هدایت شده از ذاکرین
4_6017135794559385809.mp3
3.87M
نگاش به سمت آسمون.. 😔
😭 یا حضرت رقیه ( س )
🎤🎤 حاج محمود کریمی
❤️ نوای دیجیتال بسیار زیبا
#اربعین #کربلا #رقیه
eitaa.com/joinchat/1425145856C34217a20aa
🌺 ذاکرین ☝
هدایت شده از فراهانی
با سلام وعرض ادب
به اطلاع می رسانیم: کارگاه آموزشی با موضوع ""آرامش در خانواده " توسط استاد گرامی جناب اقای کامران فر، در روز پنج شنبه 98/6/14 ساعت 18 (6 بعداز ظهر)در مسجد حضرت فاطمه الزهرا سلام ا...علیها،واقع در بلوار ابوذر ،بین پل دوم وسوم ،کوچه ی صاحب الزمان (عج)برگزار می گردد.
حضور ارزشمند شما ، رونق بخش این برنامه خواهد بود.
واحد فرهنگی مسجد حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
هدایت شده از فراهانی
🔷🔸به نام خالق بچه های باهوش
🛑 پدر و مادرهای عزیز
🔶🔷 کارگاه فرزند پروری با تدریس جناب آقای کامران فر برگزار خواهد شد.
✅ زمان: روز چهارشنبه
✅ مورخ: 13/ 6/ 98
✅ ساعت: 30/ 13
🛑 والدین عزیز لطفا رٵس ساعت مشخص شده در مسجد حضور داشته باشید.
🔶 با تشکر. رضایی
هدایت شده از «السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام»
*شعری زیبا از مقام معظم رهبری*
✅خوبست محرم جهت درد دل با صاحب عزا امام زمان این اشعار خوانده شود✅
*من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم*
*از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!*
*همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس*
*من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم!*
*رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند*
*من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم*
*همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن*
*از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!*
*سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست*
*من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!*
*تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم*
*از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!*
*طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است*
*از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!*
*شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد*
*من ازئ بیماری آن دیده خونبار میترسم!*
*به وقت ترس و تنهایی،تو هستی تکیه گاه من*
*مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!*
*دلت بشکسته از من،لکن ای دلدار رحمی کن*
*که از نفرین و عاق والدین بسیار میترسم!*
*هزاران بار من رفتم،ولي شرمنده برگشتم*
*ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!*
😭😭😭😭😭
*سید علی خامنه ای*
التماس دعا
باسلام وعرض تسلیت خدمت شماهمراهان عزیزبه اطلاع شماعزیزان میرسانیم ان شاءالله ازفردا شنبه هفتم محرم الحرام درخدمت استادعزیزسرکارخانم محسنی به مدت 5روز هستیم برنامه هاشامل تلاوت قرآن زیارت عاشورا سخنرانی وروضه وروزعاشورا زیارت ناحیه ی مقدسه شروع 7:30صبح مکان مسجدفطمه الزهراء سلام الله علیها
هدایت شده از «السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام»
* #امام_حسین #امام_زمان #تشرف
🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار...
علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید:
🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است.
🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🔹وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟
🔸ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید.
نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد.
🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
🔹گفتم:« سلام عليكم» .
🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
🔹گفتم:« بفرماييد».
🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند».
🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!»
🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
🔹گفتند:« چى هست؟»
🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺کانال رسمی نشر آثار حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉 @nasery_ir
هدایت شده از نکات ارزشمند(مسجد فاطمه زهراسلاماللهعلیها)
باسلام وعرض تسلیت خدمت شماهمراهان عزیزبه اطلاع شماعزیزان میرسانیم ان شاءالله ازفردا شنبه هفتم محرم الحرام درخدمت استادعزیزسرکارخانم محسنی به مدت 5روز هستیم برنامه هاشامل تلاوت قرآن زیارت عاشورا سخنرانی وروضه وروزعاشورا زیارت ناحیه ی مقدسه شروع 7:30صبح مکان مسجدفطمه الزهراء سلام الله علیها
فردا شنبه کلاس مهدویت ساعت:9:30 دقیقه برگزارمیشود