هدایت شده از نگاشته
✏️جان نیروی امنیتی ارزان شود...
#پلیس
✍️#محمدجوادمحمودی
❗️انتشار فقط با نقل قول (فوروارد)❗️
@negashteh | نگاشته
✏️موضوع آخرین جلسهی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه:
چگونه مردم را بیش از پیش نسبت به مناسک دینی بدبین کنیم و لَجشان را در بیاوریم؟
پ.ن: بحث سر این نیست که ایشون جرمی داشتن یا نه که یکسری بیان بگن تقصیری نداشتن و تهمت نزنید!
مهم اینه که در موضع اتهام بودن و بالاخره تا حدودی اشتباه رو پذیرفتن و الان با این وضعیت، نمیفهمم این کار یعنی چی!
آدم حس میکنه یه دستی وجود داره که میخواد لَج مردم رو دربیاره.
✍️#محمدجوادمحمودی
❗️انتشار فقط با نقل قول (فوروارد)❗️
@negashteh | نگاشته
هدایت شده از نگاشته
✏️ما برای نعمت دین؛
زیر دِین خیلیها هستیم!
#شهید
✍️#محمدجوادمحمودی
❗️انتشار فقط با نقل قول (فوروارد)❗️
@negashteh | نگاشته
✏️چند سخن کوتاه با شما اهالی نگاشته
دههی آخر ماه مبارک و این چند روز کمی سرم خلوت بود و سعی کردم بیشتر خدمتتون باشم.
راستش رو بخواید نگاشته برای من بیشتر شبیه یک دفترچه یادداشت هست که جرقهها و تراوشات فکری خودم ثبت کنم و با عدهای از خوبان به اشتراک بذارم و اصلا نگاه کانالداری و جذب ممبر و بلاگری و این داستانا نداشتم و ندارم و اصلا روحیهی اینطور کارهارو از کودکی نداشتم.
قطعا نوشتهها خالی از ایراد نیست ولی خب از دل برآمده...
/۱/
نگاشته
✏️چند سخن کوتاه با شما اهالی نگاشته دههی آخر ماه مبارک و این چند روز کمی سرم خلوت بود و سعی کردم ب
از فردا مجددا برنامهها وکارهای شخصی شروع میشه و طبیعتا کمتر فرصت فعالیت دارم و روال به قبل بر میگرده.
برای نگاشته برنامهها و ایدههای زیادی داشتم و دارم ولی خب عوامل متعددی سبب شده تا فعلا دست نگه دارم.
چند نمونه از کارهایی که تو ذهنم بوده:
. برگزاری دورهی آموزش یادداشت و جستار نویسی
. برگزاری دورهی تفکر خلّاق
. برگزاری دورهی کوتاهنویسی و به طور تخصصی موضوع کاریکلماتور که محتوای آموزشی این دوره در ایران کمیاب هست و این حرفه در عرصهی تبلیغات جزء مهارتهای پر درآمد محسوب میشه.
. برگزاری کارگاه فرق مطالعه و یادگیری
. مشارکت اعضا در تولید محتوای کانال و تاسیس تحریریه و قبول سفارش از مجموعهها و نهادهای مختلف که کم هم نیستن
. و یکسری برنامههای دیگه که الان نمیگم چون ایدهاش میسوزه!
خلاصه کار زیاد بود اما نیاز به کادرسازی و فراغت بال داشت که برای من میسور نبود و علاوه بر اینها، کم لطفی برخی از فعالان ایتا در انتشار بیاجازهی محتوا و به قول نویسندهها جعل محتوا، انگیزه رو برای فعالیت کمتر کرد.
/۲/
نگاشته
از فردا مجددا برنامهها وکارهای شخصی شروع میشه و طبیعتا کمتر فرصت فعالیت دارم و روال به قبل بر میگ
نوشتهها و جستارهای متفاوتی هم نگاشته شده که فعلا مجال مناسبی برای انتشار پیدا نکردم. برخی از دوستانم نظرشان بر این بود که در قالب کتاب منتشر شود و برخی دیگر نظرشان این بود که کانال خصوصی تشکیل گردد و برای علاقهمندان با شرایطی منتشر شود. آخرین مجموعه جستاری که کار شد، عنوانش "تنها در انتها" با موضوع تجربههای زیسته زیر ذرهبین فلسفه بود.
برنامهای که فعلا در کانال برقراره، انتشار کوتاهنوشتها و یادداشتهای مناسبتی است، تا ببینیم خدا چه میخواهد...
/۳/
✏️همینکه نوجوون و جوون ما اصلا نمیدونه پناهگاه و آژیر خطر چیه ولی جوون و نوجوون اونا باید شیش دُنگ حواسش باشه تا با صدای آژیر خطر به نزدیکترین پناهگاه فرار کنه، نشون میده کُت تن کیه!
#انتقام
✍️#محمدجوادمحمودی
❗️انتشار فقط با نقل قول (فوروارد)❗️
@Negashteh | نگاشته
نگاشته
نوشتهها و جستارهای متفاوتی هم نگاشته شده که فعلا مجال مناسبی برای انتشار پیدا نکردم. برخی از دوستان
البته فضای پیامرسانهای ایرانی هم کمی متفاوت است. حساسیتها بیشتر است. البته این ویژگی لزوما منفی نیست. حساسیت باید باشد و این روشنفکربازیها که مدام غر میزنند که اینجا محدودیت وجود دارد و در فلان پیامرسان خارجی، دستمان بازتر است، حرف نسنجیدهای است و معمولا از بیمایگی گوینده نشات میگیرد که ناتوانیاش را پای محدودیت مینویسد اما لاجرم این حساسیتها گاهی به قلم نویسنده جهت میدهد و برای همین است که شما نوشتن را از دفترچهی شخصی باید آغاز کنید نه از صفحهی کیبرد گوشی در حالیکه مدام اخبار را رصد میکنی! مگر اینکه خبرنگار باشی و یا هدفت از نوشتن، صرفا تولید کلمات باشد و لاغیر.
مثلا نوشتههای ادبی و استعارات بدیع، در پیامرسانهای داخلی به جهت جنس و افکار مخاطب، غالبا حمل بر فضای عاشقانه و گاها جنسی میشود و اصلا آن ظرافت به چشم نمیآید! لذا ذوق ادبی اگر از صفحهی گوشی شروع شود، کور کور خواهد شد
یا تحلیلهای جامعهشناختی فورا حمل بر انتقاد و یا التقاط میشود و متاسفانه بخاطر جو رسانهای مسمومی که پیامرسانهای خارجی ایجاد کرده، به قول معروف چشم مذهبیها ترسیده و به جای پرداختن به شیوهی استدلال نویسنده، مدعای او را میکوبند تا اینجا هم مثل آنجا نشود!
خلاصه که نوشتن و رساندن پیام به شیوهای بلیغ و متین، کمی مشکل شده و راه نویسندگی را ناهموار کرده.
همه از شما تکرار کلیشهها را طلب میکنند و روح یک نویسنده، با تکرار مکررات و شعارسرایی اگر نگوییم در تناقض است، حداقل متضاد است.
/۴/