃣ به خلق نگریستم دیدم هرکس محبوبی را دوست دارد و هنگامی که به قبر رفت محبوبش او را ترک نمود. 🔺پس نیکی‌ها را محبوب خود قرار دادم تا هنگام ورودم به قبر همراه من باشد. 2️⃣ به کلام خدا اندیشیدم که فرمود: 💠«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ؛ و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس بازداشت، بی‌گمان بهشت جايگاه اوست.» 📚 سوره نازعات: آیه‌های ۴۰ و ۴۱ 🔺پس با نفس خویش به پیکار برخاستم تا اینکه بر طاعت خدا ثابت گشتم. 3️⃣ به این مردم نگاه کردم و دیدم هرکس شیء گران‌بهایی همراه خویش دارد و با جانش از آن محافظت می‌کند. پس قول خداوند را به یاد آوردم: 💠«مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ؛ آنچه پيش شماست، تمام می شود و آنچه پيش خداست، پايدار است.» 📚 سوره نحل: آیه ۹۶ 🔺پس هرگاه شیء گران‌بهایی به‌دست آوردم، آن را به پیشگاه خدا تقدیم کردم تا خدا حافظ آن باشد. 4️⃣ خلق را مشاهده کردم و دیدم هرکس به مال و نسب و مقامش افتخار می‌کند. سپس این آیه را خواندم: 💠«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ؛ در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.» 📚 سوره حجرات: آیه ۱۳ 🔺پس به تقوای خویش افزودم تا اینکه نزد خدا ارجمند باشم. 5️⃣ خلق را دیدم که هرکس طعنه به دیگری می‌زند و همدیگر را لعن‌ونفرین می‌کنند. و ریشه همه این‌ها حسد است. سپس قول خداوند را تلاوت کردم: 💠«نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا؛ ما [وسايل] معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده‌ايم.» 📚 سوره زخرف: آیه ۳۲ 🔺پس حسادت را ترک کردم و از مردم پرهیز کردم و دانستم روزی و فضل به‌دست خداست و بدان راضی گشتم. 6️⃣ خلق را دیدم که با یکدیگر دشمنی دارند و بر همدیگر ظلم روا می‌دارند و به جنگ با یکدیگر می‌پردازند. آن‌گاه این فرمایش خدا را خواندم: 💠«إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا؛ همانا شیطان دشمن شماست پس او را دشمن گیرید.» 📚 سوره فاطر: آیه ۶ 🔺پس دشمنی با مردم را کنار گذاشتم و به دشمنی با شیطان پرداختم. 7️⃣ به مخلوقات نگریستم پس دیدم هر کدام در طلب روزی به هر دری می‌زنند و گاه دست به مال حرام نیز می‌زنند و خود را ذلیل می‌کنند. و خداوند فرموده: 💠«وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا؛ و هيچ جنبنده‌اى در زمين نيست مگر [اينكه] روزی‌اش بر عهده خداست.» 📚 سوره هود: آیه ۶ 🔺پس دانستم من نیز یکی از این جنبنده‌هایم و بدانچه که خداوند برای من مقرر کرده است، راضی گشتم. 8️⃣ خلق را دیدم که هرکدام بر مخلوقی مانند خودشان توکل می‌کنند؛ این به مال و دیگری نان و دیگران به صحت و مقام. و باز این قول خداوند را خواندم: 💠«وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ و هركس بر خدا توکل كند، او براى وى بس است.» 📚 سوره طلاق: آیه ۳ 🔺پس توکل بر مخلوقات را کنار گذاشتم و بر توکل به خدا همت گماشتم. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ✨ 🌱تا نشده از چیزی حرف نزن..! از اهدافت نگو از برنامه‌هات چیزی نگو..! 🌱نگو تا وقتی انجام ندادی و انجام نشده .. به محض اینکه بگی اتفاق نمیوفته.. کاملاً تجربه‌اش کردم🙃 لذتش به اینه همه چی سکرت باشه تا به وقتش!❤️ 🌹✨🌹✨🌹✨ ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 📿🌺 «ﻣﺮﺩ» ﺭﺍ ﺑﻪ «ﻋﻘﻠﺶ» ﺑﻨﮕﺮ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ «ﺛﺮﻭﺗﺶ» «ﺯﻥ» ﺭﺍ ﺑﻪ‌ «ﻭﻓﺎﯾﺶ» بنگر؛ ﻧﻪ ﺑﻪ «ﺟﻤﺎﻟﺶ» «ﺩﻭﺳﺖ» ﺭﺍ ﺑﻪ «ﻣﺤﺒﺘﺶ» بنگر؛ ﻧﻪ ﺑﻪ «ﮐﻼﻣﺶ» «ﻋﺎﺷﻖ» ﺭﺍ ﺑﻪ «ﺻﺒﺮﺵ» بنگر؛ ﻧﻪ ﺑﻪ «ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ»! «ﻣﺎﻝ» ﺭﺍ ﺑﻪ «ﺑﺮﮐﺘﺶ» بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ «ﻣﻘﺪﺍﺭﺵ» «ﺧﺎﻧﻪ» ﺭﺍ ﺑﻪ «ﺁﺭﺍﻣﺸﺶ» بنگر؛ ﻧﻪ ﺑﻪ «ﺑﺰﺭﮔﻴﺶ» «ﺩﻝ» ﺭﺍ ﺑﻪ «ﭘﺎﮐﯿﺶ» بنگر؛ ﻧﻪ ﺑﻪ «ﺻﺎﺣﺒﺶ» «فرزند» را به «ایمانش» بنگر؛ نه به «وفاداریش» «پدر و مادر» را فقط؛ بنگر! هر چه بیشتر بنگری بهتر ❤️ ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅‌ ✍️ همه مقصرند جز آقای دزد! 🔹خر فلانی رو شبانه دزدیدند! 🔸صبح، صدای صاحبش بالا رفت و اهالی روستا جمع شدند! 🔹یکی گفت: تقصیر معماره که دیوار رو کوتاه ساخته تا دزد به‌راحتی بیاد تو! 🔸اون یکی گفت: مقصر نجاره که در طویله رو محکم نساخته! 🔹یکی دیگه گفت: تقصیر قفل‌سازه که قفل ضعیفی ساخته! 🔸نفر بعدی گفت: مقصر خود الاغه که سروصدا نکرده تا صاحبش بفهمه! 🔹یکی گفت: مقصر صاحبشه، باید روزها می‌خوابیده، شب‌ها می‌رفته پیش الاغش! 💢خلاصه که همه مقصر بودن به جز آقای دزد! حکایت دزد مثل حکایت ... 👈 توجه کردید دشمنان برای ما نقشه می کشند تا کشور رو زمین بزنند. 👈 سرمایه‌دار داخلی منافق با احتکار کالا و بردن بالای قیمت‌ کالاها 👈 افراد وطن‌فروش داخلی دنبال دسیسه هستند که کشور رو زمین بزنند رو مردم فشار می آورند و تقصیر رو گردن نظام و اسلام می‌اندازند. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ✨﷽✨ ✍️ کسی که درباره پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصاف و شعور دارند، 👈 احمق نیست، عزت نفس دارد. ✍️ کسی که برای شنیدن حرف ها و شعرها و قصه ها و اثار هنری یک جوان بی تجربه وقت می گذارد و حوصله به خرج می دهد، 👈 احمق نیست، انسان است. ✍️ کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی گذارد، 👈 احمق نیست، منظم و محترم است. ✍️ کسی که به دیگران اعتماد می کند و آنها را سر سفره خود می نشاند و به خانه اش راه می دهد یا به محفل دوستانه و چای و قهوه ای دعوت می کند و صمیمانه و دوستانه رفتار می کند، 👈 احمق نیست، متواضع و مهربان است. ✍️ کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض می دهد یا ضامن وام آنها می شود و به دروغ نمی گوید که ندارم و گرفتارم، 👈 احمق نیست. کریم و جوانمرد است. ✍️ کسی که از معایب و کاستی های دیگران، درمی گذرد و بدی ها را نادیده می گیرد، 👈 احمق نیست. شریف است. ✍️ كسي كه در مقابل بي ادبي و بي شخصيتي ديگران با تواضع و محترمانه صحبت مي كند و مانند آنها توهين و بددهني نمي كند، 👈 احمق نيست. مؤدب و باشخصيت است... 🔺 بودن هزينه سنگينی دارد... ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ‌ ✍️ همه مقصرند جز آقای دزد! 🔹خر فلانی رو شبانه دزدیدند! 🔸صبح، صدای صاحبش بالا رفت و اهالی روستا جمع شدند! 🔹یکی گفت: تقصیر معماره که دیوار رو کوتاه ساخته تا دزد به‌راحتی بیاد تو! 🔸اون یکی گفت: مقصر نجاره که در طویله رو محکم نساخته! 🔹یکی دیگه گفت: تقصیر قفل‌سازه که قفل ضعیفی ساخته! 🔸نفر بعدی گفت: مقصر خود الاغه که سروصدا نکرده تا صاحبش بفهمه! 🔹یکی گفت: مقصر صاحبشه، باید روزها می‌خوابیده، شب‌ها می‌رفته پیش الاغش! 💢خلاصه که همه مقصر بودن به جز آقای دزد! ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🦋 🔸 در راه مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!! 🔹 به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند. 🔸شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد. 🔹ساعتی بعد عقب ماند، به میرداماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد. 🔸میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد. ✍️ نتیجه: این است رسم در غیاب یکدیگر حافظ آبروی هم باشیم. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ✨﷽✨ 🌻💔 ✍️ چیزی که عوض داره، گله نداره 🔹زن مشغول درست‌کردن تخم‌مرغ برای صبحانه بود. 🔸شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد: مواظب باش، مواظب باش، یه کم بیشتر کره توش بریز. 🔹وای خدای من، خیلی درست کردی. حالا برش گردون. زود باش، شعله رو کم کن، باید بیشتر کره بریزی. 🔸وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم؟ دارن می‌سوزن، مواظب باش، گفتم مواظب باش، هیچ‌وقت موقع غذاپختن به حرف‌های من گوش نمی‌کنی. 🔹برشون گردون، زود باش، دیوونه شدی؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی! نمک بزن. شعله رو… 🔸زن به او زل زد و بعد با صدای بلند گفت: ای بابا، دیوونم کردی! فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم‌مرغ ساده درست کنم؟ 🔹مرد سر میز غذاخوری نشست، نفس عمیقی کشید، مکثی کرد و به آرامی گفت: فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می‌کنم، چه حالی دارم! ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🤍 ✍️ گاهی برای رسیدن به آرامش، باید از خیلی چیزها گذشت 🔹ما آرزو کردیم و نپذیرفتیم که قرار نیست به تمام آرزوهایمان برسیم. 🔸ما آدم‌ها را دوست داشتیم و نپذیرفتیم که قرار نیست همه دوستمان داشته باشند. 🔹ما روزهای خوب می‌خواستیم و نپذیرفتیم که قرار نیست تمام روزها خوب باشند. 🔸پس هر روز غمگین‌تر شدیم. 🔹گاهی برای رسیدن به آرامش، باید پذیرفت، باید قبول کرد و ناممکن‌ها و نشدنی‌ها را به‌رسمیت شناخت و توقع زیادی نداشت. 🔸گاهی برای رسیدن به آرامش، باید از خیلی چیزها گذشت. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ✨﷽✨ 🦋 🌼 اصل در کار نیک و بد، نیت شماست ✍برخی از ما به اشتباه تصور می‌کنیم که یک گناه، زمانی گناه است که فقط پیامد و نتیجه بدی داشته باشد. به‌طور مثال، وقتی کسی به کسی تهمتی می‌زند یا توهین می‌کند، فکر می‌کند که اگر دل او را نشکند این کار او گناه محسوب نمی‌شود. در حالی که این تصور کاملاً اشتباه است، چون اگر بنا بر این باشد؛ پس وقتی به کسی هم نیکی می‌کنیم، تا او شاد نشود، نیکی ما بدون اجر و ثواب است. وقتی یک فعل گناه صادر شد؛ اصل، نیت بدی است که به پشتوانۀ آن کار بد اتفاق می‌افتد، نتیجه آن هرچه باشد زیاد مهم نیست. در کار خیر هم به همین منوال است. برای عاق والدین‌ شدن نیازی به نفرین والدین نیست. هرچند نفرین کار را سخت‌تر و بخشش را تقریباً غیرممکن می‌سازد. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍️ رسم رفاقت 🔹پادشاهی در سفر تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند! 🔸به یکی که اسبش جلو می‌رفت، گفت: این فلانی چقدر بی‌عرضه است. اسبش دائم عقب می‌ماند. 🔹 شخص دانا گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است. حیوان کشش این‌همه عظمت را ندارد. 🔸ساعتی بعد عقب ماند. 🔹به دومی گفت: این فلانی رعایت نمی‌کند. دائم جلو می‌تازد. 🔸خردمند گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون او بر پشتش سوار است، سر از پا نمی‌شناسد و می‌خواهد از شوق بال درآورد. 🔹این است رسم رفاقت؛ در غیاب یکدیگر حافظ آبروی هم باشیم. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍ مثل یک مداد زندگی کن 🔹پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه‌ای می‌نوشت. 🔸 بالاخره پرسید: ماجرای کارهای خودمان را می‌نویسید؟ درباره من می‌نویسید؟ 🔹 پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخندزنان به نوه‌اش گفت: درسته درباره تو می‌نویسم اما مهم‌تر از نوشته‌هایم مدادی است که با آن می‌نویسم. می‌خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی. 🔸 پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید. پرسید: اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده‌ام. 🔹 پدربزرگ پاسخ داد: بستگی داره چطور به آن نگاه کنی. در این مداد پنج خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می‌کنی. 🔸 : می‌توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می‌کند. اسم این دست خداست. او همیشه باید تو را در مسیر اراده‌اش حرکت دهد. 🔹 : گاهی باید از آنچه می‌نویسی دست بکشی و از مدادتراش استفاده کنی. این باعث می‌شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تیزتر می‌شود. 🔸پس بدان که باید رنج‌هایی را تحمل کنی چراکه این رنج باعث می‌شود انسان بهتری شوی. 🔹 : مداد همیشه اجازه می‌دهد برای پاک‌کردن یک اشتباه از پاک‌کن استفاده کنیم. 🔸بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدی نیست. در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگه داری مهم است. 🔹 : چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است.‌ پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است. 🔸 : همیشه اثری از خود به‌جا می‌گذارد. بدان هر کار در زندگی‌ات می‌کنی ردی به‌جا می‌گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری که می‌کنی هوشیار باشی و بدانی چه می‌کنی. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔸 حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی می ساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را انجام میدادند. 🔸پیرزنی از آنجا رد میشد وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه! 🔸کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف را شنید، سریع گفت: چوب بیاورید! کارگر بیاورید! چوب را به مناره تکیه بدهید. فشار بدهید. فشار...!!! 🔸 مدام از پیرزن میپرسید: مادر، درست شد؟!! 🔸مدتی طول کشید تا پیرزن گفت: بله ! درست شد! تشکر کرد و دعایی کرد و رفت. 🔸 کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسیدند ؟! ❇️ معمار گفت: اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت میکرد و شایعه پا میگرفت، این مناره تا ابد کج میماند و دیگر نمیتوانستیم اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم، این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ چهار چیز است که نمیتوان آن‌ها را بازگرداند 🌺"تیر" پس از رها شدن از کمان! ❤️"حرف" پس از گفتن! 🌺"موقعیت" پس از پایان یافتن! ❤️و "زمان" پس از گذشتن! 🌺پس مواظب تیری که می‌اندازیم ، حرفی که میزنیم ، موقعیتی که در اختیارمان است و زمانی که داریم باشیم ... ❤️آگاهانه زندگی کنیم ، متفکرانه حرف بزنیم و قدر لحظه‌ها را بدانیم .... ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ‍ (گنجشک فراموشکار) 🍃سالها پیش در جنگلی بزرگ و سرسبز، روی بالاترین شاخه ی بزرگ ترین و بلندترین درخت، گنجشکی زندگی میکرد گنجشک قصه ما روزی تصمیم گرفت که برای دیدن دوستش به خانه ی او برود. صبح زود به راه افتاد. از جاهای زیادی عبور کرد اما گنجشک کوچک قصه ی ما یک مشکل داشت و آن هم این بود که "فراموشکار " بود. او در راه متوجه شد که آدرس خانه دوستش را فراموش کرده است. 🍃او از بالای رودی عبور کرد که آن جا یک قو در حال آب تنی بود🦢 او از قو آدرس خانه دوستش را پرسید اما قو نمی دانست. او رفت و رفت تا به یک روستا رسید، خیلی خسته شده بود. روی پشت بام خانه ای نشست تا استراحت کند. تصمیم گرفت به خانه ی خودش برگردد. ولی او آنقدر فاصله اش از خانه زیاد شده بود که راه خانه ی خودش را هم فراموش کرده بود. احساس کرد یک نفر به طرف او می آید. ترسید و به آسمان پرید. 🍃از بالا دید دختر بچه ای با یک مشت دانه به طرف او می آید. دخترک به او گفت: "چی شده گنجشک کوچولو؟ از من نترس من میخواهم با تو دوست بشوم برایت غذا آورده ام." گنجشک گفت: "یعنی تو نمی خواهی مرا در قفس زندانی کنی؟" دخترک گفت: "معلوم است که نمیخواهم" گنجشک گفت: "من راه خانه ام را گم کرده ام" دخترک گفت: "من به تو کمک میکنم تا راه خانه ات را پیدا کنی" 🍃سپس از گنجشک پرسید: "آیا یادت می آید که خانه ات کجا بود؟" گنجشک جواب داد: "در جنگل بزرگ، روی درختی بسیار بزرگ" دخترک گفت: "با من به جنگل بیا من به تو کمک میکنم تا آن درخت را پیدا کنی" دخترک و گنجشک کوچولو باهم وارد جنگل بزرگ شدند، و بعد از ساعتها تلاش و جست و جو، دخترک توانست خانه ی گنجشک کوچولو را پیدا کند. 🍃گنجشک کوچولو پرواز کرد و روی بالاترین شاخه رفت و نشست و به دختر کوچولو قول داد که از این به بعد حواسش را بیشتر جمع کند تا دیگر گم نشود. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔆 ✍️ فقط‌ خدا کریم است و بس 🔹درویشی تهی‌دست از کنار باغ کریم‌‌خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم‌خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. 🔸کریم‌خان گفت: این اشاره‌‌های تو برای چه بود؟ 🔹درویش گفت: نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. 🔸آن کریم به تو چقدر داده است و به من چه داده؟ 🔹کریم‌خان که در حال کشیدن قلیان بود، گفت: چه می‌خواهی؟ 🔸درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است! 🔹چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌خواست نزد کریم‌خان رفته و تحفه برای خان ببرد! پس جیب درویش را پر از سکه کرد و قلیان را نزد کریم‌خان برد! 🔸روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. 🔹ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم‌خان زند کرد و گفت: نه من کریمم نه تو؛ کریم فقط خداست که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ✨اگر دو عبارت "خسته ام'' و "حالم خوب نیست'' را از زندگی خود پاک کنید نیمی از بیماری های خود را درمان کرده اید. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍ حاج‌آقا حواست باشد 🔹قصاب محله که گوشت بد بدهد، می‌گویند قصاب محله ما بد است، می‌روند یک قصابی دیگر. آن‌قدر می‌گردند تا یک خوبش را پیدا کنند. 🔸نانوای محله که نان بد بپزد، می‌گویند نانوایی محله ما نانش بد است، می‌روند یک نانوایی دیگر. 🔹آرایشگر محله که بد اصلاح کند، می‌گویند آرایشگر محله ما بد است، می‌روند سراغ یک آرایشگر دیگر. 🔸خیاط و میوه‌فروش و بقالی محل هم همین‌طور، اگر بد باشند فقط خودشان بد هستند. 🔹اما حاج‌آقا تو حواست باشد. امام جماعت مسجد که بد شد، آخوند محله که بد شد، می‌گویند آخوندها بد هستند. 🔸آخوند محله که سوار ماشین مدل‌بالا شد، آخوند محله که خانه گران‌قیمت داشت، آخوند محله که برای همسایگان غرور و تکبر داشت، می‌گویند همه آخوندها همینند. 🔹نمی‌دانم توقعشان از تو بالاست یا نه مثل نان و گوشت و میوه به تو احساس نیاز نمی‌بینند. 🔸اگر تو بد بودی سراغ دیگری نمی‌روند که ببینند بقیه چطورند، به‌راحتی از بدبودن همه شما سخن می‌گویند. 🔺هرچه هست تو باید خیلی بیشتر حواست باشد. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army