eitaa logo
ندای رضوان
5.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹🍃🌹🍃🔹 🔸کو وارث کسی که درِ قلعه کنده است تا بشکند دوباره غرورِ یهود را... 👈 به امید ریشه‌کن شدن پلید از سراسر عالم عج 🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
۳ با خودم گفتم باید به بقیه ی همسایه‌ها بگم این نصرت خانمی که حسابی تعریفش رو میکنید چه مار خوش خط و خالیه تا گول معصومیتش رو نخوردن... باید هشدار بدم‌که مراقب باشن شوهرای اونارو هم مثل شوهر من از راه به در نکنه... یه بار که نصرت خانم رو با دختراش توی راهرو دیدم مبهوت زیبایی این مادر و دوتا دختراش شدم... به کنایه به دختراش گفتم حیف این صورتای زیبا نیست یه روزی مثل مادرتون تبدیل میشن به سیرت زشت؟ متوجه کنایه‌م شدند چون برگشتند و جلوم رو گرفتند و بهم گفتند منظورت چیه؟ مادرشون گفت من و دخترام تابحال هیچ خطایی نکردیم که مستحق شنیدن چنین حرفی باشیم باناراحتی گفتم دخترات شاید هنوز خطایی نکرده باشن اما خودت کردی ‌... ادامه دارد...
هدایت شده از  صراط
🔹🍃🌹🍃🔹 آیات اسم اعظم دستورالعمل امیر المومنین علیه السلام برای حاجات بزرگ عج 🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
‍ ‍ ✨عارف وارسته مرحوم كشميری در استغاثه به ❀حضرت ابوالفضل عليه السلام❀ جهت ، اين نماز و توسل را توصیه نموده بودند: 1⃣ دو (2)رکعت نماز حاجت خوانده شود و به حضرت ابوالفضل هديه شود ، 2⃣ بعد تسبيح حضرت زهرا صلي الله عليها خوانده و باز ثوابش هديه شود ، 3⃣ وسپس (133)مرتبه خوانده شود : ✨🍃يا کاشِفَ الکَرب عَن وَجه الحُسَين اِکشِف کَربي بِحَقِ اَخيکَ الحُسَين. 📚منبع:روح و ریحان ص103
👈🏻 هر ڪس《آیـہ ۴۹سوره ذاریات》 را بنویسد و برگردن دخترے ببندد ڪہ شوهر نڪرده به لطف خداوند به زودے ازدواج مےڪند ღ ✨وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ✨ 📗 قرآن درمانی روحی وجسمی۲۲۶ 🌺🍂🌺
۴ فکر نکن من نمیفهمم اینجا چه خبره؟ تو بخاطر شوهر من اومدی تو این ساختمون تا زندگیمو از چنگم در بیاری... خجالت بکش درسته خوشگلی اما شوهر من جای پسر تویه... اگه پاتو از تو کفشم بیرون نیاری کاری میکنم پشیمون بشی... با گریه گفت خدا ازت نگذره چی داری میگی؟ من خودم دوتا دختر بزرگ دارم وقت عروس کردن ایناست اگه بتونم همینارو سروسامون بدم هنر کردم ... خواست رد بشه که جلوش ایستادم و گفتم اگه راست میگی پس چرا دیروز با شوهرم دوساعت صحبت میکردی؟ رنگ به رنگ شد و گفت من اصلا شوهر تورو نمیشناسم که باهاش حرف هم زده باشم... چی میگی برای خودت؟ دختراش هاج و واج داشتن نگاه می‌کردند که گفتم مواظب مامانتون باشید یه هفته که من خونه نبودم خوب نشسته زیر پای شوهرم... ادامه دارد...