eitaa logo
ندای رضوان
5.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این‌ روزها در ڪُنجِ‌ خانه‌ی‌ علی نمیدانم‌ چرا... دلم‌ برای گوشه‌ گیری امام‌ حسن(ع) میگیرد! هِی‌ چشمانَش‌ را میبندد‌ و هِی‌ ماجرای‌ سیلی اشکش‌ را سرازیر میکند..!🌿 💔 🖤 🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
هزاران خواص دارد از قبیل: 🍃🍂گشایش بخت گشایش کار اصلاح زن و شوهر محبت و جلب معشوقه باطل سحر و جادو دفع مشکلات🍃🍂
خانمهای عزیز مژده مژده 📣📣📣📣📣 این سوتین هانخ پنبه وضدحساسیت هست وخیلی توی تن راحته وکاملاکشدوزی شده بدون قزن هست ومزیتی که برسوتین های آماده داره این هست که برای اون دسته ازبانوانی که مشکل اندامی دارندخیلی مناسبه باگرفتن سایزسوتین مناسب تون دوخته وتحویل میگیرید😍😍😍 برای سفارش اینجا پیام بدید👇👇👇👇 @A_bdollah
۱ وقتی بچه بودیم برادر دوستم ماهدخ ادم لاابالی و بدی بود، او همسن داداش ناصر من بود ناصر جوون برازنده و معتقدی بود که آبروی خونواده و بلکه محله‌مون بود ،اما مازیار برادر دوستم اونقدر بد بود که حتی چند بار هم به زندان افتاد،یبار هم که از دست ماموران پلیس فرار می‌کرد بخاطر تصادف یه پاش رو از دست داد. اما از بیست و پنج سالگی به بعد نمیدونم چه اتفاقی افتاد که یهو رفتار مازیار تغییر کرد و شد یه ادم دیگه، اهل نماز و مسجد و هیئت شده بود مازیاری که هرکسی اون رو میدید با اکراه و نگرانی از کنارش عبور میکرد حالا از همصحبتی و رفاقت با او لذت میبرد... با اینکه مازیار آدم خوبی شده بود اما هنوز همه اون رو بین خودشون به نام مازی تک پا خطاب می‌کردند تا اینکه یه بار امام جماعت مسجد محله این لفظ رو شنیده بود و به همه گفته بود درست نیست مومن رو با القاب ناپسند صدا کنید،حالا که آقا مازیار متحول شده و راه هدایت رو در پیش گرفته بهتره که با احترام باهاش برخورد کنید. ادامه دارد...
۲ از اون موقع کم کم مردم عادت کردند اقا مازیار صداش کنند و بعد از مدتی با دختر خاله‌ش که چند سال از من بزرگتر بود ازدواج کرد، بعد از دیپلم من هم ازدواج کردم و از اون محل رفتم و فقط گاهی اوقات برای دیدار خونوادم به اون محله میومدم و دیگه از دوستم ماهرخ و برادرش مازیار بی اطلاع بودم. سه تا دختر داشتم که بزرگه ۱۴ ساله بود تا اینکه به اصرار من همسرم یه خونه نزدیک خونه مادرم خرید و به اون محله برگشتیم... برادرمم که در همسایگی مادرم زندگی میکرد یه دختر ۱۶ و پسر ۱۸ ساله داشت... من و برادرم نتونسته بودیم در تربیت بچه‌هامون خوب عمل کنیم هم دخترای من و هم بچه‌های اون اهل نماز و مسجد نبودند و حتی حجاب درست و حسابی هم نداشتند دخترای من که حتی به درس هم علاقه‌ای نداشتند و نمیدونستم چه اینده‌ای در انتظارشونه. در طول مدتی که به همسایگی مادرم برگشته بودم کم‌کم همسایگان قدیمی رو می‌دیدم، ادامه دارد...
هدایت شده از  صراط
▪️🍃🌹🍃▪️ 📢 حضرت زهرا(س) حقیقت عظیم ✏️ رهبر انقلاب: فاطمه‏‌ى زهرا سلام‌الله‌علیها به صورت، یک بشر و یک زن، آن هم زنى جوان است؛ امّا در معنا، یک حقیقت عظیم، یک نور درخشان الهى، یک بنده‌‏ى صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است. ۱۳۶۸/۱۰/۲۶ 👈 برگرفته از کتاب حقیقت عظیم، صفحه ۵ 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
🌸🌸دعا برای استجابت بدون شک و تردید حاجات مرحوم نایینی می گوید : مجرب است مجرب است مجرب است و هیچ شکی در استجابت آن نیست . 1000 مرتبه این ذکر را بدون فاصله در یک مجلس بگوید تا به حاجت خویش برسد حَسْبِيَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ وَ لَا حَوْلَ‏ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ‏منبع : گوهر شب چراغ ج 1 ص 153 – معراج الذاکرین ص 80 – در حاشیه خلاصة الاذکار آمده که هیچ شکی در استجابت آن نیست 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌻امام موسی بن جعفر( ع) از پدران گرامی اش روایت می کند که پیامبر خدا( ص) به امام علی( ع) فرمودند: یا علی، هرگاه سختی وناگواری به تو روی آورد، بگو: 🪴«اللَّهُمَّ إِنّی أَسئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ،وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَن تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَأَن تُنجِیَنی مِن هذَا الغَمِّ»🪴 📚(صحیفة کاظمیه.ص289) 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
هدایت شده از  صراط
17.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️◾️⚫️◾️▪️ 🎤 استاد مسعود عالی 🌱 عظمت نورِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها ◾️▪️ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
۳ یه بار به مناسبت روز دختر جشنی در مسجد محل برپا میشد به اجبار دخترام رو راضی کردم که به اون‌مراسم بریم اونجا یه دختر ۲۰ ساله بعنوان مجری برنامه رو خیلی با اعتماد بنفس و موقر اجرا میکرد... در پایان مراسم از او بعنوان حافظ کل قران و نخبه‌ی المپیاد شیمی و دختر برتر محله تقدیر شد وقتی فهمیدم اون دختر مازیاره حسابی بهم ریختم، مادرو پدر من همیشه توی این محل بعنوان بهترینها بودند من و برادرمم همینطور، اونزمان مازیار که بیشتر عمرش رو یا توی زندان بود یا پی الواتی و خلافکاری حالا دختر اون بعنوان دختر نمونه و برتر محله انتخاب شده،اون چطور تونسته اونقدر عاشق قران بشه که اونو حفظ کنه؟ اونوقت دخترای من اسم نماز و قران که میاد حالشون گرفته میشه و به درس خوندن هم که هیچ علاقه‌ای ندارن و معمولا نمره‌ی قبولی براشون مهمه، اونوقت دختر مازیار در المپیاد شیمی رتبه آورده اونم مقام کشوری. ادامه دارد...