eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.9هزار دنبال‌کننده
31.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
476 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق‌ مݩ‌ لا رفیــــق‌ له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۶
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق‌ مݩ‌ لا رفیــــق‌ له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده ✍قسمت ۶۴ یه روز وقتی افشین خونه نبود، پیش پدربزرگ،صاحبخانه افشین،رفت و سوالات زیادی پرسید.پدربزرگ که هم فاطمه رو شناخته بود و هم متوجه قضیه شده بود،خیلی دقیق و بامهربانی به سوالهاش جواب میداد. بالاخره بعد از چهار ماه تحقیقات، به نتیجه رسید.افشین واقعا سعی میکرد آدم خوبی باشه و فاطمه هم مطمئن شده بود.اگه خانواده ش راضی میشدن، جوابش مثبت بود. اون مدتی که فاطمه تحقیق میکرد، افشین چندبار به فروشگاه حاج محمود رفت.ولی هر بار حاج محمود عصبانی میشد و بیرونش میکرد.اما افشین ناامید نمیشد و بازهم میرفت. حاج محمود تا چشمش به افشین افتاد، اخم کرد و گفت: _چند وقت از دستت راحت بودیم.دوباره مزاحمت هات شروع شد. ناراحت و شرمنده سرشو انداخت پایین و گفت: _آقای نادری،من واقعا قصد مزاحمت ندارم.... -ولی عملا داری اینکارو میکنی. -شما بفرمایید من چکار کنم تا منو ببخشید؟ -برو.دیگه هم اطراف من و خانواده م پیدات نشه.اون وقت میبخشمت. -آقای نادری،شما که میدونید من نمیتونم... -دور و بر تو که دخترهای جور واجور زیاد هست.برو سراغ یکی دیگه. -ولی من فقط به دختر شما... حاج محمود عصبانی وسط حرفش پرید و بلند گفت: _برو. افشین دیگه چیزی نگفت و رفت.از مغازه رفتن های افشین به فاطمه هیچی نمیگفت. فاطمه عملا از دانشگاه فارغ التحصیل شد.دوره کارآموزی هم تمام شده بود و بخش نوزادان بیمارستان مشغول به کار شد. موقع شام حاج محمود به فاطمه گفت: _خانواده مظفری،همسایه سر کوچه برای پسرشون از تو خاستگاری کردن.نظرت چیه؟ فاطمه یه کم سکوت کرد،بعد گفت:باباجونم،من فعلا نمیخوام ازدواج کنم. -چرا؟! -..خب....من تازه رفتم سرکار.میخوام روی کارم تمرکز کنم. زهره خانوم گفت: _قبلا صبح تا شب کار میکردی ولی گفتی خاستگار بیاد! امیررضا گفت: _گفتی نباید کار خیر رو به فردا انداخت.. زهره خانوم گفت: _حالا چیشده میگی فعلا نه؟! فاطمه نمیدونست چی بگه.ساکت بود. حاج محمود گفت: _فاطمه به من نگاه کن. سرشو بالا آورد و به پدرش نگاه کرد.حاج محمود گفت: _اون پسره اومد سراغت؟ امیررضا عصبانی به فاطمه نگاه کرد. فاطمه گفت: -بله. -تو چی گفتی بهش؟ -گفتم هرچی پدرم بگن. همه سکوت کردن.فاطمه بلند شد،بره اتاقش که.... 👈 .... ✍ نویسنده ؛ بانو «مهدی‌یارمنتظر قائم» 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.💖🍃💖.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════💖.🍃💖.═╝ ◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق‌ مݩ‌ لا رفیــــق‌ له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۶
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق‌ مݩ‌ لا رفیــــق‌ له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده ✍قسمت ۶۵ فاطمه بلند شد،بره اتاقش که حاج محمود عصبانی گفت: _چرا صراحتا بهش نگفتی نه؟ -باباجونم!وقتی کسی رو خوب نمیشناسم بگم نه؟!! -نمیشناسیش؟!! -بابا،من از خودتون یاد گرفتم که چطوری آدم ها رو بشناسم..شما هم میدونید که آقای مشرقی تغییر کرده. امیررضا بلند گفت: _آقای مشرقی؟!!! حاج محمود هم منتظر جواب بود. -بابا،من احترام گذاشتن به آدما رو هم از شما یاد گرفتم. امیررضا دوباره بلند گفت: _آدم؟!!! -باباجونم،همیشه نظر من بعد از نظر شما مهمه،تا شما اجازه ندید،تا شما موافقت نکنید،تا شما راضی نباشید،من با هیچکس ازدواج نمیکنم،هیچکس...با اجازه. به اتاقش رفت.حاج محمود به زهره خانوم گفت _به خانواده مظفری جواب رد بده. چند روز بعد، افشین رفت مغازه حاج محمود.حاج محمود بااخم ساکت نگاهش میکرد. افشین یه کم صحبت کرد،بعدخداحافظی کرد و رفت.زیر نگاه سنگین حاج محمود حتی نمیتونست نفس بکشه. دیگه نمیدونست چکار کنه. روز بعد پیش حاج آقا موسوی رفت.حاج آقا وقتی افشین رو دید،رفت سمتش و گفت: _سلام داداش جان،از این طرفا؟!! -سلام حاج آقا..بازم زحمت دارم. -خیره ان شاءالله.بیا بشین. باهم روی صندلی نشستن. -خب افشین جان درخدمتم. -راستش..میخوام اگه براتون زحمتی نیست،یه لطفی بهم بکنید. -چکار کنم افشین جان؟ راحت بگو. -میشه لطف کنید..با..آقای نادری صحبت کنید؟... من چندبار رفتم باهاشون صحبت کردم ولی ایشون اصلا باورم نمیکنن.البته حق دارن..حتی حس میکنم هربار میرم بدتر میشه.فکر میکنن من قصد مزاحمت دارم. حاج آقا یه کم سکوت کرد.بعد گفت: _نه به اون بی نمکی،نه به این شوری...نه به قبلا که میگفتی نریم خاستگاری،نه به الان که چندبار تنها رفتی. -اون موقع فقط من و شما میدونستیم. بااینکه برام خیلی سخت بود ولی سعی میکردم بهش فکر نکنم.اما وقتی همه فهمیدن دیگه میخوام تا تهش برم.هرچی بشه بدتر از الانم نیست. حاج آقا چند دقیقه ای مکث کرد.به افشین نگاه کرد و گفت: _اجازه بده ببینم چطوری میتونم بهت کمک کنم. افشین دیگه چیزی نگفت ولی تو دلش گفت خدایا،تو هرچی بخوای همون میشه.خودت کمکم کن. حاج آقا میخواست بدونه نظر فاطمه بعد از تحقیقاتش چی هست.نمیخواست افشین بعد از تلاش زیاد،نه بشنوه.اون موقع براش سخت تر میشد. دو روز بعد فاطمه به خواست حاج آقا به مؤسسه رفت. -خانم نادری،شما درمورد افشین به نتیجه رسیدید؟ -بله. -خب نظرتون چیه؟ 👈 .... ✍ نویسنده ؛ بانو «مهدی‌یارمنتظر قائم» 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.💖🍃💖.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════💖.🍃💖.═╝ ◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق‌ مݩ‌ لا رفیــــق‌ له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۶
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق‌ مݩ‌ لا رفیــــق‌ له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده ✍قسمت ۶۶ -خب نظرتون چیه؟ سرشو انداخت پایین و با شرمندگی گفت: _...اگه خانواده م راضی باشن...منم موافقم. حاج آقا نفس راحتی کشید. -شما میتونید راحت خانواده تونو راضی کنید. -من نمیخوام مقابل خانواده م بایستم. خود آقای مشرقی باید راضی شون کنن..اگه پدرم نظر منو بپرسن،نظرمو میگم ولی اینکه اول خودم ورود کنم، اینکارو نمیکنم..آقای مشرقی باید خودشونو به خانواده م ثابت کنن. _افشین تا حالا چندین بار با حاج نادری صحبت کرده ولی بی فایده بوده..ازم خواست من باهاشون صحبت کنم.نظر شما چیه؟ -شما تا الان هم خیلی لطف کردید.اگه نخواید بیشتر درگیر بشید هم حق دارید.اما اگه صلاح میدونید،اگه باعث بی حرمتی و کدورت نمیشه،لطفا اینکارو انجام بدید. -بهش فکر میکنم. حاج آقا بعد از دو روز فکر کردن، به مغازه حاج محمود رفت.حاج محمود وقتی حاج آقا رو دید،متوجه شد برای چی اومده.ولی بخاطر احترام چیزی نگفت.حاج آقا بعد احوالپرسی سر صحبت رو باز کرد. از خوبی های افشین گفت. مثال هایی که توبه ش واقعی بوده،از اخلاق و منشش گفت.حاج محمود رو قانع کرد که بیشتر درموردش تحقیق کنه.بهش گفت پیش آقای معتمد کار میکنه و آدرس خونه ش و خونه پدرش هم به حاج محمود داد. حاج محمود چند روز با خودش فکر کرد.بالاخره به این نتیجه رسید که بیشتر درمورد افشین تحقیق کنه. فاطمه بعد از ساعت کاری، از سالن انتظار بیمارستان رد میشد که بره خونه.یکی صداش کرد. -خانم نادری. گذرا نگاهش کرد.... 👈 .... ✍ نویسنده ؛ بانو «مهدی‌یارمنتظر قائم» 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.💖🍃💖.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════💖.🍃💖.═╝ ◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💠 در کتاب المصباح آمده است: اگر بخواهید جمعی را که بر اساس گمراهی تشکیل شده را پراکنده سازید از چهار طرف راه ، خاک بردارید و سوره بینه را بر آن بخوانید و آن را در میان این جمع بپاشید متفرق می شوند. 📚 منتخب الکلام فی تفسیرا الاحلام، ج1، ص74 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 هر کس ذکر 《یا باعِث》 را هر روز ۵۷۳ مرتبه جهت موفقیت در هر کاری چه مادی و معنوی بگوید بسیار موثر و نافع خواهد بود 📚 نجات بخش گرفتاران @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 هنگامی که خواستی در خواب امورات عجیب یا حاجت و خواسته ای را که داری ببینی که چه می شود، هنگامی که سرت را در هنگام خواب روی بالش گذاشتی، سوره زلزال را 7 مرتبه قرائت کن. پس از این کار بگو: «یا ملائکة ربّی بحق هذه السورة و من انزلها و من نزلت علیه و بحق اسماء الله علیکم و آیاته الکافة کلّها الّا ما اخْبِر تُمونی فی لیلتی هذه کذا و کذا.» یعنی در این جا ذکر می کنی که در خواب نشان دهند که چه خواهد شد. پس به اذن خداوند به تو پس از دو شب یا 5 شب در عالم رویا آنچه را که باید نشان بدهند می دهند. همه این موارد را باید در حالی که طاهر و پاکیزه و با وضو هستی انجام دهی. 📚 کشکول افشاری ارومیه ای، ص10 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 هر کس هر شب ۱۱۱ مرتبه بگوید : «یا عالِیُ یا کافِی» خداوند متعال تمام امور او را کفایت می کند انشاء الله تعالی بعضی از بزرگان توسط این ذکر به ثروت و دولت رسیده اند . 📚 کشکول سیاح جلد ۲ صفحه ۳۰۲ 📚 گوهر شب چراغ جلد ۱ صفحه ۱۵۳ و ۱۵۴ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 در سخنی از امام صادق علیه السلام آمده است: هر کس سوره زلزال را بنویسد و با خود همراه داشته باشد یا آن را قرائت نماید و بعد بر شخصی که از او می ترسد وارد شود از آنچه می ترسد در امان خواهد بود. 📚 تفسیرالبرهان، ج5، ص725 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 امام صادق علیه السلام فرموده اند: ...اگر سوره مبارکه زلزال بر ظرف جدیدی نوشته شود و بیماری که لرزش دارد به آن بنگرد به اذن خدا تا سه روز دیگر بهبود می یابد. 📚 تفسیرالبرهان، ج5، ص725 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم کمتر دیده شده از زندگی شخصی حضرت امام... فیلم بردار عروس آقا؛ همسر سید احمد آقا خمینی شادی روح حضرت امام صلوات. 🌷🇮🇷🌷 . 🗳 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ۳۵ سال پیش در چنین لحظاتی (ساعت ۲۲:۲۰) روح بلند و ملکوتی رهبر مستضعفان و آزادی‌خواهان جهان به ملکوت اعلی پیوست... ▪️بخشی از قرائت وصيتنامه امام (ره) توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🗳 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلمی تاریخی از اقامه نماز بر پیکر مطهر توسط آیت‌الله العظمی گلپایگانی 🗳 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب، در حرم مطهر امام خمینی: ▪️در روزهای اول نهضت امام فرمودند اینها رفتنی هستند، شما می‌مانید ▪️ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳؛ سی‌وپنجمین سالگرد ارتحال @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعاع خورشیدویژه سالگرد انتخاب امام خامنه‌ای به رهبری جهموری اسلامی ایران 🔶 امام خمینی (رحمةالله‌علیه): شما در بین دوستان چون خورشید می‌درخشید. 🔘 برگرفته از جلسه هشتم به ستاره سوگند @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خاطره‌ای عجیب از آیت الله بهجت؛ ماجرای تاخیر ارتحال حضرت امام 🔵 فرزند آیت الله بهجت از ماجرای عجیب تاخیر ده ساله ارتحال و عمر دوباره ای که خداوند به امام بخشید می‌گوید @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شما رهبر بشوید 🔵 سخنانی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در یک محفل خصوصی، از دیدار محرمانه با حضرت امام خمینی در سال آخر عمر امام؛ جایی که امام برای اولین بار در حضور سران قوا به ایشان میگویند «شما رهبر بشوید». عج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 آغاز زعامت علمدار عصر ظهور بر امام زمان ارواحنا فداه و منتظرانش مبارک باد. @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ دوباره این طلوع رو شونهٔ توئه خورشید مثل من دیوونهٔ توئه شبیه قایقی زدم به ساحلت دوباره ساحلت..ضریحِ خوشگلت صدای حاجتا پیچیده تو حرم چشام ابریه یه کاری کن نرم چقد غریب نواز..چقدر محشری همون دم حرم دلارو میبری تموم جاده‌ها مسافر تواَن چه عشقی میکنن که زائر تواَن دوباره اشک من همون دم حرم زمین که میخورم هوایی توام میون جمعیت میون زائرا صدات میزم سلام امام رضا سلام عشق من..سلام دلخوشی تو آخرش منو از عشق می‌کُشی 😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ع👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/132 💌💌💌💌💌💌💌 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
تا‌ کی دل‌‌ من‌ چشم‌ به‌ در‌ داشته‌ باشد ای کاش کسی از‌‌ تو‌ خبر داشته‌ باشد آن‌ باد‌ که آغشته‌ به‌ بوی‌ نفس‌ توست از‌ کوچه‌ ی‌ ما‌ کاش گذر‌ داشته‌ باشد 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 متن دعا و طریقه خواندن نماز عج 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/102 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 قطعه «دریغا» در سوگ امام امت 🔺 لطفاً به دیده شدن این اثر کمک کنید سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) ━━⊰❀🦋❀⊱━═ 🗳 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این هر شب تکرار می‌شود یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد ...: 🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻 ( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀 💚دائم سوره قل‌هو الله‌احد را بخوانید و ثوابش را هدیه کنید به 💔این کار عمر شما را با برکت می‌کند و 💔 مورد توجه خاص حضرت قرار می‌گیرید• رحمه الله علیه⚘ ❤️✨هروقت‌میری‌رختخوابٺ یه‌سلامۍ‌هم‌به‌امام‌زمانٺ‌بده ۵دقیقه‌باهاش‌‌حرف‌بزن چه‌میشودیه‌شبی‌به‌یاد‌کسی‌باشیم‌که هرشب‌به‌یادمان‌هست... 🌺سلامتی عج و تعجیل در ظهورش 🌺