ممنون از مشارکت و نکات دقیقی که گفتید
من فقط میخوام جمع بندی کنم
سر نخها رو مینویسم
شما با تامل اون رو پرورش بدید و ببینید تا کجا ها میره
بعدش میریم سراغ نکتهی دوم و در آخر هم منتظر کوتاه نوشت های شما با همین موضوع خواهم بود
بریم دههی شصت
اصلا تو زمان حاضر نباشید
چون نمیتونید تحلیل کنید
علتش هم اینه که زندگی ما الان ممزوج با مجازیه
و وقتی با چیزی قاطی باشی
نمیتونی اونو از بیرون ببینی
پس سوار ماشین شو یه سی چهل سالی بیا عقب
ببین
درون هر آدمی دو ندا وجود داره
که در آیین ها و ایدئولوژی های مختلف اسمای متفاوتی روش میذارن
مثلاً ندایی که به خیر فرا میخواند و ندایی که به شر فرا میخواند
یا مثلاً در آیین ما بهش میگن نفس اماره و لوامه
نگاشته
ببین درون هر آدمی دو ندا وجود داره که در آیین ها و ایدئولوژی های مختلف اسمای متفاوتی روش میذارن مث
که ندای خیر همان ندای فطرته
یه بخشی از ادراک این فطرت اصن نیازی به دین نداره
مثلا بدی ظلم و خوبی عدل
اینو خود آدم به خوبی درک میکنه
اینو میگم که مدام در این دو شخصیتی شدن سریع سراغ آدم مذهبی نرید
ما میخوایم بگیم این دو رنگی برای هر کسی اتفاق میفته
حالا چرا؟
تو جامعهی دهه شصتی( اصن هر جامعه ای که هنوز فضای مجازی وارد نشده و همه با شخصیت حقیقی سرکار دارن)
نگاشته
تو جامعهی دهه شصتی( اصن هر جامعه ای که هنوز فضای مجازی وارد نشده و همه با شخصیت حقیقی سرکار دارن)
یکسری هنجارها و اصولی حاکم هست
ممکنه اون اصول و هنجار
از فرهنگ باستانی باشه
از آیینها باشه
یا حتی از قوانین و ضوابط عقلایی و پارلمانی شکل گرفته باشه
نگاشته
یکسری هنجارها و اصولی حاکم هست ممکنه اون اصول و هنجار از فرهنگ باستانی باشه از آیینها باشه یا حتی
و این هنجارها غالبا بر اساس همون ندای فطرت شکل میگیره
مثلا محبت به خانواده
کمک به نیازمندان
دقت کن
من دارم از جوامع پیش از دنیای مجازی حرف میزنم
نیا بگو الان بیشتر هنجارهایی که در دنیا میبینم خلاف فطرته!
دنیای الان ما،
همون دنیای پس از غلبه است
گفتم سوار ماشین شو بیا سی چهل سال قبل