پسراولگفٺ:
مادر ، اجازههستبرمجبهھ!؟
گفت: بروعزیزم رفٺووالفجرمقدماتےشهیدشد!
⟦شهیداحمدتلخابی<🇮🇷>
پسردومگفٺ :
مادرداداشڪهرفٺمنهمبرم!؟
گفت:بروعزیزم :)
رفٺوعملیاتخیبرشهیدشد!
⟦شهیدابوالقاسمتلخابی<🖤>
همسرشگفت:
حاجخانمبچههارفتند،ماهمبریمتفنگ
بچههارویزمیننمونھ . .
رفٺوعملیاتوالفجر۸شهیدشد!
⟦شهیدعلیتلخابی<💔>
مادربهخداگفٺ:
همهدنیامروقبولکردی،خودمروهم
قبولکن:)
رفٺودرحجخونینشهیدشد!:))
⟦شهیدکبریتلخابی<✋🏾
#سنگـر_خاطـرات
هر روز میدیدم یوسف گوشهای از سنگر نشسته و نامه مینویسد. با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد! برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز. یک روز هنگام برگشتن از فاو گفتم: یوسف نامه ات را پست نمیکنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم، کسی را ندارم که.... .
-شهیدیوسفقربانی🌿
خدا : بندهی من نماز شب بخوان و
آن ، یازده رکعت است .
بنده : خدایا ! خستهام! نمی توانم .
خدا : بندهی من ، دو رکعت نماز شفع
و یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده : خدایا ! خستهام برایم مشکل
است نیمه شب بیدار شوم . .
خدا : بندهی من قبل از خواب این
سه رکعت را بخوان . .
بنده : خدایا سه رکعت زیاد است
خدا : بندهی من فقط یک رکعت
نماز وتر بخوان . .
بنده: خدایا ! امروز خیلی خستهام
آیا راه دیگری ندارد ؟
خدا : بندهی من قبل از خواب وضو
بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنده : خدایا ، من در رختخواب هستم
اگر بلند شوم خواب از سرم میپرد .
خدا : بندهی من در دلت بگو یا الله
ما نمازشب برایت حساب می کنیم . .
بنده اعتنایی نمیکند و میخوابد . .
خدا : ملائکهی من،ببینید من آنقدر
ساده گرفتهام اما او خوابیده است . .
چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار
کنید دلم برایش تنگ شده است
امشب با من حرف نزده :)
ملائکه : خداوندا ! دوبار او را
بیدار کردیم ،اما باز خوابید . . !
خدا : ملائکهی من در گوشش
بگویید پروردگارت منتظر توست
ملائکه : پروردگارا، بیدار نمیشود !
خدا : هنگام طلوع آفتاب است
ای بندهی من بیدار شو ، نماز صبحت
قضا می شود . .
ملائکه : خداوندا نمیخواهی با او قهر کنی؟
خدا : او جز من کسی را ندارد . .
شاید توبه کرد . .
بندهی من تو به هنگامی که به نماز
میایستی آنچنان گوش فرا میدهم
که انگار همین یک بنده را دارم و تو
چنان غافلی که گویا صدها خدا داری :)
💼گفت: راستی جبهه چطور بود؟؟
♂گفتم : تا منظورت چه باشد ...🙂
💼گفت: مثل حالا رقابت بود؟؟😁
♂گفتم : آری...
💼گفت : در چی؟؟
♂گفتم :در خواندن نماز شب...😇
💼گفت: حسادت بود؟؟😎
♂گفتم: آری...
💼گفت: در چی؟؟
♂گفتم: در توفیق شهادت...
💼گفت: جرزنی بود؟؟😉
♂ گفتم: آری...
💼گفت: برا چی؟؟
♂گفتم: برای شرکت در عملیات ...
💼گفت: بخور بخور بود؟؟😦
♂ گفتم: آری ...
💼گفت: چی میخوردید؟؟😮
♂گفتم: تیر و ترکش ...😪
💼گفت: پنهان کاری بود ؟؟
♂گفتم: آری ...
💼گفت: در چی ؟؟
♂گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها ...👞
💼گفت: دعوا سر پست هم بود؟
♂گفتم: آری ...
💼گفت: چه پستی؟؟
♂گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین ...😌
💼گفت: آوازم می خوندید؟؟😜
♂گفتم: آری ...
💼گفت: چه آوازی؟؟😐
♂گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل ...☺️
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟💨
گفتم: آری ...
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ 🙁
گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب ...😣
گفت: استخر هم می رفتید؟؟🌊
گفتم: آری ...
گفت: کجا؟؟
گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون ...❄️🌊
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟🔥
گفتم: آری ...
گفت: کجا؟؟
گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه...🌤
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟؟😁😁
گفتم: آری ...
گفت: کی براتون برمی داشت؟؟
گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه ...🔫
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟!😂
گفتم: آری ...
خندید و گفت: با چی؟؟
گفتم: هنگام بوسه برپیشونی خونین دوستان شهیدمان😭
سکوت کرد...
گفتم: بگو ...بگو ...
زیر لب گفت: شهدا شرمنده ام ...😔
#شهــداتــاابــدشرمنــده_ایم😔
#شهدانه🌹
نزدیكعملیاتبود؛
میدونستمتازهدختردارشده.
یكروزدیدمسرپاكتنامه
ازجیبشزدهبیرون...
گفتم:"اینچیه؟"
گفت:"عكسدخترمه"
گفتم:"بدهببینمش"
گفت:"خودمهنوزندیدمش!"
گفتم:"چرا؟!"
گفت:"الآنموقععملیاته.
میترسممهرپدرفرزندیكاردستمبده، باشهبرایبعد...!💔
-شهیدمهدیزینالدینシ!🌻'
#تلنگرانه𓏲
اینجهانرا
بۍبهارۍتابہکۍ؛
شیعیانرابۍقرارۍتابہکۍ
کۍمیایۍباکد..
آمینقافلہ؛مهدیا..
چشمانتظارۍتابهکۍ؟!🚶♂️
#امام_زمانم
#تلنگرانه
#یامهدی
برگشت گفت:
زمانه دیگه عوض شده
همه دارن گناه می کنن!!!
تو به یه گناه ما گیردادی؟
گفتم:
همه داشتن به امام حسین علیه السلام ضربه میزدن
جزاندکی...
دوست داشتی جزو کدوم دسته باشی؟!
سریع گفت:معلومه! جزو۷۲نفر🌱
کی دلش میاد
اخم به صورت امام حسین علیه السلام بیاره؟؟
گفتم:زمانه عوض نشده...
توهم باهرگناهت
به قلب حسین زمانه ات ضربه میزنی!
باهرگناهت
اخم که هیچی...!
باعث گریه های یوسف زهرا میشی!
#تلنگرانه𓏲
𓄹💕🎀𓂃
داشتمجدول📰حلمےکردم✍🏻، یکجاگیرکردم🧐 "حَلّٰالمشکلاتاست؛ سہحرفی"
پدرم👨🏻💼گفت: معلومہ، «پول💸»
گفتم: نه،جوردرنمیاد🤷🏻♂
مادرم🧕🏻گفت: پسبنویس «طلا💎»
گفتم: نہ،بازمنمیشہ . .😕
تازهعروس مجلسگفت: «عشق❤»
گفتم : اینمنمیشہ😊
دامادمون🤵🏻گفت: «وام📨»
گفتم : نہ .
داداشمکہتازهازسربازی👮🏻♂آمدهگفت: «کار👨🏻🔧» گفتم : نُچ🙄
مادربزرگم گفت: ننه،بنویس«عُمْر»
گفتم: نه، نمیخوره
هرکسےدرمانِ💊💉دردِخودشرامیگفت،
یقینداشتمدرجواباینسؤال،
▪پابرهنهمیگوید «کفش👟»
▪نابینامیگوید «نور☀»
▪ناشنوامیگوید «صدا🗣»
▪لالمیگوید «حرف💭»
▪و . . .
🔺 اماهیچکدامجوابکاملےنبود :)💔!
جواب«فَرَج»بودوماهنوزباورماننشده:
تانیاییگِره از کار بشر وا نشود 😔✋🏼
اَللّھُمعَجِّلݪِوَݪیِڪاݪّفَࢪَج🎋
#امام_زمانم 𓏲🌸
#یامهدی 𓏲🌸
#تلنگرانه𓏲🌸