eitaa logo
نگاشته
1.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
175 ویدیو
8 فایل
🌱اینجا یه گوشه‌ی دنجه برای فرار از شلوغی‌های شهر! نگاشته گاه نوشته‌های #محمدجوادمحمودی 👇🏻ناشناس نگاشته: https://eitaayar.ir/anonymous/UQ9Y.QE8Q0
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا بهترین قاضی است. خوش آمدید پ.ن: وقتی بیرون گود نشسته باشی نمی‌فهمی که همین کج اندیشی ها سبب شد که امروز در عرصه‌ی متن با بحران روبرو باشیم. دلیلش مشخصه، دلالان فرهنگی! کسانی که فقط از من که یک عضو کوچک جامعه نویسندگان هستم قریب به سی محتوا دزدیده و به برخی نهادها با قیمت های ... فروخته. غالب عزیزانی که وارد عرصه متن شدن پس از دوسه سال این عرصه رو ترک کردن و از همین روست که میبینم تا دلتون بخواد در جبهه انقلاب گرافیست و طراح داریم اما متاسفانه فقدان محتوای غنی و فاخر کاملا حس میشه. در این موضوع حرف بسیار دارم همین الان فی المجلس پانزده مجموعه میشناسم که درخواست نویسنده دارن من پای امر احیای حقوق معنوی تا جایی که بتوانم می ایستم و از تهمت ها هراسی ندارم
در جلسه ای شروطم رو برای همکاری گفتم، یه بنده خدایی گفت آقا چقدر سخت میگیری شما، اتفاقا خود اون آقا تخصصش کارگردانی هست. گفتم جناب فلانی، شما لطف کنید آخر اون اثرتون اسم بنده رو بزنید کارگردان. گفت یعنی چی آقا چه ربطی داره گفتم خب اشکال نداره، اصن آخرش تیتراژ نذارید، چیزی نمیشه که، چقدر سخت میگیرید فهمید چی می‌خوام بگم من و من کرد گفت خب اون شناسنامه ی اثره! گفتم اینجا همه برای اثارشون شناسنامه دارن و این سختگیری نیست، فقط متن هست که بی پدر مادره؟ دیگه هیچی نگفت تا آخر جلسه
🙏 الحمدلله بله خاطرم هست. سپاسگزارم
هدایت شده از نگاشته
✏️آدمی ، در کوره‌ی حرارت آرمان‌ها، و زیر پتک واقعیت‌ها، ساخته می‌شود... هر چه حرارت، بیشتر و پتک، محکم‌تر باشد شمشیر برّنده‌تری خواهد شد! 🍃 ✍️ ❗️از انتشار بدون فوروارد رضایت ندارم❗️
هدایت شده از نگاشته
✏️به تو حسودی می‌کنم؛ که عاشقی چون من داری... ✍️ ❗️از انتشار بدون فوروارد رضایت ندارم❗️
نگاشته
خدایا! مرا مایه‌ی عبرت دیگران قرار مده... #نجوا ✍️#محمدجوادمحمودی ❗️انتشار فقط با نقل قول (فوروار
✏️خدایا! کمک کن تا علاقه و استعدادم، مرا از هدفم باز ندارند. ✍️ ❗️از انتشار بدون فوروارد رضایت ندارم❗️
حال و احوال؟!
نویسندگی یعنی همین!
ارادت
✏️از آن موقع، ماه شب‌هایم، همچو خورشید می‌تابد، چشمم را کور می‌کند و جسمم را بی‌خواب. آه که تاریکی شب چه نعمتی بود، برای ندیدن، برای قلقلک کورسوها، برای زمزمه کردن. به طبیب گفتم دوای دردم چیست؟ گفت: رفتنی هستی. گفتم: کجا؟ گفت: آنجا که تاریکی‌اش آرامت می‌کند. راستی، آن شب ماه را با خودت کجا بردی؟ ✍️ ❗️از انتشار بدون فوروارد رضایت ندارم❗️