Juz-005.pdf
1.29M
متن آیه به آیه
همراه با معنی
#جزء_پنجم ♦️5♦️ #پی_دی_اف
(PDF)
•-------------------•°•---------------------•
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨✨✨✨🌼🌺🌼✨✨✨✨
@zohoreshgh
❣﷽❣
#نماز_شبهای_ماه_رمضان
5️⃣ #نماز_شب_پنجم_ماه_مبارک
#رمضان:
دو ركعت در هر ركعت حمد و پنجاه مرتبه توحيد و بعد از سلام صد مرتبه اَلّلهُمَّ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّد، اميرالمؤمنان على عليه السلام فرمودند: روز قيامت در رفتن به بهشت با من همراه باشد.
🌓 #نماز_هرشب_ماه_مبارک
#رمضان آسونه حتما بخوانید:
مستحب است در هر شب ماه رمضان دو رکعت نماز در هر رکعت حمد و توحید سه مرتبه و چون سلام داد بگوید:
سُبْحَانَ مَنْ هُوَ حَفِیظٌ لا یَغْفُلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ رَحِیمٌ لا یَعْجَلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لا یَسْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ دَائِمٌ لا یَلْهُو پس بگوید تسبیحات اربع را هفت مرتبه پس بگوید سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ یَا عَظِیمُ اغْفِرْ لِیَ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ پس ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او علیهم السلام کسى که این دو رکعت نماز را بجا آورد بیامرزد حق تعالى از براى او هفتاد هزار گناه.
#التماس_دعای_فرج✋
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✨✨✨✨🌼🌺🌼✨✨✨✨
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۵۴ شهاب نمیدانست که چرا اینقدر روی این قضیه حساس شده بود.
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۵۵
_مهیا بدو آژانس دم دره
_اومدم
زود شال گردن طوسی که مادرش بافت را گردنش انداخت چادر جده را سرش کرد به سمت در رفت کوله اش را برداشت ..از زیر قرآن رد شد
_خداحافظ
مهیا سوار ماشین شد
_مهیا مادر مواظب خودت باش
_چشم
ماشین حرکت کرد مهلا خانم کاسه ی آب را پشت سر دخترش ریخت
_احمدآقا دیدی با چادر چقدر ناز شده
_آره خیلی
_کاشکی باهاش میرفتیم تا اونجا
_خانم دیگه بزرگ شده بیا بریم تو یه چایی خوش رنگ بدید به ما
.......
مهیا پول آژانس را حساب کرد کوله اش را روی دوشش گذاشت با اینکه اولین بارش بود چادر سرش می کرد اما خیلی خوب توانست کنترلش کند.... وارد دبیرستان شد با دیدن تعداد زیادی دانش آموز که از سرو کول همدیگه بالا میرفتن سری به علامت تعجب تکون داد..مریم به سمتش اومد
_چته برا چی سرتو تکون میدی
_واقعا اینا دختر دبیرستانین اینطور از سروکول همدیگه بالا میرن
مریم نگاهی به دختر ها انداخت
ــ آره واقعا
_این مسخره بازیا چیه دختر دبیرستانی باید طرفشو بزنه لهش کنه این مسخره بازیا واسه دوره راهنماییه
مریم مشتی به بازویش زد
_تو آدم بشو نیستی بیا بریم دارن تقسیم میکنن که کی بره تو کدوم اتوبوس
و آروم در گوشش گفت
_چادرت خیلی بهت میاد
مهیا چشمکی برایش زد
_میدونم
دخترها به صورت صف پشت سر هم ایستادن... شهاب با لباس نظامی و بیسیم به دست همراه محسن بالا سکو اومد که صدای یکی از دخترا دراومد
_بابا این برادر بسیجی جذابه ها
دوستش که به زور چادر را روی سرش نگه داشته بود. گفت
_کدومش... اگه منظورت اینه که لباس نظامی تنشه آره بابا این بسیجیا هم خوشکل شدن جدیدا
مریم با چشم های گرد به مهیا نگاه کرد
_مهیا اینا الان در مورد داداشم دارن صحبت میکنن؟؟
مهیا با خنده سرش را تکون داد..دختره روبه مهیا برگشت
_مگه نه، این اخوی خوشکله
مهیابا خنده سرش را تکون داد
_آره خیلی اما شنیدم خیلی بداخلاقه
_واقعا؟
مهیا سرشو به نشونه ی تایید تکون داد
دخترا شروع به پچ پچ کردن
_دیوونه چی میگی بهشون
مهیا شروع کرد به خندیدن
_دروغ که نگفتم
مریم مشتی به مهیا زد واخمی به دخترا کرد
همه سوار اتوبوس ها شدند... مهیا و مریم تو اتوبوس شماره 5بودند..نرجس و سارا هم اتوبوس شماره ۳...همه اتوبوسا حرکت کرده بودند
_کی حرکت می کنیم
_هنوز اتوبوس کامل نشده
شهاب و محسن سوار شدند... همه ساکت شدند
_سلام خواهرا ان شاء الله الان به سمت شلمچه حرکت میکنیم چندتا نکته هست که باید خدمتتون بگم... لطفا بدون هماهنگ با خانم مهدوی و خانم رضایی هیج جایی نرید، جاهایی که تابلو خطر گذاشتند اصلا نرید، مواظب وسایلتون باشید لطفا، خانم مهدوی لطفا چفیه ها رو بین خواهرا پخش کنید
مهیا و مریم روی صندلی هایی ردیف دوم نشستند محسن و شهاب هم صندلی های جلوی دخترا....
_بگیر مهیا
_من سفید نمیخوام
_همشون سفیدن
_مشکی میخوام
_لوس نشو
_مریم یه چفیه مشکی پیش داداشته ازش بگیر
_عمرا بهت بده
_برو بینم.... سید، سید
شهاب به سمت مهیا اومد
_خانم رضایی لطفا اینجا سید منو صدا نکنید
_شهاب صدات کنم
شهاب دستی به صورتش کشید
_اصلا همون سید صدا کنید.بفرمایید کاری داشتید
_این چفیه مشکی رو اگه میشه بهم بدید من سفید نمیخوام
شهاب به چفیه مشکیش نگاه کرد داشت به چیزی فکر میکرد لبخندی زد و به سمت مهیا گرفت
_بفرمایید
مهیا تشکری کرد..و دور گردنش انداخت محسن و مریم با تعجب گاهی به این صحنه انداختند همه سر جای خود نشستند
مریم اروم در گوش مهیا گفت
_حواست به این چفیه باشه خیلی برا شهاب مهم و ارزشمنده باورم نمیشه بهت داده
مهیا نگاهی به چفیه انداخت
_واه چفیه است ها
_اینو دوستش که شهید شده بهش داده
_شهید؟؟
_آره مدافع حرم بوده
مهیا چفیه را لمس کرد و آرام زیر لب پشت سرهم زمزمه کرد
_مدافع حرم....
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۵۵ _مهیا بدو آژانس دم دره _اومدم زود شال گردن طوسی که ما
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۵۶
_مهیا بیدارشو
مهیا چشمانش را باز کرد... اتوبوس خالی بود فقط مریم که بالا سرش بود و شهاب که دم در ایستاده بود در اتوبوس بودند مهیا از جایش بلند شد
_مریم کولمو بیارم
_نه لازم نیست همین کیف دوشیتو بیار
_اوکی
شهاب کنار رفت تا دخترها پیاده شوند... او هم بعد از دخترها پیاده شد و در را بست
کنار هم قدم برمیداشتند... مهیا بهاطرافش نگاهی کرد
_وای اینجا چقدر باحاله
مریم لبخندی زد
_آره خیلی
مهیا با دیدن نرجس که به سمتشان می آید
محکم بر پیشانیش کوبید
_آخ این عفریته اینجا چیکار میکنه
مریم خندید
_آروم میشنوه
_بشنوه به درک
شهاب با تعجب به سمت مریم چرخید مریم بهش نزدیک شد
_مهیا به نرجس میگه عفریته
نرجس به طرفشان آمد
_سلام خسته نباشید
مریم خنده اش را جمع کرد
_سلام گلم همچنین
شهاب هم فقط به یک سلام ممنون اکتفا کرد...مهیا هم بیخیال سرش را به آن طرف چرخاند... با دیدن تانک زود دوربینش را از کیف مخصوصش بیرون آورد و شروع به عکاسی کرد
_مریم اینجا شلمچه است دیگه
_آره گلم
مهیا احساس میکرد هر زاویه و هر منظره در این جا قصه ای را برای روایت دارند...
شهاب از آن ها جدا شد و به سمت محسن رفت...مریم با حوصله مهیا را همراهی کرد تا از جاهایی که دوست دارد عکس بگیرد و به سوالاتی که مهیا می پرسید جواب میداد... دخترها به طرف نمایشگاه ها رفتن همه مشغول خرید بودند
مریم به سمت کتاب ها رفت... اما مهیا ناخوداگاه عکس مردی نظرش را جلب کرد از بین جمعیت گذشت به غرفه پوستر رسید وارد شد به چشم های مرد نگاهی انداخت نمیتوانست زیاد خیره چشمانش شود احساس ترس به او دست داد ابُهتی که چشم های این مرد داشت لرز بر تن مهیا انداخته بود..مهیا آنقدر غرق آن عکس شده بود که متوجه رفتن دانش آموزا نشده بود
شهاب برای اطمینان نگاهی به نمایشگاه انداخت با دیدن مهیا که به عکس خیره شده بود صدایش کرد
_خانم رضایی خانم رضایی
مهیا به خودش آمد
_بله
_اذان گفت.برید تو مسجد برای نماز و نهار
_سید این عکس کیه
شهاب به عکس نزدیک شد با دیدن عکس لبخند زد
_شهید محمد ابراهیم همت
مهیا دوباره به عکس نگاهی انداخت و اسم شهید را زیر لب زمزمه کرد ..به سمت فروشنده رفت
_آقا من این پوسترومی خوام چقدر میشه؟؟
پول پوستر را حساب کرد ..شهاب از شخصیت مهیا حیرت زده بود این دختر همه معادلات او را به هم ریخته بود....
_سید من باید برم وضو
شهاب اطراف نگاه کرد کسی نبود
_اینجا خیلی خلوته بزارید من همراهتون میام
شهاب تا سرویس بهداشتی مهیا را همراهی کرد بعد وضو هر کدام به سمت قسمت خانم ها وآقایون رفتن...مریم مهیا را از دور دید برایش دست تکان داد مهیا به طرفشان رفت...
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۵۶ _مهیا بیدارشو مهیا چشمانش را باز کرد... اتوبوس خالی بو
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۵۷
_کجایی تو
مهیا کنار سارا نشست
_رفتم وضو بگیرم
مریم مُهری به طرفش گرفت
_نباید تنها میرفتی اونجا خیلی خلوته
_تنها نرفتم با داداشت رفتم
نرجس به طرفشان برگشت
_با شهاب رفتی؟
_بله مشکلی هست؟
با صدای مکبر سر پا ایستادن مهیا آشنایی با نمازجماعت نداشت و فکر میکرد که با نماز فردا فرقی میکند دوست نداشت جلوی نرجس از مریم بپرسد...زیر چشمی به مریم نگاه میکرد و حرکاتش را تکرار میکرد
بعد از نماز سر سفره نشستد... و در کنار بازیگوشی دخترا نهار را صرف کردند...بعد از نهار کنار مزار شهدا رفتند... بعد از خواندن فاتحه به بیرون مسجد رفتن ..به طرف راوی رفتند که داشت صحبت مـیکرد ...همه روی خاک کنار هم نشستند مهیا سرش را روی شانه ی مریم گذاشت
🎙آی شهدا دست ما رو بگیر …بی سیم هایی که شما میزدید و بی سیم هایی که ما الان میزنیم خیلی تفاوت داره... شرمنده ایم بخدا …همت همت مجنون.... حاجی صدای منو میشنوید... همت همت مجنون... مجنون جان به گوشم... حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر... محاصره تنگ تر شده …
اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی….خواهرا و برادرا را دارند قیچی می کنند...اینجا شیاطین مدام شیمیایی می زنند….خیلی برادر به بچه ها تذکر می دیم.... ولی انگار دیگه اثری نداره …عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمیده....، بوی گناه می ده....
همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت جان....فکر نمیکنم حتی هنوز نیمه ی راهم باشیم ….
حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنید تا بوی گناه مشامتونو اذیت نکنه.... ولی کو اخوی گوش شنوا…حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه…….همش میگیم برادر نگاهت برادر نگاهت ….کو اونایی که گوش میدن...حتی میان و به این نوشته های ماهم میخندن.... چه برسه به عملش..... حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط قلبو میزنه....
کمک میخوایم حاجی …….به بچه های اونجا بگو کمکــــــــــــــــــــــــــــــ برسونند...داری صدا رو…….همت همت مجنون…….حکایت ما الان اینه،ولی کار ما از بیسیم زدن گذشته،.... کاش یه تیکه سیم می موند باش سیم خودمونو وصل کنیم.... به شهدا
ولی افسوس که همه رو خودمون قطع کردیم.... ولی بازم امیدمون به خودشونه.
یه نگاهی به خودتون بکنید و راهتون رو عوض کنید... .بخدا پشیمون میشید..شهدا شرمنده... دستمون رو بگیرید
مهیا قطره ی اشکی که بر روی گونه اش نشسته بود را پاک کرد..باخود میگفت که این همت کیه که این همه اسمش رو میگن...شانه های مریم میلرزیدن.... سرش را برداشت با بلند کردن سرش چشم هایش با چشم های شهاب گره خوردند چشم های شهاب سرخ شده بودن. شهاب زود چشم هایش را دزدید
راوی صحبت هایش را تمام کرد...
شهاب فراخوان داد که همه جمع بشن و،او بالای یک بلندی رفت
_خواهرا لطفا گوش کنید زیارت همگی قبول باشه ..الان تا ساعت ۴ وقتتون آزاده... ساعت چهار همه باید سوار اتوبوس ها بشن .التماس دعا
همه از هم متفرق شدن... مهیا مشغول عکس گرفتن شد ...با دیدن چند قایق در آب که سیم خاردار اطرافش را محاصره کرده به سمتش رفت که با صدای شهاب سرجایش ایستاد
_خانم رضایی حواستونو جمع کنید نمیبینید زدن خطر انفجار مین
_خب من باید برم یکم جلوتر میخوام عکس بگیرم
_نمیشه اصلا
مهیا اهمیتی نداد و به راهش ادامه داد شهاب هر چقدر صدایش کرد نایستاد شهاب ناچار بند کیفش را کشید
_خانم رضایی لطفا، اونجا خطرناکه
_ولی من این عکسارو لازم دارم
شهاب استغفرا... زیر لب گفت
_باشه دوربینو بدید براتون میگیرم
_مین برا من خطر داره برا شما نداره
_خانم رضایی لطفا دوربینو بدید
مهیا دوربین را به شهاب داد ...شهاب آرام آرام جلو رفت مهیا داد زد
_قشنگ عکس بگیرید سید...
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
💠توسل به #مادر امام زمان(عج)❤️🔥💯
بسیار بسیار مجرب اگه حاجت دارید این ختم رو انجام بدید😇👇
برای حاجات بزرگ توسل به مادرامام زمان (عج) کنید.
10تا یس میخونی به این نحو:
⚜شب چهارشنبه 2بار
⚜شب پنج شنبه 2بار
⚜شب جمعه 2بار
⚜روز جمعه هم 4بار
که جمعا میشه 10بار
❌منظور از شب چهارشنبه رو دقت کنید
یعنی سه شنبه شب باید بخونید
که فرداش چهارشنبه میشه(امشب)🌿
📚منبع:قرآن درمانی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دعابراےگرفتن_حاجت_به_طورسریع
💯✍🏻مرحوم شیخ بهایی می گوید : هر کس #حاجت مهم دنیوی یا اخروی دارد ده روز پیوسته بعد از نماز صبح بدون آنکه با کسی صحبت کند بلافاصله این حرز را خوانده سپس به سجده رود و از خداوند حاجت خویش را طلب نماید . خداوند متعال به فضل و کرمش حاجت او را سریعا خواهد داد و آن حرز این است :
✨بسم الله الرحمن الرحیم ،
یا مُفَتِّحَ الاَبواب و یا مُقَلِّبً القُلوبِ و الاَبصارِ و یا دلیلَ المُتَحَیِّرینَ یا غیاثَ المُستَغیثین تَوَکَّلتُ عَلَیکَ یا رَبِّ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي الیک لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ اَللّهَّم صَّل عَلی رُوحِ مُحمَّدٍ بینَ الاَرواحِ و علی جَسَدِهِ بَینَ الاَجسادِ وَ عَلی قَبرِهِ بَینَ القُبُورِ وَ عَلی اِسمِهِ بَینَ الاَسماءِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمين وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ✨
📚منتخب قوامیس الدرر ص 43
💯در مخازن آمده این دعا را ده روز و هر روز ده مرتبه بعد از نماز صبح بخواند💯
📚مخازن ج 1 ص 101
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دفع_هفتاد_بلا
🌸✨امام علی ؏ ؛
هر کس هر روز ۳۰ مرتبه
《سبحان الله》بگوید حق تعالی
هفتاد بلا را از او دور میدارد که
آسانترینِ آنها فقر است✨
📚 لئالی منثوره ۶۰۳
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ختم_براے_رسیدن_بـہ_مال_و_ثروت_فراوان
➿ ابتدا 4 رڪعت نماز بدین ترتیب بخوانید :
🍥در رڪعت اول بعد از حمد سـہ بار آیـہ شریفـہ آمن الرسول تا آخر سورہ و در رڪعت
🍥 دوم نیز چنین ڪند و در رڪعت سوم بعد از حمد 15 بار سورہ زلزال و در رڪعت چهارم
🍥 بعد از حمد 25 بار سورہ توحید و پس از سلام 1100 بار آیة الڪرسے را بخواند
🍥این عمل را تا 41 روز ادامـہ دهید . ان شاء اللـہ بـہ #مال و #ثروت فراوانے خواهید رسید
📚ختوم و اذڪار ج 1 ص 127
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠بند یک دعای جوشن کبیر😊👇
این بند برای روزی است
هر کسی روزی کم دارد، خدا را هر روز به این اسمامی بخواند و حتماَ باید بعد از خواندن هر بند
🌱سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب🌱 را بگوید.
❌برای ختم هر کدام از بندهای دعای جوشن کبیر به جهت روا شدن #حاجت، باید 41 روز هر روز 7 مرتبه خوانده شود🪴
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_6012671850365059311.mp3
13.44M
👈 #داستان_صوتی روز آخر
✔️(دولت حق) 7⃣
🔺چرا #امام_زمان(عج) پرچم سرخ و شمشیر علی (ع) را حمل میکند؟ روز جنگ با سپاه #سفیانی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #استاد_شجاعی
※ طوفان الأقصیٰ مقدمهی صیحه آسمانی پیش از ظهور
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_عظمت_ماه_مبارک_رمضان_حجت_الاسلام_حسینی_قمی.mp3
3.17M
🌙 #ماه_رمضان
♨️عظمت #ماه_رمضان
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #حسینی_قمی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری| #استاد_شجاعی
خدا این امتحانای دمِ افطاری رو از همه میگیره!
منبع : جلسه سوم از مبحث پرتویی از اسرار روزه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
روزهداران شکست خورده.mp3
9.59M
#پادکست_روز
#استاد_شجاعی | #استاد_دینانی
نحوهی نشستن روزهدار سر سفرهی افطار،
و نحوهی غذا خوردن او همه آدابی دارند که در نتیجهی روزهداریاش نقش مهمی دارند!
منبع : جلسه اول از مبحث پرتویی از اسرار روزه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
شاگرد و استاد2.mp3
2.93M
🎙️#رادیو_تعالی
#علامه_پاسخ_میدهد...
مقرب ترین عمل در ماه رمضان ⁉️
⚠️مراقبه
♨️تذکر گرسنگی و تشنگی قیامت
🔅تدبر در قرآن
🔰دعای سحرگاهان
(ثمرات الحیات جلد یک صفحه ۲۰۷)
#مدرسه_تعالی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_6023900054517977035.mp3
10.76M
مجموعه #یاد_خدا ۴۷
#استاد_شجاعی | #استاد_عالی
√ علّت ریزش بسیاری از مومنین و اهل عبادت در فتنهها و امتحانات الهی و تغییر ناگهانی سبک زندگیشان چیست؟
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_484897422556790927.mp3
6.39M
#مناجات #امیرالمومنین❤️
#التماس_دعای_فــرج😍
قرآن به جز از وصف علي آيه ندارد
ايمان به جز ازعشق علي پايه ندارد
گفتم بروم سايه لطفش بنشينم
گفتا كه علي نور بود سايه ندارد
ترجمه و متن دعا 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/237
متن ترجمه و دعای #امین_الله👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/243
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
زیارتآلیاسین+دعا۩فرهمند.mp3
7.37M
#زیارت_آل_یاسین
🎤 بانوای گرم استادفرهمند
🌹 #سلام_علی_آل_یاسین🌹
نام تو را میبرم قلبم غریبی میکند
چشم انتظاری در دلم درد عجیبی می کند
تعجیل در ظهور 14 مرتبه #صلـــــوات
متن دعا👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/111
متن و ترجمه دعا👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/229
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_5785009438028989691.m4a
3.38M
سيدابن طاووس مي فرمايد
اگراز هرعملي در #عصر_جمعه غافل شدي از :صلوات
#ابوالحسن_ضراب_اصفهاني غافل نشو چراكه دراين دعا سري است كه خدا مارا برآن آگاه كرده است
💎 * فواید عجیب صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی+متن صلوات*
🎗️ *۱- دعای حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شامل او خواهد شد*.
🎗️ *۲- موجب نجات از فتنه های آخر الزمان خواهد شد*.
🎗️ *۳- دعا واستغفار ملائکه شامل او خواهد شد.*
🎗️ *۴- موجب وسعت روزی می شود.*
🎗️ *۵- موجب آمرزش گناهان انسان می شود*
🎗️ *۶_ نور امام زمان* *در دل انسان زیاد می شود*
🎗️ *۷- از گرفتاری های عالم آخرت نجات پیدا خواهد کرد*
🎗️ *۸- بدون حساب یا باحساب آسان به بهشت خواهد رفت*
🎗️ *۹- کارهای بد او به خوبی مبدل می شود.*
🎗️ *۱۰- موجب برطرف شدن غصه و اندوه می شود.*
🎗️ *۱۱- موجب کمال ایمان می شود.*
🎗️ *۱۲- موجب اجابت دعا می شود.*
🎗️ *۱۳-موجب دفع بلا می شود.*
🎗️ *۱۴-مادامی که مشغول دعاست مشمول رحمت خداوند خواهد بود*
🌸 *صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی رو می توانیم هر روز بخوانیم*
*این صلوات معجزه می کند به فضل الهی.*
خواندن سوره #قدر و #توحید در عصر #جمعه هر کدوم 100بار توصیه شده
💌
متن دعا 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/62
متن و ترجمه دعا👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/222
*اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الفَرَج بِحَقِّ زِینَب کُبری*
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هرچه داریم ز سودای تو دلبر داریم
حیف باشد که ز سودای تو دل برداریم
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
اے راحت دل، قرار جانها برگرد
درمان دل شکستهےِ ما برگرد
مانديم در انتظارِ ديدار، اے داد
دلها همه تنگِ توست، آقا برگرد
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی آنلاین - دنبال تو می گردم - نوشه ور.mp3
3.34M
⏯ #نماهنگ #امام_زمان(عج)
🍃حالم اصلاً خوب نیست، نمیتونم آروم باشم
🍃چجوری یک عمره از دیدن تو محروم باشم
🎙 #محمدرضا_نوشه_ور
👌بسیار دلنشین
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
dcc2_62cce8e02fe2ad2b93debc44915bd4c0.mp3
17.02M
🤲 قرائت #دعای #سمات
🎙 بانوای : #حاج_میثم_مطیعی
محـبان مهــــــــــــدي(عج) او خواهد آمد
او خواهـــد آمـــد...
#با_كولـــــه_باری_از_عــــدالـــت😍🌺
#السلام_علیک_یا_ابا_صالح_المهدی
متن و ترجمه دعای سمات 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/156
══💝══════ ✾ ✾ ✾
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕