#متن_تفسیر #صفحه_468 سوره مبارکه #غافر
#سوره_40
#جزء_24
باصدای استاد مومیوند
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
صفحه 468 بخش اول468-ghafer-ta-1.mp3
زمان:
حجم:
2.61M
#صوت_تفسیر #صفحه_468 سوره مبارکه #غافر
بخش اول
#سوره_40
#جزء_24
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
صفحه 468 بخش دوم468-ghafer-ta-2.mp3
زمان:
حجم:
5.58M
#صوت_تفسیر #صفحه_468 سوره مبارکه #غافر
بخش دوم
#سوره_40
#جزء_24
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
اول سلام
و بعد سلام
و سپس سلام
با هر نفس ارادت
و با هر نفس سلام
#ازدورسلام
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سلام_امام_زمانم😍✋
🌼 ای چاره ساز، مشکل ما را تو چاره کن
💔 برحال خراب عاشقانت، نظاره کن
🌼 پرده ز رخ نمی کشی ای ماه دل، مکش
💚 حرفی بزن به جانب مایک اشاره کن
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
اگر عالم پر از اشرار گردد
دوباره ڪربلا تکرار گردد
جهان داند ڪه ما مهدی تباریم
تجلای جلال ذوالفقاریم
به فرمان ولی پا در رڪابیم
یزیدی مسلکان را بر نتابیم.
#لبیڪ_یا_خامنہ_اے✋
#رهبرانه
#حضرت_آقا
#امام_خامنه_ای
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ریحانه
🌹|✨ سربازان
💚|✨ امامزمـانعج
✋|✨ از هیـچ چیز
💥|✨ جز گناهانشـان
😊|✨ نمیترسند!
#شهیدسیدمرتضیآوینی🌹
#چادر
#حجاب
#عفاف
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹صادق آهنگران تو یه تیکه از شعرش میخونه:
👈 شمعِ شبهای دوعیجی میشدیم 👉
✍️ میدونید این مصرع یعنی چی⁉️
🔸 عراق تو منطقه دوعیجی بمبِ فسفری مینداخت.
🔹 فسفر وقتی با اکسیژن هوا ترکیب بشه
🔸 شعلهور میشه، رزمنده ها که زیر این بمب
🔹 ها گیر میکردن، فسفر به تنشون میچسبید،
🔸 و با هیچ وسیله ای دیگه خاموش نمیشد و اونا
🔹 میسوختن و میسوختن و میسوختن...
🔸 و صبح، باد خاکستر هاشون رو میبرد...
❌ به خدا قسم که ما خیلی مدیونیم‼️
❌ چه خون ها ریخته شد، شاید:
❌ بیدار بشیم و بیایم پایِ کار...
#به_یاد_شهدا
#هفته_دفاع_مقدس
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
نماز هدیه به امام جواد ع در روز چهارشنبه
برای بر آورده شدن حاجت
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#نماز_روز_چهارشنبہ
✍ هرڪس این نماز را روز
چهارشنبه بخواند خداوند توبه
او را از هر گناهے باشد مےپذیرد
۴ رکعتست
در هر رکعت بعد از حمد
یک توحید و یک قدر💫
📚 مفاتیح الجنان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
ندای قـرآن و دعا📕
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_صد_وچهار
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_صد_وپانزدهم
گفت: «من که روی آن را ندارم بروم پیش صاحب خانه و خانه را پس بدهم.»
گفتم: «خودم می روم. فقط تو قبول کن.»
چیزی نگفت. سکوت کرد. می دانستم دارد فکر می کند.
فردا ظهر که آمد، شاد و سرحال بود. گفت: «رفتم با صاحب خانه حرف زدم. یک جایی هم برایتان دیده ام. اما زیاد تعریفی نیست. اگر صبر کنی، جای بهتری پیدا می کنم.»
گفتم: «هر طور باشد قبول. فقط هر چه زودتر از این خانه برویم.»
فردای آن روز دوباره اسباب کشی کردیم. خانه مان یک اتاق بزرگ و تازه نقاشی شده در حوالی چاپارخانه بود. وسایل چندانی نداشتم. همه را دورتادور اتاق چیدم. خواب آرام آن شب را هیچ وقت فراموش نمی کنم. اما صبح که از خواب بیدار شدم، اوضاع طور دیگری شده بود. انگار داشتم تازه با چشم باز همه چیز را می دیدم. آن طرف حیاط چند تا اتاق بود که صاحب خانه در آنجا گاو و گوسفند نگه می داشت. بوی پشم و پهنشان توی اتاق می پیچید. از دست مگس نمی شد زندگی کرد. اما با این حال باید تحمل می کردم. روی اعتراض نداشتم.
شب که صمد آمد، خودش همه چیز دستگیرش شد. گفت: «قدم! اینجا اصلاً مناسب زندگی نیست. باید دنبال جای بهتری باشم.
💟ادامه دارد...
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝