4_6048725721403099172.mp3
5.01M
⏳ طرح ختم خطابه غدیر - 🔊 فایل صوتی
#شرح_خطابه_غدیر شماره 29
موضوع: شرح "مَعاشِرَ النّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوكٌ فِىَّ ثُمَّ فى عَلِىٍّ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ"
4_6050977521216784719.mp3
4.54M
⏳ طرح ختم خطابه غدیر - 🔊 فایل صوتی
#شرح_خطابه_غدیر شماره 30
موضوع: شرح "معاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ اللَّهِ الْمُسْتَقيمُ الَّذى أَمَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِىٌّ مِنْ بَعْدى ثُمَّ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ"
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و سی و سوم
❇️ دعوت معاویه به جنگ تن به تن
🔻[ یکی از جنگاوران لشکر شام به نام کُریب به میدان آمد و مبارز طلبید. سه تن از یارانم در جنگ با او کشته شدند و او که سرمست پیروزی بود، فریاد میزد: آیا مبارزی باقی نمانده است؟ خودم به میدان آمدم و به وی گفتم: ]
🔻وای بر تو ای کُریب! من تو را از خدا و سختگیری و انتقامش برحذر میدارم و به سنت خدا و سنت رسولش دعوتت میکنم. وای بر تو! مبادا "فرزند جگر خوار" تو را جهنمی کند!
🔻[ او با غرور و تکبر گفت: چه بسیار از این گفتهها که از تو شنیدهایم. ما را بدین سخنان نیازی نباشد. اگر خواهی، تو خود پای به میدان بگذار. کیست که شمشیر برّان به جان بخرد؟
من با ذکر "لا حول ولا قوّة الا بالله" به مصاف او رفتم و با یک ضربه او را بر زمین افکندم؛ چنانکه در خون خویش غلتان شد. پس از او، دو تن دیگر از پهلوانان لشکر شام نیز به میدان آمدند که آن دو را نیز بر زمین افکندم. کسی بعد از آنها به میدان نیامد. معاویه را خطاب کرده و به مبارزه دعوتش کردم: ]
🔻وای بر تو معاویه! خود به میدان بیا و با من نبرد کن، تا در این میان کسانی دیگری کشته نشوند.
🔸کشف عورت عمروبنعاص!
🔻[ عمروبنعاص در یکی از روزهای صفین قصد غافلگیر کردن مرا داشت. به سراغ وی رفتم؛ ولی او خود را از اسب پایین انداخت و برای نجات جان خویش لباسش را کنار زد و عورتش را آشکار کرد. من صورت خویش را برگرداندم و او را به حال خودش رها کردم. یارانم که او را نشناخته بودند گفتند: ای امیرالمومنین، آن مرد را رها کردی؟ گفتم: ]
دانستید که او کیست؟
[ آنها گفتند: او را نشناختیم. گفتم: ]
او عمروبنعاص بود که با کشف عورتش با من روبهرو شد و من نیز صورت خویش از او برگرداندم و رهایش ساختم.
🔸فرزندم در میدان
[ گروهی از لشکر شام در زیر پرچمی گرد آمده بودند و با تمام توان از موضع خویش دفاع میکردند. ایستادگی و مقاومت آنها در برابر مومنان تعجببرانگیز بود. به یاران گفتم: ]
🔻این جماعت از موقعیت خویش عقبنشینی نمیکنند، مگر آنکه با ضربات نیزه روحشان از تن خارج و با ضربات شمشیر سرهایشان شکافته و استخوانهایشان متلاشی و بندبند دستهایشان قطع شود و پیشانیهایشان شکافته شود و ابروانشان بر سینههایشان بریزد!
کجایند دلاورمردان پایدار و طالبان خیر؟
کجایند مردانی که جان خویش را به خدای بزرگ بفروشند؟
[ گروهی از مسلمانان اعلام آمادگی کردند. فرزندم، محمّد، را صدا زدم و به وی دستور دادم: ]
🔻با آرامش و وقار به سوی آن پرچم حرکت کن و نیزهات را در مقابل سینههای آنان نشانه برو و در همین حال، دست نگاه دار تا نظر و فرمان من به تو برسد.
🔻[ محمّد دستور را اجرا کرد و من مالک اشتر را به همراه گروهی از لشکریان به کمک وی فرستادم. با رسیدن مالک به نزدیک دشمن، دستور حمله را صادر کردم. محمّد با سوارانش حمله کرد و دشمن را از جایگاهش به عقب راند و بسیاری از آنان را از پای درآورد. این جنگ تا پس از مغرب نیز با شدت تمام ادامه یافت و بسیاری از آنان نماز را فقط با اشاره خواندند. ]
📚منابع:
۱. الامامةوالسیاسة، ج۱، ص۱۲۶
وقعة صفین، ص۴۰۷
الفصول المهمة، ص ۸۹ و ۹۰
شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۹۴
کشف الغمة، ج۱، ص۲۴۷
الإرشاد، ج۱، ص۲۶۷
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد
🕋🌟🕋🌟🕋🌟🕋🌟🕋
🌟🕋🌟🕋🌟🕋🌟🕋
🕋🌟🕋🌟🕋🌟🕋
🌸اعمال روز عید قربان
1️⃣ غسل کردن
2️⃣ نماز عید قربان
3️⃣ خواندن دعای چهل و هشتم صحیفه سجادیه
4️⃣ خواندن دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه
5️⃣ خواندن دعای ندبه
6️⃣ قربانی کردن
7️⃣ تکبیرات مشهور را پس از نماز ظهر روز عید تا پس از ده نماز (نماز صبح روز دوازدهم) بخواند
🔹اللّهُ اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ و لِلّهِ الْحَمْدُ اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما هَدانا اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنْعامِ وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلی ما اَبْلانا
🔸خداى بزرگتر است خدا بزرگ است نيست معبود حقى جز پروردگار و خداى بزرگ است خدا بزرگتر است و ستايش مخصوص خداست خدا بزرگ است بر آنچه ما را راه نموده خداى بزرگتر است بر آنچه به ما روزى كرده از چهار پايان بى زبان و ستايش خدا راست بر اين آزمايش
📚منبع: مفاتیح الجنان
🕋🌟🕋🌟🕋🌟🕋🌟🕋
داستان کوتاه و آموزنده
☀️قضاوت امیرالمومنین(ع)☀️
🔹مردعربی از حضرت علی (ع) پرسيد :
اگر من آب بنوشم حرام است؟
فرمودند : نه
🔸گفت: اگر خرما بخورم حرام است؟
فرمودند: نه
🔹گفت: پس چطور اگه ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم تا شراب شود خوردنش حرام است !
✨اميرالمومنين (ع) فرمودند :
اگر آب به رو ي سرت بپاشم دردي احساس ميكنی؟ گفت : نه
💫فرمودند:اگر مشتی خاك بپاشم چطور ؟
گفت : نه
👈فرمودند : اگر ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم آنگاه به سرت بزنم چطور ؟
🔹گفت : فرق سرم شكافته ميشود.
حضرت فرمودند : حكايت آن نيز اينگونه است .
📚منبع کتاب قضاوتهای امیرالمومنین(ع)