eitaa logo
نو+جوان تنهامسیری
7.4هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.6هزار ویدیو
46 فایل
اینجا اَبرها کنار رفتن،آسمون آبیِ آبیه💫 تو آسمونت چه رنگیه؟!بیا کنار هم باشیم رنگها با هم که باشن🎨 دنیا رو قشنگ میکنن...😍 ادمین: @F_mesgarian پاسخگویی مطالب کانال : @Hosein_32
مشاهده در ایتا
دانلود
📘 فال خون در این رمان سرباز و ستوانی عراقی به منطقه‌ای کوهستانی در شمال شرقی عراق مأمور می‌شوند. عراق قصد دارد جبهه جدیدی در این منطقه باز کند. به همین سبب این افراد برای دیدبانی و تعیین وضعیت نیروهای ایرانی به منطقه فرستاده شده‌اند. سرباز، فردی درون‌گرا و مغموم است. او پیش از این در مناطق دیگری نیز جنگیده است و خاطرات تلخی از آن زمان به یاد دارد. تصویر کشتگانی که در آبراه‌های هور افتاده‌اند و موش‌هایی که همه جا در کمینند تا اجساد مردگان را غارت کنند، کابوس خواب و بیداری اوست. در مقابل، ستوان سرزنده و شوخ طبع است. جثه لاغری دارد اما با این حال اهل شوخی و مزاح است. گویا به مرگ نمی‌اندیشد. سرباز و ستوان راه سخت کوهستانی را در شرایطی که زمین از برف پوشیده شده است طی می‌کنند. سرباز چون ستوان را برخلاف خود می‌بیند و او را بی‌اعتنا به دلهره‌های مرگ می‌یابد در موردش تردید می‌کند. سنگر دیدبانی که این دو به آن مأمور شده‌اند در بالای قله‌ای قرار دارد که مشرف به منطقه‌ای وسیع است. آن سوی قله پرتگاه بلندی است که عبور از آن آسان نیست. آن‌سوتر خانه‌های عشایری و مردمانی زندگی می‌کنند که گه گاه در میانه داستان، چهره‌های مبهمی از آنها به دید سرباز می‌آید....... 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri